مجید محمدی – خیزش آبان ۹۸ اتفاقی کمنظیر در تاریخ خیزشهای سیاسی در ایران معاصر است. تعداد کشتهها (میان ۳۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر بنا به گزارشهای مختلف)، تعداد بازداشتیها (۸ تا ۱۱ هزار نفر) و تعداد شهرها (بیش از صد) و مناطقی (۵۰۰) که اعتراضات در آنها رخ داده این واقعه را به بمب خبری برای حداقل یک ماه جهت رسانههای خبری تبدیل میکند اگر مانند بوقهای داخلی نخواهند آن را نادیده بگیرند و به زیر قالی پوسیدهی نظام بفرستند. در این نوشته عملکرد شبکههای رادیویی و تلویزیونی و وبسایتهای فارسیزبان خارج کشور را در پوشش رویدادهای ۲۳ تا ۲۸ آبان ۱۳۹۸ و پسلرزههای آنان بررسی میکنم.
رادیو فردا
از رادیو فردا، به عنوان فرستنده رادیویی، در شرایط قطع اینترنت و تشدید پارازیت بر روی سیگنالهای تلویزیونی انتظار میرفت که بیشترین همت را در انتشار اخبار و تحلیل در روزهای اوج این رویداد و بعد از آن «گزارش داستانهای خانوادههای کشتهشدگان و بازداشتیها» را عرضه کند اما این رسانه نیز به تدریج دارد به خواهر مردهی خود یعنی بخش فارسی صدای آمریکا نزدیک میشود. برای کسانی که به دنبال اخبار مربوط به این رویداد بودند گوش کردن و گوش نکردن به این رادیو تفاوت زیادی نداشت و همان خبرها را از هر وبسایتی (حتی وبسایتهای داخلی) میشد پیدا کرد. رادیو فردا به «کپی پیست» مطالب خبرگزاری فارس و تسنیم ادامه میدهد.
مدیران بالای این رادیو که دلارهای مالیاتدهندگان آمریکایی را به جوی آب میریزند مانند مدیران بخش فارسی صدای آمریکا به جریان رسانهای غالب در ایالات متحده تعلق دارند اما نمیتوانند شبانهروز همانند سیانان یا اماسانبیسی به ترامپ یا قائلان به براندازی جمهوری اسلامی حمله کنند یا قدرت جمهوری اسلامی را در منطقه ستایش کنند و به همین دلیل حرکت با چراغ پایین را پیشه کردهاند. از همین جهت نیز مدیری را از آیتالله بیبیسی آوردند که در مکتب بیخاصیتی حرفهای پرورش یافته باشد و با پخش اخبار موز در آمریکای جنوبی یا کنسرتی در پراگ ساعتها را پر کنند.
برای ارزیابی کار رادیو فردا به صفحهی ویژه این رویداد در وبسایت آن نگاه کنید: چند یادداشت و مصاحبه که با بودجهی چند دههزار دلاری هم ممکن بوده است. رادیو فردا حتی یک کارشناس درباره جنبشهای سیاسی ایران ندارد تا با وی مصاحبه کند. حیف از بودجهی بیش از ۱۴میلیون دلاری که صرف این نوع رسانهی کمخاصیت یا اغلب بیخاصیت میشود. به دلیل همین بیخاصیتی است که کنگره بودجهی رادیو فردا در سال ۲۰۲۰ را به یک سوم یعنی حدود ۵میلیون دلار کاهش داده است. بودجه خواهر مردهی آن (بخش فارسی صدای آمریکا) نیز از ۱۷٫۷ به ۱۱.۷ میلیون دلار کاهش خواهد یافت تا کمتر مایهی اتلاف مالیات شهروندان آمریکایی شود.
صدای آمریکا
در اوج اعتراضات در ایران، تلویزیون صدای آمریکا مشغول پخش برنامههای مستند مثل برنامهای در مورد خاندان پادشاهی در یکی از کشورهای اروپایی و برنامههای آشپزی بود؛ گویی این تلویزیون برای ایرانیان مقیم کشورهای اروپایی یا کشوری عادی در دنیا برنامه میسازد یا پخش میکند. بخش فارسی صدای آمریکا در دنیای خبری فارسیزبان پدیدهای است که سالهاست مرده و کسی هم نمیتواند آن را احیا کند چون مدیران آن برای حفظ موقعیت شغلی خود در دوران ترامپ تصمیم گرفتهاند کاری نکنند تا این دوره تمام شود. آنها حزب باد هستند و هر رپیس جمهوری بیاید پرچم آن را بالا میبرند مگر کسی مثل بن رودز در دوران اوباما بالای سر آنها باشد. آنها البته برای راضی کردن دولت ترامپ چند مصاحبه با مقامات این دولت ترتیب دادند و همین مصاحبهکننده نیز بجای یک خبرنگار، رپیس این بخش بود. این رسانه در دوران اوباما به بوق تبلیغاتی دولت اوباما و جمهوری اسلامی تبدیل شد و حیثیت رسانهای خود را از دست داد.
