اختر قاسمی (+عکس) پنجشنبهشب شهر کلن میزبان گروه موسیقی «ماهبانو» از ایران به سرپرستی مجید درخشانی بود. با اینکه برنامه در روز کاری هفته بود اما با استقبال نسبتا خوبی مواجه شد.
هماکنون چند هفته است که مجید درخشانی به همراه گروه «ماهبانو» اما بدون خوانندگان گروه، با یک خواننده جدید ساکن آلمان در اروپا حضور دارند و سومین اجرای خود را در کلن پشت سر گذاشتند.
گروه «ماهبانو» متشکل از زنان است که حدود هشت سال پیش توسط مجید درخشانی در ایران تشکیل شد و پس از مدت کوتاهی با استقبال مخاطبان مواجه شد. ویدئوکلیپ گروه با ترانهی زیبای «ما را بس» کاری از مجید درخشانی و تکخوانی سحر محمدی و حوروش خلیلی چنان با استقبال در داخل و خارج مواجه شد که نظام اسلامی آنها را به دلیل کلیپ زیبا به دادگاه کشاند و محاکمه کرد. اعضای گروه از کار و خروج از ایران منع شده حتی اجازهی تدریس نیافتند. گرچه پس از چند ماه گروه تبرئه شد اما همچنان فعالیت اعضای گروه در ایران با مشکل مواجه است و گروه اجازهی فعالیت ندارد. مجید درخشانی اما توانست با گروه «ماهبانو» در زمانی کوتاه تاثیر خوبی بر موسیقی زنان و جامعه بگذارد.
مجید درخشانی برای ایرانیان کلن به نوعی نوستالژی تبدیل شده و هر گاه که او را دوباره در جمع خود در کلن میبینیم بیاختیار به سالهای اول تبعید و مهاجرت میرویم، به مرکز موسیقی «نوا» و به روزهایی که چقدر طنین تار او تسکین درد ما ایرانیانی بود که به ناگریز وطن را ترک کرده بودیم. روزهایی که ارتباط با ایران و خانواده سخت بود و چقدر دلتنگ بودیم؛ نه اینترنت بود و نه حتی گاهی ارتباط تلفن؛ ضمن اینکه هزینه تلفن هم برای ما سرسامآور بود! در چنین روزهایی گاهی در گوشهای از دانشگاه کلن یا سالنهای مراکز فرهنگی و کلیسا مجید درخشانی به همراه چند نوازنده دیگر مینواختند و چقدر این موسیقی بوی وطن داشت، بوی مادر، خواهر، برادر، بوی برنامه «گلها» از رادیو که در حیاط خانه طنین میانداخت و گویی موسیقی نوایی میشد تا کمک کند به جاری شدن اشکهای ما ایرانیانی که هنوز نه در این جامعه شکل گرفته بودیم و نه کسی را داشتیم و به دنبال وطن جدید میگشتیم… چقدر آرامشبخش و تسکیندهنده بود… یادآوری چنین لحظات شیرین غمانگیز در اوج تنهایی و بیکسی در هزاران کیلومتر دور از میهن حسی را منتقل میکند که به دیدن دوباره مجید درخشانی باری نوستالژیک میدهد!
مجید درخشانی هماکنون نزدیک به ۲۰ سال است که به ایران برگشته و در آنجا به فعالیت موسیقی مشغول است. او از اولین هنرمندان مرد است که ضمن تعلیم و تربیت زنان در عرصه موسیقی دو گروه موسیقی زنان، «ماهبانو» و «خورشید» را بنیان گذاشت. کاری که در دل تاریخ غمانگیز موسیقی زنان ایران پس از انقلاب، بر جای خواهد ماند و فراموش نخواهد شد.
ـ آقای درخشانی، چرا از دو خوانندهی زن گروه خانم سحر محمدی و حوروش خلیلی هیچکدام همراهتان نبودند؟
-خانم سحر محمدی الان دو سال است که با ما کار نمیکند، ولی خانم خلیلی و زنان دیگر هستند اما من تصمیم دارم با خوانندگان مختلف و هر بار با یک خواننده کار کنم.
ـ چرا اینبار خواننده را از خارج از کشور انتخاب کردید؟
-برای اینکه اگر خواننده از ایران به خارج از کشور بیاید، وقتی برگشت با مشکل مواجه میشود و بعد حتی همان مقدار فعالیت کمی را هم که در ایران داشت نمیتواند انجام بدهد.
