فاضل غیبی – تا حال در تاریخ بشر حکومتی به اندازه حکومت اسلامی منفور ملت خود نبوده است. حتی دو رژیم توتالیتر هیتلری و استالینی تا لحظه آخر مورد پشتیبانی بخش بزرگی از مردم قرار داشتند. اما حکومت اسلامی را تنها قشر کوچکی پشتیبانی میکند. وابستگان به این قشر هم نه بدانکه حکومت اسلامی را باعث آبادانی و یا در خدمت سربلندی کشور میدانند، بلکه چون با استفاده از بیدادگری اسلامی به جیرهای رسیدهاند و حاضرند برای حفظ آن به هر پستی و خیانتی دست بزنند. وگرنه هر که کمترین بهرهای از خرد برده باشد، به روشنی میبیند که رفتار حکومت اسلامی با ایرانیان دقیقاً رفتار اشغاگرانی است که میکوشند پیش از آنکه از کشور رانده شوند، تا میتوانند آن را غارت کنند.
برای بسیاری «فاشیستی» نامیدن حکومت اسلامی جنبه دشنامگویی دارد، اما مقایسه آن با رژیم هیتلری از بسیاری جوانب آموزنده است. نمونه کوچک: در مرحله پایانی جنگ جهانی دوم که نیروهای متفقین به دروازههای پاریس رسیده بودند، هیتلر فرمان اکید داد، در صورتی که نازیها مجبور به عقبنشینی از پاریس شوند، آن را به کلی ویران کنند. اما با آنکه تدارک وسیعی دیده شده و در همه پلها و ساختمانهای تاریخی مواد منفجره کار گذاشته شده بود، ژنرال آلمانی که به انضباط و فرمانبرداری شهره بود، از اجرای فرمان هیتلر سرپیچی کرد و شهر را دست نخورده تحویل داد.
حال با توجه به کارنامه ملایان در چهار دهه گذشته، آیا قابل تصور است که آنان در راه حفظ قدرت از کشتار ایرانیان و ویرانی کشور ابا کنند؟ با این وصف، آیا کسانی که هنوز به «شورش کف خیابان» فرامیخوانند، در خدمت حکومتگران اسلامی عمل نمیکنند؟ سخن از آن نیست که از ترس عواقب، نباید به مخالفت قاطع با حکومت ملایان برخاست، بلکه از آنکه، اگر مبارزه با حکومت اسلامی خردمندانه و متکی بر تجربیات مبارزات آزادیخواهانه در خود ایران و همچنین در دیگر کشورها نباشد، هزینه آن میتواند به نسبت، از هزینهای که بشریت برای رهایی از فاشیسم پرداخت نمود بیشتر باشد.
از جمله رویدادهای «آبانماه»۹۸ به روشنی نشان دادند که چگونه رژیم اسلامی صدای اعتراض مردم ایران را با خشونتفزایی و کشتار ۱۵۰۰ تن از جوانان ایرانی پاسخ گفت. حتی اگر این را نپذیریم که رژیم با بالا بردن ناگهانی قیمت بنزین خود به «شورشی» دامن زد تا با سرکوب و کشتار، مردم را از اعتراضات گسترده در آینده به وحشت بیاندازد، اما تجربه آبان نشان داد که اگر واقعاً خواستار گذار از حکومت اسلامی هستیم باید بتوانیم بر بسیاری پیشداوریها غلبه کنیم و راهکارهای نوینی بیاندیشیم.
از جمله این پیشداوریها این تصور است که:
ـ بر زمینه نارضایتی فراگیر، فشار تحریمها و به ویژه با تکیه بر «جناحی از رژیم»، ممکن است که حکومت اسلامی به آسانی سرنگون شود.
ـ جامعه داخل کشور بار مبارزه با حکومت اسلامی را بر دوش دارد و ایرانیان خارج تنها میتوانند خواستههای آنان را بازتاب دهند.
ـ و بالاخره اینکه ملت ایران باید بتواند بدون کمک خارجی حکومت اسلامی را پشت سر گذارد.
واقعیت این است که همان قشر کوچک پشتیبان حکومت اسلامی، مانع بزرگی در راه گذار است. بنا به تئوری سیاسی هیچ حکومتی حتی خشنترین دیکتاتوریها در صورتی که اکثریت مردم مخالف باشند دیری نخواهد پایید. اما پشتیبانان حکومت توتالیتر، هم مغزشویی شدهاند، هم در سایه رژیم به منافع ملموسی دست یافتهاند و بالاخره اغلب نیز در جرم و جنایت دست داشتهاند. آنان بدین سبب که برای خود آیندهای در نظام آتی تصور نمیکنند، تا لحظه آخر از رژیم دفاع خواهند کرد.
