روشنک آسترکی – ۱۲ اردیبهشتماه، روز معلم در ایران، در حالی فرا رسیده که آموزگاران امسال نیز مانند سالهای گذشته با مشکلات زیادی روبرو هستند و بحرانهای شغلی و هزینههای زندگی آنها نه تنها نسبت به گذشته کمتر نشده بلکه ابعاد بیشتری یافته است.
![](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2018/05/amoozgaran.jpg)
درباره روز معلم باید یادآوری کرد که یونسکو از سال ۱۹۹۴ روز ۵ اکتبر را تقریبا همزمان با آغاز سال تحصیلی در دنیا روز جهانی معلم نامیده است. اما پیشینهی روز معلم در ایران به اعتراضات صنفی آموزگاران در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ در میدان بهارستان تهران بر میگردد که طی آن ابوالحسن خانعلی یکی از آموزگاران شرکتکننده در اعتراض با شلیک گلولهی پلیس کشته شد. این روز همان زمان از سوی دولت وقت به عنوان روز معلم به رسمیت شناخته شد. اما پس از انقلاب اسلامی، زمامداران تازه به قدرت رسیده، مناسبت آن را با کشته شدن مرتضی مطهری که روز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ ترور شد ولی خبرش را یک روز دیرتر اعلام کردند، تحریف و به وی نسبت داده شد! جمهوری اسلامی پس از استقرار برای جابجایی روز جهانی کارگر نیز تلاش کرد اما موفق نشد آن را مانند بسیاری از مناسبتهای جهانی و ملی از فرهنگ جامعه حذف کند.
![video](https://kayhan.london/fa/wp-content/uploads/2020/05/d8add8a8db8cd8a8db8c-mp4-1.jpeg)
حالا که چهار دهه از این تحریف و اصرار آموزگاران بر روز صنفی و حقوق خود میگذرد، چند روز پیش، وزارت آموزش و پروش اقدام به اخراج محمد حبیبی فعال صنفی آموزگاران و عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان آنهم با حکمی عجیب کرده است: «غیبت غیرموجه»! در حالی که زندانی کردن این آموزگار «غیرموجه» است!
محمد حبیبی اردیبهشت سال ۱۳۹۷ در جریان تجمع اعتراضی معلمان در مقابل مجلس شورای اسلامی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و چند ماه بعد در دادگاه به ۱۰ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و دو سال ممنوعیت از فعالیت در احزاب و گروهها محکوم شد.
جدا از تهدیدها و فشارهای امنیتی و محاکمه آموزگارانی که به فعالیت صنفی مشغول هستند و مطالبات این قشر را با استفاده از حق قانونی اعتصاب و تجمع و صدور بیانیه پیگیری میکنند، وضعیت معیشتی آموزگاران نیز هر سال از سال پیشتر بدتر میشود. هرچند جمهوری اسلامی از چهار دهه پیش تا کنون همواره شعارهایی برای حمایت از آموزگاران و احترام به جایگاه آنها مطرح کرده است اما در واقعیت شأن آموزگاران در جنبههای مختلف از سوی نظام زیر پرسش رفته و جایگاه آنها با تبلیغات منفی رسانههای حکومتی نیز تنزل پیدا کرده است.
یکی از اعضای کانون صنفی معلمان در گفتگو با کیهان لندن معتقد است «مشکلات صنف آموزگاران آنقدر زیاد و همگی مهم هستند که نمیتوان یکی از آنها را به عنوان مهمترین انتخاب کرد. همه این مشکلات برای آموزگاران مهم است و همگی قابل توجه و نیازمند حل و برطرف شدن هستند.»
این آموزگار به کیهان لندن میگوید: «یکی از نخستین مشکلات آموزگاران در ایران، جایگاه اجتماعی آنهاست. این جایگاهی که الان در جامعه تعریف شده و بر آن صحه نیز گذاشته میشود اصلا در شأن معلم نیست. این موضوع را اینطور میتوانم توضیح بدهم که برای نمونه صداوسیما از آموزگاران به عنوان ابزار استفاده میکند مثلا هر پرداختی که در برنامههای دولت است تا انجام بدهد در بوق و کرنا میکنند در صورتی که وزارت آموزش و پرورش زیر آن پرداخت میزند و اصلا انجام نمیشود! در نتیجه وقتی ما در سطح جامعه مثلا در فروشگاه، باشگاه یا هر جای دیگر برویم که احیانا شغل ما را میپرسند به محض اینکه بدانند ما آموزگار هستیم، میگویند به شما که فلان امتیاز و پرداخت را دریافت کردهاید و باز هم غُر میزنید! در حالی که در بقیه وزارتخانهها پرداختها و پاداشها و امتیازات زیادی داده میشود که هیچ وقت در صداوسیما یا از سوی مقامات دولتی مطرح نمیشود و شأن کارمندان آنها زیر سوال نمیرود.»
