[+عکس]
کیهان آنلاین – ۱ مهر ۹۳ – نیوشا توکلیان، یکی از چهرههاى شناخته شده فتوژورنالیسم ایران نامش این روزها نه به دلیل حرفهای بلکه به دلیل نگرفتن جایزه۵۰ هزار یورویی بنیاد کارمینیاک روى زبانها است.
نیوشا در نامه مفصلی به زبان انگلیسى در صفحه فیس بوکِ خود مىنویسد دلیل این کار دخالت ادوارد کارمینیاک، بانکدار معروف فرانسوى و رئیس این بنیاد است.
نیوشا توضیح میدهد که کارمینیاک اصرار بر دخالت در انتخاب عکسها و نیز اصرار بر تغییر سلیقهای متون وی را داشته است. تغییراتی که همگی، به نظر او، در جهت بازتولید کلیشههای رایج درمورد ایران هستند.
جایزه کارمینیاک به فتوژورنالیستهایی تعلق میگیرد که طی یک پروژۀ طولانی به تهیۀ عکسهای متعدد از یک موضوع مشخص میپردازند. این پروژهها میتوانند موضوعاتی مانند جنگ داخلی، نقض حقوق بشر، آزادى بیان و تغییرات تدریجی در بافت یک ملت را در برگیرند. پشتونستان، زیمبابوه، چچن و ایران کشورهایی هستند که تا به حال برای جایزۀ اول انتخاب شدهاند.
بنیاد کارمینیاک مسئولیت حمایت از برندۀ جایزه را با زیر نظرگرفتنِ روند پیشرفت کار به عهده میگیرد و درباره این موارد اقدام میکند: کمک به ارتقا جایگاه نام عکاس و شهرت او؛ برگزاری سلسله نمایشگاههایی در فرانسه، ایتالیا، آلمان و بریتانیا؛ پرداخت هزینۀ چاپ و انتشار کتابی از عکسها، و تضمین خرید چهارعکس که نتیجۀ تلاشهای خلاق عکاس هستند.
نیوشا توکلیان میگوید: “کار روی این پروژه را در دسامبر ۲۰۱۳ شروع کردم و با تکمیل طبق برنامه آن در جولای ۲۰۱۴، عکسها ومتنها را به بنیاد تحویل دادم. خبر برنده شدنم در پی ارائه پروژه در مهمانی جشنوارۀ آرلس در تابستان گذشته اعلام شد و طبیعتاً مرا بسیار خوشحال کرد.”
به نوشتۀ نیورک تایمز، نیوشا اوایل تابستان ۲۰۱۴ برای ملاقات با ادوارد کارمینیاک و آشنایی با بنیاد وی به فرانسه سفر میکند. او به نیویورک تایمز میگوید پس ازمشاهدۀ دخالتهای آقای کارمینیاک و بنیاد وی در کار خودش بسیار عصبانی شده و با در حالی که در اتاق میرفت و میآمد مرتب از خود میپرسید: “چرا چنین شد؟” او به یاد میآورد که آقای کارمینیاک گفته است: “این چیزی نیست که ما میخواستیم”. و من جواب دادم، من در ایران زندگی می کنم و نه شما. این است نگاه من درباره به کشوری که در آن زندگی میکنم.
ادوارد کارمینیاک فراتر رفته و خواستار تغییراتی در متن نیوشا شده است و روی عنوان “نسل گم شده” به جای “صفحات خالی یک آلبوم عکس ایرانی” (که عنوان منتخب نیوشا است) تاکید کرده است. عنوانی که به نظر نیوشا نه تنها کلیشهای است بلکه حساسیت مقامات ایرانی را نیز برخواهد انگیخت.
نیوشا توکلیان ادامه مىدهد: “من توضیح دادم در ایرانی که من زندگی میکنم عکاسها میتوانند تنها به دلیل اینکه حاکمان اثری را توهینآمیزتلقی میکنند دستگیر شوند. بنا براین ایشان باید دست از تغییر عنوان اثر من بردارد تا آن را بیدلیل جنجالبرانگیز نکند. اما به تلافی مخالفت من با ویرایش کارم، کارمینیاک برگزاری سلسله نمایشگاههای عکسهایم را که طبق قرارداد به من قول داده شده بود، به وقت دیگری موکول کرد. بعلاوه انتشار کتاب عکسهای مرا که آمادۀ زیر چاپ رفتن بود، به وقت نامعلومی موکول کرده است.
بنیاد کارمینیاک در متنی که به نشریه کیهان لندن فرستاده است مینویسد: “بحث کنونی مربوط به اعمال سانسور ادعایی توسط بیناد در اینجا کاملا جابجا شده است. تنها سانسوری که در اینجا اعمال میگردد همانا فشار اعمال شده توسط دولت در تلاش برای به کنترل درآوردن آزادی بیان است که کاملا در جهت مخالف با هدف (فلسفه) و ارزشهای جایزۀ ماست. بنیاد کارمینیاک نه آمادۀ سازش بر سر رسالت جایزۀ فتوژورنالیسم “کارمینیاک گستون” است و نه امنیت برندگان آن جایزه.»
رئیس هیئت داورانی که خانم توکلیان را اتتخاب کرده است میگوید که وی دقیقاً همان چیزی را که هیئت داوران انتظار داشت برآورده ساخته است. وی میگوید: “نیوشا توکلیان کارعمیقی انجام داده است.”
آناهیتا قبائیان اتحادیه، صاحب گالری “راه ابریشم” در تهران در ایمیلی به نیویورک تایمزمینویسد: “احتمالاً آقای کارمینیاک انتظار کاری دارای جنبۀ بیشتری از فتوژورنالیسم داشته است. اما کار نیوشا ترکیبی از یک سری کار مستند و صحنهپردازی است. آقای کارمینیاک انتظار تحرک و شور داشته و واقعیت این است که آن را در کار نیوشا پیدا نمیکنید.”
به نوشته روزنامه لیبراسیون از آغاز کار جایزه کارمینیاک اساس آن حمایت از کارهای با کیفیت بالا بوده است. در سال ۲۰۰۹ این جایزه به کای ویدنهافرکه امضای خود را پای عکسهای قربانیان غیرنظامی بمباران اسرائیل در غزه گذاشته بود، اعطا شد. این نمایشگاه که در موزه هنرهای مدرن پاریس عرضه شده بود مورد حمله گروههای افراطی طرفدار اسرائیل قرار گرفت.
دربارۀ نیوشا توکلیان
نیوشا توکلیان خودآموختۀ عکاسی است و در سال ۱۹۸۱ در تهران به دنیا آمد. او به صورت حرفهای از سن ۱۶ سالگی با روزنامه «زن» همکاری کرد. در ۱۸ سالگی او جوانترین عکاسی بود که وقایع ۱۸ تیر را پوشش داد. از سال ۲۰۰۲ او کار حرفهای بینالمللی خود را شروع کرد و جنگ و اشغال عراق را برای ماههای متعدد پوشش داد. از همین سال عکسهای وی در نشریات معتبر بینالمللی مثل تایم، نیویورک تایمز، اشترن، فیگارو، اشپیگل و برخی دیگر از نشریات آمریکایی و اروپایی به چاپ رسید. نیوشا از درگیریها و جنگهای منطقهای در عراق، لبنان، سوریه، عربستان سعودی، پاکستان و یمن نیز مستندهایی ساخته است.