بیبیسی فارسی
بیبیسی فارسی در سه چهار روز اول در تردید و سردرگمی بسر میبرد که این رویداد را محور برنامههای خبری خود قرار بدهد یا نه. از این جهت بیبیسی فارسی در عین تمرکز بر ایران مانند انبیسی و ایبیسی و سیانان عمل کرد که موضوع ایران برایش اصولا در اولویت خبری نیست. رسانههای غربی اصولا نمیخواهند به مشکلات ایران بپردازند چون این مشکلات بدین معناست که تحریمها دارند کار میکنند و سیاست ترامپ موفق بوده و آنها این را دوست ندارند. چپها نمیخواهند گردی بر دامان خامنهای و روحانی و ظریف بنشیند. بیبیسی فارسی در چارچوب همین سیاست عمل میکند.
در سه روز اول بیبیسی فارسی و مدیران منفعل آن یا نمیدانستند در ایران چه میگذرد (مثل بقیهی سال که نمیدانند) و تازه خودشان مشغول سبک و سنگین کردن شرایط بودند (که این یعنی رفوزگی) و یا میدانستند و گزارش نمیدادند که این یعنی رفوزگی حرفهای به توان دو! البته بیبیسی از ابتدا به گونهای شکل گرفته که صدای اصلاحطلبان و چپهای طبقهی متوسط و دانشگاهی باشد و نه تهیدستان بیصدایی که یکباره با اصل نظام مخالف هستند. اگر بلایی که حکومت بر سر هزاران جوان تهیدست ایرانی آورده بر سر دهتا اصلاحطلب آورده بود تا هفتهها مورد توجه این بوق تبلیغاتی قرار میگرفت.
پس از آنکه اخبار کشتهها بدانها رسید متوجه شدند که از نظر رسانهای چقدر در این مدت باختهاند و تلاش کردند خود را به قافله برسانند. برای مدیران و کارکنان بیبیسی فارسی خبررسانی در اولویت اول نیست: در اولویت اول حفظ مغازه (تداوم کسب بودجه از بیبیسی) و بعد حفظ کارکنان غیرحرفهای و متمایل به جریان اصلاحطلبی/ چپ در ایران قرار دارد. قهرمان کارکنان بیبیسی فارسی جنایتکاری مثل چه گواراست و نه جوانان پابرهنهی ماهشهر.
به عنوان نمونه به آرشیو برنامههای «پرگار» نگاه کنید. برنامههای «پرگار» چند هفته بعد از اعتراضات (که فرصتی برای تعیین موضوع و دعوت را فراهم میکرده است) اصولا به این اعتراضات نپرداخت و بعد از آن (۱۴ دسامبر) به سراغ ناسیونالیسم و «ایرانیت» و هفتهی بعد به سراغ هنرهای تجسمی رفت. گویی خیزشی عظیم در ایران اتفاق نیفتاده است. مهمانان دائمی «پرگار» که اغلب از اقوام و آشنایان اصلاحطلبان و «روشنفکران دینی» (پسر سروش) و نیروهای چپ مارکسیست انتخاب میشوند (گویی در عالم واقع دیدگاه تحلیلی انتقادی مدافع بازار آزاد و دولت کوچک وجود ندارد) در این مورد نظر و تحلیلی نداشتهاند یا خیزش پابرهنگان برای براندازی اصل نظام را چندان جدی نمیدیدهاند تا «پرگار» برای تبیین حرکت آنها برنامهای ترتیب بدهد. بیبیسی فارسی در یکی از برنامههای «صفحه دو» به کمکاری روزنامهنگاران در ایران در پوشش اعتراضات آبان ۹۸ میپردازد اما بهتر میبود در آینه به خود نیز نگاهی میانداخت.
متاسفانه بر خلاف سازمان رسانههای جهانی دولت آمریکا که بودجهی رسانههای دولتی را هر ساله به تفصیل اعلام میکند، بیبیسی بودجهی بخشهای خود را به نحو تفصیلی اعلام نمیکند تا از آن طریق بتوان تحولات درونی این «شکست رسانهای» (در بخش فارسی) با تغییرات بودجه دنبال شود. نکتهی جالب در تحولات بیبیسی فارسی و رادیو فردا آن است که کادرهای رفوزه در کار حرفهای خود را مبادله میکنند.
