مجید محمدی – همانطور که مقامات سیاسی و دولتی باید در برابر رفتارهایشان پاسخگو باشند رسانهها نیز باید چنین باشند چون بسیاری از آنها از منابع عمومیو مالیات شهروندان استفاده میکنند. رسانهها میتوانند به اندازهی سیاستمداران و مقامات فاسد باشند و قدرت انها به همان اندازه میتواند مخرب باشد. از این جهت در موضوع پوشش اخبار کُرونا میتوان و باید رسانههای بینالمللی فارسیزبان را مورد ارزیابی قرار داد. غیر از این، رسانههای بینالمللی فارسیزبان خارج کشور مسئولیت سنگین اطلاعرسانی برای جامعهای تحت سرکوب و تبلیغات سیاسی ۲۴ ساعته بر عهده دارند و بر اساس همین ماموریت باید مورد داوری قرار گیرند. اما واقعیت چیزهای دیگری به ما میگویند. به چند مورد که بیانگر این نکته هستند اشاره میکنم.
حرکت در چارچوب روایت چینی
به دلیل ترجمهای بودن بخش قابل توجهی از مطالب خبری و گزارشی رسانههای بینالمللی فارسیزبان خارج کشور (که در قالب تألیف و تولیدات رسانهی مربوطه به خوانندگان عرضه میشوند) معمولا روایت آنها در این رسانهها نیز منعکس میشود. رسانههایی که از آنها نقل میشود نیز معمولا رسانههای متحد با چپ هستند و نه مجموعه رسانهها با صداهای مختلف. در موضوع کُرونا روایت غالب همانا روایت چینی این همهگیری بوده است به این معنا که «چین رهبری مقابله را در اختیار دارد» و توانسته است ویروس را کنترل کند و «نظام سرمایهداری در این زمینه شکست خورده است.» بیبیسی فارسی در یکی از یادداشتهای خود عملا به بوق تبلیغات چین تبدیل شده و نظام سرمایهداری را ناتوان از مقابله با بیماریهای همهگیر معرفی میکند بدون آنکه اشاره کند این ویروس اصلا از چین به دیگر نقاط انتقال یافت و دولت چین بهموقع درباره آن به جامعه جهانی و نهادهای مسئول بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی اطلاع نداده است. مشکل در انتشار مطالب کمونیستی نیست؛ مشکل در عدم انتشار واقعیات و دیدگاه مقابل است. در برخی رسانههای دیگر اگر نویسندگان این ویروس را ویروس چینی معرفی میکردند با اتهام نژادپرستی مواجه شده و مطالبشان رد یا سانسور میشد. رسانههای ورشکستهی غربی که به بوق چپ تبدیل شدهاند در این ماجرا برای مخالفت با ترامپ به تریبون تبلیغات سیاسی دولت کمونیستی چین تبدیل شدند.
این رسانههای فارسیزبان در گزارش اطلاعات غلط سازمانهای بین المللی که امروز به بوق چین کمونیست (مثل اعلام اقدامات مناسب چین در جلوگیری از انتشار ویروس کُرونا) یا جمهوری اسلامی (مثل درخواست رفع تحریمها توسط مقامات سازمان ملل) تبدیل شدهاند کوتاهی داشتهاند. بعید است اکثر خوانندگان فارسیزبان اطلاع داشته باشند که سازمان بهداشت جهانی در ژانویه اعلام کرد ویروس کُرونا از انسان به انسان منتقل نمیشود (تکرار مهملات حزب کمونیست چین) چون این دروغها و اطلاعات نادرست به خوانندگان گزارش داده نشده است. همچنین بعید است خوانندگان بدانند چین در حالی که خود تولیدکنندهی ماسک است اخبار کُرونا را پنهان نگاه داشت تا دو میلیارد ماسک از دیگر کشورها خریداری کند. مقامات سازمان بهداشت جهانی حتی نسبت به انتقاد از چین هشدار دادند و این موضوع را پروندهسازی نامیدند گویی دولت چین که نقشی خارقالعاده در شیوع این بیماری داشته قربانی است. برخی از رسانههای غربی حتی قصابخانههای خیابانی چین یا «بازارهای خیس» را که در آن انواع حیوانات و جانوران برای خورده شدن به فروش میرسند، مورد ستایش قرار دادهاند.