به عقیده این آموزگار، صداوسیما و رسانههای حکومتی در پی برجسته کردن اشتباهاتی که از سوی برخی از آموزگاران و به ندرت انجام میشود هستند: «موضوع بعدی که آموزگاران در ایران با آن درگیر هستند این است که در همه اصناف ممکن است خوب و بد و متوسط داشته باشیم؛ در صنف ما نیز همینطور؛ مثلاً یک کارمند بانک ممکن است کارمند خوشرویی باشد و کارمند دیگری ممکن است خوشرو نباشد اما هیچوقت در صداوسیما و مطبوعات به بد بودن کارمند وزارتخانههای دیگر اشاره نمیشود در صورتی که همیشه اولین کاری که با معلم میکنند این است که دست میگذارند روی اشتباهات! البته درست است که معلمان به دلیل اهمیت و حساسیت شغلشان میبایست دارای اشتباهات کمتری باشند اما از یکسو به هر حال ممکن است آموزگاری هم رفتار اشتباهی کند و از سوی دیگر نه مسئولان و نه رسانهها به اهمیت و حساسیت این شغل بها نمیدهند! ولی اشتباهات احتمالی اعضای این صنف توسط صداوسیما برجسته میشود.»
https://kayhan.london/1398/10/02/%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d8%b3%d8%b1%db%8c-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7
موضوع مبلغ ناچیز دریافتی آموزگاران ایران به عنوان «حقوق معلمی» نیز از جمله مواردی است که ابزاری برای وارانه جلوه دادن زحمت آموزگاران و ایجاد فشار روانی به آنها از سوی رسانههای حکومتی است. این در حالیست که در بسیاری از کشورها حقوق آموزگاران به دلیل اهمیت و حساسیت شغل آنها در آموزش و پرورش نسلهای آیندهی کشور جزو بیشترین دریافتی کارمندان است. کشورهایی که به شغل آموزگاران اهمیت میدهند از جمله معتقدند آموزگار باید بینیاز و داری آرامش مادی و روانی باشد تا بتواند موضوع مهم تدریس و آموزش دانشآموزان را در خدمت سازندگی کشورشان به خوبی انجام دهد.
عضو کانون صنفی معلمان در اینباره توضیح میدهد: «معلمانی که تدریس میکنند ۲۴ ساعت و معلمانی که به عنوان کادر مدرسه شاغل هستند ۴۴ ساعت در هفته سر کار حاضر میشوند اما این به معنای این نیست که بقیه ساعات روز هیچ کاری نمیکند و بیکارند. تصحیح برگههای امتحانی و تکالیف دانشآموزان، طرح سوال، مطالعه و بهروز شدن از جمله وظایف و کارهای آموزگاران است اما دیده نمیشود و مدام از صداوسیما این نکته برجسته میشود که معلمان فقط چند ساعت در روز سر کلاس میروند و در عوض ساعات بیکاری و تعطیلات طولانی در تابستان دارند و به اصطلاح «حقوق مفت» میگیرند. در حالی که این ساز و کار آموزش و پرورش در همه جهان هم برای معلم و هم برای دانشآموزان و خانوادهها به دلیل همان اهمیت و حساسیت این شغل است! من به بخش مالی قضیه کار ندارم اما این نیز یکی از مواردی است که بجای درک آن، سعی میکنند شأن اجتماعی آموزگاران را زیر سوال ببرند!»
به گفته این آموزگار، زیر ذرهبین قرار گرفتن زندگی و فعالیت آموزگاران از جمله موارد قابل توجهی است که برای این صنف به فشار مضاعف تبدیل شده: «در آموزش و پرورش امنیت شغلی اصلا وجود ندارد. معلمان دو دسته هستند؛ دسته اول جدید به آموزش و پرورش وارد شدهاند و گروه دیگر معلمان قدیمیتر هستند. معلمانی که تازهوارد هستند نمیدانم از کجا چی شنیده یا چه کسی چه چیزی به آنها گفته است که اگر زن هستند فکر میکنند باید حتما چادر سر کنند و اگر مرد هستند حتما باید ملاحظاتی داشته باشند! من امسال هر چه با معلمان جدید صحبت کردم که بفهمم واقعا کجای کار میلنگد که مثلا این خانمی که امسال آمده و دانشجوی دکترا است و بسیار فرهیخته هم هست، مجبور است چادر سر کند و به مدرسه بیاید در حالی که بیرون مدرسه اینطور نیست. من متوجه نشدم که کجا و در چه قسمتی از روند استخدامی به آنها فشار میآورند که اگر میخواهند استخدام شوند باید این شیوه حجاب را رعایت کنند! البته به نظرم همکاران نباید زیر بار بروند و اگر چنین فشاری را میپذیرند از ضعف آگاهی آنهاست.»