ایران اینترنشنال/ من و تو
تلویزیون ایران اینترنشنال از روز اول اعتراضات این رویداد را در صدر اخبار و برنامههای خود قرار داد. مدیران خبر این رسانه این رویداد را فرصت مناسبی برای رقابت با رسانههای دیگر قرار دادند و مشاهداتی که به نویسنده منتقل شده نشان میدهد که این شبکه در ایران بیش از بیبیسی در این دوره مورد توجه قرار گرفت. برخلاف بیبیسی که در پخش فیلمهای آپلود شده حساست نشان میداد (مثل همیشه) ایران اینترنشنال تا زمانی که اینترنت قطع نشده بود بیشترین فیلمهای ارسال شده را پوشش میداد. بیبیسی فارسی در جریان انقلاب ۵۷ مشکلی در گزارش تفصیلی خشونتها نداشت اما در دوران جمهوری اسلامی بسیار نازکدل شده و خشونت جمهوری اسلامی را به نمایش نمیگذارد. در دوران اعتراضات بیشترین حملات بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی به ایران اینترنشنال و کارکنان آن متوجه بود و همین امر نشان میدهد که این رسانه در حوزهی انتشار اخبار اعتراضات موفقتر بوده است. شبکهی من و تو شبانهروز فقط یک ساعت برنامهی خبری دارد اما در همان یک ساعت فیلمهای اعتراضات پخش میشد. من و تو توانسته شبکهای از شهروند- روزنامهنگاران را برای ارسال این فیلمها به خود داشته باشد و اعتماد آنها را جلب کند.
وبسایتها
بیبیسی فارسی و رادیو فردا کمترین یادداشتهای سیاسی مربوط به این رویداد و ایران اینترنشنال، ایندیپندنت فارسی (که تنها چند ماهی بود کار خود را آغاز کرده بود)، و ایران وایر بیشترین یادداشتها را در این مورد داشتهاند. ایران وایر در انتشار اخبار مربوط به کشتهشدگان موفقترین وبسایت خبری بود. رادیو فردا و بیبیسی فارسی مثل همیشه اکثرا به «کپی پیست» اخبار از رسانههای داخلی در این مورد میپرداختند. در مصاحبهها نیز بیبیسی فارسی و رادیو فردا بیشتر دیدگاههای اصلاحطلبان (چپ و اسلامگرا) را منعکس میساختند تا کسانی که مواضع معترضان خیابانی را نمایندگی میکنند. رادیو فردا و صدای آمریکا در این میان یکباره اخباری هم از مواضع شاهزاده رضا پهلوی را منعکس میکنند تا نشان دهند یکطرفه نیستند؛ که هستند. بیبیسی فارسی خیال خودش را راحت کرده و آن کار را هم نمیکند چون میداند این کار دیدگاه کسانی را که بدان بیاعتماد هستند تغییر نمیدهد.
وبسایت بیبیسی در چند نوشتهی بسیار اندک (هشت مطلب در یک ماه و یک هفته) در مورد این رویداد که برخی از آنها بیشتر گزارش خبری بودند تا یادداشت تحلیلی، به این رویداد پرداخت. در این مورد نیز این وبسایت رویهی تبلیغاتی چپ را در ضد نولیبرالی معرفی کردن این اعتراضات در پیش گرفت تا از وبسایت رادیو زمانه که در این رویداد به دنبال تبلیغات مارکسیستی و از آن خود ساختن خیزش عمومی بود عقب نماند.
در وبسایت بیبیسی فارسی و رادیو فردا همان رویهی انفعالی تلویزیون و رادیوی آنها مشاهده میشود: نشسته بودند که سازمان یا نهاد یا گروهی ابراز نظر کند و آنها این اظهار نظر را منعکس کنند. اگر عفو بینالملل در مورد کشتهها اظهار نظری نمیکرد برای بیبیسی فارسی این اتفاق رخ نداده بود. کار رسانه، عمل به عنوان روابط عمومی سازمان عفو بینالملل یا مقامات سازمان ملل یا جمعی از وکلا یا سیاسیون نیست. با توجه به اینکه اخبار این نهادها یا جمعها در وبسایتهای دیگر منتشر میشود، بود و نبود رادیو فردا، صدای آمریکا و بیبیسی فارسی در پوشش اینگونه رویدادها تقریبا یکی است. آنها کاری را که باید انجام دهند نمیدهند.
