قزلباشان و خواجه‌سرایان ولایت

جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ برابر با ۱۳ مارس ۲۰۲۰


امیر امیری – رویارویی حقایق دست یافتنی «این جهانی» با خرافات‌ پوچ و دست نیافتنی «آن جهانی» هر روز بیشتر به سود عرفی‌گرایی، از منظر آگاهی اجتماعی، و عقب‌نشینی شرع‌گرایان، از منظر فرایند سیاسی، در ابعاد تازه‌ای در جریان است. در قلمرو مشروعیت سیاسی و ارزش‌های اخلاقی، متشرعین مدت‌هاست که طعم شکست را مزه مزه می‌کنند. دین دیگر نمی‌تواند در چهارچوب زندگی فردی تنها به عنوان مقوله‌ مورد پرستش نگریسته شود، بلکه در قلمرو اجتماعی می‌تواند و باید مورد انتقاد قرار گیرد.

در رژیمی‌ که ملاک تصدی مقام‌های حکومتی و شرط رسیدن به شغل‌های دولتی هر چه بیشتر بر تبهکار بودن و پرداخت پول و رشوه استوار است، و شایستگی و کاردانی، قربانی فرقه‌گرایی و فامیل‌بازی می‌شود و «ژن‌های خوب» همچون خواجه‌سرایان دربار شاه سلطان حسین صفوی، اداره کشور را به عهده گرفته‌اند، نه تنها هیچ بحرانی مدیریت‌شدنی نیست بلکه به بازتولید بحران‌های دیگر خواهد انجامید.

ابلهان ام‌القرای اسلامی طوری در گل مانده‌اند و از توسل به امامان شیعه و شفا گرفتن از حرم آنها برای دفع «فتنه کُرونا» ناامید شده‌اند، که روضه‌خوان‌های دوزاری برای سلامتی «امام زمان» در ازای «صلوات»، آنهم پنج بار، مشغول توزیع مواد ضدعفونی‌ در کوی و برزن شده‌اند. شاید به زودی شاهد پهن کردن بساط سفره «حضرت ابوالفضل» و «حضرت رقیه» برای رفع بلا باشیم. و اگر ویروس کُرونا باز هم از بین نرود باید منتظر نذری دادن و توسل به امامان شیعه و شفا گرفتن از آنها برای مقابله با ستم‌های «کرونا» باشیم.

اکنون که آخوندهای مفتخور و انگل‌زاده‌هایشان در برابر امتحان الهی «فرار را بر قرار» ترجیح داده‌اند و ملخ‌وار به جزیره کیش و  بندرعباس و سایر شهرهای کشور هجوم برده‌اند، و رهبرشان در سد لتیان لانه کرده و در قرنطینه بسر می‌برد، و مردم با کمبود امکانات بهداشتی و از همه مهمتر پزشکان و پرستاران و کادر درمانی کشور با کمبود تجهیزات و وسایل حفاظتی روبرو  هستند، باید دیگر روشن شده باشد که رژیم درمانده اسلامی تنها نماینده منافع مفتخورترین و سربارترین انگل‌های اجتماع است که به تاراج هستی مردم مشغولند و مسئله‌اش مردم و خیر همگانی نیست و نمی‌تواند میان طبقات جامعه، حتی در پایه‌ای‌ترین سطوح، توازن و انسجام درونی را تحقق بخشد.

حکومت لجنزار ولایت مطلقه فقیه با مجموعه‌ای از بحران‌ها روبروست و با از دست دادن دارالاماره شیعی‌اش در قم و مشهد و متزلزل شدن پایتخت سیاسی‌اش در تهران، رفع این بحران‌ها با امکانات بسیار محدودش دیگر ممکن نیست و مراکز قدرت با همه دستگاه‌های سرکوب دیگر نمی‌توانند از معضلاتی که بر روی هم انباشته شده‌اند جلوگیری کنند. نظام کشتار و شکنجه و اعدام اکنون با اوج گرفتن بحران تنها به فکر حفظ و چیرگی بر منابع حیاتی قدرت و لوازم سرکوب برای بقا و سرپا ماندن در قدرت است و چشم‌اندازش را برای آینده از دست داده و اینک رفتارش یادآور ساکنان شهر محاصره شده‌ای است که خود را در مقابل خشم ملت در قرنطینه قرار داده است و تنها آرزویش زنده ماندن است.