کوتاه سخن، شورش مردمی به سبب آنکه قشر پشتیبان رژیم، اهرمهای قدرت را در دست دارد، نهایت به جنگ داخلی منجر خواهد شد و نه به سقوط رژیم توتالیتر. دو تجربه تاریخی در این مورد، فاشیسم آلمانی و میلیتاریسم ژاپنی بودند که تنها به کمک حمله نظامی از خارج و به قیمت کشتار و خرابیهای وحشتناک سرنگون شدند. بنابراین از آنجا که هیچ شیوه مبارزه دیگری جواب نمیدهد، تنها گزینه برای گذار از حکومت اسلامی «جنبش مردمی مسالمتآمیز» است.
البته با توجه به اینکه حکومت سفاک اسلامی هر ندای اعتراضی را نیز به شدت سرکوب و به خاک و خون میکشد، باید راهکارهای کاملاً نوینی را جستجو کرد، که در آن ایرانیان داخل و خارج از کشور در پشتیبانی یکدیگر سهیم باشند. متأسفانه ایراندوستان هنوز به راهکارهای مؤثری در میدان مبارزه مسالمتآمیز دست نیافتهاند.
به عنوان نمونه، برای رسیدن به چنین راهکاری باید اندیشید که چگونه حکومت اسلامی توانست با وجود زیر پا گذاشتن همه قراردادهای بینالمللی و جنایتهای بیسابقه در تاریخ ، نه تنها خود را در مجامع بینالمللی مطرح کند، بلکه کشورهای پیشرفته جهان را با تهدید به «دستیابی» به سلاح اتمی مجبور نماید، به «توافق برجام» تن دهد که چیزی جز تسلیم و تمکین در برابر دشمن بشریت نبود.
علت این است که در دهههای گذشته، نه تنها رعایت ارزشهای انسانی در سطح جهانی پیشرفتی نکرده، بلکه در برخی زمینهها پسرفت نیز داشته است. سازمان ملل متحد به عنوان عالیترین و مهمترین مجمع بینالمللی از این نظر بهترین نمونه است. وظیفه اصلی این سازمان که با توجه به تجربیات ناشی از دو جنگ جهانی به پیشنهاد ایالات متحده و با شرکت ۵۱ کشور تشکیل شد، حفظ صلح جهانی و نظارت بر تحقق اعلامیه حقوق بشر (۱۹۴۸م.) اعلام شد.
روشن است که پذیرش اعضا نیز باید با توجه به این دو هدف صورت میگرفت: ۱) تعهد به کوشش برای حفظ صلح در سیاست خارجی و ۲) کوشش برای تحقق حقوق بشر در سیاست داخلی.
اما در آن زمان کشورهای کمونیستی نیمی از دنیا را تشکیل میدادند و از آنجا که آنها برای «حقوق بشر» ارزشی قائل نبودند، کوشش برای حفظ صلح، به عنوان شرط کافی برای عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته شد.
در نیم قرن بعد، کشورهای عقبمانده و رژیمهای دیکتاتوری از این فرصت استفاده کرده و رفته رفته »استقلال» به تنها شرط عضویت در سازمان ملل بدل شد. در نتیجه امروزه شمار اعضا با حقوق مساوی به ۱۹۳ رسیده است که اکثر آنها را کشورهای عقبمانده با نظامهای خودکامه تشکیل میدهند.
از این نظر جای شگفتی نیست، که سازمان ملل متحد دیگر نه وسیلهای برای حفظ صلح و تحقق حقوق بشر، بلکه به صحنهای برای خودنمایی کشورها بدل شده است. نمونه کوچک آنکه رژیم سوریه در سال ۲۰۱۸م. در بحبوحه جنگی که در آن بارها سلاح شیمیایی به کار برده بود، به ریاست «کمیسیون ویژه خلع سلاح سازمان ملل متحد» رسید!
سازمان ملل «متحد» امروزه اسمی بیمسمّا بیش نیست، چنانکه بخش بزرگی از کشورهای عضو به پیشوایی جمهوری اسلامی نه تنها خود تهدیدی برای صلح جهانی هستند، بلکه مخالفت خود با موازین بنیانی «اعلامیه حقوق بشر» را اعلام کردهاند.
بنابراین این کشورها نه بدان سبب که علاقهای به حفظ صلح و یا حقوق بشر دارند عضویت خود در سازمان ملل را حفظ میکنند، بلکه صرفاً بدانکه آن را صحنه مناسبی برای خودنمایی و تبلیغ مواضع خود یافتهاند. به ویژه جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته تریبون سازمان ملل را برای پیشبرد اهداف خود مورد سوء استفاده وسیعی قرار داده است. اما حکومتی که از ابتدای به قدرت رسیدنش به جهانیان و همه موازین زندگی اجتماعی و حیات بینالمللی اعلان جنگ داده است، نه تنها ملت ایران را نمایندگی نمیکند بلکه توهینی است به بشریت مترقی.