از قبل تا بعد از شروع اعتراضات آبان ۹۸ میزان مخاطبان وبسایتهای ایندیپندنت فارسی حدود ۳۴۰ درصد، رادیو زمانه حدود ۲۸ درصد، ایران اینترنشنال حدود ۷۵ درصد، رادیو فردا حدود ۷ درصد، بیبیسی فارسی حدود ۵۵ درصد (با توجه به افول ۲۵۰ درصدی از ماه ژوئن تا نوامبر ۲۰۱۹)، ایران وایر حدود ۵۵ درصد، و کیهان لندن حدود ۴۰ درصد افزایش یافت. مدیران این وبسایتها اگر با اطلاعات وبسایت «سیمیلار وب» در مورد ترافیک وبسایتها مشکل دارند آمارهای دقیق خود را اعلام کنند. آمارهای فوق نشان میدهند که ایندیپندنت فارسی و ایران اینترنشنال وبسایتهای موفقتری در خبررسانی در این مورد خاص بودهاند. بیبیسی احتمالا کسانی را جذب کرده که در یک دوره مخاطب آن بوده و آن را ترک کرده بودند و احتمالا آن را دوباره ترک خواهند کرد.
سقوط اعتماد
در مجموع با توجه به عظمت خیزش آبان ۹۸ در ایران، رسانههای فارسیزبان خارج کشور با بودجههای میلیونی دچار کمکاری بودهاند. از همین جهت وضعیت اعتماد ایرانیان به آنها که بودجه و کارکنان بیشتری دارند یعنی رادیو فردا، صدای آمریکا و بیبیسی فارسی در حال افول بوده است. به نظرسنجیهای داخلی و ادعاهای میزان مخاطب آنها نیز اعتمادی نیست چون سفارشی است برای تداوم بودجههای آنان. در دنیای امروز میزان دیدار از حساب فیسبوک و توئیتر هم خریدنی است.
فساد (خویشاوندسالاری، رفیقسالاری، تبلیغات سیاسی) دامن رسانههای دولتی و مدیرانشان را فرا گرفته است درست مثل شرایطی که امروز رسانههای آمریکا را در برابر ترامپ فرا گرفته و هر روز دارند بیشتر به چاه بیاعتمادی سقوط میکنند. البته تفاوت سیانان و نیویورک تایمز در سقوط در چاه تبلیغات سیاسی و پخش اخبار جعلی و رسانههای همگانی فارسیزبان خارج کشور آن است که بودجهی دستهی اول را مالیاتدهندگان تأمین نمیکنند اما بودجهی بخش فارسی صدای آمریکا و رادیو فردا و بیبیسی فارسی از جیب مالیات دهندگان تأمین میشود و همین امر کار این رسانهها را شرمآورتر میکند. پوشش خبری رویدادهای آبان ۹۸ به خوبی نشان میدهد که مدیریت دولتی رسانهها در هر جای دنیا حتی در جوامع دمکراتیک و آزاد تجربهای شکست خورده و فاسد است.
موشک پرانی و سقوط هواپیما و سرکوب مردم ایران را چه کسانی ندید میگیرند:
– پلوسی : کشتن سلیمانی امنیت برای آمریکا ایجاد نمیکند !!ودنبال منع دستور حمله به تروریستها از جانب ترامپ و محاکمه وی میباشد!
– خانم مجری بی بی سی از صحبت یک قاضی در آمریکا در تکرار حرفهای پلوسی میگوید! و برای حکومت مورد تنفر مردم ؛ کلمه ُایرانُ را بکار میبرد!
– رییس اتحادیه اروپا به روحانی (که گفت عددی نبودندو ظرف ۴۸ ساعت سرکوبشان کردیم) ؛ تلفن کرد و گفت ما از برجام حمایت میکنیم !و اینها سفیر انگلیس را دستگیرکردند!
– خبرنگار خانم رادیو فردا از بروکسل از خبرمهیج پنهانی حمایت اتحادیه اروپا ازبرجام ؟! میدهد و در گزارشش خامنه ای را آیت الله مینامد؟ و مجری خانم ایران اینتر نشنال با هیجان از اعلامیه پشتیبانی وزرای کشور فرانسه و انگلیس و آلمان از برجام الکی خبر میدهد(یکروز پس از موشک پرانی و کشتن ۲۰۰ مسافر! )
– سوال از نامبرده : آیا فرستاده خدا!؟ دستور کشتار ۱۵۰۰ نوجوان در ۲ روزو شلک به هواپیما را صادر میکند؟!
