کوتوله‌ی سیاسی در دربار خلیفه؛ به مناسبت دیدار وزیر خارجه‌ی آلمان از سران حکومت اسلامی در تهران

- سیاست خارجی آلمان در ایران، هیچگاه از کاردانی رقیبی مانند انگلیس برخوردار نشد. دو حرکت سیاسی در رابطه با ایران (پیش و پس از انقلاب اسلامی) بیانگر میزان «ناشیگری» سیاست‌گذاران آلمانی است؛ یکی برگزاری «شب‌های شعر گوته» یک سال پیش از انقلاب اسلامی و دیگری برگزاری «کنفرانس برلین» در سال 1379 بجای تقویت «اصلاح طلبان» که به خوراک تبلیغاتی رژیم اسلامی به منظور سرکوب بیشتر مخالفان بدل گشت.
- بی‌شک توافق «برجام» نخستین بار در تاریخ نبود که کشوری با تهدید  به ترور و جنگ موفق شد، شرایط مطلوب خود را به دیگر کشورها تحمیل کند. برای جهانیان روشن است که حکومت اسلامی به عنوان رژیمی که بدون سلاح اتمی، بزرگترین صادرکننده‌ی جنگ و ترور است در صورت دستیابی به سلاح اتمی چگونه امیال ضدانسانی خود را به جهانیان تحمیل خواهد کرد.

پنج شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ برابر با ۱۳ ژوئن ۲۰۱۹


فاضل غیبی – پس از تقسیم آلمان به دو بخش شرقی و غربی نه تنها بخش شرقی گوش به فرمان شوروی بود، بلکه آلمان غربی نیز تا مدت‌ها استقلال سیاسی نداشت و در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم در زیر چتر حمایت ناتو، با استفاده از کمک‌های ایالات متحده به بازسازی اقتصادی مشغول بود. در چنین موقعیتی  نه تنها بازسازی بخش غربی آلمان با شتاب به پیش رفت، بلکه در روندی که «معجزه‌ی اقتصادی» نام گرفت، آلمان غربی در همان دهه‌ی ۶۰ م. به «غول  اقتصادی» بدل گردید، هرچند که به گفته‌ی ناظران هنوز هم از نظر سیاسی «کوتوله» باقی مانده است.

محمدجواد ظریف و هایکو ماس؛ تهران؛ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۹

جالب آنکه دولت آلمان غربی از این نقش خود نه تنها ناراضی نبود، بلکه آن را فرصتی یافت تا بدون دغدغه‌ی سیاسی و رعایت ارزش‌های مدنی، با همه‌ی کشورها (به ویژه کشورهای دیکتاتوری و کمونیستی) روابط سودآور اقتصادی برقرار کند و این نقش را چنان مطلوب یافت که حتی امروزه نیز پس از فروپاشی دیوار برلین و  تبدیل آلمان متحد به  بزرگترین قدرت اقتصادی  اروپا، چندان علاقه‌ای به بر عهده گرفتن مسئولیت سیاسی از خود نشان نمی‌دهد. فراتر از آن،  چه در «اتحادیه‌ی اروپا» و چه در رابطه با دیگر کشورها،  برای سودآوری اقتصادی اولویت ویژه‌ای قائل است.

به عنوان نمونه بجای کمک به کشورهای با اقتصاد ضعیف (مانند یونان و اسپانیا) با دنبال کردن سیاست بانکی خشن، ورشکستگی تولیدات محلی (در رقابت با محصولات آلمانی) و بالاخره جلب نیروی کار ارزان (با استفاده از بیکاری فراگیر)، به شکاف‌های اقتصادی و در نهایت به زمین‌لرزه‌های سیاسی در اروپا دامن می‌زند.

نمونه‌ی دیگر لوله‌کشی چند میلیاردی در دریای شمال برای خرید گاز از روسیه است که از طرفی باعث وابستگی اقتصادی و سیاسی به پوتین می‌شود و از طرف دیگر با دور زدن کشورهای اروپای شرقی (به ویژه لهستان)  شکاف منافع میان کشورهای اروپایی را افزایش بیشتر خواهد داد.

