دو روز بعد از آنکه علی خامنهای در یک سخنرانی[۱] «خط قرمز»های مربوط به مذاکرات هستهای نظام با کشورهای۱+۵ را پررنگتر کرد، وزیر خارجه آمریکا پاسخ داد:
«ما به واسطه چند توییت که برای مصرف عمومی و مصرف سیاسی داخلی است، نه رهنمود میپذیریم و نه شرط، نه تحت تاثیر قرار میگیریم و نه میترسیم. آنچه برای ما مهم است این است که بر سر چه چیزهایی در چارچوب اسناد مدون، توافق خواهد شد و این چیزی است که قرار است بر سر آن تصمیم گرفته شود.»
این سخنان وزیر خارجه آمریکا نوعی تحقیر علی خامنهای به شمار میرود که تلاش دارد هر بار و قبل از شروع یا حین دور جدیدی از مذاکرات هستهای با یک سخنرانی نشان دهد که «مرد قدرتمند» و طرف اصلی آمریکا اوست. لحن وزیر خارجه آمریکا و تاکید او بر اینکه از نظر او فقط «اسناد مدون» در پایان مذاکرات است که برای او ارزش دارد و خامنهای نمیتواند از راه دور «شرط و شروط» برای طرف مقابل تعیین کرده و آنها را بترساند، عملا تحقیر علی خامنهای به شمار میرود. البته خامنهای در همان سخنرانیاش گفته بود که «بنده خیلی تعبیرات دیپلماسی را بلد نیستم». نظر به این گفته خامنهای، پاسخ وزیر خارجه آمریکا این معنی را میدهد: اگر چیزی از دیپلماسی نمیدانید، بهتر از ساکت شوید و بگذارید کارها به طور رسمی و بر اساس پروتکلهای دیپلماتیک پیش برود.
همین جا باید به تناقضات موجود در سخنان خامنهای هم اشاره کرد. از یک طرف تلاش کرد صحنه را طوری ترسیم کند تا در صورت توافق هستهای و رعایت «خط قرمزهای رعایت نشدنی» که اعلام کرده، آن توافق را به عنوان یک «پیروزی» بزرگ به حساب خودش بگذارد. او یادآور شد که بعد از سفر یکی از رهبران منطقه و وساطت وی برای بازگشت به پای میز مذاکرات، این خود او (علی خامنهای) بوده که اجازه بازگشت به سر میز مذاکرات را داده و اکنون نیز از کلیه جزئیات با خبر است. وی با این سخنان یادآوری میکند که همه چیز در دست او و تحت هدایت اوست. نوعی زمینهسازی برای آن که در صورت هر نوع «موفقیت» همه چیز به اسم او و «رهبری داهیانه» او تمام شود.
از طرف دیگر، با بالا کشیدن دیوارِ خط قرمزها، شرایط را برای هرگونه توافق احتمالی سختتر از پیش کرد. (تاکیدات صریح او در مورد الزامی بودن همزمان امضای توافق با لغو همه تحریمها، عدم موافقت با بازرسی مراکز نظامی و… ) بدین ترتیب در صورت توقف مذاکرات و شکست آن، خامنهای با انگشت گذاشتن بر این موارد تلاش خواهد کرد، شکست را وارونه جلوه داده و خودش را مدافع «منافع ملی» ایران جا زده و وانمود کند که در دفاع از این منافع بوده که حاضر نشده «عقبنشینی و سازش» کند. در چنین حالتی او دوباره به میدان آمده و خواهد گفت: دیدید گفته بودم به آمریکا نمی شود اعتماد کرد!
در صورت وقوع هریک از فرضهائی که در بالا به آنها اشاره شد، علی خامنهای باید در مقابل سیاستهای میهن برباد ده پاسخگو بوده و به بسیاری از چرائیها جواب دهد. پرسشهائی که سالهای سال است هم در ذهن مردم و هم حتی در ذهن نیروهای تحت امر خامنهای انباشت شده و سر باز کردن آنها، بی تردید تنشهای سیاسی و اجتماعی- هم در بدنه جامعه و هم درون هرم قدرت- را به دنبال خواهد داشت.
۴ تیر ۱۳۹۴/ ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