این روایت البته با «پاکیزگی سیاسی» و سیاست هویتطلبی که اسلام و دولت چین را نژاد تلقی کرده و هرگونه انتقادی از آنها را نژادپرستی میخواند مطابقت دارد. این دو روایت کاملا توسط رسانههای غربی رعایت میشود و از همین جهت دستور دولت ترامپ در ژانویه برای بستن مرزها بر روی مسافران چینی بیگانهستیز و نژادپرستانه خوانده شد.
ورشکستگی در گزارش میدانی
شما مطالب رسانههای بینالمللی فارسیزبان خارج کشور را که مسئولیت گزارش در مورد ایران را دارند مرور کنید. اگر توانستید در گزارشهای آنها دریابید که ایران در بحران اخیر چه تعداد تجهیزات پزشکی و حفاظتی (ماسک، طلق صورت، پوشش بدن، دستگاه تنفس مصنوعی، جهاز تنفسی، کیت آزمایش و داروهای مورد استفاده) داشته، چه تعداد سفارش شده و کمبودها در چه حد و اندازهای بوده، باید به شما جایزهای یک میلیون دلاری داده شود. مشخص است که حکومت چنین اطلاعاتی را مثل دیگر اطلاعات منتشر نمیکند تا کارکنان این رسانهها «کپی- پیست» کنند. وظیفهی گزارشگر تماس با کادرهای بیمارستانی و شرکتهای تولیدکننده است تا این اطلاعات را استخراج و منتشر کند. مشخص است که ویراستاران حتی چنین گزارشهایی را به کارکنان خود سفارش ندادهاند تا در این زمینه تلاشهایی صورت گیرد.
موضوعی دیگری که یک رسانه میتواند گزارش دهد، تجربیات شخصی از مقابله با این بیماری یا از دست دادن عزیزی در این ماجراست. بوقهای تبلیغاتی رژیم با همان سیاست سیاهنمایی، این تجربیات را در آمریکا و اروپا گزارش میدهند ولی نه در ایران! رسانههای بینالمللی فارسیزبان خارج کشور نیر اکثرا با تنبلی تمام به تکرار مواضع مقامات مشغول بودهاند تا مصاحبه با افراد آسیبدیده. ایران اینترنشنال از این گونه گزارشها داشته است. بیبیسی فارسی، رادیو فردا و صدای آمریکا از این جهت از تنبلی مفرط رنج میبرند.
رادیو فردا و بیبیسی فارسی که نامههای تکنفرهی اصلاحطلبان را گزارش میدهند هیچ خبری در مورد نامهی ۵۳ تن از فعالان مدنی به صندوق بینالمللی پول برای خودداری از پرداخت وام (به بهانهی کُرونا) به جمهوری اسلامی منتشر نکردند. این نامه با اشاره به وضعیت فساد و گسترشطلبی جمهوری اسلامی احتمال تخصیص وام پنج میلیارد دلاری به نیازهای مردم را منتفی میشمرد.
هرقدر رسانهها بودجه و کادر بزرگتری داشته باشند (مثل رادیو فردا و صدای آمریکا و بیبیسی فارسی) از آنها انتظار بیشتری میرود اما اینها به دلیل دولتی بودن و مغازه بودن برای استخدام دوستان و آشنایان و باج دادن به مقامات سیاسی برای حفظ شغل خود یا کوتاهی برخی کارکنان در کار برای رفت و آمد آسان به ایران کاری نمیکنند و مثل کبریت بیخطر نمکشیده به حیاتشان ادامه میدهند چون میدانند بودجههای آنها کم و زیاد میشود اما قطع نمیشود.
