تقدیم به جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸
بیعدالت آمدند و داد را آتش زدند
شهرهای یک به یک آباد را آتش زدند
زیر تاق آسمان هی سنگ میبارید و سرب
تیر آرش مانده در فولاد را آتش زدند
در قفس راندند دُرّ و گوهر و یاقوت را
رد هر اندیشهی آزاد را آتش زدند
تا بهار آمد کمی در خانهها جا خوش کند
در کمین رود کارون باد را آتش زدند
جای اینکه جوخهی جلاد را ویران کنند
دستهای خالی افراد را آتش زدند
خانهای بر روی آب و خون مردم ساختند
با ستونِ استخوان، بنیاد را آتش زدند
ارمغان شیخها ماتم به ابروی تو بود
آمدند و قلبهای شاد را آتش زدند
هیچکس از تیر ویرانبارشان بیرون نشد
سر بریدند و تن شمشاد را آتش زدند
تا قلم از دستشان لغزید بر دستان ما
شعله را افروختند و صاد را آتش زدند
فکر را کشتند و اندیشه به دار آویختند
همچو خفاش آمدند فریاد را آتش زدند
آرافر