با سپاس فراوان از مقاله عالی شما و انعکاس دورویی و منفعل بودن افرادی در رسانه هایی که به درستی کاری بجز حفظ موقعیت شغلی خودشان برایشان اهمیتی ندارد. کثیف ترین این رسانه ها همان آیتالله بی بی سی است که بارها و بارها پشتیبانی از حکومت مرتجع آخوندی رو به وضوح نشان داده. من به شخصه همیشه از مقالات خوب شما و دیگر همکاران شما در کیهان لندن لذت بردم و خوشحالم که حس وطن دوستی و ارج نهادن به خدمات خاندان پهلوی و خیانتی که غرب ۴۰ سال به ایران و ایرانی انجام داده را همیشه منعکس کردید.
بالاخره انچه بنده مدتها هشدار دادم که نهایتا اتفاق می افتد ، اتفاق افتاد.
خامنه ای که مو به مو سیاست دنباله روی کورکورانه از راه کارهای توده ایها ( جاسوسان روس) را مثل زمان خمینی که بازیچه اکبر رفسنجانی دستیار کیانوری بود و خوئینی ها فرزند اخوند جاسوس ک گ ب ( فرقه دموکرات ) و درس خواندگان مدرسه جاسوسی قذافی وا سد ، و ادمکشان و جاده صاف کن های روسی ( خسرو روزبه قاتل محمد مسعود و دیگر معترضین درون حزبی ، حزب جاسوسان ، بهزاد نبوی ترور کننده چهره های مزاحم درون قدرت در راه روسیزاسیون ایران) ، و سازمان تروریستی سازان روسی زیر بیرق حافظ اسد کشتار کننده فلسطینی هایی که گوش بفرمان مرکز عنتر ناسیونال نبودند ( محتشمی پور ) . و تروریست های مسلح قذافی ( محد رینگو و مهدی هاشمی و جلال الدین افغانی ) ، و معرکه گیران تربیت شده مدرسه سیاه کل ( خط امامی ها و ملی مذهبی ها ، شمس الواعظین ، خواهر مری او ، یزدی نفوذی کاستروئیست باند توده ایها در نهضت ازادی ، سحابی خرمهره پیمان و رفسنجانی و مارکسیست اسلامی در میان ملی مذهبی ها ) و شریعتی و ناصریست ها ، پس از خیزش شاه طبانه امریکا پسند مردم ایران در ابان ۹۸ ، باز به راه حل کور قدیمی : امریکا غلطی نمی تواند بکند ! یا امریکا غلط می کند ! و انگشت در سوراخ همه قدرتها و کشورها ، به جز روسیه و چین و چند مترسک دنبال انها ، فرو بردن ، روی اورد. به گمان باطلی که این مارکسیست ها و جاسوسان روسی دائما به گوش او خواندند که ترامپ مرد جنگ نیست ! ترامپ دنبال فتو آپ است . بزنید ، ساکت می ماند ، اعتبار کسب کنید ! جنبش مردم را سرکوب کنید ، مثل کره شمالی ، کوبا ، …..
بنده بارها هشدار دادم که هر صبری را در جهان یک حدی است . و همه جنگ های جهان را افراد شریر جنگ طلب آغاز نکرده اند . این بازی های پوشالی ضد امپریالیستی مخصوص دیکتاتورهای فاسد روسی تا به امروز هیچ را نجاتی برای هیچ فاشیستی نبوده . راه تمدن ، دموکراسی ، تعامل ،راه توسعه با محور جهان دموکراسی غرب اما همه جا جواب داده .
خامنه ای در کوزه ای افتاد که خمینی پیش از او افتاد .
قاسم سلیمانی مزدور روسیه محور سپاه کشته شد . مزدوران او هم با او کشته شدند.
حالا سرنوشت کشور ما در دستان مردی بی کفایت و مزدور روسیه به نام علی خامنه ای قرار دارد
او اگر به اندازه خمینی شم راز بقایی حداقلی داشت باشد ، فورا مثل خمینی جام را سر خواهد کشید .