اطلاع رسانی در مورد ویروس و روشهای مقابله با آن
بعد از گذشت حدود یک ماه از همهگیری بحران کُرونا در ایران برخی از این رسانههای فارسیزبان متوجه شدند که باید در این زمینه اطلاعات علمیو پزشکی را نیز منتقل کنند («از کُرونا بیشتر بدانیم» در وبسایت بیبیسی فارسی یا چیزی شبیه به این در وبسایت رادیو فردا). اکثر نویسندگان و ویراستاران این رسانهها همچنان از دریچهی چشم خبرگزاریهای امنیتی فارس و تسنیم به دنیا مینگرند (چون صبح که چشم باز میکنند اول آنها را دنبال میکنند) و اختلافات میان جناحها و افراد در قشر حاکم را جدیتر میگیرند. چون این خبرگزاریها کُرونا را جدی نگرفته یا توطئهی استکبار میدانستند رسانههای بینالمللی فارسیزبان نیز آن را از آغاز یک خطر بهداشت عمومی تلقی نکردند تا اینکه بیماری در اروپا و آمریکا به در خانههایشان رسید. اطلاع رسانیهای بهداشتی گرچه با تأخیر بسیار انجام گرفت اما یکی از کارکردهای ضروری این رسانهها به ویژه در شرایطی میبایست باشد که جمهوری اسلامی با روغن بنفشه (سیمای جمهوری اسلامی) و دعای هفتم صحیفه (خامنهای) و زیارت از راه دور (روحانی) میخواست این بیماری را شفا بخشد.
گرایش ضد آمریکایی
بیبیسی فارسی گرایش چپ و ضد آمریکایی خود را با شلختگی تمام در گزارش اخبار کُرونا در آمریکا با بیتوجهی به متن اخبار نشان داد. بیبیسی فارسی خبر دفن درگذشتگان نیویورک در گورهای جمعی در یک جزیره را بدون اشاره به اینکه این اجساد به کسانی تعلق دارد که کسی برای دریافت آنها نیامده و دو هفته در سردخانه ماندهاند منتشر کرد تا به اخبار منفی در مورد مدیریت این بحران در ایالات متحده و «جزیرهی مردگان» در بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی بدمد؛ گویی همهی مردگان در نیویورک بطور دستجمعی دفن می شوند. اینها از شاهکارهای روزنامهنگاری در بیبیسی فارسی هستند. روزنامهنگاران بیبیسی فارسی و خواهران و برادرانشان در رادیو فردا و صدای آمریکا اکثرا نه تنها دارای گرایش سیاسی در کار خود هستند (علیه ایالات متحده و اسرائیل) بلکه در این حرفه نیز شایستگی ندارند و یک خبر را نمیتوانند به درستی تنظیم کنند.
آمار درگذشتگان و موارد ابتلا
یکی از چالشیترین موضوعات در گزارش بحران کُرونا در ایران تعداد درگذشتگان و موارد مثبت آزمایشها است. از ابتدا مشخص بود که حکومت حقایق را پنهان میکند. در گزارش آمار از منابع دیگر غیر از آمار رسمی، شبکهی ایران اینترنشنال رویکرد تهاجمیتری داشت. بیبیسی فارسی فقط در یک روز آماری غیر از آمار رسمی اعلام کرد و بعد از آن از این جهت متوقف شد و به آمار رسمی اکتفا کرد. رادیو فردا به دفعات آمارهای دیگری را اعلام کرده است. اکثر رسانههای بینالمللی فارسیزبان بعد از چند هفته زبان و بیان خود را هماهنگ کردند و بجای اعلام آمار دولتی به عنوان «آمار» آنها را «آمار رسمی» خواندند.
فراتر از درگذشتگان و مبتلایان، رسانههای بینالمللی فارسیزبان رویکردی روشنگرانه و انتقادی در اعلام تعداد و کیفیت آزمایشها و تعداد تفکیکی آمارها در استانها و تعداد تجهیزات و لوازم پزشکی در دسترس و مورد نیاز نداشتند. آنها همه در این موارد موضعی انفعالی داشتهاند.