وی ادامه میدهد: «همکاران قدیمی هم که مسئله پوشش ندارند و مجبور به استفاده از چادر نیستند مشکلات دیگری دارند؛ همیشه زیر ذرهبین هستند که آیا در مراسم مذهبی شرکت میکنند؛ آیا در تجمع صنفی شرکت داشتند؛ آیا به دیدار خانواده آموزگاران زندانی رفتهاند و حتی در چه مجالس و مجامعی شرکت میکنند! و یا اینکه آیا در خانواده آموزگار مربوطه، فرد سیاسی یا فردی که به دلیل مسائل سیاسی/ امنیتی حکم گرفته باشد وجود دارد یا نه؟ حتی فرمی در آموزش و پرورش وجود دارد که وقتی یک معلم میخواهد سفر خارج برود باید آن را پر کند که کجا میرود، به چه دلیل میرود، در آن کشور کجا ساکن است و… به نظر من همه اینها تهدید و کنترل ما آموزگاران است. حتی معلمانی که کمی فعالیت صنفی داشته باشند مدام از طرف وزارت اطلاعات تهدید تلفنی یا احضار میشوند. واقعا در شغل ما هیچ امنیتی وجود ندارد.»
https://kayhan.london/1397/02/20/%d8%aa%d8%ac%d9%85%d8%b9-%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%b6%db%8c-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%db%8c%d8%b4-%d8%a7%d8%b2-10-%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d8%a7
همه این فشارهای روانی از سوی رسانههای حکومتی و وزارت آموزش و پرورش به آموزگاران در حالی اتفاق میافتد که بر خلاف تصور عمومی، آموزگاران میزان دریافتی بسیار کمتری نسبت به بسیاری از کارمندان دیگر دولت دارند. این موضوع سالهاست به یکی از اصلیترین مشکلات صنفی آموزگاران تبدیل شده و دولتهای مختلف هم یکی پس از دیگری با وعدههای بهبود و ترمیم دستمزد آموزگاران سر کار آمده و میروند و این وعده به فراموشی سپرده میشود.
همسانسازی حقوق معلمان یکی از وعدههای اخیر دولت بود که از سوی محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه مطرح شد اما مانند وعدههای دیگر عملی نشد و اعتراضهای زیادی را در هفتههای گذشته از سوی معلمان به دنبال داشت.
عضو کانون صنفی معلمان درباره این موضوع میگوید: «به زبان ساده یک معلم با مدرک لیسانس حداکثر حقوقی که در بدو ورود به آموزش و پرورش میگیرد کمتر از دو میلیون تومان و تقریبا برابر با حداقل دستمزد است اما وقتی هم سابقه کار پیدا میکند و به اصطلاح «سنوات» میگیرد باز این حقوق حداکثر فقط به دو میلیون تومان میرسد و این واقعا دردناک است. شما در نظر بگیرید خط فقر در ایران از منابع مختلف بین ۶ تا ۸ میلیون محاسبه شده است! یکی از دلایلی که برای پایه حقوق اندک معلمان عنوان میکنند، ساعات کار در هفته است. همچنین ما یکسری معلم هم داریم که در ادارات آموزش و پرورش کار میکنند که آنها نیز حقوقشان از معلمهایی که تدریس میکنند بیشتر است. اخیرا برای ماجرای همسانسازی حقوق معلمان، محمدباقر نوبخت [رئیس سازمان برنامه و بودجه] گفته بود برای اینکه حقوق بتواند تورم را پوشش بدهد و حقوق آموزش و پرورشیها اینقدر پایین نباشد دولت ۵۰ درصد به حقوق همه کارمندان دولت که حقوقشان در حد معلمان است اضافه میکند. با اینهمه هیچی به حقوق معلمان اضافه نشد و دولت اعلام کرد اول باید معلمان رتبهبندی بشوند. رتبهبندی هم اینطور است که حقوق همه معلمان در همه مقاطع تحصیلی با هم به یک میزان بالا بروند و در این روند سنوات و پایه شغلی محاسبه شود. درواقع معلمی که سابقه شغلی او ۲۰ سال است و در یک شهر محروم تدریس می کنند با معلمی که سوابق شغلی مشابه دارد اما در شهر خودش ساکن و در حال تدریس است حقوقشان متفاوت حساب میشود. همینطور سابقه کار بیشتر موجب دریافتی بیشتر هم میشود. دولت سالهاست