هوشمند رحیمی – کمتر ایرانی هست که این روزها دست کم نام اثر ماندگار «دو قرن سکوت» از دکتر عبدالحسین زرینکوب را نشنیده باشد. قصه پر غصه آن روزگار را بگذاریم و بگذریم که ذکر این مصیبت جز تکرار مکررات نخواهد بود و پیشتر نیز در مقاله «بی هویتی، ارمغان جمهوری اسلامیبرای ایرانیان» در این خصوص گفته و نوشتهایم، بطور خلاصه اینکه باری، به لطف حکیم ابوالقاسم فردوسی، پاپک خرمدین، سیاوش سپیدجامه، یعقوب لیث و بسیاری دیگر از این میهنپرستان ما امروز، برخلاف دیگر کشورهای مورد هجوم تازیان مانند مصر و سوریه و عراق، همچنان به زبان پارسی سخن میگوییم و هنوز فرهنگ و تاریخمان را کم و بیش حفظ نمودهایم. حمله دوم در دوران صفویه اتفاق افتاد و تیری خلاص بر تمام تلاشها و ایستادگیها در برابر اسلام تحمیلی زده شد، و مذهب شیعه بنیانگذاری شد. حمله سوم اما در سال ۵۷ اتفاق افتاد و قواعد بازی تغییر کرد چه اینکه انیران آمدهاند تا کار را یکسره و به ۱۴ قرن تلاش بیثمر خود پایان دهند و ایرانی را از فرهنگ و تاریخ خود جدا کنند.
خواجه نصیرالدین طوسی میگوید برای اندازهگیری میزان نفوذ استعمار به اسامی افراد مراجعه کنید و همین کلید، خود گویای قضیه است که ما تا کجا تحت نفوذ و سلطه آخرین مهاجمانمان هستیم. اما از تلاشهای جمهوری اسلامی نیز در این راه نباید غافل شد، مانند انتشار فهرستی از اسامیکه ایرانیان نمیتوانند بر فرزندان خود بگذارند، یا دستورالعمل محرمانه صدا و سیمای میلی جمهوری اسلامیکه تمام افراد خوب و مثبت نامهای تازی بر خود دارند و افراد خلاف کار و منفی نامهای پارسی، حال آنکه در تمام مدت وکالتم شاید در پروندههایم با ایشان چه به عنوان وکیلشان و چه به عنوان وکیل طرف مقابلشان حضور داشتم، تعداد خلافکارانی که نام پارسی داشتند به انگشتان دست هم نمیرسد و اکثر ایشان نامهای ائمه اطهار داشتند!
حال دیگر کینه و دشمنی غاصبان ایران پا را فراتر از تاریخ پیش از اسلام گذاشته و هر چیزی پیش از شورش ۵۷ را لکه ننگی میداند که باید به مبارزه با آن برخیزد. بیتفاوتی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامیصدمات جبرانناپذیری را بر درخت تنومند فرهنگ و آثار تاریخی ما وارد کرده است که بعضی از آنها دیگر تا ابد قابل اعاده وضعیت و جبران نیستند، مانند چوب حراجی که بر تمام مجسمههای پیکره عریان اثر اساتید مجسمه ساز بر سنگهای اعلی بود با قیمتهایی نازل با این تفکر دیدن این پیکرهها «حرام» است! یا سکوت و بیتفاوتی دولتمردان ایرانی نسبت به ثبت جهانی این آثار ملی، معنوی و فرهنگی توسط کشورهای بعضاً نوپای اطراف ایران که فهرستوار عبارتند از:
۱.چوگان: جمهوری آذربایجان ورزش چوگان را به نام خود به ثبت رساند و با وجود تلاش ایران جمهوری آذربایجان با مشترک بودن این ورزش مخالفت کرد.
۲.قهوهخانه: ترکیه درخواست ثبت قهوهخانه را داده است و این در حالیست که طبق ادعای سازمان میراث فرهنگی ایران، اولین قهوهخانهها در ایران در دوره صفویه در شهر قزوین تأسیس شده و در زمان شاه عباس اول در شهر اصفهان گسترش یافتند.
۳.نان لواش: کشور جمهوری ارمنستان این نان را به عنوان میراث فرهنگی و معنوی کشورش در یونسکو ثبت کرده و ایران درخواست میراث مشترک داد.
۴.موسیقی عاشیقلار: موسیقی عاشیقلار توسط جمهوری آذربایجان در یونسکو به نام این کشور ثبت شد با وجودی که این موسیقی در زمان شاه اسماعیل صفوی در ایران بنیان نهاده شد.
۵.بادگیر: دولت امارات متحده عربی بادگیر را به عنوان نماد کشورهای عربی به عنوان تندیس مسابقه معماری معرفی کرد و در تلاش برای ثبت این نماد به عنوان میراث معنوی و فرهنگی است و سازمان میراث فرهنگی ایران برای ثبت این نماد به عنوان اثر ایرانی در تلاش است و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیان کرد که ثبت این عنصر معماری به عنوان عنصر معماری ایرانی در اولویت نخستین این سازمان است.