ـ من به عنوان یک شنونده موسیقی احساس میکردم که جای صدای خواننده با گروه خیلی منطبق نبود که فکر کردم شاید به دلیل دور بودن از هم و عدم تمرین گروهی بود؛ البته بخش کردی خیلی خوب اجرا شد…
-ببینید، کار ما متکی به خواننده نیست و توجه کردید که در خیلی بخشها فقط موسیقی اجرا میکردیم؛ ما تصمیم نداریم که فقط خواننده را مطرح کنیم چون این تفکر غلطی است. مثلا در گروهی نوازندهی درجهی یک کمانچه مینوازد و بعد در کنارش خوانندهای که اصلا در سطح او نیست ولی چون خواننده است مطرح میشود ولی ما میخواهیم گروه را مطرح کنیم. حتی ممکن است که بدون خواننده کار کنیم و این کار گروهنوازی را مطرح کنیم. این کار را البته سالیان پیش آقای علیزاده شروع کرد. کار با خواننده که الان در ایران هست اما ما نمیخواهیم این تفکر را رواج بدهیم.
ـ با توجه به مشکلاتی که بعد از گروه «ماهبانو» برای شما فراهم شد آیا باز هم با زنان در ایران کار خواهید کرد؟
-در ایران امکان ندارد! نه مجوز میدهند و نه هم میتوانید بدون مجوز کار کنید…
ـ …مگر تبرئه نشدید؟!
-بله، تبرئه شدیم ولی اگر بخواهند دوباره میتوانند پروندهای راه بیندازند. تبرئه برای اون کلیپِ مشخص بود.
ـ آیا چنین کاری که گروه در جایی و خواننده در جای دیگر باشد، میتواند موفق باشد؟
-بله، این کاریست که در سراسر دنیا انجام میدهند. ارکستر از جایی دیگر و سولیست از جای دیگر در کارهای کلاسیک بهخصوص مرسوم است که نوازنده از جایی و خواننده از جای دیگری بیاید.
ـ تصمیم ندارید یک گروه موسیقی زنان تازه تشکیل بدهید؟
-بله تصمیم دارم، اگر نوازنده پیدا کنم حتما این کار را خواهم کرد. تا حال دو نوازنده پیدا کردم و اگر بیشتر پیدا کردم حتما این کار را خواهم کرد.
ـ موسیقی زنان در ایران در حال حاضر چگونه است؟
-زنها در ایران در همهی زمینهها از مردان پیشروترند. واقعا در همهی زمینه های اجتماعی و هنری و… زمانی که من بیست سال پیش ایران رفتم و خواستم یک ارکستر سازهای ملی درست کنم ۱۴ نفر فقط زن نوازنده بودند! همه هم خوب بودند و همیشه سعی کردم این موقعیت به زنان داده بشود چون در ایران مشکل فقط خواندن زن نیست، در خیلی از شهرها زنها حتی نوازندگی هم نمیتوانند! البته در تهران آزاد است. در یک شرایط سخت زنان خیلی خوب خودشان را بالا کشیدند و رشد کردند. ما اینهمه نوازنده زن نداشتیم. بسیاری هستند که در ایران ناشناختهاند و همچنان مشغول تعلیم، یاد گرفتن و یاد دادن و کار کردن هستند البته با توجه به موقعیتشان که خیلی محدود است.
ـ همین که میگویید خانم ها خیلی محدودند، چرا شما مردان موسیقی ایران که وزنهای هم هستید و نه تنها پایگاه هنری بلکه پایگاه مردمی هم دارید کاری برای زنان در این رابطه نکردید؟!
-اصلا این یک خط قرمزیست که من قبلا هم در رسانهای گفتم که: هرموقع که حجاب آزاد شد خواندن زنان هم آزاد میشود! از دست ما بر نمیآید و قدرت میخواهد! با اعتراض که اتفاقی نمیافتد فقط نشان داده میشود که این موضوع مخالفانی دارد…
ـ ولی شما حتی همین اعتراض را هم نمیکنید!
-ما با کارمان اعتراض میکنیم!
