حمله به صنعت نفت عربستان سعودی این امکان را به نمایش درآورد که میتوان دشمن را در عمیقترین بخش خاک آن هدف قرار داد. تهدید موشکهای ایرانی برای اسرائیل و اروپا نیز افزایش مییابد. دستکم فابیانهاینتس کارشناس علوم سیاسی از «مرکز جیمز مارتین برای تحقیقات منع گسترش سلاحهای هستهای» در ایالات متحده آمریکا به این موضوع باور دارد. او در مقاله مفصلی که در روزنامه سویسی «نویه زورشر تسایتونگ» با عنوان «خطرناکترین سلاح آیتاللهها» منتشر شده، کوشیده است روند دستیابی جمهوری اسلامی ایران به موشکهای دوربرد و نقطهزن را تشریح کند. او معتقد است این موشکها میتوانند نه تنها اسرائیل، بلکه بخشهایی از اروپا را نیز مورد هدف قرار دهند.
مقاله فابیانهاینتس اندکی پس از آن منتشر شد که حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادعا کرد «ایران بیش از نیاز خود موشک ذخیره کرده، اما ابتدا با منطق خود با جهان سخن میگوید».
کارشناس «مرکز جیمز مارتین برای تحقیقات منع گسترش سلاحهای هستهای» چنین مینویسد:
یک پوستر کوچک در حاشیه یک نمایشگاه در تهران: در ماه فوریه سال ۲۰۱۹ جمهوری اسلامی با غرور زرادخانه جنگی خود را در جشن چهلمین سالگرد انقلاب به نمایش گذاشت. این پوستر تبلیغاتی موشک تازهای به نام «خرمشهر۲» را معرفی میکرد که ظاهرا دارای هدایت دقیق و بُرد ۲هزار کیلومتر است. اما در پاریس، لندن و برلین رقم دیگری نگرانی آفرید: وزن کلاهک ۱۵۰۰ کیلویی موشک که تقریبا سه برابر کلاهکهای متداول ایرانی است. اگر این کلاهک با یک اصلاح ساده فنی جای کلاهکهای متداول را بگیرد، برد موشکهای خرمشهر به ۳هزار کیلومتر خواهد رسید.
جمهوری اسلامی همواره تاکید کرده است که برد ۲هزار کیلومتری برای مورد هدف قرار دادن دشمنانش کافی است و تمایلی به افزایش برد موشکها ندارد، اما اگر کشورهای دیگری موضع خصمانه بگیرند، این موضوع میتواند تغییر کند. خرمشهر ثابت میکند که تهدیدهای لفظی جمهوری اسلامی بلوف نبوده است. تهران به این توانایی فنی رسیده که بخش بزرگی از اروپا را در تیررس قرار دهد.
دستاورد یک جنگ هشت ساله
موشکهای ایران در حال حاضر اروپا را تهدید میکنند، پالایشگاههای عربستان سعودی را هدف میگیرند، در عراق ظاهر میشوند و از سوی شورشیان یمن به هدفهایی در عربستان سعودی اصابت میکنند، ولی چه سبب شد که ایران امروز یکی از بزرگترین زرادخانه موشکی جهان را در اختیار داشته باشد؟ زرادخانهای که به یکی از ستونهای اصلی سیاست امنیتی این کشور تبدیل شده است؟
مثل بسیاری دیگر از ویژگیهای جمهوری اسلامی، اینهم به روزهای تیره جنگ ایران و عراق باز میگردد. در میانه دهه هشتاد میلادی جنگی خونین میان دو کشور درگرفت. رئیس جمهور عراق صدام حسین به منظور اعمال فشار بر جمهوری اسلامی با پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه دستور حمله نیروی هوایی خود به شهرهای بزرگ ایران را صادر کرد. نیروهای مسلح تضعیف شده ایران نه میتوانستند در برابر حملههای هوایی از کشور دفاع کنند و نه قادر بودند دست به عملیات انتقامی بزنند. در نهایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راه حل را در دسترسی به موشکهای بالستیک دید. سیستمهای دفاع موشکی عراق نمیتوانستند موشکهایی را که با سرعت چند برابر صوت شلیک میشدند در هوا نابود کنند. از آن به بعد، هر حمله هوایی عراق به تهران، اصفهان یا شیراز پاسخ فوری ایران را در پی داشت.