۶.تار: هنر اجرای آذربایجانی تار (ساخت و نواختن آذربایجانی تار) بدون نام بردن از هنرمندان ایرانی و کشور ایران توسط جمهوری آذربایجان در یونسکو به ثبت رسید. استاد داریوش پیرنیاکان به عنوان سخنگوی خانه موسیقی ایران نسبت به چنین رویدادی اعتراض کرد و مقصر اصلی را نماینده یونسکو در ایران خواند و درباره عدم اعتراض ایران به ثبت این ساز به نام کشور آذربایجان در نشست پاریس اعتراض کرد.
۷.سنتور: این ساز ایرانی نیز به نام کشور چین به ثبت رسیده است.
۸.چنگ: سازی با اصالت ایرانی که امروزه به نام چین به ثبت رسیده است.
۹.یلدا یا شب چله: جمهوری آذربایجان در پی آن است تا یلدا را که یکی از آئینهای باستانی و ملی ایران با قدمتی ۸ هزار ساله است به نام خود ثبت کند.
۱۰.نوروز: که هنوز بر سر ثبت آن مناقشه است و البته غاصبان کرسیهای نمایندگی در مجلس فرمایشی و آخوندها معتقدند اینها همه نماد کفر است و ارزش ندارد تا زمان و هزینه برای ثبت آن به نام ایران صرف گردد!
۱۱.موسیقی بخشیهای خراسان شمالی: به دلیل اینکه خوانندگان موسیقی بخشیهای خراسان شمالی به زبان ترکی تکلم میکردند کشور جمهوری آذربایجان قصد ثبت موسیقی مقامیخراسان را داشت که در پی دریافت نامهای از یونسکو، ایران مدارک مورد نیاز را آماده کرد و آن را به ثبت رساند.
۱۲.جنگل هیرکانی: در ۲۱ تیر ۱۳۸۵ جمهوری آذربایجان درخواستی را مبنی بر ثبت جهانی جنگل کاسپین- هیرکانی به یونسکو ارائه کرد. با بررسی کارشناسان این سازمان اعلام شد به دلیل اینکه سهم جمهوری آذربایجان تنها ۲۰ هزار هکتار در مقابل سهم ۲ میلیون هکتاری ایران از این جنگل متعلق به دوره ژوراسیک میباشد، ثبت جهانی این اثر به تنهایی به نام آذربایجان ممکن نیست. پس از آن مقامات فرهنگی ایران پیشنهادی را به آذربایجان ارائه دادند مبنی بر ثبت مشترک این اثر طبیعی. تا کنون این امر به دلیل اختلافات دو طرف میسر نشدهاست.
اما کار به همینجا ختم نمیشود و کشورهای تازه استقلال یافته که قدمتشان به سختی به بیش از یک قرن میرسد، مدعی هستند که مفاخر علمیبسیاری نیز دارند که همه ایرانی هستند، از جمله: پور سینا، پزشک و شاعرایرانی نیز مورد ادعای کشورهای همسایه است. از سویی علاوه بر ترکیه کشور ازبکستان ابنسینا را ازبک میخواند. شبکه خبری بیبیسی نیز در یکی از برنامههایش از عنوان دانشمند عرب برای وی استفاده کرد که مورد انتقاد شدید ایران قرار گرفت. همچنین دولت امارات متحده عربی جایزه اختراعات و ابداعات با نام ابنسینا را به صورت سالانه به مخترعین اهدا میکند و روبات ابنسینا با لباس عربی نیز ساخته شد. در این میان ادعای افغانستان بر این پزشک را نیز نباید نادیده انگاشت. یکی از شگفتانگیزترین شخصیتهای تاریخی که شاید باور ادعای غیرایرانی بودن او در وهم و خیال ما نگنجد کسی نیست جر حکیم ابوالقاسم فردوسی! در مراسم بزرگداشت انتخاب «غزنین» به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳، وزیر و سفیر افغانستان در صحبتهایش فردوسی را برخاسته از افغانستان دانست! در همین سخنرانی بیهقی نیز افغانستانی خوانده شد. شخصیت بعدی، فارابی است. رئیس فرهنگستان هنر قزاقستان ملیت فارابی را قزاقستانی دانست که با واکنش شدید مجامع ادبی و علمیایران مواجه شد و از سوی دیگر رادیو و تلویزیون دولتی کشور ترکیه با انتشار گزارشی نسبتاً مفصل از معتقدان به ایرانی بودن این فیلسوف بزرگ انتقاد کرده و تأکید کردهاست که این شخصیت علمی، ترک بودهاست! یکی دیگر از شگفتیها حکیم عمر خیام است که روزنامه القبس چاپ کویت عمر خیام را دانشمند و ریاضیدان عرب معرفی کرد و طی مقالهای بیان کرد که وی شاعر نبوده وشعرهایش را دیگران برایش سرودهاند!