متأسفانه در زمانی که حکومت اسلامی با تسخیر سفارت ایالات متحده نخستین ننگ بزرگ را برای ایران به بار آورد، هنوز اکثریت ایرانیان پشتیبان رژیم اسلامی بودند و بدین سبب برای جهانیان دشوار بود که قاطعانه به مقابله با حکومت جهل و جور برآیند. همین باعث شد که حکومتگران اسلامی بتوانند در دهههای بعد رفته رفته جنایات خود، از ترور و بمبگذاری تا آدمربایی و جنایت جنگی، را نه تنها در مجامع بینالمللی توجیه کنند، بلکه کشورهای پیشرفته را با تهدید به دستیابی به سلاح اتمی به امضای توافق برجام وادار سازند. توافق برجام به خودی خود افشاگر آن است که برای جامعه جهانی شکی وجود نداشت که حکومت اسلامی در صورت دستیابی به سلاح اتمی از آن برای دست زدن به جنایات ضدبشری بزرگی استفاده خواهد کرد.
جمهوری اسلامی در ورای همهگونه جنایات، دروغ را نه تنها در مغزشویی هواداران خود، بلکه در صحنه مجامع بینالمللی به استاندارد رفتاری خود بدل کرد و به این دلیل که با وجود دروغگویی آشکار عضویت خود را در نهادهای بینالمللی حفظ کرده، گامی مؤثر در راه سقوط اعتماد و احترام جهانیان به این نهادها برداشته است. بدین سبب اخراج حکومت اسلامی از این نهادها و در درجه نخست از «سازمان ملل متحد» گامی مهم و اساسی در مبارزه با این حکومت و بازیافت موازین انسانی در روابط بینالمللی خواهد بود.
مدارای کشورهای پیشرفته با حکومت اسلامی در واقع ادامه سیاستی بود که آنها از دهه ۷۰ سده گذشته در قبال کشورهای بلوک شرق در پیش گرفته بودند. این سیاست که «تغییر از راه نزدیکی» change through approach نام گرفت، میکوشید در عین حفظ صلح، با برقراری روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، مردم کشورهای پشت پرده آهنین را با برتریهای دنیای آزاد آشنا کند. این سیاست به نتیجه نیکی رسید و به فروپاشی نظامهای کمونیستی زیر فشار مردم این کشورها انجامید.
اما این سیاست در مورد حکومت اسلامی اصلاً جواب نمیدهد، چنانکه موجب کوچکترین تغییر و تعدیلی در رفتار ضدانسانی آن نگشته است. برعکس، باعث شده است که ایرانیان به ستوه آمده از حکومت جهل و جور، هر روزه شاهد باشند که سردمداران حکومت اسلامی از سوی سران کشورهای دمکراتیک مورد استقبال و نوازش قرار میگیرند.
بهترین راه پشتیبانی میهندوستان ایرانی در چهار گوشه جهان از مبارزه داخل کشور کوشش برای منزوی کردن حکومت اسلامی است. برای این هدف باید خواستههایی را پیگیری کرد که مورد پشتیبانی مردم کشورهای محل اقامت آنان نیز قرار گیرد. «اخراج جمهوری اسلامی از سازمان ملل» امروزه چنین خواسته است زیرا نارسایی ارزشهای انسانی و مدنی در روابط بینالمللی موجب نارضایتی شهروندان کشورهای دیگر نیز شده است.
از سوی دیگر، طرح خواستهای که میتواند به شعار مشترک همه ایراندوستان بدل گردد، گامی مؤثر در جهت همبستگی ملی خواهد بود و موفقیت در به دست آوردن آن نه تنها برای حکومت اسلامی، بلکه برای همه دیگر حکومتهای خودکامه نیز هشداری خواهد بود که عضویت در مجامع بینالمللی افتخاری است که تنها نصیب کشورهایی میشود که در راه رعایت حقوق بشر و زندگی شایسته برای شهروندان خود بکوشند.
به عسگر اقا : در پس پرده گفتگوی من و تو ست . گر پرده بیفتد نه تو و مانی و نه من .
عجب ! شما ی عزیز بفرمائید که نماینده سازمان ملل (که نماینده صلح و آشتی بین طرفین دعوا هست!) در آن جمع پذیرایی بغداد با حجاب و پسته خندان، چه می بایستی انجام می داد که از کردار و رفتار او شما شاد می شدید؟ شاد می شدید مثلا اگر نماینده سازمان ملل به کلاه آبی های سازمان دستور می داد که
محجبه ها را در آن مهمانی ، مجبور به کشف حجاب کنند و مینی ژوپ بپوشند؟! یا یک پایش را می گذاشت روی عکس المهندس البغدادی و یک پای دیگرش را روی عکس القاسم الجبارین ومی…بین آنها ؟ ،آنوقت شاد می شدید که زنده بادا سازمان…!؟ دویست سال عمر داشت باشی، ایشالا!