آلمان در مورد کشورهای غیراروپایی نیز چنین سیاستی را دنبال می‌کند و از چین و روسیه گرفته تا کشورهای آفریقایی و عربی، بدون آنکه کوچکترین دغدغه‌ای درباره‌ی موقعیت سیاسی و اوضاع اجتماعی به خود راه دهد، بدون در نظر گرفتن جوانب انسانی، فقط در فکر منافع اقتصادی بوده و هست. در این میان همواره مترصد است که کجا می‌تواند در رقابت با ایالات متحده و دیگر کشورهای اروپایی جای پایی بیابد.

روابط میان ایران و آلمان از این لحاظ نمونه‌ی جالبی است. بدین معنی که  آلمان در سده‌ی گذشته ابتدا در رقابت با انگلیس و روس و سپس با ایالات متحده و فرانسه   همواره در پی روابط اقتصادی بهتری با ایران می‌کوشید. از سوی دیگر برای ایرانیان میهن‌دوست، تمرکز آلمان بر امیال اقتصادی (و ظاهراً غیرسیاسی) این کشور را به «نیروی سومی» بدل می‌ساخت که  تحکیم روابط با آن ممکن بود به کسب استقلال سیاسی کمک کند.

البته این واقعیت از نظر ایرانیان پنهان ماند که آلمان نیز به عنوان قدرتی که دیرتر از دیگران وارد صحنه‌ی سیاست جهانی شده بود، در درجه‌ی اول در پی آن بود که سهمی در تقسیم استعماری دنیا به دست آورد.   تبلیغ  اسلام در آستانه‌ی جنگ جهانی اول (به منظور جلب امت مسلمان و ائتلاف با عثمانی و ایران) و گسترش شبکه‌های اس اس در آستانه‌ی جنگ دوم جهانی در ایران نشان  داد که آلمانی‌ها از نظر روش و رفتار سیاسی دست کمی از دیگر قدرت‌های استعماری نداشته‌اند.

البته باید انصاف داد که سیاست خارجی آلمان در ایران، هیچگاه از کاردانی رقیبی مانند انگلیس برخوردار نشد. دو حرکت سیاسی در رابطه با ایران (پیش و پس از انقلاب اسلامی) بیانگر میزان «ناشیگری» سیاست‌گذاران آلمانی است.

نخست برگزاری «شب‌های شعر گوته» یک سال پیش از انقلاب اسلامی بود که در «فضای باز سیاسی»، بجای کوشش برای نزدیکی ایرانیان به سوی آشتی ملی، تریبونی در اختیار شخصیت‌های اغلب چپگرا و اسلامی قرار داد تا با تبلیغ اهداف انقلابی به تشنج اجتماعی دامن زنند.

نمونه‌ی دیگر برگزاری «کنفرانس برلین» (۱۳۷۹) بود که  بجای تقویت «اصلاح طلبان»، به خوراک تبلیغاتی رژیم اسلامی به منظور سرکوب بیشتر مخالفان بدل گشت.

البته نباید ناشیگری را تنها ویژگی سیاست خارجی آلمان دانست، بلکه دست‌کم در رابطه با کشورهای خاورمیانه باید جنبه‌ی دیگری را نیز در نظر گرفت و آن نگرش ساده‌لوحانه‌ای است که از دوران استعمار به ارث رسیده است. بنا بر این نگرش، برخی سیاست‌گذاران اروپایی ظاهراً هنوز فکر می‌کنند که با شیخ‌هایی از دنیا بی‌خبر سر و کار دارند و  به کلی از دیدن قدرت مانور و «نابکاری سیاسی» کارگردانان رژیم‌هایی مانند رژیم اسلامی غافل‌اند.  سفر اخیر هایکو ماس Heiko Maas وزیر خارجه‌ی آلمان و گفتگو با سردمداران حکومت اسلامی آخرین نمونه‌ی چنین رفتار ساده‌لوحانه‌ای است که بجای «به راه آوردن»  رژیم، تریبونی در اختیار سردمداران آن قرار داد تا از اهداف جنایتکارانه‌ی خود در پوشش دیپلماتیک دفاع کنند.

