رأی بی رأی؛ خواست «دشمنان» یا تجربه‌ی جامعه؟

دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ برابر با ۰۳ فوریه ۲۰۲۰


مهناز همدانیان – این روزها که به زمان برگزاری انتخابات استصوابی مجلس شورای اسلامی در ایران نزدیک‌تر می‌شویم، تلاش‌های حکومت برای ایجاد انگیزه و مجاب کردن مردم به شرکت و حضور گسترده در این رویداد حکومتی با هدف نمایش مشروعیت‌اش به جهان، بیشتر می‎شود.

از یکسو سخنان شعاری و فریبنده حسن روحانی را می‌شنویم. از سوی دیگر سخنان افرادی همچون سید راضی نوری نماینده شوش و عضو فراکسیون «نمایندگان ولایی» مجلس شورای اسلامی که گفته است «قهر با صندوق رأی خواسته دشمنان ایران است. اگر پشتیبان ولایت فقیه هستیم باید با شکم گرسنه هم رأی بدهیم… ما انتخابات برگزار می‌کنیم تا ارزش‌های انقلاب را زنده کنیم. ما در انقلاب و نظام اصولی داریم که تحت هیچ شرایطی از آنها باز نمی‌گردیم.»

این اولین بار نیست که مسئولان جمهوری اسلامی چنین سخنانی بر زبان می‎آورند. از نگاه حاکمان جمهوری اسلامی، اصول و ارزش‎های انقلاب مهمتر از شکم گرسنه، جان و مال مردم است.

تفاوت افرادی همچون سید راضی نوری با اشخاصی مانند حسن روحانی در این است که متاسفانه یا خوشبختانه، اینان حتی برای فریب مردم نیز از مواضع خود کوتاه نیامده، واقعیت درونی خود را پنهان نمی‎کنند. از نگاه آنها تنها افرادی «مردم» به شمار میروند که پشتیبان ولایت فقیه و باورمند به حکومت اسلامی باشند وگرنه در تعریف «مردم» ایران نمی‌گنجند و به آنها دشمن، ستون پنجم، فتنه‎گر و یا دیگر عناوین مشابه نسبت می‌دهند.

نظام تئوکراتیک ایران پس از گذشت چهل و یک سال، هنوز مردم را به دو دسته «خودی» و «غیرخودی» تقسیم می‎کند. مردم خودی هوادارن و موافقان نظام هستند. و مردم غیرخودی، کسانی که با خواست‌ها و عملکردهای حکومت موافق نیستند و با آنها مخالفت می‌کنند.

حکومت با وجود اینکه از خواست اکثریت مردم برای تغییر در وضعیت حقوق شهروندی و آزادی‌های اجتماعی‎شان آگاه است، اما تا کنون هیچ تلاش واقعی و سازنده‌ای برای تغییر و اصلاح قوانین، به ویژه قوانینی که در تضاد کامل با حقوق اولیه بشری و کرامت انسانی قرار دارند، انجام نداده است. در عوض به شدت و با خشونت هرچه تمامتر در مقابل این خواسته مردم مقاومت کرده و می‌کند.

حکومت پاسخ اعتراضات مدنی و مسالمت‌آمیز شهروندان را با گلوله‌های جنگی می‌دهد چرا که تنها کسانی را «مردم» می‌داند که معترض و منتقد نباشند و با مخالفان همان می‌کند، که با «دشمن» می‌کند.

علیرضا زاکانی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در مصاحبه‌ای که با «مشرق» داشت می‌گوید که حضور مردم در مراسم تشییع قاسم سلیمانی نشانه حمایت آنها از انقلاب است و مردم کماکان پای انقلاب ایستاده‎اند. در نگاه این نماینده پیشینِ مجلس شورای اسلامی نیز مردم تنها افراد خودی‎ای هستند که در مراسم خاکسپاری قاسم سلیمانی شرکت کرده بودند.

زهره الهیان نماینده پیشین مجلس اسلامی از طیف اصولگرایان در مصاحبه‌ای که روز سه‌شنبه ۸ بهمن‌ماه امسال با مشرق داشت، سخنان فریبنده روحانی پیرامون رفراندوم را بیهوده می‌داند چرا که به عقیده او مراسم خاکسپاری «سردار سلیمانی» نماد رفراندوم سراسری مردم بود!