به نظربنده :
اگر بتوان نسبت به اثبات یک اتفاق مهم و بی نظیر ، تمام وقت و سرمایه و فکر و تلاش خود را گذاشت شاید بتوان به افشای و رسوایی اقدامات مخوف روسیه در منطقه و ایران ، دست یافت !
نتیجه کار :
یعنی از هم پاشیدن باندها سازمان بی پدر و مادر و جنایتکار ( K.G.B ) روسیه در ایران و منطقه !
– همه و همه ایران دوستان باید متمرکز بر، اثبات ترور آخوند بهشتی و آخوند باهنر و رجایی و …..توسط شخص خامنه ای و توسط محافظ اصلیش چون محمد علی نظران ، شوند .
– همه و همه ایران دوستان باید متمرکز بر ، اثبات اموزش خامنه ای و موسوی خوئینی ها و ری شهری در دانشگاه پاتریس لومومبا مسکو شوند .
– همه و همه ایران دوستان باید متمرکز بر ، گفته تلویزیون مسکو ( خوشبختانه این یک قلم از دستشان در رفته و خودشان اعتراف کرده اند که سید علی گدا خامنه ای در قبل از انقلاب در دانشگاه ملل مسکو درس خوانده است ) شوند .
– خیلی عجیب و غریب است که تلویزیون مسکو میگوید از رهبر ایران ، از افتخارات این دانشگاه است ولی بعضی از هموطنان خود را به کری زده و میگویند ، ان شا الله که بز است ؟!!!!
– در کتاب خاطرات خامنه ای، تکلیف چهار سال از کار و فعالیت اودر قبل از انقلاب نامعلوم است .
دو روز قبل هم کارگردان شناخته شده وحزب الهی و معروف حکومتی ( ده نمکی ) اعتراف کرده که اگر در مورد این شهدا ( نخست وزیری و….) فیلم بسازم حتما کشته خواهم شد و متاسفانه قاتلان انها هنوز هم بر مصدر امور هستند ؟!!!
هموطنان پدر آمرزیده و خسته و ناراحت :
– تنها و تنها از این طریق میتوان نفس خامنه ای و روسیه را برید !!!
از ما گفتن و از شما بی توجه ای و پشت گوش انداختن !!!!
به عسگرآقا .
سفارت جمهوری اسلامی در بغداد: سازمان ملل از نقش ایران در مبارزه با تروریسم قدرانی کرده!
– نماینده سازمان ملل و همراهان با حجاب کنار عکس قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، تروریستهایی که توسط آمریکا کشته شدهاند، نشسته و با چای و پسته پذیرایی شدهاند!
اگر قرار بود بریتانیا و اروپا – جمهوری منحوس اسلامی ایران را از سازمان ملل متحد اخراج کنند همان چهل سال پیش خمینی کثیف را با تشریفات کامل با هواپیما از فرانسه به ایران اسکورت نمی کردند و پس از تشکیل جمهوری نکبتبار اسلامی در ایران آنرا در مجامع بین المللی به رسمیت نمی شناختند و نماینده و سفیر به ایران نمی فرستادند . شما چطور باور می کنید در حالی که در کشوری مانند سوریه – بشار اسد فقط با حمایت جمهوری اسلامی ایران پس از آن همه ویرانی در سوریه بدون اینکه آب در دلش تکان بخورد بر جایگاه حکومت پا بر جای ماند ولی شاهنشاه پهلوی در ایران حمایت آمریکا و بریتانیا و اروپا را داشته باشد و به راحتی حکومت را از دست بدهد . پس امثال خمینی و خامنه ای دست نشانده ی خود اروپا و بریتانیا هستند .
آهای، آی ایرانی خرابکار؛ سازمان ملل متحد را نیز خراب کن !؟
اگر بند یک منشور سازمان ملل متحد را بخوانیم، دقیقا اهدآف، وظایف و دلایل پیدایش یک چنین سازمانی در آن مشخص شده است یعنی خیلی خلاصه ؛ بعد از جنگ دوم جهانی، جهان و بشر سوز، گفتند جایی درست کنیم که دیوانگانی مانند خروشچف و قدافی روان پریش بیایند آنجا و کفش روی میز بکوبند و ۴ ساعت سخنر آنی کنند، بسی بهتر از آنست تا مثل هیتلر مخفیانه کوره آدم سوزی درست کنند و یا مانند سید علی یواشکی موشک به هواپیمای مسافری بخت بر گشته بکوبند! یعنی با گفتمانی انسانی برای توسعه و نگهداری صلح و امنیت جهانی، همین! سازمان، نه ژاندارم جهانی است و نه قدرتی است اجرایی! خب نمی توانید با هم حرف بزنید؟ پس بمب هایتان را بریزید روی سر و خانه هم! فاتحه!
