پویا مهرفر- دین و فرهنگ از باب واژهاى یکسان نیستند ولى فرهنگ محیط بر دین است و دین در متن فرهنگ جاى مىگیرد. از این رو نیازمند همآمیزى است و تناقضات آن را به کشاکشى درونى وامیدارد. که همواره خواهد بود. دین اسلام در متن فرهنگ اعراب مکه به وجود آمد و با آن به نوعى همآمیزى رسید و همراه با این فرهنگ با قدرت تهاجم و زور حاکمان و پیروانش به فرهنگهاى دیگر تحمیل گردید. بدین معنى که این یک دین خاص نبود که ارائه مىشد بلکه این یک فرهنگ بود که تحمیل مىشد، فرهنگى که دستورالعملهاى دینى اسلام را هم داشت. یکى از این فرهنگهای مورد تهاجم فرهنگ اسلامیزه اعراب عربستان، فرهنگ ایرانى بود. ورود این فرهنگ اسلامیزه با مقاومت فرهنگ ایران مواجه گردید و طى سالیان طولانى به نوعى همآمیزى ناپایدار دست یافت و این خصوصیات فرهنگ ایرانى بود که توانست بخشهایى کاملاً متضاد با فرهنگ توسعه یافته و پایدار خود را بپذیرد و بدینگونه از یک فرهنگ توسعهیافته و پایدار به یک فرهنگ متناقض و ناپایدار تبدیل گردد. فرهنگ ایرانى همواره کوشیده به صورتى این بخشهاى متناقض را استحاله کند و به نوعى فرهنگ اسلامیزه ایرانى دست یابد. با وجود سالیان دراز هم چنان این تناقضزادیى ناممکن شده و کنشها در دو سوى اسلامى کردن کامل و اسلامزادیى کامل سوق یافته والبته مردمان عادى با این تناقضات سازشى از سر ناچارى دارند و در مقابل گروه اول با خشم همراه با بىتوجهى ظاهرى برخورد مىکنند و از مقابل گروه دوم با اغماض و بىتوجهى ظاهرى مىگذرند و جالب اینکه از هر دو سو مردم مورد توهین و تهاجم هستند. از نشانههاى این همآمیزى مىتوان به نوروز و شاهدوستى و پوشش ایرانى در کنار انجام فرایض دین اسلام اشاره کرد.
نوروز همواره در میان ایرانیان براى ورود به سال جدید گرامى داشته شده و حتى به صورتى رنگ اسلامى نیز به آن زده شده است. ایرانیان هیچگاه از اجراى این آیین باستانى خود دست برنداشتند. براى آنان نوروز بسیار گرامىتر از روز سال نو اسلامى است. جالب این است که در میان اسماعیلىها نوروز از اهمیت خاصى برخوردار است و شکل دینى به خود گرفته و به یک همآمیزى خاصى رسیده است. اکثریت آخوندها* همواره با نوروز در ستیز بودهاند. آنان مىخواستند که یکى از اعیاد اسلامى** را جایگزین آن کنند. آنان به خوبى از پایههاى اعتقادى نوروز آگاه بودهاند ولى هیچگاه موفق نشدند که مُهر خود را بر آن بزنند و به ناچار در پى آن کشیده شدند تا ارتباط خود را به کلى با مردم از دست ندهند. از این روست که خامنهاى با تزویر و ریا در مراسم نوروزى شرکت مىکند و پیام نوروزى مىدهد. در سالیان طولانى این مبارزه، در میان شیعیان دعایى دینى براى روز نورزوز پدید آمد و مردم نیز این دعا را پذیرفتهاند و این یک نمونه از همآمیزى دین با فرهنگ است.
شاهدوستى ایرانیان نیز همواره خود را بر دین اسلام تحمیل کرده است. برخلاف عربستان که رئیس کشور و قبیله رهبر دینى هم محسوب مىشود، ایرانیان همواره بین این دو تمایز قائل بودهاند. از این رو آخوند تا قبل از انقلاب اسلامى مسند حکومتى نداشته و بر روال موبدان زرتشتى کنار شاهان نشسته است. از سوى دیگر همواره در شیعهگرى کوشش شده لباس شاهى بر تن امامان شیعه بپوشانند تا مورد پذیرش طبیعى ایرانیان باشند. نشستن خمینى بر مسند قدرت سیاسى آرزوى محالى بود که متاسفانه در یک بىتوجهى کامل رخ داد. آخوندها هیچگاه تصور نمىکردند که بتوانند بر این مسند در ایران تکیه بزنند. چیرگى آنان بر این بعد از فرهنگ ایران پیروزى سترگى است که البته هیچگاه توسط ایرانیان به رسمیت شناخته نشده است و اگر از جمهورى اسلامى گذر شود، آخوند جایگاه قبلى خود را هم براى همیشه از دست خواهد داد.