اما رسانه های تروریستی مارکسیستی در لندن هم اکنون با ان مزدوران فدایی توده ای ماسک دارشان دارند این مرد ساده لوح فاقد شم سیاسی را تحریک کنند که باز همان راه توده ای ، فدایی را برود و انگشت در سوراخ زنبور بیشتر فرو کند
من حالا به همه کسانی که از خامنه ای تا کنون فرمان گرفته اند ، اخطار میکنم ، اگر خامنه ای خواست شهید بازی کاستروئیستی در اورد که به خروشچف می گفت بمب اتم بزن ما را نابود کن تا امریکا رسوا شود ! از شما خواست که به هر عمل متقابلی علیه امریکا یا اسرائیل دست بزنید ، او را مثل چائوشسکو دستگیر و دادگاهی کنید . ملت ایران نمی تواند تاوان دیوانه بازیهای مزدوران روسیه را بیش از این بدهد
فریب نخورید
ایران اینترنشنال در حال تحریک و به میان کشاندن پای اسرائیل است
به شما هشدار میدهم
بازی نخورید
مارکسیست های روسی و مزدوران روسی را بریزید پشت ارس
این حیوان خون آشام که از خون زیر نمی شود ( پوتین ) را تو دهنی بزنید
جواب وطن پرست: دقیقا درست است اما فکر نمی کنم فقط از یک دین باشند. بدتر از آن ها خوانندگان هستند. مصاحبه ای می دیدم که امیرقاسمی با گوگوش سر برنامه به اختلاف خورده و گوگوش گفته اگر در دوربین عذرخواهی کنی برنامه را ادامه می دهم و کنسرت های بعدی ادامه دارند. امیرقاسمی به بقیه برنامه گذاران می گوید این کار را بکنم یک میلیون دلار نفری می بریم خانه؟؟ آن ها گفتند خیر ۵۰۰ هزار دلار. امیرقاسمی می گوید این را گفتم که بدانید اگر یک میلیون دلار هم بود این کار را نمی کردم. در یک بازه دو ساله با دادن یک آلبوم و رفتن به ده برنامه فقط خواننده نزدیک چهار میلیون دلار درآمد دارد. هر کدام از این ها از پول ملت ما میلیونر شده اند. تا به حال کمکی برای راه اندازی یک شبکه حتی رادیویی با هدف گذاری انتخابات آزاد و تعیین سیستم سیاسی بعدی که هر نوع باشد دموکراتیک و لیبرال و حقوق بشری است و جای اختلاف نظر و غیره نمی گذارد کرده اند؟ هرگز نخواهند کرد! امیرقاسمی برای گلزار برنامه گذاشت. کمک به براندازی پیشکش.
می گویند سیاسی نیستند. (امکان ندارد این جمله در مورد هیچ موجود زنده ای درست باشد.) اوکی. اجتماعی که هستند. تا کنون برای مثال برای پناهجویان ایرانی در آن کمپ های وحشتناک یا دانشجویان ایرانی یا بیماران ایرانی که نیاز مبرم به درمان در خارج دارند کرده اند؟ خیر. عده ای کاسب هستند. اگر آهنگ اعتراضی هم بعضا بدهند علت این است که صرفا با آهنگ های قبلی اصطلاحا کنسرت ها وا می رود و مخاطب نمی آید. آهنگ پرمخاطب می دهند برای ادامه کاسبی. جز ستار و هنگامه کسی را نمی شناسنم که فکر ایران باشد که به آن ها هم مافیای کنسرت و ترانه بهترین ملودی و ترانه را نمی دهند تا ضعیف بشوند. وگرنه صدای ستار هنوز هم مثل چشمه زلال است. اگر فکر مردم ایران هستند به جای کنسرت به اسم اعتراضات توسط گوگوش و صرفا دارام دیمبو یک تور حتی شده پنج برنامه ای با گوگوش ابی داریوش و قمیشی راه بیندازند و پولش را برای زدن یک شبکه برانداز جمع کنند. داریوش حتی از خواندن ای ایران سر باز زد. در دی ۹۶ هم گفت آینه می گوید به کهنگی بگو نه. هستند مرد میدان که فقط برای ایران باشند؟ باید دید. بعید می دانم.
جواب حق: زمان شاه با داشتن خبرنگار و امکان راستی آزمایی اتفاقا خبرها را درست نمی زدند! حتی چند برابر اعلام می شد و مثال آن میدان ژاله است که اعداد چند ده هزار نفری اعلام کردند که اصلا امکان جا شدن آن همه آدم آنجا نیست و اگر هم باشد با شنیدن تیراندازی فرار می کنند و هجده هزار نفر!!! (به گمانم لموند چاپ کرده ولی مطمین نیستم) نمی پذیرند ولی این آب خوردن چاپ کردند. الان می گویند باید روایت حکومت را هم داشت که هنوز تایید نکرده ولی در آن زمان اصلا اشاره ای به چریک های فلسطینی که روایت حکومت بود نشد. بدتر از آن نشر خبر شکنجه در مجله پلی بوی!!!!! است تا مخاطبان چند برابر روزنامه و مجله عادی آن را ببینند و خیلی هم تخیلی که شخصی رو روی پنکه می چرخاندند و به او تجاوز می کردند. مغز آدم سمت می کشد. توطیه جهانی است و مخصوصا چپ! حقیقت این است.
