هوشمند رحیمی – یکی از ویدئوهایی که در چند روز اخیر بسیار خبرساز شد، پردهبرداری از پذیرش مسئولیت کشته شدگان حادثه منا در سال ۱۳۹۴ توسط آقای رکنآبادی است. متعاقباً و مطابق معمول رژیم جمهوری اسلامی که یدی طولا در انکار و تکذیب دارد، این مسئله را تکذیب نمود. این پذیرش مسئولیت ممکن است زوایای پنهان و سیاسیای در بر داشته باشد، که در این مقاله در پی یافتن آنها هستیم؛ اما پیش از آن باید نکاتی را یادآور شد که برای درک بهتر موضوع ضروری به نظر میرسند.
۱-درباره «شهید» باید گفت، بیشترین شمار تلفات در حادثه منا را ایرانیان داشتند و از ۴۰ سال پیش بدینسو گویا «شهید» تبدیل به لقبی حکومتی شده که رژیم گاه و بیگاه به بعضی اعطا میکند، از جمله کشتهشدگان در منا ملقب به شهید. شهید از منظر اسلامی و فقهی به کسی اتلاق میگردد که در راه الله با کفار جنگ کند و کشته شود. حال باید پرسید کافر کیست؟ از دید اسلام، کافر به دو گروه عمده تقسیم میشود، کافر ذَمیو کافر حربی. کافر ذمی، فردی است که اهل کتاب است، یعنی یکتاپرست و دیندار است و در قرآن از آنها نام برده شده که زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان هستند اما از آن روی که به اسلام در نیامدهاند کافر تلقی میشوند، ولی در امان جامعه اسلامی میتوانند زندگی کنند. کافر حربی، خود دو گروه عمده دارد، یکی افرادی که اساساً هیچ دینی ندارند و هرگز هیچ دینی را نپذیرفتهاند و دیگری افرادی که از والدین مسلمان به وجود آمده ولی از اسلام برگشته باشند که خون این افراد «هدر» محسوب شده و اصطلاحاً ایشان را «مهدورالدم» نامند یعنی دیه و قصاص برای کشتن این افراد نباید پرداخت. با این حساب در جنگ ایران و عراق «شهید» نداریم چرا که هر دو طرف درگیر مسلمان بودند و یا دانشمندان هستهای ترور شده، شهید نشدهاند چون در جنگ با کسی نبودهاند یا کشتهشدگان حادثه منا شهید محسوب نمیشوند.
۲-حج از جمله اعمال شرعی است که مستحب به شمار میرود و برای واجب شدن، باید شرایطی داشته باشد. بنا بر قول اکثر فقها، فردی که میخواهد به حج برود باید اولاً کامل و عاقل و بالغ باشد، ثانیاً آزاد باشد (حریت) و ثالثاً استطاعت داشته باشد. در خصوص شروط اول و دوم مطلبی نمینویسیم تا از اطاله بیهوده بحث خودداری کرده باشیم ولی مورد سوم بسیار مهم است از این روی که میتواند حتی به حرمت حج منجر شود. در باب استطاعت باید نخست دید منظور از آن چیست؟ قول مشهور این است که استطاعت، که به استناد آیه ۹۷ سوره آل عمران از شرایط وجوب حج محسوب میشود، عبارت است از داشتن توانایی مالی، برخورداری از سلامت و قدرت بدنی، باز بودن راه و امنیت مسیر، وسعت وقت، کافی بودن آن برای حج و تامین بودن معاش خانواده فردی که میخواهد به حج برود، یعنی نفقه افراد واجب النفقه.
فردی که میخواهد به حج برود نباید مدیون به کسی باشد و این دین اعم از مالی و غیرمالی است، نباید فرزند مجرد داشته باشد، در خانوادهاش نباید فردی باشد که محتاج و فقیر باشد و این هزینه سفر بتواند کمکی به او کند و همچنین گفتهاند تا شعاع هفت فرسخ از محل زندگی او نباید شخصی محتاج به مبلغ هزینه سفر حج باشد. وجود هر کدام از این شرایط، سبب سقوط استحباب و وجوب حج شده و حتی بعضی معتقدند که آن حج حرام نیز تلقی میگردد. حال با تمام این اطلاعات قضاوت را به خوانندگان وا میگذاریم آیا حجهایی که امروزه با وامهایی با نرخ سود بالا که بیشباهت به نزول نیست و یا حتی در مواردی دیده شده که فرد نزول هم کرده است با این امید که طی این «سفر معنوی» مورد «عنایت» واقع شده و مبلغ خود به خود محیا خواهد شد انجام میشوند، حرام هستند یا مستحب و حلال؟
همانطور که دیدیم «استطاعت» مشتمل بر باز بودن راه و امنیت نیز میشود که البته پس از حادثه منا این مسئله مورد مناقشه قرار گرفت و شاید بیراه نباشد اگر قائل بدین باشیم که مادامی که تکلیف این حادثه مشخص نشده است و وفق قوانین دیه کشتهشدگان پرداخت نگردد، نمیتوان باز بودن راه را صحیح دانست.