بی‌شک توافق «برجام» نخستین بار در تاریخ نبود که کشوری با تهدید  به ترور و جنگ موفق شد، شرایط مطلوب خود را به دیگر کشورها تحمیل کند. برای جهانیان روشن است که حکومت اسلامی به عنوان رژیمی که بدون سلاح اتمی، بزرگترین صادرکننده‌ی جنگ و ترور است در صورت دستیابی به سلاح اتمی چگونه امیال ضدانسانی خود را به جهانیان تحمیل خواهد کرد. از این رو «برجام» کوششی بود تسلیم‌طلبانه  و ساده‌لوحانه در برابر حکومت اسلامی، به این امید که با دادن امتیازاتی (که تداوم حکومت فاشیستی بر مردم ایران مهمترین آنها بود)  رژیم را از کوشش برای دستیابی به سلاح اتمی بازدارد.

اما ماهیت حکومت اسلامی ایجاب می‌کند که نه تنها به برنامه‌ی اتمی خود ادامه دهد، بلکه دریافت‌های مالی را بجای صرف در راه بهبود اوضاع اسفناک اقتصادی، تماماً خرج نیروهای دست‌نشانده‌ی خود در منطقه و گروه‌های تروریستی در جهان کند. بدین سبب خروج از برجام نه تنها اقدامی ضروری و عاجل بود، بلکه خطر بزرگی را از سر دنیا دور کرد.

روشن است این اقدام موجب نارضایتی و کارزار تبلیغی از سوی دو طرف شد: طرف اول رژیم اسلامی بود که پیروزی بزرگی را از دست داد و فریادهای جگرخراشی که از این لحاظ می‌کشد، خود نشانه‌ی کافی است برای اهمیتی که برجام در دستیابی به اهدافش داشت.

طرف دیگر، متأسفانه کشورهای اروپایی بودند، که با نادیده گرفتن ماهیت رژیم اسلامی و خطری که تداوم آن برای مدنیت جهانی دارد، درآمدهای ناشی از روابط اقتصادی و تجاری با رژیم را از دست رفته دیدند. به ویژه آلمان (بنا به گزارش شبکه دو تلویزیون دولتی آلمان ZDF ) به راستی امید بسته بود که حجم روابط تجاری با ایران را از سالانه ۴ میلیارد یورو به ۲۰۰میلیارد در ده سال آینده برساند! بدین سبب جای شگفتی نیست که ناامیدی از چنین درآمدهایی کشورهای اروپایی را (با استفاده از جوّ ضدترامپی موجود) به کوششی مذبوحانه برای نجات برجام واداشته است.

البته این را دیگر نمی‌توان با ساده‌لوحی توجیه کرد، خاصه آنکه دیپلماسی رسمی، خود را نه خشمناک از سودهای از دست رفته، بلکه از این نگران می‌نمایاند، که مبادا حکومت اسلامی فعالیت خود را برای دستیابی به بمب اتمی از سر گیرد. اما با توجه به رفتار کشورهای اروپایی در گذشته، می‌توان یقین داشت که این «نگرانی» ظاهری است! زیرا مثلاً وقتی سال ۲۰۰۳ افشا شد که حکومت اسلامی با وجود امضای «پیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی» NPT  همواره برای دستیابی به سلاح اتمی کوشیده است و  حتی وزیر خارجه‌ی وقت (و رئیس جمهور کنونی) آلمان فرانک والتر اشتاینمایر Frank Walter Steinmeier (از حزب سوسیال دمکرات) تأیید کرد که: «تهران ۱۸ سال تمام با تخلف از مقررات پیمان منع سلاح‌های اتمی به انجام تحقیقاتی مبادرت نموده است که بیشتر برای مصارف و اهداف نظامی اهمیت دارند»(۱) اما این تخلف  برای وزیر خارجه‌ی دیگر آلمان یوشکا فیشر Joschka Fischer (از حزب سبزها) چنان بی‌اهمیت بود که به دعوت حکومت اسلامی پاسخ گفت و به همراهی  وزرای خارجه‌ی انگلیس و فرانسه (گروه تروئیکا) «اظهارنامه‌ی تهران» را امضا کرد، که در آن حکومت اسلامی  متعهد می‌شد از تکنولوژی اتمی تنها استفاده‌ی صلح‌آمیز داشته باشد! بدین وسیله از ارجاع تخلف به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شد و رژیم تهران توانست بی‌درنگ به کوشش برای تهیه‌ی سلاح اتمی ادامه دهد.(۲) این در حالیست که بی‌شک کشورهای اروپایی  درباره‌ی ماهیت و اهداف آشکار حکومت اسلامی آگاه بوده‌اند، مثلاً به  اینکه  بنا به ماده‌ی ۱۵۱ قانون اساسی (با استناد به  آیه‌ی ۶۰ از سوره‌ی انفال: «خود را مسلح کنید و در برابر آنها تا می‌توانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید، تا دشمنان اللّه و دشمنان خود را..مرعوب کنید..») (۳) حکومت اسلامی به حکم قرآنی چاره‌ای جز این ندارد که همواره برای کسب سلاح‌های هرچه بیشتر بکوشد.