کارشناسان غربی در آن زمان به استفاده از موشکها در خلیج فارس توجه چندانی نکردند. از دید آنها ضربات متقابل به لحاظ نظامی بیمعنا بود و به دو دیکتاتوری جهان سوم مربوط میشد که جز ترور متقابل یکدیگر چیزی نمیفهمیدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اما قضیه را طور دیگری میدید. ایران ثابت کرده بود که موشکهای بالستیک میتوانند با وجود برتری هوایی دشمن، مناطق استراتژیک در اعماق خاک آن را هدف قرار دهند تا به تاثیر نظامی مشخص دست یابند. اما حملههای موشکی یک تاثیر روانی مهمتر هم داشتند. این حملهها نه تنها غیرنظامیان را دچار ترس و وحشت میکرد بلکه دشمنی را هم تحقیر میکرد که با وجود برتری تسلیحاتی خود، توان دفاع جدی از پایتختاش را نداشت. در ایران، جایی که همواره تنشهای نظامی بیشتر از منظر سیاسی/ روانشناختی ارزیابی میشوند، این توانایی تایید میشد.
با پایان جنگ هشت ساله و انهدام ماشین جنگی عراق در جنگ خلیج فارس، درک جمهوری اسلامی از تهدید موشکی به سرعت تغییر کرد. حالا تهران دیگر بجای تانکهای عراقی، ارتشهای مدرن اسرائیل و ایالات متحده آمریکا را دشمن امنیت داخلی و بقای خود میدانست. اما یک موضوع ثابت ماند: جمهوری اسلامی ایران دوباره خود را با دشمنانی مقابل میدید که دارای نیروی هوایی برتر بودند. چنین بود که جمهوری اسلامی دوباره به سراغ درسی رفت که از جنگ با عراق آموخته بود: موشک!
در سه دهه بعدی رژیم در تهران با تمام توان روی گسترش برنامههای موشکی خود سرمایهگذاری کرد. بجای خریدن موشکها، جمهوری اسلامی در آغاز شروع به مونتاژ تحت امتیاز موشکهای کره شمالی کرد، اما بعد کوشید سیستمهای متناسب با نیازهای خود را بطور مستقیم تولید کند. در مناطق مختلف، پایگاههای زیرزمینی عظیم ایجاد شدند که باید زرادخانه موشکی ایران را در صورت جنگ از حملههای هوایی دشمن حفظ میکردند. همچنین برد موشکها به سرعت افزایش یافت و به مرز ۲ هزار کیلومتر رسید که به جمهوری اسلامی اجازه میدهد مهمترین دشمن خود، اسرائیل، را در تیررس داشته باشد.
همواره دقیقتر
برنامه موشکی ایران در ده سال گذشته به لحاظ کیفی جهشی قابل ملاحظه داشت. اگر در گذشته دقت موشکهای ایرانی با صدها متر اختلاف در اصابت به هدف اندازهگیری میشد، اکنون این کشور سلاحهای هدایتشونده دقیقی را تولید میکند که با چندمتر خطا به هدف اصابت میکنند. موشکهای بالستیک دیگر تنها وسیله فشار سیاسی و روانی نیستند، بلکه همزمان به یک سیستم تسلیحاتی به شدت موثر تبدیل شدهاند.
جمهوری اسلامی برای نخستین بار موشکهای جدید خود را علیه مواضع داعش در سوریه به کار برد و بعد رهبری کردهای مخالف را در شمال عراق هدف قرار داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپس موشکهای بالستیک خود را به کلاهکهایی مجهز کرد که سیستمهای دفاع موشکی معمولی در برابر آنها تقریبا بیتاثیر میمانند.
موشکها در عمل ابزارهای موثری برای ایجاد ترس در دشمن هستند. بحث حمله نظامی علیه برنامه اتمیایران به ندرت بدون اشاره به قدرت موشکی ایران به پایان میرسد. توانایی ایران برای حمله موشکی به شهرهای اسرائیل، پایگاههای آمریکا در منطقه و تاسیسات نفتی بخش ثابتی از توازن نظامی شده است.