عدم درک پنهانکاری ساختاری
هر موضوعی که در ایران پیش میآید این رسانهها ابتدا فرض میکنند که قرار بوده جمهوری اسلامی شفاف باشد و همواره نخست گزارشهای حکومتی تحت عنوان واقعیت عرضه میشود. اما بعد از چند روز برخی از آنها متوجه میشوند که گزارش رسمی گزارش واقعی نیست. اینها از گذشته درس نگرفتهاند که حکومت جمهوری اسلامی بنایش بر پنهان کردن حقایق است و در گزارش گفتههای مقامات حتما باید عنوان «رسمی» یا «دولتی» را بر آنها نهاد؛ کاری که از ابتدا نمیکنند. بسیار عجیب است که در هر رخدادی گویی جمهوری اسلامی از نو متولد شده و بعد از مدتی تلاش میشود گزارشهای دولتی تصحیح و وارسی شود. در نظامی که رسانهها آزاد نیستند بنای کار بر پنهانکاری است و دیگر نیازی به اثبات دروغگویی یا تبیین پنهان کردن حقایق در هر مورد جدید نیست.
جناب مچگیر کم در استدلال ضعیف نیستی این مقاله در تفسیر عملکرد اکثریت رسانه های خارجی فارسی زبان و نه فقط یک رسانه خاص در اضافه ببینم خودت جزو کادر رادیو فردایی نکنه ؟!
مچگیر عزیز،
به نظرم در انتخاب اسم مستعارت بی سلیقگی کردی. انتقاد شما به مطالب انتقادی آقای محمدی از آیت الله بی بی سی و رادیو فردا و صدای آمریکا، نشان از این دارد که این رسانه ها اینقدر پول یا مفت از جیب مالیات دهندگان بی زبون بریتانیا و آمریکا دارند که ساندیس خور استخدام کردهاند. اگر ساندیس خور نیستی مگر وکیل این رسانه ها هستی؟ این روز ها هیچکس به دفاع از همچین سازمانهای بی سر و ته که میلیون ها دلار بودجه دارند مفت نمی اد دفاع کند.
درضمن آی کیو، مجید محمدی نویسنده است اگر حقی ازش ضایع بشه در هر جا که بتونه راجع به اش می نویسه ( کتاب ، مقاله، یادداشت ) اگر رپ می زد و خواننده بود خوب راجع به حقی که ازش گرفته شده بود رپ می زد. اگر نقاش بود راجع به اش نقاشی می کشید. حالا که تو ته آی کیو هستی بگو آقای محمدی چطوری بیاد بگه که این رسانه ها همه اش مهملات جمهوری اسلامی رو قرقره می کنند و دارند پول یا مفت می گیرند.
انتقاد از مجید محمدی چه هزینه ای برای مچگیر داشته که با اسم مستعار مطلبش را پست کرده است؟ چرا مچگیر مچ مقامات جمهوری اسلامی را نمی گیرد؟
جناب مچگیر عزیز
دو نکته. اول این که انتقادات من به رادیو فردا قبل از قطع همکاری با این رسانه جریان داشت و به علت انتقاد از آن در همین سایت کیهان لندن تصفیه شدم. انتقادات من ربطی به همکاری یا عدم همکاری ندارد. نکته دوم این که شما به جای تمرکز بر “گوینده” به “گفته” توجه کنید. ببینید انتقادات وارد است یا نه. با نیت سنجی نمی توانید مشکلات این رسانه ها را به زیر قالی بفرستید.
آقای محمدی که تا چندی پیش از تفسیرگران ثابت رادیو فردا بودند از زمانی انتقاد از این رسانه را آغاز کردند که تصمیم گرفتند از همکاری با ایشان صرف نظر کنند.این اولین بار نیست که آقای محمدی از کیهان لندن برای حمله به رسانههائی که ایشان را کنار گذاشتند استفاده میکنند.
ضمن تایید مقاله آقای محمدی، بنظر می رسد عملکرد رسانه های فارسی زبان، می بایست در کانتکستی گسترده تر و در ورای دیدگاه ها و وابستگی های سیاسی کارمندان آنان ، مورد ارزیابی قرار گیرد.
