جمشید عنبرستانی – اپوزیسیون زمانی مفهوم پیدا میکند که دارای طرح و برنامه اجرایی و در حد و اندازهای باشد که بتوان آن را به عنوان اهرمی با قدرت و تاثیرگذار در جهت مبارزه و مقابله با نیروی سیاسی حاکم به حساب آورد.
هرجریان سیاسی مشروعیت و مقبولیت خود را ازطیف خاصی ازافراد داخل و خارج کشور بر مبنای عقیده و بینش سیاسی خاص خود کسب میکند مانند طرفداران پادشاهی، جمهوریخواهان و یا گروههای دیگر که مدعی هستند با گروههایی از مردم در داخل و خارج کشورهمکاری، ارتباط و هماهنگی دارند.
هرکدام از این گروهها و تشکلات سیاسی، ویژگیها و تواناییهای خاص خود را دارند و اگر تمام قدرت و تواناییهای خود را حول یک محور مشترک (براندازی) تلفیق کنند نیروی بزرگ و قدرتمندی میشوند که حرفشان شنیده خواهد شد و میتوانند به عنوان نیروی آلترناتیو رژیم خود را به سیاستمداران و دولتمردان جهان معرفی کنند و مردم داخل هم این شیوهی عمل را با آغوش باز خواهند پذیرفت.
اما تاکنون نه تنها همگرایی و اتحاد و یا ائتلافی بین این گروهها شکل نگرفته، بلکه با برخوردها و مجادلات غیرمنطقی و تهمتهایی که متوجه یکدیگر کردهاند این گروهها بیش از پیش از یکدیگر دور شده و نفوذیهای جمهوری اسلامی هم که در بسیاری مواقع در ایجاد اختلاف و تنش میان گروههای سیاسی و اپوزیسیون نقش اساسی داشتهاند با بهرهگیری از این آشفتهبازار اپوزیسیونبازی، موفق به تخریب و خفیف کردن چهره اپوزیسیون در نزد مردم ایران شدند.
واقعیتی که تمام گروههای سیاسی در هر شکل و اندازهای که باشند مجبور به پذیرفتن آن هستند اینست که آینده سیاسی کشور و نوع حکومت با رأی مردم در یک انتخابات آزاد شکل خواهد گرفت و اگر اپوزیسیونی یا یک گروه سیاسی خودش را برتر از رأی و خواست مردم میداند جایی در آینده سیاسی ایران نخواهد داشت.
اگر اصل و هدف نهایی گروهها و تشکیلات سیاسی از هر طیفی و با هر نگرش و بینش سیاسی، گذار از جمهوری اسلامی و برگزاری انتخابات آزاد و تعیین نوع حکومت آینده کشور با رأی ملت است، این دشمنی و جنگ و جدلهای بیهوده آنان با یکدیگر که همواره خواست سران جمهوری اسلامی بوده، بیمعنی و نوعی خیانت به مردم نگونبخت ایران به شمارمیرود.
قبل از انقلاب فرمایشی ۵۷ بیش از ۹۸ درصد از مردم ایران خمینی را نمیشناختند و در هفتههای آغازین شورش فریبخوردگان و ماجراجویان، خمینی برای مردم فقط یک نام بود و اینکه او یک آخوند است. او یک رهبر نبود بلکه مترسک عقب افتادهای بود که برای ویران کردن ایران با انتخاب انگلیس و پذیرفتن آن از جانب کارتر و ارگانهای امنیتی و نظامی آمریکا پا به میهن ما گذاشت. حرفهای خمینی که حتا زبان فارسی هم خوب نمیدانست در زمان تبعید، از طرف نزدیکانش که او را همراهی میکردند تحریف شده یا تصحیح شده از طریق رسانههای بیگانه مانند رادیو بیبیسی لندن وامثال آن به گوش مردم میرسید و همچنین آخوندهای فریبکار در مساجد و ملی- مذهبیها و روشنفکرنماها در گوشه و کنار شهر در جلسات و سخنرانیها و همچنین دار و دستههای چپگرا و مارکسیستهای اسلامی در محیطهای دانشگاهی و فرهنگی و مدارس و ادارات دولتی مردم را با دروغ و فریب برای شرکت کردن در شورش و طغیان علیه حکومت پادشاهی ایران تهییج و ترغیب میکردند و همین دار و دستهها رهبری میدانی مردم را در روزهای اغتشاش و تظاهرات به عهده داشتند و آنگونه نبود که خمینی مستقیم برای افراد و گروههای فعال درداخل فرمان صادر میکرد و فرماندهی آنان را به عهده داشت. یکی از شگردها وترفندهای جمهوری اسلامی از ابتدا ایجاد تفرقه بین نیروهای مخالف خود و ایجاد یأس در مردم بوده است و در این چند سال گذشته به اینسو خوراندن این سمّ مهلک به مردم که به خود بقبولانند که نه رهبر داریم و نه نیروی آلترناتیو یا اپوزیسیون قدرتمند برای جایگزینی حکومت اسلامی و اگر طغیان کنیم و جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم کشورسوریهای و یا دچار هرج و مرج و تجزیه خواهد شد.