اما ظاهراً نه تنها این ویژگی حکومت اسلامی از دید سیاست‌گذاران آلمانی پنهان مانده، بلکه آنان به دیگر ویژگی‌های ضدانسانی این رژیم نیز بی‌اعتنا هستند. آیا به درایت و آگاهی زیادی نیاز است که دریابیم حکومت اسلامی از دو نمونه‌ی تاریخی خود یعنی رژیم‌های هیتلری و استالینی ستمگرتر است؟  رژیمی که دگراندیشان را نجس و خونشان را هدر می‌داند، زنان را هم‌ارز بیضه‌ی مردان می شمارد و با آنان نیز (با توسل به صیغه و حجاب و مهریه…) چنین رفتاری دارد، نه تنها آزادی پوشش را جرم اعلام کرده، بلکه هنر و شادی را لگدمال می‌کند. نه تنها مظاهر فرهنگ و هویت ملی را نابود می‌کند، بلکه حتی دانشمندان و پژوهشگران (مثلاً در زمینه‌ی حفاظت از محیط زیست) را می‌کشد. نه تنها فساد و رشوه و دروغ را گسترش می‌دهد، که به منافع ملی اعلام جنگ داده است. از هیچگونه توهین و تحقیری نسبت به دیگر کشورهای جهان ابا ندارد، که با خودی و بیگانه با زبان  کشتار و ترور سخن می‌گوید و بالاخره نه تنها به پیمان‌های بین‌المللی پایبند نیست، که خشونت، ارعاب و فریب را محور رفتار خود قرار داده است.

این واقعاً جای شگفتی است که سیاستمداران آلمانی در مورد ویژگی‌های  حکومت اسلامی دچار کورچشمی هستند، در حالی که آنان به عنوان نمایندگان کشوری که توانست نهادهای دمکراتیک را جانشین  ساختارهای فاشیستی کند، می‌بایست از حساسیت ویژه‌ای در برابر چنین رفتارهایی برخوردار باشند. اما چنان رفتار می‌کنند که گویی نه تنها تفاوتی میان رژیم تهران و دولت‌های متمدن وجود ندارد، بلکه دیپلماسی آلمانی وظیفه‌ی خود می‌داند که حکومت اسلامی را به حق خود برای استفاده‌ی از تکنولوژی اتمی برساند!

میهن‌دوستان ایرانی همواره به آلمان و ویژگی‌های مثبت مردمش به دیده‌ی مهر و ستایش نگریسته‌اند و امیدوارند که در این سخت‌ترین دوران تاریخی از دوستی و کمک معنوی همه‌ی کشورهای متمدن و انسان دوست برخوردار گردند.

در محافل روشنفکری اروپا گفته می‌شود که چون آلمان پس از دوران فاشیسم، «دمکراسی را از آمریکا هدیه گرفت»، در مقایسه با فرانسه یا انگلیس قدرش را به درستی نمی داند، تا چه رسد که بخواهد آن را گسترش دهد!

