فرد صابری – پس از پایان جنگ جهانی دوم در اروپا و پیروزی متفقین بر رژیم نازی هیتلر در آلمان، هرگونه بازگشت به رفتارها و نشانههای مربوط به نازیسم ممنوع اعلام شد. با نظر به جنایات گستردهٔ نازیها در اروپا که به کشته و مجروح شدن حدود ۵۰ میلیون نفر در طول جنگ انجامید، کشورهای اروپایی و بعدها اتحادیهٔ اروپا قوانین سفت و سختی وضع کردند که مطابق آنها اتخاذ رفتارها و علائم نازیستی در حوزهٔ اروپا به شدت تقبیح و ممنوع شد.
از جمله مهمترین رفتارهای نازیستی که پس از جنگ در اروپا ممنوع شد «یهودستیزی» است. اما یهودستیزی در اروپا خاصِ حکومت هیتلر و حزب ناسیونال- سوسیالیست وی نیست؛ و بر خلاف تصور عمومی، یهودستیزی قدمتی دیرینه در اروپا دارد. در حقیقت، نازیسم و تمام جریانهای یهودستیز دیگر در اروپا آموزههای خود را از کلیسای کاتولیک قرون وسطا میگیرند. به عبارتی، هیتلر و اعوان و انصارش تنها نسخهی غلیظ شدهی یهودستیزی دیرینه در حوزهی تمدنی اروپای غربی هستند.
با این وجود، از آنجا که امروزه هرگونه نازیگرایی در حوزهی اروپا مورد انتقاد شدید دولتها و جوامع مدنی قرار میکیرد از لحاظ اعتباری و اقتصادی هم بهای سنگینی دارد، نظرات نازیستی در قالبهای دیگری که ظاهرا با نازیسم ربطی ندارد و در نتیجه خطر کمتری هم برای صاحبان آن نظرات دارد ظهور میکنند. به نظر من، امروزه «اسلامگرایی» خَلَف واقعی نازیسم در اروپاست. چه اسلامگراییِ شیعیِ فرقهی خمینی حاکم بر ایران، چه اسلام ابوبکر بغدادی داعش، هر دو آبشخورِ «برتریِ دینی» هستند، و هر دو برای اثبات این برتری دست به هر جنایتی میزنند.
بدین ترتیب، گرچه در دنیای امروز هیتلر محکومِ جوامعِ انسانی است و ظاهرا زهرِ نژادپرستی کشیده شده، اما هیتلرهای مذهبی- اسلامی رو به رشد نهادهاند، و هرکدام با ادعای نزدیکی بیشتر به خدا و بیانِ قالالله، باورمندان به دیگر ادیان خصوصا یهودیان را علنی به مرگ تهدید کرده و آن را «جهاد» در راه خدا دانسته و جهان را با نگاه برتریطلبی اسلامیستی خود به خطر انداختهاند.
بعد از روی کار آمدن خمینی در ایران، هیتلر دیگری در خاورمیانه و جهان ظهور کرد. رژیم اسلامگرایی که وی بنیان نهاد، از ثروت ملی که نظام گذشته برای مردم ایران به ارمغان آورده بود بهره گرفت تا تروریسم و جهادیسم و یهودستیزی را در خاورمیانه و اروپا و باقی نقاط جهان رونق دهد. در راستای یهودستیزی، رژیم کار خود را با حمایت از ضداسرائیلیهای فلسطینی شروع کرد، با تاسیس و تجهیز حزبالله در لبنان ادامه داد، و امروز علنی از سوریه و جنوب لبنان و نوار غزه به سوی اسرائیل موشک میاندازد و یهودیان را تهدید به پاکسازی نژادی میکند.
با این وجود، عجیب است که چرا در اروپا کسری از حساسیتی که روی رفتارهای یهودستیزانهی نازیستی وجود دارد، معطوف یهودستیزی اسلامگرایانه نمیشود! و اینکه چرا حتی مقدار کمی از بودجهای که به «نازیزدایی» تعلق میگیرد به زدودن اسلامگرایی اختصاص داده نمیشود! چنانکه بالاتر آمد، دلیل این امر شاید این باشد که از آنجا که امروزه در اروپا قوانین سفت و سختی بر ضد هرگونه رفتار نازیستی وجود دارد، نازیستهای مخفی ترجیح میدهند مواضع یهودستیزانهی خود را از طریق اسلامگرایان علنی کرده و پیش ببرند.