این همه قیاسهای عجیب و غریب کار ما را خراب می کند. تغییرات شگرف نحوه فعالیت، مقررات بین المللی و دستور العمل های روزنامه نگاری چهل سال پیش را با امروز مقایسه کنید و سپس استنتاج بفرمایید. چهل سال پیش تمام خبرگزرای ها در ایران نماینده داشتند و با اطمینان می توانستند اخبار واقعی را منعکس کنن ولی در جریانات اخیر چنین نبود. تمام رسانه های حرفه ای با وقفه توانستند اخبار نسبتاً تایید شده را منعکس کنند. بجای توهم توطئه باید فکر این بود که چگونه با انسداد خبری در شرایط بحرانی مقابله کرد. من شخصا حتی یک عکس و فیلم حرفه ای از این وقایع ندیدم. یعنی یک نفر هم نتوانسته با لنز دوربین تله توانسته باشد از این حوادث تصویر بردارد؟ دانشجویان و فعالان هنر عکاسی باید در آینده این موارد را مستند کنند.
ضمنا استمراری ها نماینده طبقه متوسط نیستند و بی خودی به آن ها کردیت ندهید. ویدیویی می دیدم که می گفتند متعلق به خانمی است از طبقه متوسط نفهم! و فلان و الی آخر. صفحه آن خانم را دیدم. مدیر بخش روابط بین الملل یکی از بانک ها بود! این الان طبقه متوسطه؟؟! ضمنا بنده با طبقه بندی جامعه به طبقات مخالفم. حتی ادبیات چپ ادبیات زننده ای است. مردم که گله گوسفند نیستند گروه گروه باشند. هر فرد مهم است. حالا از لحاظ اقتصادی در هر وضعیتی باشد.
البته من به شبکه من و تو هم دیگر وزنی نمی دهم. از نام خاندان پهلوی وام گرفت مطرح شد و حالا تبدیل شده به چیزی مشابه بی بی سی با مهمانان همیشه چپول و ضد شاه. هر از گاهی امیر طاهری رو هم دعوت می کنند برای تابلو نشدن. اینترنشنال هم به دنبال اصلاح رفتار منطقه ای ج ا هست و در صورت عقب نشینی ج ا سمت اصلاحات خواهد رفت. ما را به بیگانه امید نیست. همین کیهان لندن بسیار بهتره. کاش بشه سیگنال رادیو براش افتتاح بشه. رادیو فردا مگه چی پخش می کنه؟ سر خط خبر و چهارتا آهنگ. به جز هزینه خود رادیو فکر نکنم هزینه مازادی داشته باشند. رادیو کیهان لندن راه بیندازیم شاه هم ریت و لایک بزند حمایت کند کلی ایرانی مخاطب می شه.
جناب نویسنده ممنون از گزارش خوب شما. آیا امکان دارد این بایاس و بی طرف نبودن را با استفاده از آرشیو این رسانه ها به دقت به زبان انگلیسی و با جزییات بسیار زیاد در چند صفحه تهیه و حداقل به کاخ سفید و سنا فرستاد برای تغییر ریاست و ساختار این دو رسانه؟ یا حتی خبر دادن به بخش جهانی بی بی سی البته من چشمم آب نمی خورد بی بی سی درست بشه. اتفاقا این ها که بودجه دولتی دارند بهتر قابل پیگرد هستند.
اینرا هم میگذاریم اینجا…
https://www.bbc.com/persian/iran-50976879
درود برشما اقای محمدی افسوس که این مقاله بی نظیر شما فقط در کیهان لندن منتشر می شود. متاسفانه جریان های مستقل و وطن پرست توانایی مالی برای ایجاد یک رسانه را ندارند.
دوستی می گفت در امریکا اکثر خانواده های مولتی میلیاردر ایرانی متعلق به زمان شاه هستند که با حمایت درست حکومت پیشین رشد کردند(اکثر یهودیان ایرانی). ولی حالا که بار خود را بسته اند کوچکترین حمایتی از ازادی خواهان و حتی شاهزاده رضا پهلوی نمی کنند و سکوت پیشه کرده اند.
در ضمن هدف تلویزیون اینترنشنال اول جذب مخاطب و بعد تلیغ مجدد چپ گرا ها و اصلاح طلبان است(نگاه کنید به میهمانان برای تفسیر خبر)
پس از فرار سالانه مغزها همچون ، نخستین ملکه ریاضیات جهان ، روانشاد ، بانو مریم میرزا خانی ، حالا نوبت فرار ماهانه به شاهزادگان ورزشی ایران ، انهم در سطخ ملی و کشوری رسیده .