ـ درست است؛ ولی این یک بخش است؛ یک بخش هم اعتراض جمعی به شکل نامه و یا حضوری، وقتی که بزرگان و غولهای موسیقی ما مثل آقای شجریان، علیزاده، ناظری، کارمکاران، شما و… همه با هم جمعی چنین کاری بکنید میتوانید همراهی مردم را هم داشته باشید…
-یک نفر اگر میتوانست چنین کاری انجام بدهد و بُردی داشته باشد آقای شجریان است که میلیونها طرفدار داشت وگرنه این افرادی که نام بردید کنار هم بنشینند شاید پنج دقیقه هم حاضر نباشند در کنار هم بایستند چه رسد به اینکه چنین کار مشترکی انجام بدهند. این تفرقه به طرز وحشتناکی در بین هنرمندان ما هست و متاسفانه چنین چیزی هرگز اتفاق نمیافتد. حتی اگر در یک برنامهای دو گروه باشند این گروه میگوید اگر آن یکی باشد من نمیآیم و آن یکی هم میگوید اگر آن دیگری باشد من نمیآیم! با هم کنار نمیآیند؛ وحشتناک است! به نظر من هر کسی به هر وسیلهای که میتواند باید در این راه کوشش کند؛ با اجرای موسیقی، با ضبط، با پخش، با کنسرت…
ـ به عنوان پیشکسوت موسیقی چه راهی را پیشنهاد میکنید که موسیقی زنان آزاد شود؟
-مخاطبانی که ما در زمینه موسیقی زنان در ایران داشتیم به مراتب از مخاطبانی که با کار آقایان داشتیم بیشتر بودند؛ در طیف عادی جامعه از بقال سر کوچه تا رستوران همه توی گوشی به من نشان میدادند و این نشان میدهد که این آواز و این نغمه در بین مردم رفته و به همین دلیل هم با ما مخالفت شد. برای اینکه مخاطب زیاد داشتیم و مردم خیلی استقبال کردند بهتر از این من راهی به ذهنم نمیرسد؛ من کار دیگری بلد نیستم؛ کار اعتراض و شعار و نوشته و نامه و کار من نیست؛ تخصص من نیست؛ هر کسی در ظرفیت خودش باید بتواند راهی پیدا کند و مسلما به تدریج کمتر میشود. فکر میکنم در راه آواز زنان هر کسی تلاشی کرد و ضبطی کرد و اجرایی کرد کارش را کرده ولی آنکه فقط اعتراضی کند و نتیجهای نداشته باشد و کار عملی نتواند بکند کسی اهمیت نمیدهد، خیلی صداهای بیش از این خاموش شدند!
ـ حتما شما در جریان هستید که نگار معظم خانم جوانی که در شهر ابیانه خواند و با اینکه ساکن کاناداست و به عنوان مهمان به ایران رفته بود، به ده سال حکم زندان محکوم شد. البته او از ایران خارج شد ولی شما مردان، بزرگان موسیقی ایران، چه کاری برای امثال نگار خواهید کرد؟
-ما هیچ کاری نمیتوانیم متاسفانه انجام بدهیم. هیچ کاری! دست ما خیلی کوتاهتر از این حرفهاست. هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم. او هم شاید میدانست که چه اتفاقی خواهد افتاد و این کار را کرد. اگر هم در ایران زندگی نمیکرد ولی حتما اقوام و آشنایان به او گفته بودند، کسی که در ایران زندگی کند و بخواهد این حریم را بشکند حتما با او برخورد خواهد شد. من اصلا موافق این برخوردها نیستم ولی او خودش هم حتما احتمال میداد، ولی این شهامت را داشت که این کار را کرد. ولی ما واقعا نمیتوانیم کاری کنیم چون ما نه قدرتی در این حکومت و دولت هستیم و نه کسی در آن جامعه هستیم، ما موزیسینها اصلا به رسمیت شناخته نمیشویم و ما را قبول ندارند! دولتهای بزرگ دنیا نمیتوانند در مورد یک زندانی کاری بکنند، ما که در ایران حتی به رسمیت شناخته نمیشویم! درست است که مردم محبت دارند و استقبال میکنند ولی این یک مقوله دیگر است ولی از نظر سیستم نه!
ـ آیا اگر اینطور فکر کنیم یعنی باید دست روی دست بگذاریم و هر روز شاهد چنین اتفاقاتی باشیم؟
-در مورد چنین اتفاقاتی، ببینی، واقعا حتی اگر در خود سیستم آدم خوبی پیدا بشود و بخواهد کاری بکند، نمیتواند! چون به هر حال این سیاست کلی این مملکت است! برای خانمهایی که حجابشان را روی چوب گرفتند و زندان رفتند هم نمیشود کاری کرد فقط میشود منعکس کرد! مگر قدرت و دولت دیگری از بیرون کاری کند و فشار بیاورد.