نظامیگنجوی پس از آنکه دولت جمهوری آذربایجان اشعار کاشیکاریشده فارسی بر روی بدنه مقبره وی که به فارسی بودند را با اشعار ترکی جایگزین کرد، سفیر جمهوری آذربایجان در لندن به معرفی نسخه خطی خمسه نظامیگنجوی، به عنوان اثر فرهنگی ایرانی، در کتابخانه ملی انگلستان اعتراض کرد!
نظامیدرباره ایران چنین میگوید:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دلِ زمین باشد
دل ز تن به بود، یقین باشد
خواجه نصیرالدین طوسی نیز در امان نمانده و در سال ۲۰۱۳ میلادی، پایگاه جستجوگر گوگل، به مناسبت ۸۱۲امین سالگرد تولد خواجه نصیرالدین طوسی، تصویری از وی در وبسایت خود گذاشت که در کشورهای عربی قابل دسترسی بود. به گفته بیبیسی، در این عکس بر ایرانیتبار بودن این دانشمند تأکید شده بود که واکنشهایی را در کشورهایی عربی درپیداشت. ابوریحان بیرونی، فارابی و ابن سیناتوسط شبکه TRT ترکیه به عنوان مفاخر تاریخی ترکیه معرفی گشتند!
اما جالبترین نکته: دعوای افغانستان و ترکیه بر سر شاعر پارسیسرای و عقاب تیزپرواز عرفان ایران، محمد جلالالدین بلخی مولوی است! دولت ترکیه مولوی را به عنوان شاعر ترک معرفی میکند. در سال ۲۰۰۷ ثبت پرونده جهانی «هشتصدمین زادسال مولوی» با نام «مولانا جلالالدین بلخی رومی» توسط کشور ترکیه انجام گرفت. نکته جالب توجه سفر و بازدید حدود یک و نیم میلیون توریست از آرامگاه مولانا است در حالی که آرامگاه شمس تبریزی در خوی (ایران)، به سختی ۲۰ هزار نفر بازدیدکننده هم نمیرسد.
به هر روی در این آشفته بازار حسن فتحی کمر همت میبیند تا فیلمیسینمایی بر اساس داستان شمس و مولانا تولید کند که ناگاه دلواپسان وا اسفاگویان و وااسلاما بر سر زنان نزد مکارم، ماشین حرامسازی رژیم رفته و از او میپرسند ساخت فیلم درباره دو شاعر و عارف ایرانی درست است؟ ایشان هم که گویا اخیراً دچار کسری حرام شده بود، بلافاصله آن را حرام اعلام کرد، اما به نظر نگارنده این سطور چون «حرامهای» مکارم بیشتر شبیه طنز روز هستند، از نوری همدانی هم نظر خواستند و ایشان هم حرمت را تایید کرد. نگارنده این سطور بر این گمان بود که شاید بهتر بود بجای «مست عشق» با محوریت شمس و مولونا فیلمهایی با بار اسلامی بیشتر ساخته میشد، مثلاً «بنگ حداد» با محوریت جلسه روحانی حداد عادل و پدرشوهر دخترش علی خامنهای، یا «قفل بیت» با محوریت روحانی و دم مسیحایی او برای ۸ سال بقای دیگر، یا «درس سعید» با موضوع کلاسهای آموزش تازینامه توسط سعید طوسی به مجتبی خامنهای و البته گاهی هم بزمهای خصوصی با شخص رهبری! به هر روی موضوع تاریخی بسیار است مانند «ذوالجنان در روز واقعه» یا «جدایی محمود از حمید» یا «من سجاد ۲۴ سال دارم» و قس علی هذا!
تمام آنچه در بالا آمد، تنها گوشهای از به یغما رفتن فرهنگ و تاریخ و تمدن ما توسط کشورهای نوپا در همسایگیمان است که در تلاش بر جعل تاریخ و هویت برای خود هستند و بیکفایتی عدهای آخوند ضدایرانی این فرصت را برای ایشان مهیا نموده است و اگر به خود نیاییم، به زودی از ما تنها نامیدر کتب تاریخی باقی خواهد ماند.
*هوشمند رحیمی وکیل پایه یک دادگستری است.
خوابیده را مى توان بیدار کرد.
حسن خود را به خواب زده است.
در درونش حسى است که گویا حسین هم با او در این حس شریک است.
یکى در آلمان و آن یک در ایران.
چه قرابتى است بین فاصله دو نقطه روى یک دایره از یک سر چندان زیاد که از سر دیگر بهم میرسند.
ایرانیان بهتر است هر دو فاصله را ببینند.
???
مرگ بر انقلابیون ۵٧