تا انتخابات یازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی حدود هشت ماه دیگر باقیست. فشارهای سیاسی بینالمللی، جمهوری اسلامی را منزویتر از همیشه کرده و تحریمهای سنگین، اقتصاد ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. شماری از مقامات ارشد نظام در مورد توصیف این وضع، شرایط را «وخیم»، «بحرانی»، «سخت و غیرعادی» و «پیچیده» توصیف کردهاند.
کارگزاران نظام در هر دو جناح رژیم که دست در دست هم مسبب قرار دادن کشور در چنین تنگنایی هستند اکنون مدام تاکید میکنند برای مقابله با آمریکا، انتخابات آتی مجلس فرصت مهمی است تا نشان دهد که مردم پشت نظام و انقلاب ایستادهاند! آنها از یکسو طالب سکوت مردم در برابر کوهی از مشکلات معیشتی و محدودیتهای روزافزون اجتماعی هستند و از سوی دیگر برای نشان دادن مشروعیت خود به مشارکت آحاد ملّت در انتخابات نمایشی اصرار دارند.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی بدون آنکه نسبت به آینده اطمینانی داشته باشد با عصبانیتی آشکار تأکید میکند، «امسال هم مردم با حضورشان ثابت میکنند که سیاست آمریکا سیاست شکستخورده است. مهم نیست چه کسی پیروز میشود. مهم این است که در انتخابات ایران پیروز شود و آمریکا شکست بخورد؛ لذا انتخابات امسال و سال آینده ارزش راهبردی برای کشور دارد.»
ترفند بد و بدتر دیگر کارآ نیست!
در این گیرودار دو جناح نظام و طیفهای آنها آرایش انتخاباتی به خود گرفتهاند. خیال محافل یا «حلقه»های قدرت در جریان اصولگرا تا حدودی از تایید صلاحیتها راحت است اما اصلاحطلبها با وجود «خوشخدمتیها»ی خالصانه به نظام که در دو سال اخیر به اوج خود رسید، بسیار نگراناند.
آنها به طمع نشستن بیشتر و طولانیتر پای سفره انقلاب و سهم گرفتن از کابینه و مجلس اسلامی و پستهای مدیریتی در سال ۱۳۹۶ که تظاهرات و اعتصابات سراسری آغاز شده بود، صدای مردم را ناشنیده گرفتند و حتی اعتراضات را که علیه کلّیت نظام بود زیر سوال بردند و دربارهی معترضان زشتگویی کردند. آنها علیه جریان براندازی، بار دیگر خود را با اصولگرایان در یک کشتی دیدند و برای استمرارنظام دست به هر تلاشی زدند.
اصلاحطلبان در جریان همهی انتخابات استصوابی گذشته فرمول انتخاب بین «بد و بدتر» را تحویل جامعه میدادند و با القای یک فردای تاریک و جهنمی در صورت پیروزی رقیب، از رقبای اصولگرای خود «لولو» میساختند و نسبت به قدرت گرفتن «دولت در سایه» هشدار میدادند و با این ترفند رأی میآوردند. تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ را فراموش نکردهایم که میگفتند، اگر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شود دلار به پنج هزار تومان میرسد، کشور به سوی جنگ میرود، بگیر و ببندهای اجتماعی و محدودیتهای فرهنگی دو چندان میشود! آنها حسن روحانی با شعارهایی نظیر بهبود اقتصادی و چیدن میوه برجام و رفع حصر و پرداخت سهام عدالت و… به رأیدهندگان قالب کردند.
در این دو سال اما تحولات سیاسی داخلی و بینالمللی به نحوی پیش رفت که استمرارطلبان را از یکسو بیش از پیش به دامان آلوده و فاسد نظام انداخت و از سوی دیگر بیش از آنچه تصور میرفت در میان مردم منفور شده و پایگاه اجتماعی خود را از دست دادند.