اما ایرانی چیز دیگری می خواهد؛ در سازمان را تخته کند؟ بعله آره آقا، اصلا به چه دردی میخورد! …خودش عرضه و لیاقت ندارد سرزمینش و هموطنانش را را از دست یک طائفه وحشی و بربر برهاند، به سازمان ملل بد و بیراه می گوید و می خواهد که اصلا سازمان نباشد …و چه بهترکه خرابش کنند. همانطور که کشور خودش را خراب کرد و فرشته ها را وارد و دیوها را بیرون کرد ، اما سازندگی نمی داند، تنها خراب کاری است مثال بولدیزل!؟
ایرانی همه علوم قدیم و جدید را می داند حتی علوم غریبه را ! زرتشت، بودا، حافظ و مولوی، مارکس و پوپر، چه و چه و فیدل و… و در علوم سیاسی و اجتماعی و اقتصاد قهار دهر است ولی…اما عرضه و لیاقت بر پایی یک نظام سیاسی انسانی در سر زمین خود و برای خود و …نمی باشد…گویی خرابکار آفریده شده!؟
پاینده بماند ایران
جدیدا یک عده مارکسیست روسی ، با نقاب گوادلوپیسم ، سوسیال دموکرات ، دموکرات خلقی ، بختیاریست ، سلطنت طلب روسی ، …… با این روضه جدید امده اند میدان با این سؤال :
چرا زمان شاهنشاه اریامهر که مدرن بود و متحد امریکا و چه و چه و چه …. رسانه های اروپایی و امریکایی نسبت به او ، سیاست های خارجی او ، سیاست های اقتصادی او ، جنگ ظفار او ، دوستی او با سادات و هم سویی با اسرائیل او ، …. همه و همه بی مهر بودند ! علیه او بودند ! ، اما کوچکترین خطایی می کرد در داخل یک میلیون برابر بزرگ می کردند ، اما در مورد ملاها کاملا برعکس ! همان رسانه ها وهمان کشورهای غربی با ملاها مماشات میکنند و گاهی ماله کشی ! هیچ تظاهراتی هم همین ضد جنگ ها ، سندیکاهای چپ ، نویسندگان چپ بر گزار نمی کنند !
من که نمی فهمم ما ایرانیها از کی و ازچی و برای چی گله مندیم ؟ مردم اوکراین ، الجزایر ، سودان ، هنگ کنگ چرا مثل ما فکر نمیکنند ؟ طلبکار نیستند ؟
اگر به انچه بنده ۵۰ سال است مینویسم توجه کوچکی میکردید ، اصلا برایتان عجیب نبود .
شاهنشاه اریامهر امریکایی بود ، با اسرائیل دشمنی نمی کرد ، به جای ان در ظفار کمونیست ها ی تروریست روسی را سرکوب میکرد ، نه اینکه لشگر بفرستد در سوریه برای حفاظت از اسد و منافع روسیه !
مثل همین اردوغان ، هرکاری بکند همه در غرب و همه اپوزیسیون روسی با او مخالفت میکنند، اگر یک نفر را بکشد میگویند دارد دیکتاتوری درست میکند ، اما اسد یک میلیون بکشد می گویند تروریست ها و داعشی ها را کشته ، اگر انتخابات برگزار کند و یک مارکسیست روسی هم انتخاب شود میگویند انتخابات او قلابی است ، اما رفقای اینها در کوبا ، ونزوئلا ، بولیوی ، روسیه هر کاری بکنند اسمش انتخابات ازاد است و توطئه امریکا و اروپا می خواهد انرا وارونه نشان دهد .
پس اگر زمان شاه هیچ طرفداری و تبلیغ کننده ای و تظاهرات کننده ای نبود برای شاه ! به این خاطر بود که شوروی داشت برنامه اوردن یک دست نشانده روسی بعثی با طعم البالو گیلاس اسلامی مارکسیستی روسی ( مولا علی نخستین سوسیالیست جهان بود ، ماتریالیسم یعنی مونیستی ، یگانه ، واحد ، توحیدی ) . انها شاه را نمی خواستند چون در ظفار مانع کودتای کمونیستی تروریست های اینها بود . به همان دلیل اینها اردوغان را نمی خواهند چون موی دماغ نقشه های کودتاگرایانه اینها در سوریه و لیبی است . نمی گذارد سازمانهای تروریستی کرد منطقه را تجزیه و جمهوری های فرقه دموکراتی ، کردی ، الاحوازی ، …. درست کنند به نفع نفوذ روسیه .