تجهیز گروههای شبهنظامی به موشکهای ایران
اما رهبری ایران سالها پیش قدمیفراتر نهاد. حالا که میتوان با کمک موشکها رقبا را ترساند، چرا نباید از شبکه شبهنظامیان شیعی تحت فرمان تهران در منطقه با همین هدف استفاده کرد؟
پروژه آزمایشی را حزبالله لبنان به عنوان قدیمیترین متحد جمهوری اسلامی ایران در منطقه اجرا کرد. بعد از عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری تنگاتنگ رژیم اسد هزاران موشک زمین به زمین برای «حزب خدا» فرستاد. غسل تعمید آتشین به سرعت انجام شد. در سال ۲۰۰۶ جنگ شدیدی میان اسرائیل و حزبالله رخ داد. در حالی که نیروهای زمینی اسرائیل به سرعت در روستاها و درّههای جنوب لبنان پیش میرفتند، حزبالله موشک پشت موشک به شهرکهای مهاجرنشین اسرائیلی پرتاب میکرد. ارتش اسرائیل اعلام کرد که بخش عمده زرادخانه موشکی دشمن را نابود کرده است، اما یک روز بعد، حزبالله به حملههای موشکی خود شدت بخشید و همزمان مثل شمشیر داموکلس بر سر غیرنظامیان تهدید کرد که میتواند به زودی تل آویو را هم هدف قرار دهد.
بعد از ۳۴ روز هر دو طرف آتشبس را پذیرفتند و ارتش اسرائیل، بدون آنکه به هدفهای جنگی خود رسیده باشد، عقبنشینی کرد. در طول درگیری بیش از ۴هزار موشک به خاک اسرائیل شلیک شده بود. برای افکار عمومی عربی خو گرفته به تحقیر و شکست، این یک پیروزی برای حزبالله و برادر بزرگش ایران به حساب میآمد. تا امروز توازن میان نیروی هوایی قدرتمند اسرائیل و موشکهای حزبالله تا حدی سبب ثبات میان دو طرف شده است.
رژیم ایران با این تجربه استراتژی خود را تایید شده یافت و در پی آن شروع کرد به تجهیز موشکی گروههای مسلح نزدیک به خود در باریکه غزه، سوریه، یمن و عراق. ایران تنها همواره موشکهای بهتر با برد بیشتر را در اختیار این گروهها قرار نمیدهد، بلکه با اشتیاق روی ایجاد امکانات تولید موشک برای متحدان خود کار میکند.
زرادخانه موشکی گروههای طرفدار جمهوری اسلامی هدفهای مختلفی را دنبال میکنند. از یکسو، خواه از طریق کاربست واقعی موشکها و خواه از راه ایجاد ترس، میدان عمل دشمنان جمهوری اسلامی اسرائیل و عربستان سعودی را محدود میکنند و از سوی دیگر نقش گسترش قدرت هراسآفرینی ایران را به عهده گرفتهاند. بسیاری از متحدان جمهوری اسلامی نه تنها بطور کامل به این رژیم وابستهاند، بلکه رهبر انقلاب آن را بالاترین مقام مذهبی به مثابه یک قدرت جهانی میشناسند. در این مورد تردید کمیوجود دارد که گروههای مجهز به موشک، در صورت بروز یک جنگ منطقهای عملا به عنوان بخشی از نیروهای جنگی ایران عمل خواهند کرد. بنیانگذار برنامه موشکی ایران [حسن تهرانی مقدم؟] روزی گفت: «ما چه نیازی به موشکهای گرانقیمت ۲۰۰۰ کیلومتری داریم، وقتی تل آویو فقط ۱۵۰ کیلومتر با جنوب لبنان فاصله دارد؟!»
چرخش سیاست قدرت
تا امروز غرب و متحدان آن برای یافتن پاسخ مناسب به برنامه موشکی ایران مشکل داشتهاند. سرمایهگذاری سنگین اسرائیل، آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس روی سیستمهای دفاع موشکی متفاوت، با وجود بروشورهای تبلیغاتی پر زرق و برق آنها، در واقعیت چتر محافظتی محدودی دارد. حملههای هوایی اسرائیل به نیروهای طرفدار رژیم ایران در سوریه و عراق در عمل ساخت زرادخانههای موشکی بومی را به تاخیر انداخته، اما راه حل پایداری نیست. همچنین در عرصه دیپلماتیک صحنه تیره و تار به نظر میرسد. در شرایطی که دولت ترامپ همچنان مواضع تند را نمایندگی میکند، حکومت ایران حاضر به معامله بر سر برنامه موشکی خود نیست. میان این دو جبهه، اروپاییها به تلاش خود ادامه میدهند که دستکم تجهیزات موشکی جمهوری اسلامی را محدود کنند.