از جمعیت دارای حق رأی که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته ۵۵ میلیون تن اعلام شد، حتی اگر، در بهترین حالت، سه میلیون نفر هم در سراسر ایران در آن مراسم شرکت کرده باشند (که جمعیت شرکت‌کننده به مراتب کمتر از این میزان بود) پنجاه و دو میلیون دیگر، شرکت نکردند! از نگاه حکومت اما آن میلیون‌ها نفر «مردم» حساب نمی‌شوند. از دیدگاه اینان و دیگر مقامات جمهوری اسلامی «مردم» یعنی همان میزان اندک مردمانِ خودی، که با آنها و سیاست‎های آنها همراه و همسو هستند. درواقع باقی مردم یا همان «مردم غیرخودی»، از نگاه حکومت دشمن و ستون پنجم محسوب می‌شوند. سخنان علم الهدی، پس از مخالفت مردم با لگدمال کردن پرچم‎های آمریکا و اسراییل و رد نشدن آنها از روی این پرچم‎ها، به روشنی همین نگرش را نشان می‌دهد. وی می‌گوید «آنها از روی پرچم آمریکا و اسراییل رد نشدند. آنها آمریکایی‌اند. آنها اسراییلی‌اند. آنها ستون پنجم دشمن هستند. در تمام دنیا با ستون پنجم چه می‌کنند؟ ما هم باید با آنها همین کار را بکنیم!»

این نگرش غالب حکومت به مخالفان است و از نگاه علم الهدی و تقریبا تمامی بدنه حکومت و طرفداران آنها، مخالفان و منتقدان حکومت «دشمن» و ستون پنجم هستند. در این رژیم ایدئولوژیک، مخالف یا دگراندیش هیچ جایگاه و تعریفی ندارد مگر به عنوان «دشمن».

تا کنون مردم مخالف و منتقد، با امید به تغییر و اصلاح، بارها تلاش کردند تا از راه صندوق‎های رای به خواسته‎شان برسند. اما نه دوم خرداد، نه جنبش سبز، نه حضور پر رنگ و پر از امید مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و پس از آن نیز حمایت از انتخابات سال ۹۶، هیچکدام مردم را حتی اندکی به خواسته‌هایشان نزدیک‎ نکرد بلکه حتی دورتر هم کرد چرا که هدف حکومت توتالیتر از برگزاری انتخابات، پاسخ به رای و نظر مردم نیست بلکه تهیه گزارش‌ها و نمایش‌های ویدیویی برای نشان دادن مشروعیت آن به افکار عمومی داخلی و به ویژه خارجی است.

در این سال‌ها مردم ناامید و خسته از هر فرصتی برای نشان دادن اعتراض علیه تمامیت رژیم اصلاح‌ناپذیر اسلامی استفاده کردند. شعارهایی همچون «مرگ بر دیکتاتور»، «رهبر بی‌لیاقت، استعفا، استعفا»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما»، و «اصلاح‌طلب، اصولگرا‎، دیگه تمومه ماجرا» و هدف قرار دادن رهبری کل نظام و دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب، نشان می‌دهند که جامعه دیگر خواهان ادامه این بازی بی‌نتیجه نیست و از کلیت و تمامی این رژیم قطع امید کرده و گذشته است.

در آخرین تجمع های اعتراضی مردم، پس از حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای مسافربری اوکراینی که منجر به کشته شدن ۱۷۶ سرنشین این پرواز شد، معترضان علیه این جنایت و اصرار حکومت بر مخفی کردن آن و دروغ‎های وقیحانه‌شان به خیابان‌ها آمده و به بی‌ارزش بودن جان شهروندان عادی در رژیم اسلامی اعتراض کردند. معترضان شعار «نخبه‌هامون رو کشتند، آخوند بجاش گذاشتند» سر دادند. برخی نیز عکس‌ها و بنرهای قاسم سلیمانی را پایین کشیده و پاره کردند و آتش زدند. آنها خشم و نفرت خود را نسبت به اقدامات رژیم نشان می‌دادند.

نتیجه‎اش به گروگان گرفتن پیکر قربانیان این پرواز و حتی به گروگان گرفتن خانواده‌های برخی از جانباختگان جنایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد چرا که در دیکتاتوری، اعتراض و انتقاد، و حق شهروندی تعریف نشده است. از دیدگاه این رژیم تنها کسانی که با حکومت موافق و همراه هستند «مردم» محسوب می‌شوند و باقی شهروندان که معترض و مخالفند، «دشمن» هستند.

