در سالهای گذشته و با افزایش بحران اقتصادی در ایران خبرهای زیادی درباره حجم نقدینگی در اقتصاد کشور منتشر شده است. آمارها نشان میدهند حجم نقدینگی رو به افزایش است و کارشناسان اقتصادی در اینباره هشدار میدهند. اما مگر داشتن نقدینگی بد و مضر است؟ آیا نقدینگی به معنای داشتن پول نقد و حسابهای بانکی پُرپول است؟ رابطه نقدینگی با تورم چیست؟
در مطلب پیش رو نگاهی به مفهوم نقدینگی و تبعات افزایش آن در اقتصاد کشور خواهیم داشت.
در علم اقتصاد به حجم پول در گردش نقدینگی گفته میشود که شامل دو مؤلفه پایه پولی (Monetary Base) و ضریب فزاینده پولی است. پایه پولی یا همان پول پر قدرت به مجموع اسکناس و مسکوک در گردش به علاوه سپرده بانکها نزد بانک مرکزی گفته میشود ولی این عامل به تنهایی حجم پول در گردش را تعیین نمیکند و ضریب فزاینده پولی ناشی از فعالیتهای بانکهای تجاری و تعاملات اقتصادی مردم نیز به عنوان مؤلفه مهم نقدینگی عمل میکند.
اما اگر بخواهیم نقدینگی را با مثالی توضیح دهیم باید بگوییم نقدینگی شامل پول نقد و سپردههای بانکی افراد به اضافه داراییهایی چون طلا و ارز است که به سرعت قابل تبدیل به پول نقد هستند.
برای نمونه اگر شما ۲۰ میلیون تومان پول داشته باشید که ۵ میلیون آن را در کیف پول خود گذاشته، ۵ میلیون را در حساب بانکیتان سپرده گذاشتهاید و ۴ میلیون آن را یک فرش خریده و ۶ میلیون آن را سکه طلا خریداری کردهاید، میزان نقدینگی شما مجموع پول نقد، سپرده و سکه طلا یعنی یازده میلیون تومان خواهد بود که همگی به سرعت و بدون ضرر و زیان عمده و اتلاف وقت قادرند به صورت پول نقد در دست شما باشند.
۹۵ درصد نقدینگی موجود در دنیا سپردههای بانکی، اوراق قرضه و مشابه اینهاست و فقط ۵ درصد نقدینگی موجود پول نقد و طلا در دست مردم است.
هر چه یک دارایی سریعتر به پول تبدیل شود اصطلاحا درجه نقدشوندگی آن بالاتر است و میتواند سریعتر به نقدینگی تبدیل شود.
در این میان یکی از عباراتی که در بحثهای مربوط به نقدینگی و دارایی استفاده میشود «شبهپول» است. شبهپول گونهای از داراییهای پولی شماست که قدرت نقدشوندگی آنها به اندازه پول نیست. به بیان ساده هرگونه پولی که شما به بانک سپردهاید، اما امکان برداشت آن به زمان خاصی محدود شده، شبهپول است. برای مثال وقتی شما ۱۰ میلیون پول نقد خود را تحت عنوان سپرده بلندمدت یکساله ذخیره میکنید، پول شما به مدت یک سال به شبهپول تبدیل میشود چون حق برداشت از آن را ندارید. یا حتی حسابی که به شما میگوید حداقل ۵ میلیون از پولتان همواره باید در حساب باشد تا به آن سود پرداخت کنیم، اگر ۱۰ میلیون در آن داشته باشید ۵ میلیون آن پول، و ۵ میلیون آن شبهپول است چون حق برداشت از آن ۵میلیون را ندارید و به صورت «رقم» و «عدد» در بانک است.
با توضیح مفهوم شبهپول میتوان توضیح داد که عوامل موثر بر حجم نقدینگی در اقتصاد عمدتا شامل سه قلم «خالص داراییهای خارجی سیستم بانکی»، «خالص بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی» و «بدهی بخش غیردولتی به سیستم بانکی» است. مجموع اقلام فوق به صورت پول و شبهپول در اقتصاد به گردش درمیآید.
تازهترین گزارش درباره میزان نقدینگی در ایران مربوط به محاسبات این رقم تا خردادماه سال جاری است. بانک مرکزی ایران پس از ۹ ماه سکوت آماری، حجم نقدینگی این کشور را تا پایان خرداد ماه گذشته، ۱۹۸۰هزار میلیارد تومان اعلام کرد.
در حالی که حجم نقدینگی اقتصاد ایران در مرداد ماه سال ۱۳۹۲ و همزمان با روی کار آمدن دولت نخست حسن روحانی، نزدیک به ۴۹۲ هزار میلیارد تومان بود، این رقم تا خرداد ماه ۱۳۹۸ بیش از ۴ برابر شده و به مرز ۲ میلیون میلیارد تومان رسید.
اما چرا کارشناسان نسبت به افزایش حجم نقدینگی در کشور هشدار میدهند؟ اینکه پول نقد و سپرده بانکی و داراییهایی با نقدشوندگی بالا در اختیار مردم باشد چه پیامدهایی در بر دارد؟
برای پاسخ به این پرسشها گفتنی است تغییرات مقدار و ترکیب نقدینگی در هر اقتصادی مهم و میتواند زمینهساز ایجاد تورم مزمن شود.