شاید اینهمه کمک کند که ما برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را کمتر به عنوان یک برنامه تسلیحاتی خاص و بیشتر به عنوان نشانه چرخش قدرت سیاسی و تکنولوژیک در جهان بفهمیم. دهها سال برتری غرب، تسلط بر فضای هوایی و از همین طریق امنیت سرزمینهای خود را تضمین کرده بود. تا درجه معینی این تصور در مورد امنیت متحدان غرب نیز معتبر بود. صرف نظر از خطرات نامتقارن مثل تروریسم، امنیت داخلی کشورهای غربی امری قطعی بود که هیچکس آن را به پرسش نمیکشید. به عنوان مثال در جریان جنگ بالکان چه کسی به صورت جدی از حمله یوگسلاوی به پایگاههای آمریکا در آلمان میترسید؟ یا در جریان حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ چه کسی از حمله متقابل به تل آویو نگران بود؟!
حالا اما با گسترش تکنولوژی موشکی و پیشرفتهای فنی در خارج از جهان غرب، این اطمینان دیرین فرو میریزد. شاید ایرانیها به سادگی نخستین کسانی بودند که نشانههای زمان را دریافتند.
*منبع: نویه زورشر تسایتونگ
*ترجمه و تنظیم: جواد طالعی
دیده بان عزیز. اخوند زرنگتر از شوروی هست. اخوند برای ماندن به لشگر عظیم حماقت دینی تاریخی ملت تکیه داره نه به موشک.
هم وطن عزیز. اگر همه دنیا اخوند رو تحریم کنن اخوند گوشت مردم رو میخوره. به امید تحریم توسط اروپا نباش
در حقیقت رهبر داعش (خامنه ای) در مدت کوتاهی با یک تیر به سه هدف زد . اوضاع خراب اقتصادی تبدیل ایران به ونزوٍلا .قطع اینترنت تبدیل ایران به کره شمالی .اوردن تک تیراندازها از سوریه به ایران شروع جنگ داخلی رغم خورده بسیاری از مردم عادی مایل هستند مسلح شوند زیرا کشور ایران ارتشی که از انها محافظت کند ندارد یک گروه ترسو و بزدل که چهل سال مالیاتهای مردم را خورده اند برایشان مهم نیست از کشوارهای همجوار تک تیرانداز وارد کردند برای کشتن دختر بچه چهارده ساله قبل از شورش ۵۷ مردم شعار سر میدادند ارتش به این بی غیرتی هرگز ندیده ملتی و این حقیقت امروز قابل رویت است تمام پرسنل ارتش باید بدانند که حقوقی را که از دولت اخوندی دریافت می کنند پول خونهای ریخته شده در طول چهل سال است امیدوارم ارتشیها از خواب بیدار شوند تا وضع از این بدتر نشده
آخوند نادان نمی فهمد که اگر قرار بود موشک حکومتی را نگه دارد اکنون حکومت شوروی پابرجا بود.
تیتر اشتباه است باید بنویسید «آخوندها خطرناک ترین سلاح استعمار غرب»
عزیزان هموطن که چهل سال خودمان را پشت دیوار صبر به واسطه فقط مذهب از آن اول هم تمام خودسرها مذهبیون مارا به این وضع کشانده باید خودمان اقدام کنیم کشورهای اطراف را خوب مشاهده کنیم اعتصاب حتی مسلح کردن مردم چون می بینیم که در مقابل گرفتن حق هر صورتش حقوق زندان سیاسی رشوه اختلاس راحت به واسطه باز مذهب بازی خودشان عفو وگرفتن حق دشمن
اگر سال ۸۸ اسلحه بدست معترضین ومردم می افتاد بسیجی وسپاه کارشان تمام بود وبه جای رای من کو یک پادگان را اشغال ومسلح میشدیم رای مان وجریان یقینا عوض میشد شاید قبول این غیر عادی وسخت باشد ولی راهی جز این در آینده نخواهد بود مثل سال ۵۷ که وقتی مردم خودخوش با پادگان ها ومسلح شدن روق برگشت
باید برای کسب قدرت در مقابل این جانیان با قدرت برخورد کرد.
