جمهوری اسلامی در دامچالههای خودساختهای گرفتار شده که گریزناپذیر به نظر میرسد و فضای تنفس برای مقامات نظام در داخل، خارج و حتی شبکههای اجتماعی و در مواجهه با کاربران ایرانی نیز هر روز تنگتر از پیش میشود.
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی موجود در کشور از یکسو و بحران جاری در سیاست خارجی از سوی دیگر، موجب شده جمهوری اسلامی به هر دستاویزی چنگ بیاندازد تا شاید از خطر سقوط نجات یابد اما چون حکیم حاذقی در نظام وجود ندارد تا نسخهای شفابخش بپیچد، نتیجه همواره برعکس میشود.
پروندههای فساد اقتصادی
رسیدگی به پروندههای فساد اقتصادی نمونهای از اقداماتی است که نظام تلاش دارد با آن چهرهی مثبتی از خود نشان بدهد اما روند رسیدگی به این پروندهها این واقعیت را بار دیگر آشکار میسازد که همه جریانهای حکومتی از اصلاحطلب تا اصولگرا، از داماد وزیر کار تا فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی و از رئیس ستاد قالیباف تا افراد نزدیک به میرحسین موسوی و افرادی در «بیت رهبری» یا حتی مقامات خود قوه قضاییه دستی بر سفرهی گسترده فساد در نظام دارند.
در تناقض رفتارهای نظام همین بس که در حالی که این روزها مدعی مبارزه با فساد است دست افرادی چون ناطق نوری و صادق آملی لاریجانی را چنان باز گذاشته که هم در زمینخواریهای کلاک لواسان نقش دارند و هم اولی مالک یک مدرسه علمیه «لاکچری» در لواسان و دومی عضو هیئت امنای دانشگاه «امام صادق» است. ناطق نوری در پی زد و بند برای تثبیت موقعیت خود در سالهای آینده نظام است و آملی لاریجانی نه تنها به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در میآید بلکه عضویت او در خبرگان رهبری و شورای نگهبان نیز همچنان پابرجاست.
در هفتهای که گذشت دو تن از متهمان فساد اقتصادی با احکام کیفری روبرو شدند که هر یک با بخشی از بدنه قدرت پیوندی عمیق داشتهاند. محمدرضا ریاحی رئیس ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف در استان خراسان رضوی طی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، در پرونده پدیده شاندیز به۲۰ سال حبس، استرداد کلیه اموال منقول و غیرمنقول و سهام شرکت پدیده و محرومیت دائمی از خدمات دولتی محکوم شد. متهم ردیف اول همین پرونده، محسن پهلوان مقدم از نزدیکان فرزند آیتالله واعظ طبسی به حبس ابد و استرداد کلیه اموال منقول و غیرمنقول و سهام شرکت پدیده و محرومیت دائمی از خدمات دولتی محکوم شد.
در تهران نیز محمدهادی رضوی از متهمان فساد در بانک سرمایه که داماد محمد شریعتمداری وزیر کار است، به جرم اخلال عمده در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس، رد مال و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت از خدمات دولتی محکوم شد.
اینها تنها دو نمونه از دها و صدها افرادی هستند که همچون مهدی هاشمی پسر اکبرهاشمی رفسنجانی به زندان محکوم و راهی زندان شدند و یا مانند حسین فریدون و مهدی جهانگیری، برادران حسن روحانی رئیس جمهوری و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، به دلیل انجام تخلفات مالی و اداری در انتظار حکم دادگاه هستند.
فسادی که طی چهار دهه گذشته همه ارکان نظام اسلامی را فراگرفته و هزاران میلیارد تومان اختلاس و دزدی از منابع کشور به همراه داشته، آنقدر گسترده است که حتی در یک اقدام کوچک قوه قضاییه، آنهم در برخوردی گزینشی با مفسدان اقتصادی، یک به یک نام مقامات جمهوری اسلامی و وابستگانشان را در صدر پروندههای فساد به نمایش میگذارد.
افتادن تشت رسوایی از بام نظام
تضاد میان عملکرد مسئولان و وابستگان رانتخوارشان و گسترش فقر و بیکاری، موجی گسترده از نارضایتی را در میان مردم ایران ایجاد کرده و گسل میان مردم و نظام را بیشتر و پایههای نظام را به لرزه درآورده است.