بهرهگیری از تکنولوژی پیشرفته ارتباطات و اینترنت تماسها و هماهنگیها بین افراد و گروههای مبارز در هر نقطهای که باشند را به صورت تماسهای مستقیم برای طراحی اعتراضات و چگونگی رهبری کردن آن امکانپذیر کرده است. خیزش مردم در سال ۹۶ آزمونی بود که پتانسیل اعتراضات گسترده و سراسری ملت ایران برای به چالش کشیدن حکومت ملایان را در مقیاسی وسیع و گسترده به اثبات رساند.
شاهزاده رضا پهلوی برای ۸۰ درصد از مردم ایران فقط یک نام نیست بلکه زندهکنندهی هویت و احترام از دست رفته ایران است. او یک میهندوست راستین است که گذشته از پیشینهی درخشان خانوادگی خود و شاهزادگی، خصوصیات و ویژگیهای یک رهبر مدرن امروزی را داراست. ملت ایران با بودن شاهزاده رضا پهلوی باید احساس آرامش کند و با قدرت و همت خود قبل از آنکه بلای ویرانگر حکومت اسلامی یا بلای ویرانگر دیگری که جنگ با آمریکاست که میتواند شیرازههای کشور را از هم بپاشاند ترکیب شود یکبار برای همیشه به عنوان صاحبان مملکت این دزدان جنایتکار و غاصب را از اریکه قدرت پایین بکشند و بعد از برقراری آرامش و شروع زندگی جدید این اوباشان را به دست قانون که قدرت اول در کشور خواهد بود به محاکمه و مجازات برساند.
این افراد ته مانده شورش خمینی که چپ و کمونیست خروار خروار در آنها هست عده ای فرصت طلب نادان بودند که برای داشتن پست و مقام هر جوری بود و به هر جان کندنی افتادند اما خمینی از اون ها زرنگ تر بود. همین. با این ها نه میشه اتحاد کرد نه اتحاد با این ها کار درستیه. اتحاد با این جماعت فقط به اون ها اعتبار کاذب میده. راه یکی است و آن راه راستی است. نجات میهن. نه قدرت طلبی و فرصت طلبی. نجات میهن. جاوید شاهنشاه آریامهر رضا شاه دوم پهلوی سوم. این رو منی می گم که اصلا شورش ۵۷ رو اصلا ندیدم. اختیار آینده با منه. نه یه مشت چپول.
خیلی وقته یه حرف غلطی باب شده که مرد سیاسی باید قدرت طلب باشه و فلان. اصلا و ابدا!!! کسی شایستگی نشستن به مصدر قدرت سیاسی رو داره که به فکر مردم و کشورش باشه نه خودش. برای همینه این همه داد میزنیم پهلوی پهلوی. آدم قدرت رو می خواد چی کار؟ که کشورش رو بیشتر کنه. وگرنه همین خامنوف به اندازه کافی قدرت طلب هست. ما به کسی مثل رضا شاه دوم نیاز داریم که به فکر آزادی ایران و ایرانیه و این عنوان پادشاه رو من شهروند ایرانی بهش می دم نه این که قدرت طلب باشه و به زور دنبال قدرت.
“اگر اصل و هدف نهایی گروهها و تشکیلات سیاسی از هر طیفی ..، نوعی خیانت به مردم نگونبخت ایران به شمارمیرود.”
سازمان هاى سیاسى همواره براى کسب قدرت مى جنگند و این عامل تفرقه است و درست است.
سازمان هاى سیاسى براى رسیدن به هدفى مى جنگند و این عامل اتحاد است.
اولى ساز و کارى سیاسى دارد و دومى ساز و کارى اجتماعى.
ساز و کار اجتماعى عامل اتحاد و نیز توسعه کمى و کیفى سازمان سیاسى است.
ایراد سازمان هاى سیاسى ایرانى عدم توجه به ساز و کار اجتماعى است.
بیشتر گروهاى سیاسى از نوستالژى پهلوى در میان مردم که اتفاقاً نه به دلیل سیاسى که به دلیل اجتماعى است در هراس هستند و این علت اصلى عدم اتحاد و نیز هجوم به شاهزاده است.
دیروز صبح پنجشنبه به تاریخ ۶ تیر ماه در رونامه کیهان لندن ، تنها رسانه مستقل و ازاد که بنده شخصا از بنیان گذار و همه پرسنال ان کمال تشکر را دارم ، مقاله ای در حمایت از ۱۴ نفر با امضای ۱۵ نفر و عکس محسن سازگارا بنیان گذار سپاه پاسداران و محسن مخملباف هنربند سینمای اخوندی معروف به محسن کلاشینکف در کنار عکس دیگران روی سایت قرار گرفت و بعد از یکساعت حذف شد ، ایا میتوانیم علت را جویا باشیم . با تشکر از مجموعه دوستان وطن پرست کیهان لندن .
متاسفانه همانگونه که پاک کردن اذهان مردم از جهل و خرافات بسادگی تا خودشان نخواهند امکانپذیر نیست . پاک کردن افکاری که جز داستان ماکسیم گروکی .و ابلو موف و لنین و کارل مارکس و مصدق و کاشانی و صمد بهرنگی و بیژن جزنی و مسعود رجوی و خمینی و سروش و شریعتی را در تمام مدت عمر خود مثل نماز پنج گانه شب و روز می خوانند و خود را اپوزیسون می خوانند . کلمه اتحاد نا اشناست . به قول قدیمیها . یاسین به گوش خر خواندن است . رضا شاه روحت شاد .