محمدرضا حمیدی- این روزها در ایران مردم به این نتیجه رسیدهاند که قوانین جمهوری اسلامی نه تنها گرهای از مشکلات آنها باز نمیکند بلکه آن را پیچیدهتر هم میکند.
این تازه در صورتی است که قوانین ۱۴۰۰ سال پیش درست اجرا شود که قطعا نمیشود بلکه تعبیر و تفسیر و اجرای قوانین کاملا بستگی دارد به منافع فردی یا جمعی رهبر، اطرافیان و همفکران او.
قوانین مربوط به اختلافات خانوادگی و جدایی زن و شوهر در ایران در حال حاضر از عقب افتادهترین قوانین دنیاست و با وجود تلاش برخی نمایندههای زن در این سالها در مجلس شورای اسلامی و بعضی روسای جمهور و گروههای حقوق بشر حق طلاق و حضانت فرزند و اجازه سفر همسر همچنان دربست در اختیار مرد است. حتما خبرمربوط به خانم پزشک استاد دانشگاه تهران را خوانده یا شنیدهاید که پدر بی سوادش اجازه خروج او از کشور برای شرکت در یک کنفرانس علمی در خارج را نمیداد، چون این خانم دکتر ۴۷ ساله مجرد بود. موارد بسیار دیگری هم بوده که شوهر خانمی در همین شرایط اجازه خروج همسرش را به خارج از کشور نداده است. اکنون مدتی است طبقه متوسط و تحصیلکرده ایران در عمل قوانینی مدرن و رایج در دنیای متمدن را جایگزین قوانین قرون وسطائی کردهاند.
آنها مسائل و مشکلات بین زن و مرد را در فضائی آرام، عاقلانه و متمدنانه حل میکنند. زیرا به زن و شوهرها ثابت شده در صورت تصمیم به جدایی برای گریز از مشکلات و مشقات مربوط به آن بهترین راه توافق میان طرفین است. ضمن آنکه طلاق توافقی ۱۵ دقیقه بیشتر طول نمیکشد. در حالی که مراجعه به دادگاه خانواده یک دوره طولانی، پر دردسر توأم با جنگ اعصاب و جدال و جرّ و بحث است و تازه بعد از یکی دو سال دوندگی و پرداخت دستمزد کلان به وکیل و گوش دادن به موعظههای آخوندهایی که ریاست دادگاهها را به عهده دارند راه به جایی نمیبرند. از همین رو آخرین آمار از ۳۰ هزار پرونده طلاق در یک سال اخیر ۲۷ هزار زوج با گذشت از حق و حقوق ظاهرا قانونی خود به جای مراجعه به دادگاه در مورد حضانت فرزندان، مسأله مهریه، ملاقات بچهها در طول هفته، موضوع نفقه و مسائلی از این قبیل را بین خود حل و فصل کرده و سپس به دادگاه رفته و با امضای اوراق مربوطه باعث جلوگیری از انتظار طولانی، اتلاف وقت و بلاتکلیفی خود و فرزندانشان شدهاند.
همان طور که میدانید ایرانیها مردمانی احساساتی و عاشقپیشه هستند و در یک نگاه دل از دست میدهند و بعد از یک خواستگاری تشریفاتی ازدواج کرده و زندگی را با یک ماه عسل دلچسب آغاز میکنند. اما پس از یکی دو سال شاید هم کمتر به دنبال ورود فرزند یا فرزندان به زندگی آنها و بالا رفتن هزینه ها، ناکافی بودن درآمد، گرانی وحشتناک ایران و مسایلی از این دست رفته رفته مشکلات و بگومگوها رخ مینماید. به خصوص اگر زن و شوهر هر دو شاغل باشند، شبها خسته از راه میرسند و با کوچکترین اشاره و گلهگذاری منفجر میشوند و متأسفانه به تدریج این وضع حالت ۲۴ ساعته پیدا میکند و بعد هم همان طور که در ایران مرسوم است پای خانوادههای طرفین به ماجرا باز میشود.
اخیرا یک تحقیق در ایران نشان داد سال گذشته ۷۵ درصد زندگیهای مشترک از هم پاشیده شد و ۹ دلیل برای این فروپاشی مطرح گردید که اولین آن دخالت خانوادهها بود.
به هر روی، زوجهای فهمیده و معقول فعلا بهترین راه برای پایان زندگیهای مشترک پر دردسر را جدایی توافقی میدانند و با این کار خود و اعضای خانواده را از نوعی شکنجه فرسایشی که به سود هیچ کس نیست نجات میبخشند. آنها انتظارات خود را از یکدیگر در حد قرار و مدار برای دیدار هفتگی با بچهها محدود میکنند و پس از امضای توافقنامه جدایی در دادگاه هر یک به دنبال کار خود میروند.
به گفته محمدتقی حسن زاده رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای وزارت ورزش و جوانان ۳۱ درصد جمعیت ایران را جوانها تشکیل میدهند. و در همین حال ۱۲ میلیون جوان در مرز عبور از سن مطلوب ازدواج و اشتغال هستند. او میگوید: یکی از مسائل نگران کننده جوانها کاهش تعداد ازدواج، افزایش سن ازدواج و آمار طلاق به دلیل فراهم نبودن شرایط تصمیمگیری برای ازدواج و انتخاب همسر است. از سوی دیگر آمارنشان میدهد طلاق توافقی در ایران به شدت در حال افزایش است زیرا که خانوادهها امیدی به کمک قوانین دادگاههای جمهوری اسلامیبرای حل و فصل مشکلات خود ندارند و در واقع در یک سال اخیر از بین ۳۰ هزار جدایی زن و شوهرها ۲۷۳۰۰ مورد با توافق طرفین صورت گرفته است یعنی ۹۰ درصد جداییها در تهران بدون دخالت دادگاه به شکل توافقی انجام شده است.
براساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی در جمهوری اسلامی حق طلاق با مرد است. مرد هر وقت اراده کند میتواند همسرش را طلاق بدهد و به همین دلیل معمولا خانمها از بخشی از حقوق خود میگذرند تا مرد را راضی به جدائی کنند.
دکتر باقر ساروخانی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران نیز که تحقیق جامع و جالبی درباره طلاق توافقی انجام داده در گزارشی مینویسد در طلاق توافقی زنها مهمترین دلایل خود را برای طلاق فحاشی و ضرب و شتم از سوی شوهر، دخالت خانواده شوهر، خیانت شوهر، داشتن اختلاف نظر فرهنگی، اختلاف سنی زیاد، ازدواج تحمیلی و نداشتن آشنائی قبلی دانستهاند. در مقابل مردان نیز مهمترین دلایل خود را برای جدائی، علاقه نداشتن به زن، اقدامات خودسرانه زن، بدبینی به زن، تمکین نکردن، ناسازگاری زن، پایبند نبودن به اصول اخلاقی، نداشتن تفاهم، توقعات بیجای زن، بی اعتمادی نسبت به شوهر و رفتارهای نامعقول زن عنوان کردهاند. ساروخانی در ادامه تأکید میکند: علاوه بر زن و شوهرها در این تحقیق مشاوران طلاق توافقی، مهمترین دلایل زنان را برای طلاق ناسازگاری، تنفر از شوهر، توجه نکردن شوهر به خواستهها و توقعات، دخالت خانواده شوهر، عدم تحمل شوهر و لجبازی بر شمردهاند. مشاوران همچنین دلایل مردان را برای جدایی این طور بیان کردهاند: نداشتن استقلال زن (وابستگی به خانواده) علاقه نداشتن به همسر، دخالت اطرافیان و ناآگاهانه بودن ازدواج.