این واقعیت را بسیاری از مقامات در جناحهای مختلف نظام دریافته و بازگو میکنند. احمد توکلی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که نگرانِ از دست رفتن مشروعیت نظام است چند روز پیش در گفتگویی با روزنامه «ایران» ضمن انتقاد از حجم فساد گسترده در نظام و سوء عملکرد مدیریت کلان کشور، به شعار «اسلام رو پله کردند، مردم رو ذله کردند» اشاره و اعتراف کرده است که «مردم میدانند ما اسلام را پله کردهایم!»
احمد توکلی که از یکسو با برادران لاریجانی و از سوی دیگر با صادق زیباکلام خویشاوند است، در بخش دیگری از این مصاحبه گفته که «بسیاری از مردم الان به این نتیجه رسیدهاند که مسئولین برای خودشان جیغ و داد میکنند و ماها را سپر بلا قرار دادهاند که به هدفهای خودشان برسند. این حاصل استمرار یک سوء عملکرد و سوء رفتار مستمر و ۴۰ ساله در سطح مسئولان عالی و بالادست کشور است.»
از این دست سخنان حاوی احساس نارضایتی از عملکرد نظام و فساد و تباهی در کشور این روزها در یادداشتها، مصاحبهها و توئیتهای دیگر افرادی که بخشی از نظام هستند، زیاد به چشم میخورد.
آنها ریزش حامیان و عدم مشروعیت نظام را موضوعی قابل توجه و نگرانکننده عنوان میکنند و تلاش دارند راهکارهایی ارائه دهند.
از جمله غلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی در صحن علنی پارلمان گفته است که روند فساد اداری و اقتصادی در حال تبدیل شدن به فساد سیستماتیک است و آن را خطری جدی برای نظام توصیف کرده است.
هر چند که سالهاست کارشناسان از شکل گرفتن فساد سازمانیافته در همه ارکان نظام سخن میگویند و تاجگردون خیلی دیر به فکر این موضوع افتاده، اما او نیز در سخنانش موضوع مشروعیت نظام را مورد تأکید قرار داده و با ابراز نگرانی گفته است «بدون تعارف، مردم از ما نگران هستند و این نگرانی چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد… دولت، مجلس، قوه قضائیه و مردم همه در یک کشتی نشستهایم و متأسفانه هر کس میخی بر کف این کشتی کوبیده تا خود را مستحکم کند و نادانسته جامعه را به انحراف میکشاند.»
هراس نظام، امید مردم
همانطور که از اظهار نظر امثال تاجگردون مشخص است، فساد فراگیر سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و مشروعیت جمهوری اسلامی چنان به هم گره خورده که بسیاری از مقامات نظام به شدت نگران عدم مشارکت مردم در انتخابات استصوابی مجلس شورای اسلامی هستند که قرار است در اسفند ۹۸ برگزار شود.
تاجگردون و احمد توکلی نیز به انتخابات اسفندماه اشاره کردهاند؛ توکلی در لفافه به «مشروعیت» و «انتخابات» و اختلافات جناحی اشاره کرده، و تاجگردون گفته «صندوقهای رأی که هر یک میخ استحکام انقلاب» هستند و از جناحهای مختلف خواسته تا زمان انتخابات خویشتنداری کنند و به اختلافات جناحی دامن نزنند: «نیاییم جامعه را به دو قطب تبدیل کنیم و بگوییم اصلاحطلب یعنی ضد انقلاب و ضد ولایت و دیگری یعنی عین ولایت و انقلاب!»
در شرایطی که به نظر میرسد چنین اظهاراتی درّه عمیق بیاعتمادی میان مردم و حکومت را پر نخواهد کرد، جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی نیز بیش از پیش در تنگنا قرار میگیرد.
پس از تحریم علی خامنهای رهبر نظام، حالا تحریم محمدجواد ظریف از سوی آمریکا نیز رژیم را در برابر بحران تازهای قرار داده است: چه کسی میتواند جای ظریف را به عنوان بلندگو و توجیهگر اقدامات خرابکارانهی جمهوری اسلامی پر کند؟!
دولت روحانی و بطور کلی نظام جمهوری اسلامی که گمان میکرد با امضای برجام امتیازی از قدرتهای بزرگ جهان گرفته و دستکم خواهد توانست در حوزه اقتصادی خود را حفظ کند، حالا نه تنها اقتصاد کشور در آستانهی مرگ مغزی قرار گرفته بلکه محمدجواد ظریف که او را «سردار دیپلماسی» میخواندند و نماینده ارشد جمهوری اسلامی در مذاکرات هستهای بود، از سوی ایالات متحده تحریم شده و وزارت خارجه آمریکا در توییتر فارسی خود وی را «مالهکش اعظم رهبر» نامیده است.
