اجرای خواست آشکار اکثریت ملت وشعارهای بی پرده مردم در کف خیابانها ازکوچکترین بخشها تا بزرگترین استانهای کشور و بازگشت به گذشته سرفراز ۴۱ سال پیش حکم میکند که در راه نجات ایران و برقراری «حاکمیت ملت» پیشبینی شده در اصل ۲۶ متمم قانون اساسی مشروطیت ایران و اصل هفتم تاریخی آن که میگوید «اساس مشروطیت جزئا و کلاً تعطیل بردار نیست»، ما سازمانها و منفردین سیاسی مبارز درون و برون مرز آغاز «جنبش تداوم مشروطیت» را در راستای همبستگی ملی که شاهزاده رضا پهلوی بارها بر آن تکیه داشتهاند در زیر پرچم ملی سهرنگ شیروخورشیدنشان به آگاهی ملت ایران و جهانیان میرسانیم.
به شورای برگزیده این جنبش که هموندان آن قابل افزایش هستند مأموریت دادهایم که در راستای آزادی مردم و برقراری حکومت مردمسالار بر پایه اراده ملت ایران از راههای قانونی و عملی بی هیچ حد و مرزی به عنوان جایگزین رژیم ضدایرانی ویرانگر که ایران را با «خدعه» اشغال و تصرف عدوانی نموده، اقدام کند و قانون اساسی مشروطیت و مهمترین دستاوردهای آن از جمله انقلاب سپید پیشرو و مدرن و به یادماندنی در تاریخ را، پس از ایستایی کوتاه اجباری، ادامه دهد.
این شورا همچنین مأموریت دارد که بر پایه قانون اساسی مشروطیت و برقراری حاکمیت ملی و اراده مردم تمام قراردادهای نامناسب یا ضدملی به ویژه واگذاری و بخشش و فروش سرزمین و خاک و آب و حاکمیت هوایی ایران و نقض اصل مقدس دیرین یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران را که در این دوره کوتاه سیاه تاریخ ازسوی این ویرانگران و برخلاف خواست و رضایت مردم امضا یا پذیرفته شده از راههای قانونی باطل و بیاثر کند.
آشکار است پس از سرنگونی رژیم ضدایرانی و غارتگر کنونی به وسیله مردم ایران، نوع نظام آینده بر اساس اراده مردم پس از یک همهپرسی آزاد تعیین میگردد و قانون اساسی مشروطیت بر پایهی همهپرسی مستقیم از مردم به وسیله مجلس موسسان اصلاح و بهروز تدوین خواهد شد.
از همه آزادیخواهان و میهنپرستان درخواست میکنیم در این وظیفه ملی میهنی مشارکت کرده و در پیشبرد این حرکت به هر وسیله ممکن یاری رسانند.
پاینده ایران
جاوید ملت برزگ ایران
کنگره همبستگی ملی ایرانیان
نام همبستگی ملی (مجاهدین) و این کنگره بی شباهت نیست. ایکاش یک توضیح کوچک یا آدرس وب سایت این گروه را ضمیمه می کردید تا خوانندگان بتوانند با این کنگره بهتر آشنا گردند
در مورد قانون اساسی مشروطه سابق بهتراست به سخنان شاهزاده رضا پهلوی درگفتگوی تلویزیونی هفتهٔ گذشته با پوریا زراعتی درشبکهٔ «من و تو» گوش کنید وبه موضوع اساسی «جدائی دین ازحکومت» درقانون اساسی ایران آینده تأکید نمائید.
