وصایای شارلی: نامه به دودوزه‌بازان

یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴ برابر با ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۵


ادعای این همه آدم‌هایی که اعلام کردند شارلی هستند کاملا نامربوط است. آن زمانی که‌ کاریکاتوریست‌های شارلی ابدو زنده بودند، شارلی بودن کار خیلی دشواری بود و نه حالا که دیگر نیستند!

در آن ۷ ژانویه‌ ۲۰۱۵ دو اسلامیست تروریست که به دفتر شارلی ابدو حمله‌ور شده بودند فقط سراغ یک نفر را گرفتند «شارب کجاست؟» مدیر هیئت تحریریه‌ مجله به نماد آزادی مطبوعات بدل شده بود، او را می‌خواستند حتمأ بکشند.

استفان شاربونی با شجاعت حیرت‌انگیزی نقش خود را به عهده گرفته بود. یک سال پس از بمب‌گذاری ۲۰۱۱ در دفتر مجله، او اعلام کرد که نه بچه دارد، نه همسر، نه ماشین و نه قرض و با کمال میل حاضر است به جای زانو زدن برای ادامه زندگی، ایستاده بمیرد. جمله‌ای معروف از زبان کسی که با هر گونه شعار و قهرمان‌بازی بیگانه بود.

استفان در محیطی بسیار ساده کودکی‌اش را گذراند. پدرش کارمند اداره پست یک شهرستان، سر میز غذا مرتب با پدربزرگی که از فرونت ناسیونال (جبهه ملی) دفاع می‌کرد، به بحث و مجادله سرگرم بود. شاربونی که سادگی رفتار و پوشاک‌اش زبانزد بود، به تنهایی می‌آموخت و هدف بزرگش خلق بامزه‌ترین، بهترین، تلخ‌ترین و نفس‌گیرترین کاریکاتورهای جهان بود. در آخر کار با توصیه‌های خیرخواهانه‌ دوستانی روبرو می‌شد  که  در رابطه با اسلام رادیکال مواضع و ملاحظات شرمگین داشتند و دخالت‌ آنها در کار، او را بیش از هر چیز خشمگین می‌ساخت.

استفان شاربونی

در  فیلم مستندی پیرامون شارلی ابدو محصول ۲۰۰۵ می‌شود به روشنی دید که وقتی پای تصاویری به میان می‌آمد که باید مردم را میخکوب کند، کاریکاتوریست‌های شجاع و بی‌پروای مجله  چطور عمل می‌کردند.

آنها می‌دانستند که ترکیبی این‌چنین از جوک‌های تند و تیز، طنز سیاسی رادیکال و شوخی هوشمندانه فقط در فرانسه خریدار دارد، در فرانسه‌ای که شوخ طبعی در آن سنت صدها ساله دارد. دست اندرکاران شارلی ابدو به این که تندترین مجله فکاهی دنیا را دارند، افتخار می‌کردند. به همین دلیل ادعای این همه آدم‌هایی که اعلام کردند شارلی هستند، ادعایی نامربوط بوده و هست. آن وقت‌ها که همه‌ کاریکاتوریست‌های شارلی ابدو زنده بودند، شارلی بودن کار خیلی دشواری بود.

آنها بسیار سختگیر بودند و فقط مطالب عالی، به مجله راه می یافت. شارلی ابدو جای خود را باز کرده بود ولی با فشار روزافزونی که پس از حرکات اعتراضی به کاریکاتوریست‌های محمد در دانمارک صورت گرفت، مجبور بودند مرتب خود را توضیح دهند. مخصوصأ دوستان چپ‌شان یک باره دچار نسبی‌گرایی سیاسی شدند. یعنی می‌شود وقتی که احزاب راست و کمدین های مشکوک از جمله پسرخوانده‌ ماری لوپن اقلیت‌ها را به مسخره می‌گیرند، یک مجله چپ مثل شارلی ابدو هم همین کار را بکند؟ مجله وارد جنگی پیچیده در دو جبهه شد: از یک سوعلیه جبهه ملی (فرونت ناسیونال) و از سوی دیگر در برابر اسلامیست‌های رادیکال و هم چنین در برابر آنها که باید در این نبرد همراه‌شان می بودند اما در گوشه‌ای به انتظار سرانجام کار نشسته بودند.

همین، موضوع کتاب «نامه به دودوزه‌بازان»است که شارب دو روز پیش از به قتل رسیدن خود در حمله تروریستی ۷ ژانویه به پایان رسانده بود. او ۴۷ سال داشت و این کتاب وصیت نامه‌اش به شمار می‌آید.  کتابی بی پروا، جذاب و پیچیده که هر کسی که شارلی بوده و یا می‌خواهد همچنان شارلی بماند، باید آن را بخواند.

*منبع: اشپیگل؛ ۱۸ ژوییه ۲۰۱۵

*مترجم: گلناز غبرایی

 

 

 

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=19054