احمد رأفت – بنیامین آلبوغبیش ۲۶ ساله که ۵ خرداد گذشته همراه با برادرش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، در بازداشتگاه اطلاعات شهر اهواز جان باخت.
خانواده او ۵ تیر در تماسی که اداره اطلاعات اهواز با آنها گرفت، از مرگ بنیامین اطلاع پیدا کردند. بنیامین از هنگام بازداشت تا زمان مرگ در بازداشتگاه اطلاعات اهواز زیر شکنجه بود. برادرش محمدعلی چند روز قبل از مرگ بنیامیین به زندان شیبان همین شهر منتقل شده است. بنیامین و محمدعلی ۲۴ اسفند ۹۶ نیز همراه با مادرشان مریم زبیدی دستگیر شده بودند. بنیامین و محمدعلی در خرداد ۹۷ با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی آزاد شدند، در حالی که مادرشان از آن زمان در زندان سپیدار اهواز نگهداری میشود.
سازمان عفو بینالملل با انتشار بیانیهای خواهان «تحقیق موثر و بیطرفانه» در رابطه با مرگ بنیامین آلبوغبیش شده است. این نهاد بینالمللی مرگ این زندانی در بازداشتگاه اطلاعات اهوار را «مشکوک» خوانده و یادآوری میکند که «مقامات جمهوری اسلامی سابقه وحشتناکی در شکنجه بازداشتشدگان و اعمال رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز به منظور گرفتن اعترافات اجباری دارند». عفو بینالملل در همین بیانیه می نویسد «بنیامین در هنگام بازداشت از سلامت کامل برخوردار بود و مرگ ناگهانی او یک ماه پس از ورود با بازداشتگاه نگران کننده است.»
یکی از نزدیکان خانواده آلبوغبیش که در کوی زیتون کارمندی اهواز سکونت دارند، به کیهان لندن میگوید «ما اخباری را از درون بازداشتگاه دریافت کردیم که حکایت از شکنجه روزانه این جوان دارند، بنابراین به این نتیجه رسیدیم که او زیر شکنجه کشته شده است، اگرچه مقامات علت مرگ او را اعلام نکردهاند.»
چند روز قبل از کشته شدن بنیامین آلبوغبیش در اهواز، علیرضا شیرمحمدعلی نیز در زندان فشافویه تهران بزرگ به قتل رسیده بود. علیرضا شیرمحمدعلی در اعتراضهای مرداد سال گذشته به اتهامهایی چون «توهین به مقدسات»، «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی»، «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» بازداشت شده و سرگرم گذراندن دوران ۸ ساله محکومیت خویش بود که شبانه توسط دو زندانی محکوم به جرائم جنایی با ۳۰ ضربه چاقو به قتل رسید. علیرضا شیرمحمدعلی در اسفندماه ۹۷ در اعتراض به «عدم امنیت جانی» و «شرایط غیرانسانی» در زندان فشافویه دست به اعتصاب غذا زده بود و از آن زمان بارها توسط مسئولین زندان تهدید شده بود.
در اهواز و دیگر شهرهای خوزستان بازداشتها همچنان ادامه دارند. نیروهای امنیتی ۷ تیرماه در شوشتر حسین فرجالله کعبی نویسنده و پژوهشگر را در منزلش دستگیر و به محل نامعلومی منتقل ساختند. از حسین فرجالله تا کنون چند کتاب و مقالات گوناکونی در رابطه با تاریخ و ادبیان عربهای ایران منتشر شده. مشخص نیست این پژوهشگر به چه اتهامی دستگیر شده است. دوم خرداد نیز در شادگان، حیدر دورقی از فعالان مدنی که در سازماندهی کمکرسانی به سیلزدگان نقش داشت، بازداشت شد. منابع محلی میگویند تا کنون بیش از ۳۰۰ نفر از کسانی که در جمعآوری و توزیع کمک های مردمی به سیلزدگان فعال بودند بازداشت شدهاند و بیش از نیمی از آنها هنور آزاد نشدهاند.
ادامه،
حتی از سوی اپوزیسیون سوپر لیبرال و فرهیخته و سینه چاکان حقوق بشر نادیده گرفته شود. بنظرم، کرامت و حقوق انسان و اصول آزادی اندیشه و تعیین سرنوشت بر اراجیفی همچون خون ، خاک، نژاد ، ژن ، مذهب، توهمات اساطیری، هپروتیات حماسی و دیگر مزخرفاتی که سوغاتی متعفن اندیشه های فاشیستی و برتری جویانه برخی فلاسفه و متفکران قرن نوزدهم واوائل قرن بیستم اروپاست، برتری و اولویت دارند.این گزارش آقای رافت و موضع کیهان لندن در این مورد که خلاف روند جاری است،جای تقدیر دارد که باید الگوی دیگر رسانه های مدعی حقوق بشر فرار گیرد.
در طول تاریخ، بافت جمعیتی ایران ترکیبی از قومیت های گوناگون بوده که هیچیک بر دیگری احساس برتری نداشت و هرگز بحث اکثریت و اقلیت مطرح نبود. در دوران معاصر و بویژه دوران حاکمیت خلافت شیعه، جامعه ایران بصورت جعلی به دو بخش اکثریت و اقلیتهای قومی تقسیم شد. هر چند از نظر آماری، هیچ قومی اکثریت بالای ۵۰ درصد را ندارد و همه اقوام از این منظر اقلیت محسوب می شوند. به هر روی، این رویکرد تفرقه افکنانه توسط اینتلیجنسیا و بورژوازی شیعه اثتی عشری شهرنشین در حاشیه کویر و ورژن برون مرزی آنها، باعث گردیده تا ظلم و فلاکت مضاعف در مورد به اصطلاح اقلیتهای قومی ( که لابد حکم مستاجران بد عنق و شاید گستاخ را دارند!! )