در چند دهه اخیر، ساختارهای فرهنگی واجتماعی جهان تحت تاثیر مفاهیمی همچون پست مدرنیسم، نسبیت گرایی فرهنگی، نهضت های چپگرایانه، ضدیت با جهانشمولی و مطلق بودن حقوق بشر، هویت طلبی، ضدیت با تمدن غربی، چند فرهنگی، نسبیت گرایی اخلاقی، اسراییل ستیزی، نخبه گرایی و تمامیت خواهی چپگرایانه قرار داشته اند.
در این جهان پست مدرن و نسبیتی، معیار و شاخص فرهنگی و اخلاقی و معرفتی وجود ندارد.
نخبه های چپگرا، ضمن اینکه انحصار طلب و تمامیت خواه هستند، از هر گونه معیار و استانداردی بیزار می باشند ، چون می دانند با معیارها و دست آوردهای تمدن غربی، مورد قضاوت کوبنده قرار خواهند گرفت.
در جهان غرب، یک گرافیتی زشت بر روی دیوار به عنوان هنری همتراز نقاشی میکل آنژ ، خمینی قدیسی والاتر از توماس پین Thomas Paine ، کشور مفلوک مصر بدلیل داشتن اهرام پنج هزار ساله ( که به قیمت خون صدها هزار برده ساخته شدند) ریشه دار تر و متمدن تر از آمریکا، ختنه دختران در جوامع اسلامی یک سنت هم تراز آیین های عید پاک، جفنگ نامه هایی مانند حلیت المتقین همتراز کتاب اصل انواع چارلز داروین و اصول ریاضی فلسفه طبیعی اثر آیساک نیوتون ، محسوب و معرفی می شوند.
از نظر چپهای پست مدرن و نسبیت گرا، همه فرهنگها برابر و درخور احترام هستند. ضمن اینکه آمریکاییان به عنوان Hillbilly و Redneck های نژاد پرست و خنگ همواره مورد انتقاد قرار می گیرند.
این نخبگان چپگرا، که لزوما همه آنها سیاستمدار نیستند، شبکه گسترده و پر نفوذ دولت پنهان Deep State را تشکیل می دهند و در ساختارهای آکادمیک ( مانند آیوی لیگ، استنفورد) ،فرهنگی ( اسکار و هالیوود) ، رسانه ایی ( سی ان ان، ان بی سی) ، تکنولوژیکی و ارتباطی ( سیلیکون ولی، اپل، گوگل) ، امنیتی ( اف بی آی) ، سیاسی ( رده های میانی وزارت خارجه) ، سازمانهای بین المللی ( یونسکو، یونیسف ، بهداشت جهانی ) نفوذ دارند و افکار عمومی را شکل می دهند.
خلاصه اینکه نان وفلسفه وجودی این جماعت خبیث و بی اخلاق ، در گرو ضدیت با تمدن غربی و دعوت دیگران به بازگشت به فرهنگ خویش است. از نظر آنان همه انسانها باید تا ابد در غل و زنجیر فرهنگی جوامع خود گرفتار باشند وهویت فردی وانسانی را به فراموشی بسپارند.
از دروغ گویان، کلاشان، متقلبان، کلاهبرداران، شیادان و شارلاطانها چه انتظاری دارید؟ – یا ریشوو عمامه ای و یا چادری، یا کراواتی، کت شلواری و یا با آخرین مدلهای زنانه در آنچنان رسانه های فارسی زبان در خارج! بسیار ممنون از مقاله بسیار زیبایتان – و با تشکر از کیهان لندن برای متعهد ماندن به قول خود در “صداقت در روایت” که بنا به آموزه خبرنگاری داده اند! آفرین بر کیهان لندن!
مقاله خوبی است. گویا نیوز نیم ساعت گذاشت و بعد برداشت. مثل اینکه دستور از بالا بهشون رسید. خخخخ . اقای محمدی چوب را خوب جایی ….