حاصل کلام : این هایی که میبینید در خارج کشور ظاهرا مامور ملاها هستند ، برای ملاها حتی در هرالد تریبون مینویسند ، ….. همان مارکسیست های روسی هستند ، همان سازمانهای مارکسیستی سندیکایی در اروپا هستند که برای روسیه و مارکسیسم روسی دارند فعالیت میکنند ! ظاهر قضیه این است ، که اینها مزدور ملاها هستند . ملا اگر عرضه داشت و سیاست سرش می شد و می توانست جایی نفوذ کند ، این همه اشفته و ورشکسته و بی تدبیر و درهم همه جا عمل نمی کرد ، اینها خودشان را هم نمی توانند به نفع خودشان هماهنگ کنند ، اب به اسیاب مخالفین رژیم نریزند ! این همه غضنفر در این رژیم روسی که انرا با رژیم های وابسته به روسیه از نوع بعثی یا سوسیالیستی توتالیتر( اسد و کیم ) کاملا متمایز میکند حتی جایی که پای نظام خودشان در میان است ، به ما میگوید ، انهایی که لابی رژیم هستند ، در اصل همان مارکسیست های روسی هستند که نه از ملاها ، که از روسی بودن ملاها دفاع میکنند . اگر هم ببینند ملاها نمی توانند حداقل به عنوان سرپوش به منافع روسیه کمک کنند ، مطمئن باشید میروند یک سلطان روسی ، یک ژنرال روسی ، یک رئیس جمهور روسی و می اورند به جای ان . مشروط بر اینکه بدانند ان جانشین از حداقل مقبولیت نسبی داخلی برخوردار است و مثل خامنه ای حاضر است بازیچه روس ها شود . این ملاها در خلال کودتای ۳۲ ( کاشانی و مؤتلفه ) و بین ۴۱ تا ۵۷ به شوروی نشان دادند که میتوانند به جای شاهنشاه بنشینند و برای روسیه تخم طلا بگذارند ، بدون اینکه ظاهر روسی داشته باشد . اینها بازیچه هستند . نقش اصلی را روسیه و مارکسیست ها ی روسی بازی میکنند . اشتباه نکنید .
هر کس به اروپا وا مریکا و اسرائیل و ترکیه و ژاپن و کانادا و …. لیبرال دموکراسی حمله میکند ، اما از روسیه و اقدامات انها و مسؤلیت مستقیم انها در جنایاتی که در رژیم ملاها وا سد و … اتفاق می افتد چیزی نمی گویند ، شک نکنید که مزدور روسیه هستند ، نه ملاهای روسی .
من داشتن سازمانی جهانی ، بنام ملل متحد را قبول دارم ،
ایا در واقعیت میتوان چنین نامی را با عملکرد این سازمان ، ملل متحد فعلی امروزه قبول کرد ؟
چهره ظاهری ، شتر ، گاو ، پلنگ این سازمان ،
بر خلاف اتحاد ملل را نشان میدهد ،
و اجرای قوانین ان ، با امتیاز حق وتو ۵ کشور از ۱۹۰ کشور خود مشکلی دیگر درتصمیم گیرهای این سازمان ، گاو شتر پلنگ بوده و خواهد بود ،
بیشتر صحنه استادیوم تشریفاتی و تائتر سیاسی جهانی برای شستشوی مغزی افکار عمومی و زد و بند پنهانی مافیای کارتلهای اقتصاد جهانی میباشد .
وگرنه در زمینه حقوق بشر و نجات شرایط اب و هوا و تحصیل و شغل و مسکن و بهداشت جهانی ، فقط و فقط انجائی که منافع اقتصادی و مفت بری صاحبان قدرت های جهانی باشد ، از این تشکیلات یکبار مصرف استفاده مقطعی میشود .
یکی از شانسهای اپوزیسیون روشنگر ، نه روشنفکر ، استفاده بموقع از این فرصتهاست .