این در حقیقت دست نژادپرستان، نازیها و یهودستیزان اروپایی است که در جریان ترور یهودیان و حمله به کنیسهها در اروپا و تهدید اسرائیل از آستین اسلامگرایان درمیآید. این همگرایی میان نازیسم و اسلامیسم حتی تا آنجا پیش رفته که رژیم خمینی با نظر مساعد برخی جریانات اروپایی موفق شد در اکثر کشورهای اروپایی «لانه»های امن برای یهودستیزی و اقدام علیه یهودیان ایجاد کند. جمهوری اسلامی از طریق مساجد و مؤسسات اسلامی با پولهای کلان یهودستیزی را در سطح اروپا اشاعه میدهد.
چنین است که امروزه در اروپا جماعات یهودی بالاترین فشار را پس از دوران هیتلر تجربه میکنند. کار به جایی کشیده که حتی برخی یهودیان حاضر نیستند دین خودشان را بر ملا کنند، مبادا مورد آزار و اذیت و حملههای تروریستی قرار گیرند. دقیقا با توجه همین موارد است که تأسیس انجمن دوستی سوئد و اسرائیل برای یافتن راهی برای برونرفت از این مخمصه که منافع مشترک اسرائیل و کشورهای اروپایی را به خطر انداخته لازم شده است.
۲- جناب صابری . تولد حکومت جمهوری مارکسیست اسلامی ، یا اسلام تروریستی از اخوان مصر و چریکهای یمن و چریکهای ظفار و الفتح فلسطین و ده ها مار و عقرب ترویستی دیگر دست پخت رفقای مارکسیست دانشکاه پاتریس لومومبای شوروی و پروژه مشترک روسیه انگلیس میباشد . در شورش ۵۷ عکسهای . چه گوارا . و ماکسیم گورکی و فیدل کاسترو ومائو و کیانوری در دانشگاه تهران پخش میشد . نه طلیب شکسته نازی ها یا هیتلر . رضا شاه روحت شاد .
۱-نویسنده مقاله با توضیح ریشه پیدایش یهود ستیزی و جنایت نازی ها و کشتار ۵۰ ملیونی تلافات جنگ دوم و ظهور اسلام گرایی و فردا ی ایران بدونه اسلام مینویسد . پس مارکسیست لنینسم و استالینسم چه . فقط ۲۰ ملیون نفر در حکومت مارکسیست کمونیستی شوروی در تبعید به معادن سیبری کشته شدن ، حالا ، ویتنام و چین و کوبا و اروپای شرقی و امریکای جنوبی بماند که تلافات سر به نسیت کردن مخالفانشان بیشتر از کشته شدگان کشتار استالین است .
در ایران پس از اسلام ناب محمدى باید هـر گونه نشاته و اسمى و یا رفتار و سخنى که از خمینى و فرقه تبهـکار اسلامى شد
جُرم تلقى شود و افراد خاطى باید جریمه شوند
از این جهان سومى است که جمهورى اسلامى، داعش، حزب الله و حماس در مى آید. این بخش باید هم از نظر تئورى و هم از نظرسیاسى مدیریت شود.
دانش کلاسیک سیاسى قادر به کمک به مدیریت این بخش نیست.
مگر نه حماس راى آورد و جهان غرب زیرش زد؟
این بازى شطرنج برره نبود؟
بلایى که با کمک غرب در ۵٧ بر ایران رفت هنوز ادامه دارد.
من مدعى هستم که دانش کلاسیک توانایى کمک به مدیریت سیاسى جهان امروز را ندارد.
تنش ضد یهودیت طبیعى است و دلیلش مدیریت سیاسى غلط دررابطه با توسعه ناموزن دموکراسى سیاسى بدون توجه به اهمیت دموکراسى اجتماعى دارد. همان بلایى که ۵٧ بسر ما آورد.
اما تا زمانى که قدرت سرمایه بر قدرت سیاست درجهان غرب برترى داشته باشد، آنان مى توانند این تنش را مدیریت کنند.
مشکل اصلى بازیگر جدیدى است که با شتاب وارد عرصه سیاست شده است: جهان سومى ها