محمدرضا حمیدی- شنبه پیش طی مراسمیدر تالار دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران به محمد جواد ظریف و علی اکبر صالحی وزرای خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمیاز سوی فدراسیون ورزشهای زورخانهای تندیس و لباس پهلوانی اهدا شد.
در این مراسم عباس زندی قهرمان کشتی آزاد ایران و جهان نیز به همین افتخار نائل آمد. اعطای این عنوان به ظریف و صالحی اعضای تیم مذاکرات هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ میتواند حرکت معناداری باشد زیرا مذاکره کنندگان هستهای این روزها در ایران به قهرمانان ملی تبدیل شدهاند.
نتیجه مثبت گفتگوهای هستهای در واقع پیروزی دولت تدبیر و اعتدال و به طور کلی میانهروها بود که از یک طرف زبان دراز تندروها را کوتاه کرد و از سوی دیگر نام مذاکره کنندگان هستهای را به فهرست قهرمانان ملی تاریخ ایران اضافه نمود و همزمان توانست دشمنان سرسخت این مذاکرات را مانند شریعتمداری کیهان، مصباح یزدی و دار و دسته او، احمد جنتی رئیس شورای نگهبان و آخوندهای هم فکر آنها را در محاق ببرد. در این میان حمایت رهبر رژیم از تیم مذاکره کننده که اثر ناچاری و به خاطر اوضاع به هم ریخته اقتصادی، مالی و بانکی و در یک کلام بی پولی رژیم و خوردن کفگیر به ته دیگ بود را باید به قدرت میانهروها اضافه کرد، البته خیر این کار دیر یا زود به گروه حماس، حزبالله، حوثیهای یمن و بشار اسد خواهد رسید.
در همین احوال تندروها که این روزها دور از دستشان خارج شده دندان روی جگر گذاشته و منتظر اشاره رهبر هستند تا به میدان بازگردند. اما به نظر میرسد آنها تا هنگام نهایی شدن استراتژی جدید انتخابات که با توجه به شرایط کنونی کشور و میدانداری دولت روحانی و میانهروها در حال بررسی است باید در انتظار بنشینند. به احتمال فراوان سیاستهای جدید حکومت تندروها و رهبران آنها را در شرایطی نه چندان خوشحال قرار خواهد داد تا جایی که این نگرانی در سخنان آیتالله جنتی هم منعکس است زیرا او احساس کرده که گفتگوهای مربوط به انتخابات و چگونگی ترکیب مجلس آینده که میان رهبر، حسن روحانی رئیس جمهوری، هاشمیرفسنجانی و علی اکبر ولایتی و برخی دیگر از محارم آغاز شده است بعید نیست منجر به تغییر سمت و یا بازنشستگی او شود.
تجربه تحریمها به حکومت ولایت فقیه نشان داده در شرایطی که کنترل اقتصادی، مالی، بانکی حتی اختیار فروش نفت ایران در اختیار کشورهای صنعتی است رژیم برای ادامه زندگی راهی جز تعامل با قدرتهای بزرگ در پیش رو ندارد.
علی اکبرهاشمی رفسنجانی قطعا تافته جدا بافتهای نیست و در اساس با آخوندهای همقطار خود آنقدرها تفاوت ندارد. اما او بدون تردید میانهرو و طرفدار اسلام رحمانی است. رفسنجانی زندگی خوب و امروزی را دوست دارد. هیچ یک از پسرانش آخوند نشده و همگی در خارج درس خواندهاند.
از میان آخوندهای انقلابی رفسنجانی خیلی زودتر از خامنهای و دیگران متوجه وخامت اوضاع اقتصادی مملکت به دلیل تحریمها شد. او از میزان صادرات غیر نفتی و بسیار محدود ایران خبر داشته و میدانسته شعارهای صد تا یک غاز رهبر و اطرافیانش که میگفتند تحریمها موجب خودکفایی شده دروغی بیش نیست و رژیم سرانجام روزی تاوان نادان فرض کردن مردم را خواهد داد.