با اینهمه دست‌کم وزنه‌ی سیاسی آلمان  ایجاب می‌کند که این کشور در راه دفاع از دمکراسی و حقوق بشر در کنار مردم ستمدیده‌ی دنیا قرار گیرد. وانگهی چگونه ممکن است حکومتی که از احزاب سوسیال مسیحی و سوسیال دمکرات تشکیل شده و در سیاست داخلی همواره در پی تحقق بیشتر آزادی‌ها است و پیوسته برای رفع تبعیض درباره‌ی زنان، دگراندیشان و دگرباشان می‌کوشد، در سیاست خارجی خود دست در دست چنین ابلیس آدم‌رویی بگذارد؟

تحقق دمکراسی و برقراری ارزش‌ها و روابط شایسته‌ی انسانی هدف والا و پایان راهی است که مردم همه‌ی کشورهای دنیا دیر یا زود بدان خواهند رسید. مبارزه‌ی ایرانیان با رژیمی همسان رژیم هیتلری به مرحله‌ی پایانی خود نزدیک می‌شود و با کمک کشورهای دوست و مردمان مترقی در سطح جهانی دیری نخواهد پایید که ایران نیز جایگاهی شایسته در میان کشورهای دمکراتیک و پیشرفته خواهد یافت. ما مردم ایران، دوستان و همراهان خود را فراموش نخواهیم کرد.


„Brisant und gefährlich“, Interview mit Außenminister Frank-Walter Steinmeier, in: Spiegel 5/2006, S. 26.

(۲)دکتر ماتیاس کونتزل، آلمانی‌ها و ایران، ترجمه مایکل مبشری، انتشارات فروغ، ص۱۷۰
(۳) همانجا، ص ۱۶۷

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=159282

15 دیدگاه‌

  1. ناشناس

    آلمانی ها هرچقدر در مهندسی کاره ای هستند در سیاست بعد از جنگ جهانی دوم رسما بازنده مطلق بوده اند

  2. خودم

    گیتی جان سخنان خیلی درستی نوشتند.
    حداقل یک مورد از حمایت مالی دولتی از حزب الله و مسجد وابسته به سفارت ایران در هامبورگ سال گذشته برملا شد، که تحت مبارزه با افراط‌گرایی، اسلامیستها حزب‌الله را حمایت میکنند:
    «انجمن اسلامی جوامع شیعه آلمان” در فاصله سا‌ل‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ میلادی حدود ۳۸۰ هزار یورو برای انجام فعالیت‌هایی در زمینه “پیشگیری از افراط‌گرایی” در آلمان دریافت کرده است.»
    https://www.dw.com/fa-ir/germany/a-48249662

  3. ناشناس

    آلمان فرقی با انگلیس ندارد فقط آنها آنقدر باهوش بودند که توانستند ایرانی ها رو فریب دهند و در اذهان ایرانیان خود را دوست و متحد ایرانیان در نبرد با انگلیس جا بزنند

  4. ذره بین

    آلمانها با کینه ای که از آمریکا سر جنگ دوم جهانی دارند هر کاری را برای اینکه چوب لای چرخ نظام نوین بین المللی بگذارند، کرده و می کنند اما نمی دانند که این کینه کور، خودشان را هم به باد خواهد داد.

  5. ماس به نمایندگی از پوتین آمد که خامنه ای را شیر کند جلوی ترامپ. روحانی میرود بیشکک که تضمین بدهد به پوتین

    ماس به نمایندگی از پوتین آمد که خامنه ای را شیر کند جلوی ترامپ . روحانی میرود بیشکک که تضمین بدهد به پوتین که ملاها خر روسیه می مانند تا یا مردم عبای آنها را بردارند و مارک روسی آنها را آشکار کنند ، یا ترامپ هم حوصله اش سر برود یک ضربه مثل زمان جنگ بزند تا خر مهره ای روسی مثل رفسنجانی هم بفهمد زمان نوشیدن است ، تا چه رسد به شما روس بازان و رژیم بعث فقاهت روسی.