این سازمان وقتی کاربرد داشته که مثلا تیری به تاریکی خورده و ۵ عضو دائمی حق وتو باهم یکی شده کاری کرده اند، والا جز برای تفریح سردمداران ممالک که آنجا جمع شده همدیگر را دیده برای پزدادن به ملتهایشان هیچ نقشی نداشته است. رژیم ایران این سازمان را باندازه یک موی از ماتحت حسین شریعتمداری خود بحساب نمی آورد، یادتان رفته که حضرت احمدی نژاد گفت ” اینقدر قطعنامه بدهیدتا قطعنامه دونی اتان پاره بشود…”؟. بنابراین ضمن ستایش از حسن نیت نویسنده محترم ، بیائید به پیشنهاداتی که شاید کاربرد عملی دارند داده و کارکنیم. مثلا این پاتوقهای عزاداری و روضه خوانی های ایادی جنایتکار رژیم که در سرتاسر اروپا، امریکا و کانادا هستند را فکری برایش بکنید، قضییه ۳۸ میلیارد دلار آقازاده ها و اخراجشان به کجا کشیده شد؟ آیا تمام اپوزیسیون خارج از کشور بیشتر انرژی متمرکز و حواس جمعی دارند یا ایادی رژیم؟ فرشگرد سه چهار روز ظهور کرد،پس چرا عروج کرد و پیداش نیست؟ چرا رضا پهلوی دفاتر وپاتوق دراروپا و امریکا کانادا راه اندازی نمی کند؟ اتحادیه اروپا که ممنوعیت پرواز از آسمان ایران را نتوانست شش ماه دوام آورده لغو کرد،کی وچگونه میتوان ایران را از سازمان ملل اخراج کرد؟ از زمانی که کارتر این بی وجدانها را روی کار آورد بلافاصله او و تاکنون صدها دیگراز سران امریکا،اروپا،؟اعراب، اسرائیل و سایر کشورها بجز روسیه و چین آماج فحاشی های رکیک رژیم قرارگرفته اند واین فحش های رکیک در همه دنیا انتشار یافت، پرچم سوزیها و سفارت گیری و گروگان و غیره به کنار و هیچ کس از آنها به اشان برنخورد، درحالیکه کمترین فحش به خامنه ای و رژیم از داخل ایران بلادرنگ با اعدام و خان مان سوزی مواجه شده اندو کسی از خودشان، ایادی اشان، و فحش خورندگان باخود نگفتند ” پس اینها چگونه طبقه، قبیله ای هستندکه در زمان شاه فقید آقا بوده،بعد کارتر مملکت را از دست شاه گرفته مفتی تحویل اینهاداه وبلافاصله بجای مزد فحش داده و گروگانگیری کرده تازه بعدهم امریکا بدهکارشان بشودکه چرا زمان مصدق اونها را روی کار نیآورد؟ چهل سال هم هست که پرچمشان سوخته میشود و نفرین مرگ میگیرند، و دائما فحشهائی چون جنایتکار، خبیث و….منتسب میشوند. این قبیله مگر از کجا آمده اند که هم زور بوده اندهم پر مدعا؟ هم غاصب بوده اند هم قاتل؟ چهل سال است هم بارکشی کردهاند از مردم هم آنها کشته وبه دربدری کشانده اند و تو این شرایط تحریم که خود باعث آن هستند به مردم می گویند چرا فضولات ما را نمی خورید و ما را بپرستید؟ خدایا! اینها کیهستند؟ ۱۱۰ سال هم عمر می کنند؟؟؟
گفتار بسیار جالبی است با اینکه سازمان ملل یک محل تجمع سیاستمداران شده و هیچ قدرت اجرایی ندارد با این توصیف اگر ج.ا را از سازمان ملل اخراج کنند یک برگ برنده بسیار خوبی برای ملت ایران خواهد بود بدین معنی دیگر ج.ا تمام اهمیت خود را در جهان از دست خواهد داد و این انزوای به تمام معنی خواهد بود.
اگر این اتفاق بیفتد قطعا سرنگونی این جرثومه فساد صد در صد خواهد بود.
نابودی آخوند تبهکار دزد شیاد دروغگو حقه باز پست و بیسواد آرزوست
پاینده ایران
متاسفانه این خانه از بیخ ویران است،این سازمانی که نویسنده میگوید آخوندها را بیرون کند آنها را نمایند حمایت از حقوق زنان کرد!! وقتی آخوندها در سوریه به بیمارستان و کودکستان هم رحم نکردند و همه را قتل عام کردند حتی یک بیانیه هم بر ضد آخوند صادر نکرد، سازمان ملل به یکی از فاسد ترین و بیخاصیت ترین نهادهای بین المللی تبدیل شده
مدینه گفتی و کردی کبابم ! چه بهتر که در شکشته خود سازمان را تخته کنند و از نمایندگان آخوند جمهوریت الخامنه بخواهند که فاتحه مراسم دفن را نشخوار کنند !
هفتاد و پنج سال است که در این گران ترین و بی عرضه ترین سازمان جهانی یک عده نور چشمی حکومت ها و دولت های مختلف ، یکصد و نود و سه کشور ، ورّاجی میکنند ، دروغ میگویند ،زد و بند سیاسی ،با مصونیت سیاسی قانون شکنی ، میهمانی میروند ، میهمانی میدهند ،آروغ های روشنفکرانه، گرچه خوشبختانه هیچکدام به زشتی و کراهت نمایندگان قبیله سید علی گدا نیستند
سازمان ملل متحد ؟ آقا خره گفت : خر خود تی ! باورم نمی کنی ؟ جوابم را بده ، نزدیک به یک قرن است که تکلیف پر تکلیف کشمیر و فلسطین و دریا ی چین و سودان و یمن و ده ها سرزمین بلا زده دیگر را روشن نکرده اند .