نامزدهای خوش خط و خال
در شرایطی که پروژههای استمرارطلبان برای ترمیم واخوردگیهای جناحی از جمله عَلَم کردن سلبریتیهای حکومتی و تشکیل یک هستهی سخت مدافع اصلاحات به بنبست رسیده، این بار نیز با همان الگوی «لولوسازی» فعال شدهاند؛ اما اینبار با هشدار مداوم نسبت به «براندازان»! آنهم نه برای جلب اعتماد مردم و جمع کردن آرای آنها، زیرا میدانند مهمترین برانداز خود مردماند، بلکه با این هدف که نهادهای انتصاباتی و نظارتی را مجاب کنند که برای بالا بردن مشارکت در شرایطی که نظام بیش از هر زمان دیگری به تراکم جمعیت پشت صندوقهای رای محتاج است، به میدان آوردن نامزدهای خوش خط و خال یک ضرورت است!
اما به نظر میرسد با وجود تلاشهای سران «اصلاحات» تکهی دندانگیری نصیب آنها نشود اگرچه در هشدار و مبارزه علیه براندازان، جناحین «بد» و «بدتر» نظام با یکدیگر کاملا متحدند.
ترکیب جدید شورای نگهبان
فارغ از اینکه اردوگاه اصلاحطلبان آشفتهتر و دست آنها خالیتر از آن است که بتوانند چهرههای تازه با کارنامههای موفق معرفی کند، تیغ نظارت استصوابی در شورای نگهبان دوباره تیز شده است. علی خامنهای، ۲۴ تیرماه، در سه حکم جداگانه، محمد یزدی و صادق لاریجانی را به عنوان فقهای شورای نگهبان ابقا کرد و علیرضا اعرافی را بجای محمد مومن که اخیراً درگذشت به عضویت این شورای انتصابی درآورد.
بر اساس اصل ۹۱ قانون اساسی فقهای شورای نگهبان توسط رهبر جمهوری اسلامی منصوب میشوند.
مجلس شورای اسلامی نیز روز ۲۵ تیرماه از میان چهار نامزدی که رئیس قوه قضائیه معرفی کرده بود، سه حقوقدان شورای نگهبان را گزینش کرد: محمد دهقان با ۲۲۲ رای، محمدحسین صادقی مقدم با ۱۸۰ رای و هادی طحان نظیف با ۱۵۶ رای.
انتخابات هیئت رئیسه شورای نگهبان نیز چهارشنبه ۲۶ تیرماه، با حضور فقها و حقوقدانان این شورا برگزار شد و احمد جنتی ۹۳ ساله با رأی اکثریت اعضا برای یک سال دیگر به عنوان دبیر شورای نگهبان ابقاء و عباسعلی کدخدایی قائم مقام دبیر شورای نگهبان شد.
این ترکیب شورای نگهبان یعنی برخورد «ماشین مش ممدلی» اصلاحطلبان به دیوار سفت حاکمیت آنهم در شرایطی که به امید گرفتن سهم بیشتر با سرعت در دفاع از منافع نظام و علیه مردم تختهگاز میرفتند.
احمد جنتی در اولین اظهار نظر پس از انتخاب مجدد به دبیری شورای نگهبان تاکید کرد اعضای جدید دارای سوابق درخشان در خدمت به انقلاب هستند.
محمد یزدی هم در سخنانی تند و تیز خط و نشان کشید که «بی پروا میگویم؛ نمایندگان هم میخواهند بشنوند میان برخی از نمایندگان با وزرا ساخت و پاختهایی وجود دارد به نحوی که به عنوان نمونه فلان وزیر را صدا میزنند و از آنان میخواهند که فلان معدن را به من یا به فرزند و داماد من بده تا برود از آن استفاده کند.» وی به روی خود نیاورد که همه این نمایندگان با نظارت شورای نگهبان و دیگر نهادهای امنیتی تایید صلاحیت شدهاند!
این ترکیب شورای نگهبان که در امتداد و استمرار نگاهبانی از نظام و قدرت بلامنازع ولی فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی است، آه از نهاد اصلاحطلبان برآورد.
مصطفی کواکبیان عضو «فراکسیون امید» جمعه، ۲۷ تیرماه در توییتی نوشت، «اقتدارگرایان تنگنظر بدانند از میدان بدر کردن اصلاحطلبان دلسوز، راه اقتدارگرایی آنان را هموارتر نمیکند؛ بلکه زمینهساز عرض اندام براندازانی خواهد بود که مردم را از حضور در پای صندوق آرا مایوس میسازند، لذا توصیه میشود فضا را با بگیر و ببند بر خلاف منافع ملی سوق ندهند!»