  6. ماس به نمایندگی از پوتین آمد که خامنه ای را شیر کند جلوی ترامپ. روحانی میرود بیشکک که تضمین بدهد به پوتین

    این همه به هم بافتی یک کلمه از روسیه ونقش روسها ونقش حزب توده و فدایی سیاه کل در دو رژیم شاه و شیخ نگفتی . رفیق آلمان اسب تروای پوتین در ناتو است . هم اباما این را می دانست و تلفن مرکل را شنود می کرد ، چون مرکل از آلمان شرقی آمد با دکترای مارکسیسم ! (مثل معارف اسلامی که مجبور بودید بخوانید) و گر نه لیسانس بی لیسانس . پوتین هم ک گ ب بود از همانجا . ترامپ هم به او اعتماد ندارد. ماس به نمایندگی از پوتین آمد که خامنه ای را شیر کند جلوی ترامپ . روحانی میرود بیشکک که تضمین بدهد به پوتین که ملاها خر روسیه می مانند تا یا مردم عبای آنها را بردارند و مارک روسی آنها را آشکار کنند

  7. خودم

    نوشتار فوقالعاده ای بود جناب غیبی.
    کوتوله سیاسی و متاسفانه در دراز مدت «کوتوله صنعتی» بهترین توصیف برای وضع نایسامان آلمان است. دو نکته را در این‌باره یادآور میشوم:
    – گرهارد شرودر، صدر اعظم سابق آلمان به محض برکنار شدن به روسیه رفت و به خدمت پوتین درآمد. نام این کار را چه می‌شود گذاشت؟
    آلمانی ها از سال ۲۰۰۹ سعی می‌کنند که یک فرودگاه بزرگ بین‌المللی در برلین بسازند. تاسیس آنرا تاکنون دهها بار وعده دادند ولی قدرت اتمام آن را ندارند. در حقیقت در آلمان اکثر پروژه های بزرگ شکست می‌خورند. به‌جز در چند زمینه اندک، آلمان در بیشتر زمینه‌های صنعتی در بهترین حالت در رده چهار و پنج است.

  8. گیتی ۴

    دشمنی آلمانها با ترامپ نه بخاطر خود او بلکه بخاطر همراه نبودن سیاستهای ترامپ با سیاستهای اینها میباشد و لذا بسیار سعی میکنند محوری بزرگ و ضد آمریکایی با چین ، روسیه ، جمهوری اسلامی ، کره شمالی و… بوجود آورند ! ولی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا ضربه گیج کننده ای بر استراتژی آنها که بخیال خام خود در بلند مدت آقایی بر جهان است را به هوا فرستاد لذا از کوتوله نیمه سیاسی چون هایکو ماس در وسط سیرک سیاست کاری ساخته نیست و…

  9. گیتی ۳

    القابی چون سوسیال دموکرات یا دمو کرات مسیحی و لیبرال و… القابی پوششی و فریبکارانه میباشند برای گمراه کردن مردمان عادی کلا در این کشور چپ حاکمیت مطلق دارد و در پوشش حمایت از فمینیسم و دو جنسی ها و زنان نوعی دیکتاتوری نرم حاکم میباشد و البته با چاشنی ضد یهودی اگر به روابط احزاب سوسیال دموکرات و سبزها با گروه های اسلامی و حمایتهای مالی و آشکار و نیمه آشکار آنها به این اسلامیستها واقف باشید آنوقت حمایت کلی رژیم حاکم بر آلمان از رژیمهایی چون جمهوری اسلامی بهتر قابل درک خواهد بود .