تما شا خانه ، تئاتر بزرگ شهر ، خروشچف کفش گشاد بروی میز خطابه میکوبد ،قذافی مثل اسب تازی شیهه میکشد ، احمدی نژاد قاری قبر است و دونالد دروغ شماره شانزده هزار را در آنجا ادا میکند .
امام زاده بی معجزه ، راستی در ایران ما میگویند تعداد آنها به ده هزار رسیده است ،یادش بخیر ، ما که فقط امام زاده ها را در فیلم های آقا فردین میدیدیم ،چه دل خوشی داشتیم و بی خبری !
عالی و بسیار جالب! ولی مشکل در این است که چگونه میتوان این کشورهای عقبمانده و رژیمهای دیکتاتوری را از فرصتی که فرمودید استفاده کرده و رفته رفته “استقلال” را (در مقابل صلح) تنها شرط عضویت در سازمان ملل نمودند رای اخراج ج.ا. را گرفت؟
پیشنهاد بسیار خوب و منطقی است.
غرقه در نیل، چه اندیشه کند باران را ؟
اخراج حکومت اسلامی از سازمان ملل متحد شدنی است یا حرفی است مفت؟
۱ – نام حکومت اسلامی بطور رسمی وجود ندارد بلکه نام جمهوری اسلامی ایران در این سازمان عنوانی است رسمی و شناخته شده ۲- بر طبق کدام مقررات و قوانین بین المللی و آیین نامه های داخلی خود سازمان ملل متحد می توان چنین در خواستی داشت؟ ۳ – درخواست کننده چه کسانی باید باشند؟ ۴- بودن یک سازمان ملل متحد ( با مسما و بی مسما ) بهتر است یا نبودن آن ؟ ۵ – زور ملت ایران به جمهوری ملایان تبهکار نمی رسد، میگوییم از… اخراجش کنید؟! نه ، فقط ما خودمان باید بر اندازیمش، کس دیگری هم جلو نیاد؟ خب بفرمایید شدنی است؟ چگونه و چرا تا بحال نتوانسته ایم؟ وانگهی اگه اخراجش کنیم، چه چیزی بدست خواهیم آورد؟ خیالاتی که بودیم خالق معماها هم شده ایم!
عزیزم، کافی است که ۵۰۰۰ نفر ایرانی ایران دوست از جمع ۵ میلیون مهاجر و فراری و آواره و سرمایه دار و… بریزیم توی دفتر شو رای امنیت سازمان ملل و درخواست دستگیری محاکمه سید علی علیل را داشته باشیم، تشریف می آورید؟ ۱۰۰ نفر هم جمع نمی شویم…مشگل این معما است قربانت گردم… از اینگونه حرف های مفت زدیم و خیالاتی هم که بودیم تا این بلا ها را نداسته و دانسته بخود و ملت خود روا داشتیم…بعله همه می خواستند شاه ایران شوند…بیچاره شاه!!!
بنظرم اگر اعضا سازمان ملل واقعا به آزادى هاى مدنى اعتقاد دارند باید فقط کشورهایى عضو سازمان ملل باشند که از طریق انتخابات آزاد،با نظارت سازمان ملل بتونن صلاحیت حضور در این سازمان رو داشته باشند،یعنى حضور در سازمان ملل باید یک امتیاز باشد،که از طریق انتخابات آزاد باید سیاستمداران بتوانند آن را براى حکومت کردن بر کشورهاى خود بدست بیاورید،تا حقوق مردم از بین نرود، نه اینکه تعدادى دیکتاتور با زور اسلحه و تفنگ و دستکارى آرا برن و آنجا بنشینن، این سازمان نیاز به خونه تکانى اساسى دارد، و اینکه هیچ عضو سازمان ملل بعد از بدست اوردن امتیاز حضور در سازمان ملل نمى تواند عضو دیگر را تهدید به محو کردن از روى کره زمین کند، و اگر تهدید را ادامه دهد باید امتیاز حضور در سازمان ملل رو ازش بگیرن ،اگر واقعا کشورهایى عضو سازمان ملل به این ایده برسن دنیا از شر دیکتاتورى هاى زیادى خلاص خواهد شد که با کشتار و گروگان گیرى ملت ها ،خود را نمایده ملت ها مى کنند، این خانه از پایه بس خراب است ا
کاملا و صد در صد موافقم. اصلا باید همون چهل سال پیش این کار انجام میشد.
ولی مشکل این جاست که به چه راهی ؟ و چه کس یا کسانی باید این تقاضا را بکنند؟
خب باز هم به آنجا برمیگردیم که باید یک اپوزیسیون متحد و قوی داشته باشیم که برای جهان مخاطب سخن باشد.