بر اساس مبانی اقتصادی، رشد بخش واقعی هر اقتصادی وابسته به رشد نقدینگی است چرا که بدون داشتن پول امکان سرمایهگذاری و رونق بخشیدن در اقتصاد وجود ندارد؛ اما ازسوی دیگر اگر رشد نقدینگی بیش از رشد تولید باشد، آثار آن به صورت رشد قیمتها ظاهر میشود. نظریه مقداری پول به ما نشان میدهد که حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول برابر است با حاصلضرب قیمتها در ستانده کل اقتصاد در یک دوره زمانی معین. بر اساس این نظریه، حجم پول در اقتصاد، تعیینکننده مقدار اسمی ستانده کل اقتصاد است.
بنابراین، در هر اقتصادی سطح قیمتها برابر خواهد بود با نسبت ارزش اسمی ستانده به ارزش واقعی آن. به بیان دیگر، ظرفیتهای واقعی تولید در اقتصاد کشور، تعیینکننده همانا ستاندهی واقعی است و حجم پول تعیینکننده ستاندهی اسمی است. حال اگر در یک اقتصاد، ظرفیتهای واقعی تولید افزایش نیافته باشد ولی پول جدیدی توسط بانک مرکزی خلق شده باشد، نسبت ستانده اسمی به ستانده واقعی افزایش مییابد که این به معنی افزایش سطح عمومی قیمتها یا همان تورم است. به این ترتیب میتوان توضیح داد که چرا در اقتصادی مانند اقتصاد ایران، متوسط نرخ تورم بالاتر از سایر کشورها است.
میانگین نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد ایران از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۶ در حدود ٢٧ درصد بوده است؛ این در حالیست که میانگین سالانه رشد اقتصادی در این دوره اندکی بیش از ٢ درصد بوده است. به روشنی میتوان دریافت که چرا در این مدت میانگین نرخ تورم اقتصاد در حدود ١٩ درصد بوده است.
با محاسبهای ساده میتوان دید که نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی کشور با سرعت در حال افزایش است. این نسبت در اوایل دهه هشتاد در حدود ۴٠ درصد در ابتدای دهه نود برابر با ۵۵ درصد و در حال حاضر برابر با ١٠٣ درصد است. تغییرات این نسبت نشان میدهد که در اقتصاد ایران، بیش از ظرفیت تولید بر حجم نقدینگی افزوده شده است. رشد نقدینگی با سرعتی بیش از رشد ظرفیتهای واقعی تولید در اقتصاد، زمینه تورم مزمن را در اقتصاد ایران فراهم کرده است. از سوی دیگر افزایش حجم نقدینگی در ایران نشان از آن دارد که مردم اعتماد یا انگیزه کافی برای سرمایهگذاری دارایی نقدی خود در بخشهای مولد اقتصاد را ندارند و ریسک سرمایهگذاری در ایران کاهش یافته است.
در چنین شرایطی است که میبینیم واحدهای تولیدی و صنعتی با بحران کمبود نقدینگی روبرو هستند اما حجم بالایی از نقدینگیِ باصطلاح سرگردان در کشور وجود دارد. بسیاری نیز ترجیح داده دارایی خود را به پول نقد تبدیل کرده و به دیگر کشورها منتقل و یا در دیگر کشورها با اقداماتی چون خرید ملک سرمایهگذاری کنند. این افراد نه تنها به اقتصاد ایران اعتماد ندارند بلکه در تلاش هستند که به دلیل کاهش شدید ارزش پول ملی در ایران، از کاهش سرمایه خود جلوگیری و آن را حفظ کنند.
کنترل نقدینگی از مهمترین خواستههای کشورها است و مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. هدایت نقدینگی به سوی بازارهای مولد نه تنها موجب رونق بخشیدن به اقتصاد و جلوگیری از رکود میشود بلکه بر اساس آنچه مطرح شد از بروز تورم، به ویژه تورمهای مزمن، جلوگیری میکند. با این حال دولتهای گوناگون جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه اخیر نشان دادهاند که قادر به هدایت و مدیریت نقدینگی در کشور نیستند و این ناتوانی در بروز بحران رکود تورمی شدید در اقتصاد ایران نقش داشته است.
*گردآوری و تنظیم: روشنک آسترکی
با عرض پوزش من متوجه این گزارش نشدم. اگر منظور از نقدینگی همان مفهوم انگلیسی liquidity است که تعریف آکادمیک آن مشخص است : نقدینگی میزان سرعت وسهولت نقد شدن دارایی را می گویند یابه عبارت دقیق تر:
Liquidity describes the degree to which an asset or security can be quickly bought or sold in the market at a price reflecting its intrinsic value.
بنابراین مفهوم نقدینگی با مفهوم پول در گردش currency in circulation متفاوت است. تعریف پول در گردش:
, The currency in circulation in a country is the value of currency or cash (banknotes and coins) that has ever been issued by the country’s monetary authority less the amount that has been removed.