سیاوش آذری- امریکا و مشخصا هالیوود را باید پایتخت سینمائی جهان دانست زیرا هنر هفتم دراین تپه شهرت جهانی دارد. گرچه درسایرنقاط جهان نیز انواع و اقسام فیلمهای سینمائی یا محصولات تلویزیونی تهیه میشود با این همه برگزاری مراسم باشکوه اعطای جوایز اسکار، اِمی و نظایر آن همه و همه حاکی از آنند که سینما و تلویزیون دراین ناحیه از جهان در جایگاه دیگری قرار دارد.
برای تهیه فیلمهای سینمائی یا سریالهای تلویزیونی گاه ضرورت ایجاب میکند دوربین را به فضای آزاد برد و بازیگران نقش خود را بیرون از استودیو و در حضور مردم اجرا کنند.
شاید آنچه مرا به عنوان همکار کیهان لندن به تهیه این گزارش ترغیب کرد حواشی صحنه فیلمبرداری بود که حداقل در رسانههای فارسی کمتر بازتاب دارند و این گزارش کوتاه تنها گذری از یک صحنه در جریان تهیه بخشی از یک محصول تلویزیونی است.
پارک بلبوا در منطقه ولی لس آنجلس مکانی است که بسیاری از فیلمهای سینمائی یا سریالهای تلویزیونی در آن فیلمبرداری میشود.
پنجشنبه با هوای نیمه ابری به عنوان یکی از روزهای فیلمبرداری از یک صحنه کوتاه تلویزیونی تعیین میشود. چرا پنجشنبه؟ برای آنکه با وجود آنکه نزدیک آخر هفته است ولی مردم سر کارند و پارک تقریبا خلوت است. چند کامیون و وانت که وسایل خواب و خوراک گروه فیلمبرداران در آن آماده است چهارشنبه شب در یک گوشه مسطح پارک اردو میزند.
با برپائی خیمه و خرگاه، مراجعان پارک متوجه میشوند، قرار است تهیه فیلم یا بخشی از یک سریال تلویزیونی کلید بخورد. چند پلیس موتورسوار اردو فیلمبرداران و کارگزاران را زیر نظر دارند.
اول وقت صبح فردا، کاروان به سوی نقطهای که قرار است فیلمبرداری از آنجا شروع شود حرکت میکند. صد تن پرسنل فیلمبرداری که هر یک نام خود را با کارت به سینه آویختهاند وسیلهای از درون کامیون را به دست میگیرند و هر یک در نقطه فیلمبرداری برای اجرای نقش خود آماده میشوند.
گلدانهای گل با کامیون در نقطهای تخلیه و کنار هم چیده میشوند. چند چادر و آفتابگیر بر پا میشود و برخی مسئولان صندلیهای راحت را در سایه آن اشغال میکنند.
یک اتومبیل رنگی مخصوص فروش «هات داگ» به صحنه آورده میشود. چند نوجوان دختر و پسر پشت هم قرار میگیرند تا صحنه خرید آماده شود.
به کمر هر یک از اعضای گروه یک تاکی واکی دیده میشود به اضافه سلفون که برخی با آن مشغول مبادله فرمانها هستند. یک فیلمبردار از نردبان بالا میرود و سه فیلمبردار دیگر هر یک در گوشه و کنار آماده به کار انداختن دوربین میشوند. نورافکنهای بزرگ و کوچک قرار است اطراف را روشن کنند. جریان برق با کشیدن کابل آماده است.
اولین وسیلهای که قبل از هر اقدامی در برابر دید همگان قرار داده میشود تابلو سفیدی است که روی آن به خط درشت به مردمی که در پارک رفت و آمد میکنند اخطار میشود یک محصول تلویزیونی در این محل فیلمبرداری میشود مراقب باشید اگر تصویر یا صدای شما در متن تهیه شده دیده یا شنیده شود ما مسئولیتی نداریم. این یادآوری به خاطر آنست که بعدها هنگام نمایش فیلم در صورت دیده یا شنیده شدن عکس یا صدا، تهیهکنندگان فیلم «سو» نشوند و فرد یا افراد مزبور به دلیل قانون دادههای شخصی حق شکایت نداشته باشند.
همه چیز آماده است. با صدای کارگردان از بلندگو دستی، حرکتها آغاز میشود. چند نوجوانی که در برابر «تراک هات داگ» پشت سر هم نوبت گرفتهاند به طور طبیعی به سوی دریچه تراک حرکت میکنند، هات داگ میخرند، پولش را میپردازند و پی کار خود میروند و این صحنه با صدا در صحنه فیلمبرداری ضبط میشود. در طول فیلمبرداری گاه اشکالی پیش میآید که میبایست فیلمبرداری تکرارگردد. هات داگها به فروشنده پس داده میشوند و پولها باز گردانده میشوند تا سرانجام صحنه خرید هات داگ فیلمبرداری میشود و با خاتمه فیلمبرداری هر یک نفس راحتی میکشند و کاروان برای ظبط دنباله برنامه به استودیو باز میگردد.
وقتی از یکی از اعضای گروه نام محصول تلویزیونی را که در حال تهیه است پرسیدم با پوزش گفت از ما تعهد گرفته شده هیچ مطلبی در مورد سریال به کسی نگوییم.
مردم این نواحی به دیدن این صحنهها که با این همه پرسنل با دستگاهها و پروژکتورهای پایهدار و دوربینها و لوازم دیگر جابجا میشوند عادت دارند. اما وقتی ایرانیها این صحنهها را مشاهده میکنند به عادت معمول میگویند: اوه… این همه تدارک برای یک صحنه کوتاه و ناقابل…!؟