در فرای سیاهچالی که جمهوری اسلامی بر لبه آن قرار گرفته اما مردم ایران بر خلاف جهت نظام و گام به گام در مسیر تغییر ساختاری حکومت دینی ایران حرکت میکنند.
همین امر سبب شده از رهبر نظام تا برخی مقامات کشوری و لشکری بیش از پیش درباره خاندان پهلوی حساسیت نشان دهند و نگرانی خود را به زبان بیاورند و حتی نسبت به «بازگشت پهلویها» هشدار بدهند. این هشدارها که با چاشنی دروغ و تحریف و تخریب همراه است از سوی علی خامنهای و دفترش مدتهاست که پیگیرانه مطرح میشود. نظام هنوز از ضربهی سنگین شعارهای دیماه ۹۶ به اینسو به خود نیامده که در پاسخ به تلاشهای حجتالاسلام محمد خاتمی که حرف دو سال پیش خامنهای را تکرار کرده و گفته که مخالفان «به خاطر ایران» در رأیگیری اسفند ۹۸ شرکت کنند، شنیده میشود که بسیاری آنچه را تکرار میکنند که از مدتها پیش بر سر زبانها افتاده بود: نه خاتمی نه رهبری، هر دو فدای پهلوی!
این شعار چیزی جز ادامه و در هم آمیختن شعارهای گذار از جناحین نظام و تأیید دستاوردهای پهلویها نیست تا تردیدی برای کسی باقی نماند که آنچه میبایست و شایسته است بعد از جمهوری اسلامی بیاید، یک نظام مبتنی بر حاکمیت ملی و میراثدار سربلندیهای داخلی و بینالمللی دوران پهلوی است که باید حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی را تأمین و تضمین کند. میراث قابل اتکایی که میتواند نقطهی پایان بر دوران انسداد و خفّتبار حکومت دینی گذاشته و راه را برای آزادی و آسایش مردم به سوی آینده بگشاید.
روشنک آسترکی
تنها راه نجات ایران و ایرانی بازگشت به حکومت پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم است
سگ زرد (=اصول گرایان) برادر شغال (=اصلاح طلبان) است!
انگار که میلیاردها پول و تبلیغات دنیای سرمایه داری و پترو دلارهای خود «نظام مقدس» بی اثر ماندند؛ چرا که اکثریت پیش از این خاموش دریافتهاند که نظام مشروطه و در صدر آن نوهٔ رضا شاه کبیر، مملکت را بیمه خواهند نمود.
یکی از بهترین شعارهائیست که تا حالا شنیده ام:
نه خاتمی نه رهبری، هر دو فدای پهلوی!
در انتخابات شرکت نکنید؛ اصلاح طلب برادر اصولگراست!
تاجزاده جنایتکار، سگ زرد اصلاح طلب به تازگی در نامه ای یادآور شده که: » راه نجات میهن در بازگشت به منشا همهی مشروعیتها و سرچشمه تمام قدرتها یعنی مردم است و تلاش برای جلب اعتماد و رضایت و مشارکت همهی ایرانیان با هر عقیده و سلیقه و با هر دین و مذهب برای اداره بهینه کشور«…عجب ! میهن اسلامی، امت اسلامی، ایران اسلامی و… حال از نگرانی فروپاشی نظام تبهکار ایرانسوز و بایکوت انتخابات توسط مردم به فکر » راه نجات میهن و بخاطر ایران و…« افتاده اند. جمهوری اسلامی کهریزک، تجاوز جنسی به جوانان، کشتن کشیشان و …و… و… را فراموش کرده…سگ زرد برادرشغال نیست؟
شرکت نکردن در انتخابات یک نافرمانی مدنی است! رای…بی رای !