پیشرفت این تجهیزات نظامی و موشک ها که فقط برای کشتن آدم هاست واقعا تعجب آور است. یه مشت دیکتاتور دارن جهان رو اداره میکنن و از نظر من دلیل قدرت این دیکتاتورها جهل و ناآگاهی مردم است. چرا برای قدرت عده ای خاص این همه انسان بمیرن؟! انسانیت چیزیست که برای طبقه قدرت طلب ارزشی ندارد. از نظر من این افراد حتی در فهم قدرت هم مشکل دارند و مانند کودک هستند. آیا بزرگ کردن کشور یا گسترش باور خودت قدرت است؟! چه موجودات ناقصی دارن بر ما و جهان فرمان می دن تأسف آور است
عاقبت سی سال مماشات – بالاخص ۸ سال دوره منحوس اوبامای خبیث و منحوس همینه! خدا را شکر برای ترامپ! اگر اروپا از خواب بیدار شود، بزودی پرونده برجام ایران دوباره به سازمان ملل ارجاع خواهد شد، و در صورت همدلی بقیه اعضا، میشود ج.ا. را فقط با اعمال تحریمهای گسترده تر از طریق اقتصادی از پای در آورد… البته اگر اوبامای خبیث دیگری وارد کاخ سفید نشود…
۱ ـ اینکه “کارشناسان غربی در آن زمان به استفاده از موشکها در خلیج فارس توجه چندانی نکردند. از دید آنها ضربات متقابل به لحاظ نظامی بیمعنا بود” آنچنان قابل اعتنا نیست، غربیها تا آنزمان حدود ۴۰ سال تجربه جنگ سرد “موازنه قوا” را در اختیار داشتند که اساس “موازنه قوا” مربوط شوروی سابق تنها مدیون نیروی موشکی و حجم آتش آن بود و احتمالا از همه جزئیات این تئوری کاملا مطلع بودند و در همانزمان تا حدود زیادی پیشرفتهای تکنولوژیک را هم پیش بینی میکردند.
۲ـ یک کاسه کردن سیاست “غربیها” در ایران واقعبینانه نیست آمریکا و اروپای غربی خصوصا انگلستتان هرگز سیاست هماهنگی در مورد خصوصا در ایران نداشته اند و ورود آمریکا به خاورمیانه و عربستان تنها با تکیه به برتری همه جانبه امریکا از ابتدای جنگ دوم بود،اتطباق سیاستهای امریکا با اروپای غربی در ایران تنها به سابقه و نفوذ بسیار بیشتر اروپایی ها در ایران بوده است و از ابتدا میون پراگماتیسم امریکایی بود، کمکهای آمریکا به اروپای برای بازسازی بعد از جنگ جنبه حیاتی بود.
۳ـ پیشرفتهای موشکی ملاها از ابتدآ بیشتر مدیون اختلافات روسیه،،چین و کره شمالی(و یکدیگر) با اروپای غربی بود که با بهبود روابط ملاها با اروپای غربی به تکنولوژی بسیار پیشرفته مجهز گردید.
۴ـ این پیشرفت عامل جدی حضور امریکایی ها در منطقه است که خواست قلبی اروپاییهاست، یک چیزی شبیه کشاندن پای امریکا به جنگ ویتنام، فرانسویها ۱۰۰ سال ویتنام را وحشیانه غارت کردند اما هزینه آن توسط آمریکا پرداخت شد،
امریکایی هنوز بدنبال علتهای حادثه هستند.
غرب در این سی سال فقط نظاره کرد و هیچ کاری نکرد؟
تکنولوژی نظامی غرب هیچ پیشرفتی نکرد ؟
جمهوری اسلامی، این حیوان دست آموز غرب تبدیل به ماری در آستین شد. آمریکاییها و دو کشور فرانسه و انگلیس فکر میکردند جمهوری اسلامی هم تبدیل به القاعده میشود، و در نهایت آنها با خیال راحت هر روز سرکردهای از آنها را میکشند، بهبه و چهچهی برایشان میشود، و شب را با خیال راحت به رختخواب خود خواهند خزید!
اما اینگونه نشد، چون این مار خوش خط و خال پول نفت را در اختیار داشت، حربهای که القاعده در اختیار نداشت.
امروز، پس از چهار دهه، که از عمر پر از نکبت جمهوری اسلامی می گذرد، تازه تحلیلگران بیاد مار دستپرورده خود افتادهاند که از کنترل خارج شده است.
کشورهای غربی از چندصد سال گذشته دنیایی پر از امنیت برای خود، و جهنمی برای دیگر مردمان ساختند. کشورها را به میل خود تقسیم یا ترکیب میکردند و حاضر نبودند به تبعات کارهای خود بیاندیشند. این باعث شد، تا فاصله عمیقی میان غرب و شرق بوجود بیاید. می توانست اینگونه نباشد.