مردم بحق از خود می‌پرسند که اینهمه بودجه برای نهادها و ارگان‎های بی‌خاصیت دینی چه  ضرورتی داشته است؟ چرا باید بودجه حوزه‌های علمیه اصحاب کهف ده‌ها برابر و بودجه کاروان‌های انگلی راهیان نور سه برابر بودجه سازمان مدیریت بحران کشور باشد؟

کارگزاران بی‌فضیلت و صاحب انواع صفات مبتذل که نخستین اقدام‌شان پنهانکاری در مدیریت بحران بود، و همین بزرگترین اشتباه و بیشترین سهم را در فراگیری ویروس و آسیب به مردم داشت، اکنون می‌خواهند با کدام مدیریت به مهار کدام بحران برخیزند؟ دولتی که از پس تأمین کمبود ماسک و دستکش بهداشتی و ژل ضد عفونی کننده بر نمی‌آید، می‌خواهد چه چیزی را مدیریت کند؟

به دست گرفتن ریاست مدیریت بحران از سوی شخص رئیس‌جمهور اسلامی آنهم با التماس «سران سه قوه» و «اخذ اختیارات از رهبر» نه تنها نشان از سردرگمی‌سیاسی و پریشانی ذهنی رژیم متعفن اسلامی دارد، بلکه روشن می‌سازد که این قزلباشان و خواجه‌سرایان تا چه اندازه با «مدیریت» بیگانه هستند.

مدیریت بحران از سوی مسئولان نادانی که نه درکی از ابعاد بحران و نه شناختی از کارکرد مدیریت دارند، به همان اندازه احمقانه و ابلهانه است که سپردن هدایت این بحران به رئیس‌جمهور بی‌کفایتی که برای تعیین وزرای کابینه اش به استخاره پناه می‌برد.

مدیریت بحرانی که با هشدار و تهدید دادستان رژیم ولایتمدارن آغاز شود و «هر اظهار نظری» درباره بیماران و تلفات این ویروس را مجرمانه و ممنوع اعلام کند، اسمش مدیریت نیست بلکه حاکم کردن فضای امنیتی در جامعه است و این خود بزرگترین مانع برای مدیریت هر بحرانی است.

مسئولان نالایق و دغلبازی که توان مدیریت یک مرغداری را هم ندارند چگونه و با چه امکاناتی می‌توانند مردم را از گزند آلودگی در امان نگاه دارند و بحران خودساخته را مدیریت کنند، زمانی که چین با آنهمه امکانات حیران، ایتالیا با آنهمه فناوری زمینگیر و اروپا با آن همه برتری‌های اقتصادی و پزشکی کلافه شده است.

مدیریت بحران یک فرایند است و هیچ دولتی در جهان به تنهایی نه توان انجام آن را دارد و نه دانش لازمش را، بلکه تنها اراده اجرا و فراهم کردن منابع موردنیاز برای عملی کردن آن را در توان دارد.  مدیریت بحران یک علم است که از سوی شرکت‌های بخش خصوصی به عنوان خدمات ارائه می‌شود با کارشناسان حرفه‌ای‌ و مجرب که عنوان کتاب‌های انتشار یافته‌شان در یک سال سر به صدها جلد می‌زند. دولت‌ها و وزارتخانه‌های هر کشوری خدمات اینگونه مؤسسات و شرکت‌ها را به منظور پیش‌بینی و شناسایی بحران‌ها، اتخاذ تصمیمات درست و برنامه‌ریزی و اجرای روش‌های صحیح برای مدیریت و جلوگیری از گسترش بحران‌ها به خدمت می‌گیرند. یکی از مهمترین وظایف این شرکت‌های بین‌المللی آموزش نیروی انسانی محلی به منظور واکنش سریع و آگاه کردن به‌موقع و اثربخش مردم است. رژیم نکبت اسلامی در همین مورد آخر درست در جهت عکس توصیه‌های این مؤسسات عمل کرد و نه تنها واکنش سریع نشان نداد، حتی مردم را از آگاه کردن به‌موقع محروم کرد.

ما در گذرگاه تاریخی حساسی قرار داریم و یک‌بار دیگر شاهد مشکل بنیادی ایران با مذهبی خرافاتی هستیم که ۵۰۰ سالی است ایرانیان را مسخ کرده و همچون بختکی در این پنج سده همواره در کمین هر حرکت ملی نشسته است و هر بار که خواستیم تکانی به خود برای ورود به جهان مدرن دهیم، جنبش ملی ما را یا سد کرد یا منحرف و یا به شکست کشاند.

ایرانیان در این پنج قرن از هیچ کوشش و فداکاری کوتاهی نکرده‌اند و قربانیان فراوانی در راه عبور از این مذهب خرافی داده‌اند، بدون اینکه چیز قابلی بجز خرافات و عقب‌ماندگی و بینوایی نصیب‌شان شده باشد. به خاطر کوته‌بینی و طمع‌ورزی این نادانان نه تنها مرزهای سرزمینی کشورمان کوچکتر شد، بلکه قلمرو برخی از حدود حاکمیت ملی ما برای همیشه از دست رفت. ایران و ایرانی همیشه مورد بی‌مهری آخوندهای ضد ایران قرار داشته است. از تحریف تاریخ و فرهنگ ایران به سود مذهب صادراتی تا برتر شمردن قاتلان ایرانی و خوار داشتن بزرگان فرهنگی و شخصیت‌های ملی. از کوشش حساب شده برای پاکسازی ذهن ها از تاریخ گذشته و باستانی ایران تا برجسته کردن تاریخ جعلی به منظور روند ازخودبیگانگی از گذشته‌ی  غیراسلامی.