پوشش یکى از جنبههاى تفاوت فرهنگى است که دین اسلام همان پوشش اعراب مکه را مبناى پذیرش قرار داده و این پوشش همواره در جنگ با پوشش ایرانى بوده است. ایرانیان هیچگاه این پوشش را نپذیرفتهاند. مسیح علینژاد این بانوى تیزبین و باهوش بسیار خوب دیده است که مىگوید مادران ما در مزرعه پوشش اسلامى ندارند. بیشترین چادرىها نیز از پوشش فرهنگ اسلامیزه عربستانى حذر کردهاند و این آخوندها بودند که ناچار تعاریف خود را از حجاب اسلامى تغییر دادهاند و البته خود از پذیرش همان تعریف امتناع کردهاند و پوشش فرهنگ اسلامیزه عربستانى را درستترین حالت حجاب مىدانند. اگر چه این پوشش در میان بخشى از مردمان ایران به نوعى رسوخ کرده است ولى هیچگاه عامیت نیافته و جنگ چهل ساله جمهورى اسلامى نیز نتوانسته است مُهر خود را بر آن بزند.
نکات معینى از محمل فرهنگى دین را بیان کردم تا شاید مبنایى براى پژوهشهاى علمى در این زمینه باشد. بىگمان این نوشتار متاثر از دیدگاههاى بسیارى است که در این زمینه بیان شده ولى من تا کنون به صورتى جامع این بررسى را شاهد نبودهام. با این وجود همواره دو گروه در این همآمیزى از دو سو کوشیدهاند.
گروهى از اندیشمندان فرهنگدوست ایرانى که براى کاهش فشار حاکمان اسلامى و آخوندها کوشیدهاند مبناى دینى اسلام را به بخشهایى از فرهنگ ایرانى ببخشند و با این انگ اسلامى بدون ممانعتى به کار خویش بپردازند.
گروهى از آخوندها کوشیدهاند که براى ورود به درون جمع مردمان عادى مهر فرهنگ ایرانى را بر بخشهایى از مبانى دینى بزنند و بر نیروى مقاومت مردمان غلبه کنند.
این دو گروه کمتر به تقابل هم ایستادهاند و همدیگر را تحمل کردهاند. از سوى دیگر دو گروه خارج از این میدان، آخوندها و عاشقان فرهنگ ایرانى همواره با هم در ستیز بودهاند. جنگ این دو گروه هیچگاه پایان نمىیابد و همواره در تلاشند که مُهر خود را بر جامعه بزنند. اما به نظرم روند تحولات جهانى به نفع فرهنگ باستانى ایران است و آخوندها براى از دست ندادن بیشتر جایگاه خویش بهتر است هر چه زودتر تسلیم شوند وگرنه آینده برایشان بسیار بد رقم خواهد خورد.
آنچه در این نوشتار آمده است براى طرح مسئله است و از این رو باب نظر بر آن گشوده است.
لس آنجلس
*آخوند به نظرم واژه جالبى است. بدون هیچگونه سندى بر این باورم که آخوند حاصل مهاجرت بخشى از موبدان زرتشى و خاخامهاى بهودى به دین اسلام است که با فراگیرى قرآن براى مردم بىسواد قرآن مىخوانند و از این رو آخوند نامیده شدند. اندک اندک آنان صاحب رتبه شدند و طبقه جدیدى به وجود آمد که مدعى کنترل اعمال و رفتار مردمان گردید. به نظرم این طبقه از نظرفرهنگ اسلامیزه عربستانى نیز تقلبى است ولى نمىدانم چگونه خود را به این فرهنگ تحمیل کرد. یادمان باشد در تمام روایات بیان شده از عاشورا آخوندى در کار نیست.
** جالب ترین نکته اینکه شیعیان در روزهاى سال نو اسلامى به عزادارى مشغول مىشوند که البته در قبل از انقلاب اسلامى ۵٧ از روز هفتم محرم شروع مىشد و جمهورى اسلامى آن را به روز اول محرم بسط داد. اول محرم آغاز سال هجرى قمرى است.