۳ گفتمان سیاسی اسلامگرایی- مارکسیسم و جهادگرایی شیعی هر سه بعد از انقلاب فضاحت بار ۵۷ به شکل مفتضحانه ای به فروپاشی رسیدند .حتی یاران صدیق مصدق مثل شاهپور بختیار ، دریافته بودند که پادشاهی مشروطه و ملی گرایی قابل تفکیک نیستند و هر دو سد محکمی در برابر تهاجم وحشیانه ی تازی پرستان به مام میهن هستند .این جهنم تروریستی که در ایران و خاورمیانه (بویژه سوریه ، یمن ، افغانستان) بنا شده بخاطر توهمات مارکسیست ها ، اسلامگراها و جهادیون و بنیادگراها در دوران محمدرضا شاه عزیز است .اما تنها گفتمانی که چون سرو راست قامت ایستاده پادشاهی مشروطه خاندان پهلوی در ایران است . ملی گرایی ، باور عرفانی و مدرن به اسلام و خدا ،احترام به ادیان صلح آمیز اقوام ،احیای فرهنگ پرشکوه ایرانشهری ، تجدد و جهانی شدن همه در پادشاهی مشروطه ی خاندان پهلوی تجلی می یابد چنانکه نیای رادمرد و پدر مهربان و بزرگوار ِ خاندان ِ پهلوی در این مسیر حرکت می کردند.
مقاله ای بسیار قوی، درست تحلیل شده، زیبا و بجا! با نظرات ذکر شده کاملا موافقم! رضا پهلوی، انجام بده آن کار نیکویی را که باید انجام بدهی! مانند پدر بزرگت قدرتمند باش و برای نجات ملت ایران از این ظلم، ستم، تاریکی، ارتجاع و دین مرتجع عمل نما!
خلافت شیعه یک رژیم غیر قانونی است که با نبرد مسلحانه شورشیان و زد وبندهای پشت پرده بین اشغالگران و قدرتهای جهانی و نقش مشکوک بختیار و برخی ژنرالهای ارتش سر کار آمد. این رژیم هیچ مبنای حقوقی ندارد وقانون اساسی مشروطیت کماکان معتبر و قابل استناد است. از هم اکنون، مخالفان رژیم و پادشاهی خواهان باید یک دعوای حقوقی تمام عیار را در مجامع بین المللی آغاز نمایند و شاهزاده رضا پهلوی را می بایست بعنوان پادشاه قانونی ایران معرفی نمایند. ایرانیان نباید منتظر فروپاشی رژیم و یا برگزاری رفراندوم باقی بمانند. غیر قانونی بودن رژیم کاملا آشکار است. چند روز دیگر، بمناسبت سالگرد مشروطیت، فرصت مناسبی برای اعلام پادشاهی شاهزاده ضا پهلوی است.
دراین بازار مکاره که ج ا با باز کردن قلاده بسیجی هاش و چهار پاهاش از داخل به جون مردم افتاده و در خارج حسین دباغ و گنجی و استاد دانشگاهشون زشت کلام برای تفرقه آرا مردم از هیچ چیزی ولو اراجیف تجزیه و دست به اسلحه شدن دریغ نمیکنند
تنها ریسمان محکم و مطمئن شخص ولیعهد هستند
بیایید برای حرمت ایران و ایرانی اختلافات گروهی رو کنار بگذارید تا بتونیم آقا و سرور خودمون باشیم
اسهال طلب ،اصول گرا
دیگه تمومه ماجرا
۲- وطن دوستان و همه ایرانیان ازادی خواه باید یاری کنند تا صحنه ها و مجامع بین الملی را از مزدوران اخوندی پس بگیریم ، ۸۰ ملیون ایرانی عضو سازمان ملل هستند و حق تائین سرنوشت خود را دارا می باشند . فقط شاهزاده میتواند با فرستادن درخواست رسمی به این سازمان جهانی با عنوان نماینده قانونی ملت در این راه اقدام نماید . حتی اگر جواب منفی دریافت کنند . حداقل این حرکتشان سند تاریخی خواهد شد . رضا شاه روحت شاد .
۱- چگونه یاسر عرفات تروریست برای دفاع از مردم فلسطین که نیم ملیون هم نبودند توانست در سازمان ملل حضور یابد و سخنرانی کند ، چرا شاهزاده رضا پهلوی که حمایت چند ده ملیونی از ایرانیان داخل و خارج را دارد نتواند در دفاع از ملتش در مقابل رژیم نامشروع و تروریست در سازمان ملل سخنرانی کند ، و طرح رفراندوم زیر نظر سازمان ملل ، در مورد نا مشروع بودن رژیم را از جهانیان برای ازادی ملت و سرزمین ایران در خواست داشته باشد .
با تمام انتقاداتى که به عمل کرد شاهـزاده (رضا شاه دوم ) دارم
ولى ایشان تنهـا شخصى هـستند که میشود در حال حاضر به ایشان اعتماد و اصمینان کرد
بعنوان پادشاه مشروطه در فرداى ایران