ـ ولی همین اعتراضات بوده که تا حال بارها حکومت را در مواردی مجبور به عقبنشینی کردند، به عنوان مثال حجاب زنان نسبت به زمانی که من از ایران خارج شدم و یا حتی دو سه سال پیش قابل قیاس نیست.
-بله، ولی این را خود را خانمها باعث شدند که چطور بپوشند که هم حجاب باشد و هم نباشد. ولی برخوردها هنوز هم هست و بهتر نشده. منتها خانمها تجربه کسب کردند و نوع طراحی مانتوها و لباسها طوری شده که زیباتر باشد.
ولی با اینهمه اعتراض راهی باز نشد گرچه اعتراض خانمها ادامه دارد. اعتراضها نحوهی برخورد خانمها به حجاب اجباریست و هر چیزی که اجباری باشد. خانم ها سالیان دراز است که مقاومت کرده و میکنند. ولی کدام یک از دولتمردان یا گروهها توانستند کاری بکنند و این ممنوعیتها را کم کنند؟ خواندن بانوان هم همینطور؛ هیچ اتفاقی نیفتاده. اینکه اجازه بدهند خانمها کنسرت فقط برای خانم ها بگذارند که رویداد تازهای نیست! پنجاه درصد از مردم صدای زنان را نشنوند؟ خیلی از خوانندگانی که پرستیژ دارند قبول نمیکنند و میگویند یا برای همه یا اصلا نمیخوانیم.
ـ یعنی کنسرت زنان برای زنان به راحتی برگزار میشود؟
-بله فراوان، ولی ساعتهایی که در تالار رودکی به خانمها میدهند ساعتهای مُرده است مثل سه بعد از ظهر! تعدادی هم جمع میشوند ولی این هیچ رویدادیت نیست نه برای موسیقی نه برای مبارزه. هر کسی یک عده را جمع میکند که نه انعکاسی دارد، نه میتوانند عکس بگیرند، فیلم بگیرند، نه اجازهی ضبط دارند یا جایی به اشتراک بگذارند! این نه تنها رویداد نیست بلکه به ضرر موسیقی هم هست! موسیقی یا به شکل درست اجرا بشود یا نشود!
ـ آقای درخشانی، این کار شما قابل تحسین است که از زنان در عرصه موسیقی حمایت کردید و گروه زنان را تشکیل دادید ولی اگر این موارد فردی را کنار بگذاریم متاسفانه زنان ما از جانب مردان جامعه خیلی تنها گذاشته شدهاند و نه تنها در عرصه موسیقی بلکه همه جا… همین تنهایی زنان باعث شده که حکومت خیلی خوب بتواند آنها را سرکوب کند و از خیلی عرصهها کنار بگذارد…
-بله، کاملا درست است و حق با شماست که مردها حمایت نکردند ولی به نظر میآید که یک عده از آقایان با این اوضاع موافقند. خیلی از خوانندههای مرد که پول پارو میکنند خیلی خوشحالند که ۵۰ درصد از رقیبان آنها یعنی خانمهای خواننده وجود ندارند! خیلی از خانمهای خواننده میتوانستند رقیب این خوانندگان مرد باشند؛ طبیعیست که آنها موافق و خوشحال باشند. وقتی که صدای زن ممنوع شد میبایست خوانندگان مرد هم نمیخونداند ولی خواندند و خیلی هم از این موقعیت استفاده کردند. و این، بله، واقعا دردناک است!
همین که گروه آواز زنان رو آقای مجید درخشانی پایه ریزی و رهبری میکنه خودش بزرگترین سند برای اثبات این ادعاست که خانم ها بدون پشتیبانی و حمایت آقایون هیچ کاری نمی تونن انجام بدن:=)
آره همینطوره فقط نمی فهمم واسه چی رژیم نادان ملاتاریا هنوز که هنوزه اعتقاد داره آقایون تنها قشری هستند که دارن از منابع این مملکت استفاده میکنن لذا برای تسویه حساب و ادای دِین خیالی باید دو سال تمام از طلایی ترین روزهای جوونیشون رو در پادگان مشغول خدمت اجباری سربازی باشند و خانم ها در همین روزها دنبال رشد و تعالی شخصی خودشون بروند!!!#نه_به_خشونت_علیه_مردان