۳-با توجه به پاراگراف آخر بند قبل وارد این موضوع میشویم که چگونه از سال ۹۴ تا کنون یعنی طی چهار سال گذشته، این مسئله نادیده انگاشته شده است و افرادی از ملت که، به درستی یا به غلط، برای باورهای خود هزینههایی را پرداخت کردهاند و ارزی را به کشور عربستان، که جمهوری اسلامی همواره از آن به عنوان دشمن یاد کرده است و آنها را وهابیون خطاب میکند، سرازیر کرده است؟ آنچه برادر یکی از کشتهشدگان که دست بر قضا از دیپلماتهای جمهوری اسلامی فاش ساخته است، نشان از یک خیانت به ملت و بیتوجهی به جان انسانها توسط رژیم اشغالگر دارد که البته بارها و بارها طی چهل سال عمر نکبتبارش به اثبات رسانده است، اما این بار نوک پیکان متوجه افرادی است که شاید بتوان قائل بدان شد که دستکم اکثریت آنها باورهای مذهبی داشته و پایبند به اسلامی هستند که جمهوری اسلامی خود را نمونه اعلای آن میداند! و صرفاً با «شهید» خواندن کشتهشدگان آن حادثه سعی بر رفع تکلیف از خود دارد. متعاقب این افشاگری، همانطور که انتظار میرفت، تکذیبیههایی منتشر گردید که البته آنها نیز بیشباهت به اعترافات تلویزیونی متهمان سیاسی و عقیدتی نیست و نهایتاً سازمان حج و زیارت که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حضور «نماینده رهبری» (ولی فقیه) اداره میشود، متن توافقی که منعقد شده را منتشر ننموده است و هیچ دلیل متقنی که بتوان پذیرفت مسئولیت را نپذیرفتهاند وجود ندارد.
در یک نگاه کلی، جمهوری اسلامی که با استفاده از اعتقادات دینی مردم بر کشور ما چیره گشته است، تنها راه بقای خود در داخل کشور را تنها در گرو بقای این اعتقادات، ولو خرافه یا کفر باشد، میداند اما در سطح بینالمللی چنین نیست و باز پای محمد جواد ظریف به این ماجرا باز میگردد که نخستین بار در سال ۹۵ یعنی یک سال پس از وقوع این حادثه گزارشی ارائه میدهد و بعد در سال ۹۶ توافقنامهای به امضا میرسد که با گذشت ۲ سال از امضای آن هنوز متن آن منتشر نگردیده است، و البته سال ۹۶ نیز سالی پر التهاب برای رژیم و ولی فقیه به حساب میآید و اصلاً بعید و دور از ذهن نیست که مسئول دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی برای اینکه خیال رژیم را از هرگونه تهدیدی از سوی عربستان، یا به تعبیر دیگر استفاده همپیمانان عربستان مانند آمریکا از آنجا به عنوان پایگاه علیه ایران، آسوده کند، اینگونه باج به ایشان داده باشد زیرا از آنجا که همه کشتهشدگان مسلمان بودهاند پس طبق قوانین شرعی باید دیه به ایشان پرداخت گردد، و بدین ترتیب، با پرداخت مبالغ قابل توجهی به عنوان دیه که بسیار بالاتر از مبلغ دیه در ایران است و در سال ۹۴ طبق اعلام دولت عربستان دیه هر فرد کشته شده در حادثه ۳۰۰ هزار ریال عربستان بوده که در آن زمان دیه در ایران ۱۶۵ میلیون تومان و مبلغ اعلامی عربستان با توجه به نرخ ارز آن روز حدود ۲۷۰ میلیون تومان بوده است، و با توجه به نرخ ارز در زمان نگارش این متن مبلغی حدود ۹۴۰ میلیون تومان میشود، که این عدد ضربدر حدود ۲۰۰۰ تن کشته شده (در اینجا همان حدود ۲۰۰۰ تن مورد ادعای جمهوری اسلامی را ملاک قرار میدهیم و برای سهولت در محاسبه ۲۰۰۰ تن در نظر میگیریم)، مبلغی حدود ۲۰۰۰ میلیارد تومان میشود، که تازه طبق قوانین فقهی، دیه به صورت یومالادا محاسبه میشود و این یعنی باید دید نرخ دیه امسال با گذشت ۴ سال در عربستان تا چه حد افزایش داشته است، اما با این وجود، اگر حتی فرض کنیم همان مبلغ بناست تأدیه گردد، ایران باید چنین مبلغ گزافی را به عربستان بپردازد. پرسش اینجاست اگر این مبلغ و توافق، باج به عربستان نیست، پس چیست؟!
*هوشمند رحیمیوکیل پایه یک دادگستری