باید ایرانیان میهـن پرست وفادارى خود را به قانون اساسى مشروطه إعلام کرده و تعهـد نمایند براى سعادت و پیشرفت ( رسیدن به دروازه هـاى تمدن )جامعه ایران کوشش کرده بدون ((خدعه و تقیه ))
خیلی عجیب است که سیروس و سیروس ها در عین دفاع از دموکراسی (که اتفاقا تنها و بهترین گزینه سیاسی خوبی برای مملکت داری است) یک نکته را فراموش میکنند و آن اینکه، خط قرمز ها – مخصوصا برای آنانی که دستشان به خون (قرمز رنگ) مردم ایران و یا مردم هر مملکتی آغشته است نباید حتی حق رای و یا گزینه برای تعین حکومت آینده هیچ مملکتی را داشته باشند. این دمکراسی نیست بلکه ۱) بی عدالتی و ۲) راه را برای هرج و مرج دوباره باز میکند. کوکلاس کلانها در سه دوره مختلف در آمریکا ظهور کردند و فقط گروه اول در قرن ۱۷ و بعد از اضمحلال آنان، گروه دوم در اوایل قرن ۱۹ بود که دستشان به خون سیاهان آمریکا آلوده شد و برخی هم در بمب گزاریها کشته شدند. گروه سوم امروزه یک گروه بسیار بسیار کوچک، اندک و ناچیزی در مقابل کل جمعیت آمریکا میباشد که آنقدر بی ارزش و مورد مسخره مردم واقع شده اند که مردم در هالوین مانند آنها لباس می پوشند. این است که آنها هیچ گونه اعتبار حزبی ندارند و نمیتوانند داشته باشند – ولی بنا بر حقوق دموکراسی حق دارند تا حرفهایشان را هر از گاهی بزنند. پس آنها را با اسلامیان، آخوندها، مرتجعین مذهبی و سازمان مجاهدین ایرانی مقایسه نکنید چون دست آنها به خون میلیونها-میلیون ایرانی آغشته است (و فراموش نکنیم که چگونه میلیونها ایرانی را نیز بدبخت کرده و از خانه و مملکتشان فراری داده اند). پس صد البته که هیچ حقی را برای تعیین حکومت آینده در ایران را نباید داشته باشند! در ضمن فراموش نکنید که اینگونه حرکتها که حتی تعداد آنان در غرب که حتی واجد شرایط برای شناخته شدن بعنوان یک حزب سیاسی نیستند شاید کم نباشد، ولی به همین دلیل هیچگاه آنان را در عرصه انتخابات حکومتها نمی بینید. آمریکا با آن عظمتش دو حزب اصلی بیشتر ندارد. فقط کانادای لوس است که سه حزب اصلی و دو حزب واقعا بیخودی بیخود دارد که هیچگاه بیش از یک و یا نهایتا پنج درصد رای نمی آورند؛ ولی فراموش نشود که دست آنها به خون مرد مملکتشان آغشته نیست! …
آقای شریعتمداری در دموکراسی واقعی خط قرمزی وجود ندارد . خواست همه محترم است و البته خواست اکثریت برنده میشود. دردموکراسی واقعی خواست تند روترین اندیشه ها ، متحجرترین انسانها ، چپ ها از هرنوعش ، راست ها ازهر گونه اش ، حتا تجزیه طلبها ، مجاهدین ، موروثی خواهان ، دیکتاتوری خواهان …. باید بتوانند سخن خود را بگویند ، حزب داشته باشند و در رای گیری ها شرکت کنند. اگر اکثریت ملت با هرکدام آنها بود امور دولت را به عهده بگیرند. شما وقتی برای گروهها خط قرمز دارید چرا بخط قرمز های شاه انتقاد میکردید ، چرا یک حزبی کرده بود و یا چرا حزب توده را غیر قانونی کرده بود. کار شاه دیکتاتوری بود کار شما دموکراسی است ؟ در آمریکا چپها و کوکلاس کلانها زیاد نیستند تا به صندلیهای قدرت برسند وگرنه مانعی برای تجمعات و ابراز وجود آنها نیست . خشت اول را کج نگذارید که دیوار کج رویتان سقوط کند. از نوع سخن گفتن شما بوی دیکتاتوری میآید هرچندکه مصاحبه کننده سعی درهمکاری و نشنیدن داشت