میگوید معلمان باید رتبهبندی شوند اما واقعیت اینست که امسال هم که شرط افزایش ۵۰ درصدی حقوق را، رتبهبندی عنوان کردند به صورت نصفه و نیمه رتبهبندی کردند بطوری که نه تنها بالاخره معلمان رتبهبندی نشدند بلکه شیوه عملکرد دولت و وزارت آموزش و پرورش و اما و اگرها و تبصرههایی که گذاشتند در این کار، بیشتر موجب اعتراض آموزگاران و تفرقه میان آنها شد. برای نمونه معلمانی که در ادارات کار میکرد حقوقشان تا ۵-۶ میلیون تومان افزایش یافت اما معلمی که در مدارس شاغل و در حال تدریس است نهایتاً ۷۰۰ هزار تومان به حقوقاش اضافه شد و هرچه هم حقوق دریافتی معلمان در مدارس از پیش بیشتر بود، کمتر به آن اضافه شد، یعنی در نهایت معلمان شاغل در مدارس باز هم حتی به خط فقر هم نرسیدند و اضافه حقوق ۵۰ درصدی هم شامل حالشان نشد. معلمان معتقدند آقای اللهیار ترکمن [معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش] که معلمان اصلا از او رضایت ندارند، مسئول این روند رتبهبندی بوده و کلاه بزرگی سر معلمان گذاشته است.»
در این میان آموزگاران بهای اصلی ناکارآمدی دولت در عدم بازسازی مدارس و هزینه نکردن برای توسعه و بهبود مدارس را نیز پرداخت میکنند: «کمبود فضا و امکانات آموزشی یکی از مشکلات دیگری است که معلمان با آن روبرو هستند. چون هر چه فضای آموزشی بیشتر غیراستاندارد و امکانات و تجهیزات آموزشی کمتر باشد، برآیند کار آموزگار پایینتر میآید و بازخورد اجتماعی و برخوردی که با معلمان میشود تحت تأثیر این موضوع قرار میگیرد. درواقع انتظار جامعه از نتیجهی کار آموزگاران برآورده نمیشود و این دو متغیر هم از جمله مشکلات معلمان در ایران است.»
اما مشکلات معلمان زوایای دیگری نیز دارد که نمونه آن برخوردار نبودن از سادهترین تسهیلات و امکانات شغلی است. این عضو کانون صنفی معلمان در پایان گفتگو با کیهان لندن میگوید: «عدم سرویسدهی دولت به معلمان هم از مشکلات دیگر است. یک مثال ساده اینکه معلمان از ۷:۳۰ صبح تا ساعت ۱۲ یا ۲ ظهر در مدرسه هستند و در این زمان، هزینهی خوراکی که به معلمان داده میشود از جیب خود معلمان پرداخت میشود. یعنی معلمهای هر مدرسه خودشان پول از جیبشان میگذارند که اگر قرار است صبحانه یا شیرینی یا بیسکویتی در زنگ تفریح خورده شود، هزینهاش تأمین شود در صورتی که کمترین حق یک کارمند اینست که در زمانی که سر کار است وزارتخانه یک خوراکی هرچند کوچک برای او در نظر بگیرد. این ممکن است مسئله پیش پاافتادهای به نظر بیاید اما شما تصور کنید در مدت طولانی و طی چند سال برای اینهمه مدرسه و معلم در شهرها و روستاهای مختلف این مسئله، به موضوع مهمی تبدیل میشود. مشکل دیگر اینکه همکاران سرویس رفت و آمد ندارند و اگر سرویسی برای آنها در نظر گرفته شود هزینهاش را باید از همین حقوق ناچیز خودشان پرداخت کنند. برای مثال مدرسهای که در حاشیه شهر است و معلمان باید هر روز مثلا ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر از مرکز شهر به آنجا بروند همان حقوقی را میگیرند که معلمی که به مدرسه مرکز شهر میرود میگیرد؛ اما آن معلم باید هزینه رفت و آمدش را نیز پرداخت کند.»
ج.ا به معلمان خود کمتر از ۲۰۰ دلار حقوق میدهد و به مزدوران خارجی خود در سوریه ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار.
قدر عافیت آن داند که به مصیبتی گرفتار آید. کودکان و نوجوانان آینده ساز همان کشور هستند. سازنده جوانان کشور هم بیش از خانواده، معلم ها هستند. به قول آقای ساسان کمالی، دوران پهلوی آنتراکت بین دو نیمه فیلم سینمائی بود.