مدت هاست که وقتی اخبار کرونا را نه تنها از رسانه های جهانی فارسی بلکه همینطور از رسانههایی مثل فرانس ۲۴ انگلیسی، سی ان ان، و… و چه بسیار از همین ایران اینترنشنال دو دوزه باز و … میشنوم عصبانی و غمزده به خودم میگم آخه یک نفر نیست که یک چیزی بنویسد و این بی آبرویی خبری، این چیزی که فقط شلختگی آنها نیست بلکه گرایش کثیف آنها به حفظ نظام فاسدی است که مطابق سیاست های مالی و حتی احتمالا سیاست های اصولا ضد ایرانی برخی از آنهاست. و حالا این نوشته مرهمی بر درد من شد، اما من فکر میکنم ما ایرانی ها بخصوص آنها که زبان انگلیسی میدانند باید در کامنت گذاشتن پای انتشارات این رسانه ها بسیار کوشا باشند. فرقی نمیکند چه در کامنت برای انتشارات رسانه هایی از نوعی که این نوشته اشاره میکند و یا گاهی اگر نوشته ای گویا واقعیت ها ی انسانی وسیاسی بحران کرونا و یا هر شرایط و مبحثی به ویژه مربوط به ایران است . این کامنت ها در فاش کردن سیاست های فاسد و کثیف آنها و جلو گیری از ایجاد گرایش های جهانی مطابق میل آنها نقش کار سازی دارد
جناب محمدی خیلی مطلب دقیق و رسا نوشته اید. موافقم.
سلام
مطالبتان کاملا صحیح بود فقط یک نکته را جا انداختید این که اعلام آماری غیر از ستاد ملی کرونا از طرف هرشخص باشد جرم محسوب شده و فرد خاطی به زندان انداخته میشود عملا در چنین سیستمی گفتن وافعیت جرم و زندانی دارد که هیچ رسانه ای بدین موضوع اشاره نکرده و یا از کنار آن به راحتی گذشته اند جا دارد لااقل شما به عنوان رسانه بیشتر بدین موضوع توجه نمایید تا شرایط داخل ایران را با کشورهای دیگر و آزاد مقایسه نکنند
اینکه رژیم پلیدی اسلامی که در راس آن «سیدها» هستند و اموال آنرا به یغما می برند, در تمام زمینه ها دروغ می گوید, بر هیچکس پوشیده نیست. به رسانه های پارسی زبان مانند BBC رادیو فردا و رادیو پیام اسرائیل نباید توجه کرد اینها فقط بیان کننده گزارشهای درونی نظام اسلامی هستند. کافی است یک آدم خردمندی به رادیو پیام اسرائیل گوش دهد غیر از تفصیر سیاسی آقای منشه امیر بقیه اش مانند آن هست که سازمان پشم و شیشه (تلویزیون) و روضه(رادیو) نظام اسلامی می گوید۰ مردم ایران گروگان این نظام هستند و آنها مانند اجداشان که به ما موالی (ایرانی اسیر) می گفتند رفتار می کنند۰ جاییکه به پول دارو و درمان مردم رحم نکنند و آنرا بالا بکشند چه انتطاری باید داشت که آمار درستی در مورد مبتلایان به کرونا و تعداد کشته شدگان بدهند۰ در یک Pandemic یا انتقال بیماری واگیر از یک آدم به دیگری در ابتدای کار هر دو روز یکبار تعداد دو برابر می شود و به صورت رشد نمادی Exponential growth پیش می رود وقتی در هر۱۵ روز تعداد دو برابر شد آنوقت است که دارد از سرعت آن کاسته می شود ولی این دلیلی نیست که بیماری بر طرف شده با توجه به
Basic reproduction number که آنرا با R(0) نشان می دهند وقتی که R0<1 کوچکتر از یک یا مساوی آن شد آنوقت است که هر بیمار یک تن یا کمتر را به بیماری کرونا مبتلا می کند که کشور ما به این مرحله نرسیده در تهران که بیشترین جمعیت را دارد زیادترین مبتلایان را دارد. به هر حال با فرمولها می شود به همه چیز پی برد.