این هم از نتیجه برپا کردن جمهوری اول سرخ و سیاه در ایران . حال اگر پس از سرنگونی ، جمهوری دوم کت شلواری ، بخواهد جانشینش شود ، باید منتظر شنیدن خبر مهاجرت ، خزندگان و چرندگان و پرندگان و پستانداران و دیگر موجودات از ایران به خارج باشیم ،
چونکه نسل دوم جمهوری خواهان همان دنبال کننده خمینیسم ، یعنی کشتار و غارت و فلاکت و تفرقه ، مثل ، ونزوئلا ، و ترکیه و سوریه و البانی و سوریه و کوبا خواهد بود ، که با کت و شلوار و کروات و زد وبند پنهانی با مافیای پولشوئی باعث تجزیه ایران خواهد شد .
جناب محمدی گرامی , از«رسانه»های خارجی بیشترازاین نمیتوان انتظارداشت. امروزدرجهان «پول» حکومت میکند وپول ایران درجیب همه نوع شارلاتانهای وابسته به «مافیای اسلامی » است که حکومتی بی قانون درایران برپا کرده اند وانگل وارمنابع ثروت کشوررا تاراج میکنند. این همه پولهائی که از ایران توسط اینها خارج میشود یکمقدارش صرف تغذیهٔ رسانه های خارجی میشود که درخدمت «پول» هستند.
درتلویزیون خبری اتحادیهٔ اروپا ، «اورونیوز» ، درروزهائی که حکومت ملایان شیعی مشغول کشتارجوانان بود این «رسانهٔ خبری» از «دوبی» وامکانات سرمایه گذاری درآنجا برنامه پخش میکرد.
با تبریک سال نو میلادی به کیهانیان میهن دوست سپاس از آقای محمدی به خاطر این مقاله که با موشکافی به احوالات این رادیو ها در زمان کشتار بیرحمانه مردم ایران پرداخته اند . بنده به شخصه سالهاست که این رادیو تلویزیون ها را نگاه نمیکنم و نمیشنوم حتا برخی از هم پالگی ایرانی آنها را که با شیادی با فروش مجسمه از پادشاهان پهلوی و حمایت از آنها آغاز کرده و به پر کردن جیب خود پرداختند و سپس چهره واقعی خود را نمایان ساختند . بی بی سی که برخی از ما آنرا بی بی سکینه فارسی ( نشان مذهبی بودن و حمایت از ملاها ) نام میبریم تکلیفش نزد اکثریت ایرانیان مشخص است اما رادیو فردا به مراتب نقش مخرب تری را اجرا میکند چرا که ستون نظراتی دارد که دربست یا در اختیار وابستگان رژیم هست و یا نظراتی را به چاپ میرسند که پختگی ندارند و یا ادبیات پایین و سخیفی در مخالفت با رژیم دارند که به نظر من این کار بسیار هوشمندانه در جهت نشان دادن اینکه مخالفین رژیم اینگونه هستند انجام میشود که در این مورد هشیاری میهن دوستان در مورد نظر دادن به این رسانه !! را میطلبد . تغیر این رژیم برای این رسانه ها مانند اینست که چاه کن حاج میرزا آغاسی چاهی بکند که در ان آب یافت شود و خود را از نان خوردن بیاندازد . بعد از این خودکشی جمعی سال ۵۷ این رسانه ها کم کم چاق و بزرگ شدند با بودجه های فراوان و لازم نیست مانند معدودی از رسانه های میهن پرست که صادقانه کار میکنند صورت خود را با سیلی سرخ نگاه دارند و دست یاری به سوی مخاطبان خود دراز کنند , پس بهتر که روی بودجه ای امن نشسته و با سیاست یکی به میخ یکی به نعل مخاطب ساده لوح خود را چون ماهی تازه کاری به دام بیاندازند.
کوتاه و بسیار مفید . جناب مجید محمدی . خیلی ممنون ، امیدواریم مالیات دهندگان ایرانی ساکن امریکا حداقل در امریکا از دولتشان بخواهند در مورد ، تلویزیون ، صدای درخشش ، و نحوه برنامه های ان در حمایت پنهانی از خمینیسم و ملاتاریا جوابگو مالیات دهندگانشان باشد .
کانالهای تلویزیونی لندن نشین ، بودجه تشکیلاتشان ، از طریق سیستم پالرموئی پرداخت میشود و دومین خزانه مخفی بانک مرکزی اخوندی در لندن .
ایکاش کیهان لندن هم میتوانست برنامه تلویزیونی اینترنتی پخش کند ، هرچند امکان موافقتش ، خیلی کم است ، چونکه باکینگهام پلاتس با این امر بشدت مخالف است .
چونکه خزانه مخفی اخوندها به ارزش چندین میلیارد پوند و هزاران کیلو شمش طلای غارت شده از فروش منابع نفت و گاز در بازار سیاه اروپا در این مکان میباشد و کرملین مسکو .