مخالفان جمهوری اسلامی از طیف‎ها و طبقه‎های اجتماعی مختلف هستند. اگرچه همگی آنها به شرایط کشور اعتراض دارند، اما در برخی موارد نیز اختلاف دیدگاه دارند و خواسته‎هایشان هنوز همسو نیست. ولی تقریبا همگی مخالفان در یک چیز اشتراک نظر دارند، و آن هم نخواستنِ نظام جمهوری اسلامی است چرا که بر همه روشن شده که رژیم دیکتاتوری اسلامی تمام راه‌ها را بر مردم بسته است. کشتی به گل نشسته اصلاحات، پس از بیش از بیست سال درجا زدن، ثابت کرد که در این نظام اصلاحات امکا‎نپذیر نیست. اصلاح‌طلب و اصولگرا هر دو بازوهای دوامِ سرکوب رژیم هستند. و مردم ایران به خوبی این را دریافته‌اند.

دیدگاه جمهوری اسلامی به این مردم، همان دیدگاه زینب ابوطالبی به مخالفین است؛ دیدگاه همان بسیجیانی است که چند سال قبل از زینب ابوطالبی همین جمله را به مردم می‌گفتند: «اگر مثل ما نیستید از ایران بروید!»

اگر سخنان علم الهدی  مبنی بر «ستون پنجم» بودن مردمی که مخالف لگدمال کردن و رد شدن از روی پرچم‌های آمریکا و اسراییل هستند را در کنار سخنان زینب ابوطالبی و برخی دیگر از بسیجیانی که همین نظر را دارند بگذاریم، بهتر به حقیقتِ رژیم و هوادارانش نسبت به باقی مردم پی می‎بریم. این مردم برای آنها نفوذی‎، دشمن و ستون پنجمی‌هایی هستند که یا باید از «ایران» بروند، و یا با آنها موافق و همراه شوند.

حال شاید بهتر بتوان فهمید معنای جمله «قهر با صندوق های رای خواسته دشمنانِ ایران است» یعنی چه! هر کس که با این حکومت همراه نباشد «دشمن» است. حتی اگر میلیون‌ها نفر ایرانی باشند. در حالی که «قهر» با صندوق‌های رای یا تحریم انتخابات خواست مخالفین این رژیم است. خواست بسیاری از خانواده‎های هزار و پانصد کشته قیام آبان است. خواست بسیاری از خانواده‎های مسافران کشته شده‌ی پرواز بی سرانجام هواپیمایی اوکراین است. خواست خانواده‎های زندانیان عقیدتی و سیاسی است. خواست خانواده‎های اعدام‌شدگان دهه شصت است. خواست ده‌ها و صدهاهزار ایرانی تبعیدی و مهاجر است که جمهوری اسلامی وطن آنها را اشغال کرده است. خواست آن شهروندان بهایی ایران است که تنها به جرم باور و اعتقاداتشان علاوه بر محرومیت از تحصیل، حتی از داشتن کارت هویت ملی محروم می‌شوند. خواست دراویش زندانی و خانواده‎های آنهاست که تنها به جرم نگرشی متفاوت از دین اینهمه ظلم و جور را متحمل شده‎اند. خواست مادران داغداری است که دادخواه جگرگوشه‎های به ناحق کشته شده‎شان هستند.

جنبش رای بی‌رای خواست اکثریت مردم ایران است که از تحقیر، توهین‎، دروغ‎، جنایت‎ها و کشتارها به ستوه آمده‎اند. خواست مردمی است که به این باور رسیده‌اند این دیکتاتوری ظلم هرگز اصلاح‎پذیر نیست بلکه در دور تسلسلی باطل میان گروهی با گروه دیگر می‎چرخد.

تحریم انتخابات و قهر با صندوق‎های رای تنها راه باقیمانده برای میلیون‌ها شهروندی است که از ابتدای حکومت، تنها زمانی که سیاهی لشکر بودند و پشت سر حکومت ایستادند دوست و «خودی» محسوب ‌شدند و هرگاه اعتراضی داشتند به آنها به چشم «دشمن» نگریسته ‌شد. مردمی که هر بار با «امید» به پای صندوق‎های رای رفتند، این بار اتفاقا امیدوارتر از هر زمان دیگر، برای پایان دادن به روزگار سیاه خود تلاش می‌کنند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=184827