با نظریات کلی شما موافقم آقای محمدی. کارمندان این رسانه ها نه بیمِ جانْ که ترسِ نان دارند! در یک فضای رقابتی شاید به تعداد انگشتان یک دست در بین آنها ژورنالیست حرفه ای و کاربلد پیدا نکنیم. با نظریات شما که اینها چپ هستند (حتی به مفهوم رایج، نه مفهوم دقیق فلسفی و سیاسی) موافق نیستم. به نظر من آن فردی که ایدئولوژی چپ دارد، باید بفهمد که دشمنانِ مردم و طبقه کارگر، همانا آخوندهای مفت خور و بازاریانِ دلال صفتِ هوادار آنان هستند. بزرگترین دشمن همان جمهوری اسلامی است.
حالا اگر به جای کامنت (نظر) که ندارم، یه سوال بکنم، حضرت آقائیکه پرمدعا، فیلسوف، وسیاستمدار است، ولی بنظر میآید کسی نیست جز اطلاعاتی رژیم، پاسخ میدهد ” می فهمی؟ “…
اما:
سوال: اگر براستی رادیوفردا، بی بی سی فارسی، و صدای امریکا رسانه های حامی رژیم هستند، همین دو روز پیش هم ترامپ با انتقاد از صدای امریکا، آنها را حامی رژیم ایران نامید.
و اگر بی بی سی به نیابت دولت بریتانیا و آن دو دیگر به نیابت حداقل چپ امریکا مثلا دمکراتها حامی رژیم ایران است.
و چین و روس هم تمام عیار حامی تضمینی رژیم بوده اند.
وسایر کشورهای پر قدرت، متوسط، وکم قدرت هم عناد بارژیم ندارند. بقیه می مانند اسرائیل و جمهوری خواهان امریکا.
از جمهوریخواهان هم ترامپ بدنبال تغییر رژیم نیست، اسرائیل هم بهتر ازهمه ما میداند که سرانجام این مرغ تخم طلا رفتنی نیست. پس چه کسی، چه گروهی،اقلیتی و یا اکثریت ۷۵ میلیونی بینوا و درمانده قادر خواهد بود کاری کند؟ ایرانیان اروپا و امریکا هم رژیم تسخیرشان کرده است پس براستی موضوع چیست؟ تا کی؟ مغزمان پوسید و سر در نمیآوریم؟ یه نفر باسواد و دلسوز پاسخ دهد لطفا
با احترام . ضمن قدردانى از انتشار اینگونه مطالب ، عرض مینمایم ، پرسنل اینگونه رسانه ها ، آنقدر بى پِرَنسیب ، و مفلوک هستند که ، از اینکه رذل و مزدور خطاب بشوند نیز ، اِبایى ندارند . بعنوان مثال ، اى کاش فقط در خط کثیف ِ حکومت بشدت اسلامى ِ حاکم بر ایران گام برمیداشتند اما متن را خودشان مینوشتند .
این اراذل ِ مورد ِ اشاره ، رسما همان الفاظ و همان عناوین و همان متون ِ حکومت ِ بشدت کثیف ِ ، و اسلامى ِ حاکم بر ایران را ،
((کپى و باز نشر )) مینمایند .
امیدوارم و در همین راستا تلاش مینمایم تا روزى ، این اراذل ِ فوق الاشاره ، مجبور باشند علنا به پرسشهاى ملت ایران ، پاسخ بدهند .
کاملا با نکته های این مقاله عالی موافقم نه تنها این رسانه ها در خدمت اهداف شوم ج ا هستند بلکه با نگاهی کوتاه به کادر این رسانه ها و تپق زدن ها و بی سوادی وبیشتر درگیر بود گوینده خبر با موهاش تا مخاطبین خبر همه و همه نشان از پایین و عامی بودن یک مشت اعضا قبیله فوم و خویش به استخدام درآمده دارد محتوای خبری این رسانهها هم چیزی جز تکرار مهملات و دروغ های رسانه های داخل ج ا منحوس نیست و اشاره به تنبلی و بی خطر بودن این قوم مفت خور کاملا درست است
کرونا اپیدمی رسانه های عمومی است .