اقتدارگرایان تنگ نظر بدانند از میدان بدر کردن اصلاح طلبان دلسوز، راه اقتدارگرایی آنان را هموار تر نمیکند؛ بلکه زمینه ساز عرض اندام برندازانی خواهد بود که مردم را از حضور در پای صندوق آرا مایوس میسازند
لذا توصیه می شود فضا را با بگیر وببند بر خلاف منافع ملی سوق ندهند!— مصطفى کواکبیان (@kavakebian_ir) July 19, 2019
اصلاحطلبان از ترس براندازان با فشار و «ادای تحریم انتخابات» وارد مرحلهی «اخاذی از نظام» شدهاند. به نظر میرسد با توجه به تجربه عموم مردم از هر دو جناح حکومت، حتی اگر خیالات و ذهنیت امیدوار اصلاحطلبان برای گرفتن تایید صلاحیت از شورای نگهبان عملی شود، آنها برای جلب اعتماد رأیدهندگان با دشواریهای بسیاری روبرو هستند.
ابراهیم اصغرزاده عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید، «هیچوقت مثل انتخابات پیش رو تصمیمگیری اصلاحطلبان تا به این حد گیجکننده و دشوار نبوده باشد. گویا بایستی خودمان را برای عبور از پل صراط آماده کنیم.»
او با تاکید بر اینکه «انتخابات پیش رو برای اصلاحطلبان گذر از پل صراط است» گفته «اکنون اگر اصلاحطلبان بخواهند در جبهه مردم بمانند، ناچارند سقف مطالبات خود را با کف خواستههای مردم و معوقات انباشت شده و متنوع اصناف و اقشار مماس کنند و بر مبنای آن رابطه خود را با اصولگرایان حاکم و انتخابات پیش رو تنظیم نمایند.»
اما مسئله اساسی اینجاست که منافع «انباشتشده»ی جریان اصلاحات در سه دههی گذشته، پیوندهای خانوادگی آنها با جریان اقتدارگرا و اصولگرا، آلوده بودن آنها به فسادهای اقتصادی و سیاسی، نه تنها ظرفیت و انگیزه و امکان درک آنها از مطالبات مردم را کاملا کور کرده، بلکه اساسا به سود آنها نیست تا در جبههی مردم قرار بگیرند!
مردم به تجربه از جایگاه و سهیم بودن اصلاحطلبان در قدرت فاسد نظام آگاه شده و این آگاهی را از دو سال پیش با شعار معروف «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» به گوش حکومت رساندهاند. از همین رو گروهی از همپیمانان رژیم، به دنبال «جریانسازی» با نامهای فریبنده هستند! ترس همهی این جریانات اعم از اصلاحطلب و اصولگرا و تحولخواه و… از براندازان در عمل ترس از مردم است! مردمی که از هر جریانی که به نوعی ریشه در این نظام داشته باشد، بریدهاند و به این نتیجه رسیدهاند که نظام جمهوری اسلامی نه اصلاحپذیر و نه ظرفیت تحول دارد!
حامد محمدی
[کیهان لندن شماره ۲۲۰]
هیچ چیزی شوکه کننده تر از این نیست که مردم می بینند این اراذل فارغ از هر طیف و گله و رمه ای که به ظاهر بدان تمسک جسته اند
ملت و رای آنان تنها مستمسکی برای حفظ اب و جونجه این تازه بدوران رسیدگان بیش نیست
براندازم و دیگه تمومه ماجرا
در این مقطع زمانی ، هر شخصی یا گروهی یا حزبی و یا رسانه ای برای حضور و شرکت درانتخابات همیشه جعلی تبلیغ بکند ، و مردم را به انتخاب بد و بدتر ، دار و دسته اخوندی توده ای ، تشویق کند . خائن به ملت و کشور ایران خواهد بود . حتی اگر خوده خدا باشد . سرنگون باد حکومت مارکسیست اسلامی اخوندی توده ای ، بی بی سی نشان ، روسی پوتینی ، ترکمانچائی ۵۷ .