سران امروزی کشورهای غربی وامدار عملکرد گذشتگان خود هستند، اما کمی دوراندیش ترند، و چاشنی حقوق بشر را هم همواره در دست دارند. اما این کافی نیست.
کافی نیست به این دلیل که باید دنیای غرب قبول کند که دیگر شرایط عوض شده است.
کشورهای غربی بجای طرفداری پشت پرده از جمهوری اسلامی و تحریم در ظاهر، به قصد کم کردن سرعت جمهوری
اسلامی بهتر است که دست از حمایت جمهوری اسلامی بکشند، سفیران خود را باز خوانند، و اجازه دهند تا مردم ایران خود پوست جمهوری اسلامی را بکنند.
اما آنها هرگز چنین کاری را نخواهند کرد، چون آنها معتاد به نفت مجانی و جمهوری اسلامی شده اند. و تا زمانی که به این کار خود ادامه دهند، و اجازه ندهند در این کشورها دمکراسی برقرار شود، حکومتهایی همانند جمهوری اسلامی به تهدید دنیا ادامه خواهند داد.
بیشتر مردم داخل کشور متهم اصلی قدرت گرفتن ملاها در طی چهل سال گذشته را ، علاوه بر روسها ، حکومتهای امریکا و اروپا میدانند .
غربی ها برای فروش اسلحه به اعراب و خرید نفت ارزان به وجود لولویی بنام جمهوری اسلامی در منطقه نیاز داشته و دارند که نتیجه عملکرد انها در طی این چند دهه کاملا مشخص و گویای درستی این نظر است .
همین امروز را هم ببینید که حکومت ، سانترفیوژهای نسل جدید ( IR8) را برای تولید بالای اورانیوم بکار گرفته اند و سایت حساس فردو را هم راه اندازی نموده اند ولی همچنان امریکا و اروپا مشغول سرکار گذاشتن مردم با تحریمهای نیم بند مسخره اشان هستند !
همین هفته گذشته بود که اقا دونالد همکاری اروپا و چین با ایران در زمینه هسته ای را تایید کرد و هفته گذشته بود که بجای مصادره میلیاردها دلار پول غارت شده ( گفته اقای بهمنی رییس اسبق بانک مرکزی حکومت ) توسط مجتبی خامنه ای در بانکهای غربی ، خود شخص اقا مجتبی را تحریم میکند که چه شود ؟
برای انکه مثلا او به امریکا نیاید ؟!!!!!!
اگر راست میگویی میلیاردها دلار اموال و دارایی های او را مصادره و تحریم کن !
بیشتر مردم وقتی این اقدامات مسخره امریکا را می بینند ، در مبارزه اشان با ملاها نگران میشوند .
چه شد تهدید اروپا که چند هفته قبل گفته بود اگر کوچکترین کاهشی در تعهدات حکومت در برجام اتفاق بیافتد انها تحریمهای اقتصادی را شروع میکنند !
مکرون مارتوله کجاست ؟
قضیه مک فارلین و تحویل صدام به ملاها و حضور هزاران نفر از خانواده ملاها و حکومتیان در امریکا و خدمات اوباما و قرار داد برجام و تقاضاهای مکرر ترامپ برای ملاقات با روباه بنفش و گفته تهوع اور ترامپ و پمپئو که منظور ما تغییر رفتار حکومت است نه تغییر رژیم و……
خود مشت نمونه خروار ی از سیاست مسخره غرب در قبال حکومت اخوندهاست و اگر راست میگویید اموال ملاها و اقا زاده ها در بانکهای غربی را ( حداقل ۱۴۳ میلیارد دلار ان ثابت شده است / گفته اقای بهمنی ) به نفع ملت ایران مصادره کن و بنگاه تبلیغی عظیم انها که از ماهواره های شما برای روی انتن رفتن و پخش برنامه های شبکه های بین المللی صدا و سیما استفاده میگردد را تحریم کن و فروش محصولات اصلی مثل پتروشیمی و میعانات گازی و صدور گاز از طرف ملاها را هم تحریم کن و انگاه میتوان ، ادعایتان را باور داشت ؟!!!!
بدین علت مجددا جمله اول را تکرار میکنم :
اکثریت مردم داخل کشور متهم اصلی قدرت گرفتن حکومت ملاها در ایران در طی جهل سال گذشته را علاوه بر روسها ، حکومتهای امریکا و اروپا میدانند .