این همزیستی اجباری و یکسویه اینک به انحطاط ایران و تباهی ایرانی نزدیک شده و می‌رود تا عنصر ایرانی را برای همیشه حذف و نابود کند. این مذهب خرافی صفوی که هیچگاه به ذات و هستی ایران و ایرانی باور و اعتماد نداشت و ندارد و در این چهل سال حقارت ملی، تمام دار و ندار کشور را به قیمت فقر و بدبختی ایرانیان نثار فلسطین و سوریه و لبنان و یمن کرد و همه دارایی ایرانیان را در حلقوم تروریست‌های حزب‌الله و حماس و باقی آدمکشان تروریست ریخت.

اگر بحران کُرونا اکنون گریبان یکی از کشورهای یاد شده در «هلال شیعی» را گرفته بود، رژیم و به همراهش ابلهان مذهبی با پیشوند «ملی»، همه امکانات کشور را برای کمک به آنها بسیج کرده بودند و جار و جنجال برای دریافت کمک‌های جهانی به راه انداخته بودند و از کمبود ماسک و دستکش بهداشتی و ژل ضد عفونی کننده برای آنها خبری نبود.

دستگاه‌های دین و صاحبان بنگاه‌های ایمان این مذهب، که در یک دست اصول کافی کلینی و در دست دیگر بحارالانوار ملاباقر مجلسی را دارند، نه می‌توانند ملی باشند و نه برایشان سربلندی ایران و سرفرازی ایرانیان اهمیت دارد و برای بقای وجود نحس‌شان آماده‌اند تا تتمه آب‌های شمالی و جنوبی کشور را به روسیه و چین واگذار کنند.

ما چند سده‌ای‌ست که در یک هراس و دو دلی دائم در کنار این خرافات‌ بسر می‌بریم و اصلی‌ترین  صفت زندگی این جهانی، یعنی خلاقیت را از دست داده‌ایم، و اینک سرگردان میان برزخ خرافات‌ و موهومات آسمانی و حقایق و واقعیات زمینی در حال تلو تلو خوردن هستیم.

چرخه عمر این مذهب به پایان رسیده و هر چه هست تنها زوال است و انحطاط و خرافات.

قزلباشان و خواجه‌سرایان ولایت در حال تمام شدن هستند و به پایان تاریخی خود نزدیک می‌شوند.

برای ماندن و بودن باید تا انتها رفت و انتهای این راه آغاز ماست. ملتی که همیشه در چهارراه حوادث تاریخی جهان نقش داشته و در بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز جهانی سهیم بوده است باید بتواند فراتر از خود رود، با گسست از گذشته‌ی ناشاد خویش.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=188755

یک دیدگاه

  1. پیامبران خرافه، دزدی از حماقت و طمع

    شیوه کنترل خرافه با خرافه جدید از شگردهای انگلستان بود که شیعه گری را برحسب وجود تعداد بالای دزدان هاله نوردار (ملایان)، سگان قاتل و میمون های چاپلوس (بسیجیان و انگل زادگان) و حوری باوران طالب زندگی جاوید (عوام) در ایران کلنگش را زد و ابتدا به جان عثمانی و سپس اعراب انداخت.
    شیوه ای که اکنون روسیه نیز در آن به مقام استادی رسیده است و دودش به چشم انگلستان می رود.
    برای مبارزه با این نجاست دارای منافع برای دول استکباری و دزدهای بیوطن، کاربردی ترین شیوه مبارزه غیرمستقیم و گسترش این نجاست است‌‌!!!

    تا آخرین توان باید در حمایت از عوامل نفوذی شرق و غرب عمامه دار صاحب فتوا حمایت کرد و با سگان قاتل شاکر و میمون های سارق چاکر همکاری کرد:

    – قبرهای آنها که خود را نتوانستند شفا دهند لیس بزنید ببوسید و سجده بزنید و انگلزاده جدید بزنید و فیلم بگیرید
    – جهت جهاد شیعی را به سمت منتفعینش در اروپا نشانه بگیرید و بدانید که نفوذی عمامه دار آدرس هایش را از قبل به اربابانش خواهد داد
    – لباس های سیاه بپوشید ریش بلند گذاشته وحشت را با صدای بلند عزاداری گسترش دهید

Comments are closed.