  10. گیتی ۲

    لذا با آگاهی کامل از وجود دیکتاتوریهای اسلامی و قرون وسطایی به شدت در خفا حمایت و پشتیبانی می نمایند، نمونه های بارز فراوان در این امر وجود دارند . حمایت شدید از محمد مرسی در مصر در زمانیکه رئیس جمهوری شده بود و گفتمان همیشه منفی در مورد دولت فعلی مصر با کنایه های زیرکانه و همینطور در مورد آخوندها در ایران و خود را به نشنیدن و ندیدن اعمال جنایتکارانه آنها زدن ، روابط بسیار محکم و واقعی با حزب الله لبنان و سازمانهای ترور فلسطینی و حمایت پنهانی و علنی از بر گزاری مراسم روز قدس آخوندی در برلین و…..و لحن همیشه منفی نسبت به حکومت سعودی و دفاع از حوثی ها با مظلوم نمایی و…

  11. گیتی

    جناب فاضل غیبی در رابطه با سیاست خارجی آلمانیها نقاط تاریک و مخرب و دو دوزه بازی بسیار فراوان است ، بر خلاف آنچه به اشتباه در اذهان در طول تاریخ جا افتاده سیاست کلی حاکم بر این کشور بسیار منافقانه و کینه جویانه نسبت به ایران و اوصولا هر کشور خاور میانه ای که در راه رشد گام بردارد میباشد ، اگر سالهای زیادی در این کشور کار و زندگی کرده باشید و با نوع کنایه ها و نحوه تحلیلهای اینها در رابطه با دیگران آشنا باشید متوجه خواهید شد که اینها جز خودشان چشم دیدن پیشرفت و ثروتمند شدن دیگران را ندارند .

  12. درود بر ترامپ

    مقاله خیلی خوبی بود
    بی خود نیست همه ضد ترامپ شدن چون ترامپ بساط اقتصادی اروپا با رژیم ملاها رو بهم زده
    همه میگن ترامپ تاجر هست ولی همین ترامپ تاجر خطرات رژیم انسان ستیز و خرافات پرور جمهوری اسلامی رو فهمیده
    آدم وقتی بسیجی ها و فاطی کماندوها رو میبینه استفراغ میگیره که چه آدم های عقب مونده ای هستن که به شدت خرافاتی و مذهبی و ضد دگر اندیشان هستن و دیدن چهره کریه این افراد و ادبیات لمپنی شون تربیت اسلامی و ولایی رو خیلی خوب نشون میده
    ترامپ یک اتفاق تاریخی هست درسته ترامپ دنبال منافع آمریکا هست ولی وقتی چنین موقعیتی تاریخی رو به وجود آورده که جمهوری اسلامی رو در ضعیف ترین حالتش قرار داده چرا این موقعیت رو از دست بدیم؟

  13. ناشناس

    متن خواندنی و دقیق است. از شب شعر انجمن گوته گفتید و داغ دل را تازه کردید و یاد آور چگونگی شروع موج و تلاطم دریای آرام ایران شد. ما هم جوان و خام و نادان که حرف وسخن پدر و پدربزرگ و بقیه را گوش ندادیم و دل در هوای جهانی خوشبخت تر از آن چه داشتیم و نمی فهمیدیم و گاه و بی گاه هوادار طوفان چپ چریکی می شدیم. باختیم همه چیز را. پسرم سال هاست که به من می گوید پشیمانی کافی نیست چون در حق دلسوزان مملکت (خاندان پهلوی) ناسپاسی کرده اید و متأسفانه حق با اوست.

  14. ناشناس

    آلمان فقط موسیقی خوب دارد.

  15. sattar beheshti

    همه اینها که مرتب در حال امر و نهی و جانماز آب کشیدن هستند، نه فقط در خلوت، بلکه در صحن علنی مجلس نیز، مشغول «آن کار دیگر» هستند!
    در زمانی که یک نماینده دارد از مسئله مهمی مانند «بحران اقتصادی» در کشور سخن می‌گوید برخی نمایندگان نه تنها به سخنان او گوش نمی‌دهند بلکه به جای فکر کردن به «بحران اقتصادی» ترجیح می‌دهند عکس «دختر خوشگلا» را ببینند!
    آبروریزی و رفتار نمایندگان مجلس شورای اسلامی در زمان حضور فدریکا موگرینی هنوز از یادها نرفته است.
    – ظاهرا معاون موگرینی هم سروکله اش پیدا خواهد شدتا عکس یادگاری بگیرد! فقط جای برادر جان کری خالی است!

Comments are closed.