افرادی مانند خامنهای، احمد جنتی، فرماندههان سپاه، ملتی را که ۷۵ درصد آن زیر خط فقر زندگی میکنند، با زیرکی فدایی اسلام میخوانند و به هنگام نیاز به آنان میگویند مردم ایران صبور، بردبار و فدارکارند و سختی تحریمها را به خاطر اسلام تحمل میکنند! و این در حالیست که خود آنان در رفاه کامل به سر میبرند و غالبا زندگیهای کاملا طاغوتی دارند.
شاید بخشی از مردم ایران تا حالا نمیدانستند که رژیم پرمدعای جمهوری اسلامی در اندیشه برپایی امپراتوری شیعه و سروری منطقه است، در دوران تحریمها حتی اجازه فروش نفت خود تنها محصول به درد بخور بازار جهانی را نداشته است و بدتر از آنکه به دلیل تحریمهای بانکی به فرض فروش تولیدات ناچیزغیر نفتی نمیتوانسته پول آنها را دریافت کند. معاملات پایاپای با کشورهای نظیر هند و چین نیز هیچ گونه سودی برای ایران نمیتوانست در بر داشته باشد.
بنا بر این بی دلیل نیست که رهبر دیکتاتور مخالف اسلام رحمانی و طرفدار اسلام بی رحم، خشن، سرکوبگر حالا تن به مذاکره میدهد و میگوید اگر آمریکاییها زیر قول خود نزنند و به تعهدات خود در مورد لغو تحریمها عمل کنند در موضوعات و موارد دیگر هم با آنها مذاکره خواهیم کرد. اکنون صحبت از دیدار حسن روحانی در اجلاس مجمع عمومیسازمان ملل متحد در نیویورک با بارک اوباما رئیس جمهوری آمریکا است که با استوار ایستادن پای مذاکرات هستهای و رویارویی با کنگره راستگرای آن کشور شانس دیگری برای ادامه حیات رژیم جمهوری اسلامی به سران و رهبران آن داده است.
طبق اسناد امضا شده در وین طرفین ظاهرا مشکلی با یکدیگر نخواهند داشت و باقیمانده تحریمها نیز ۱۰ تا ۱۵ سال آینده لغو خواهد شد. حالا دیگر کیهان تهران میتواند این قرارداد را تحقیرآمیز بخواند یا نمایندههای تندروی مجلس برای آنکه بگویند ما هم هستیم، خواهان لغو سفر فابیوس به تهران شوند اما دیگر کسی آنها را تحویل نمیگیرد. کما اینکه وقتی سر و صدا کردند که اردوغان را به تهران راه ندهید هیچ کس محلشان نگذاشت. بنا بر این آنها نیز کم کم دارند متوجه میشوند که حکومت در دوره جدید زندگی خود دیگر نیازی به سر و صدا و هوچیگری آنها نخواهد داشت، و به احتمال زیاد تا هنگامی که دولت میانهرو بر سر کار است مأموریت آنان برای گندهگویی، پرخاشگری و حمله به دولت تمدید نخواهد شد و به زبان دیگر تاریخ مصرف آنان سپری شده است.
سفر مقامات اروپایی به تهران و آغاز معاشرت با غرب
ضمنا این روزها سر قرقره سفر هیأتهای سیاسی و اقتصادی و صنعتی به ایران باز شده است و به دنبال مسافرت خانم موگرینی رئیس امورخارجه اتحادیه اروپا و لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه به تهران قرار است در روزهای آینده یک هیأت عالیرتبه از اسپانیا وارد ایران شود و چند روز پس از آن روسای چند شرکت بزرگ نفتی ایتالیا و سه وزیر کابینه آن کشور به تهران خواهند رفت. سپس مقاماتی از اروپای شرقی در لیست مسافران ایران دیده میشوند و گفته میشود روسا و مقامات آمریکای جنوبی و آسیا در ماههای آینده عازم ایران خواهند شد.
از محسنات یک سال دوستی و هم صحبتی تیم مذاکره هستهای ایران با جان کری، هاموند، لاوروف، فابیوس وزیران خارجه آمریکا، بریتانیا ، روسیه، فرانسه و وزیر خارجه چین و گفتگو با زبان مشترک بدون نیاز به مترجم بود که ادامه رابطه میان اعضای تیم مذاکره کننده ایران و همتاهای اروپایی، روسی و چینی آنها آسانتر شد. گفتنی است که به عنوان یکی از پر و پا قرصترین طرفداران برقراری رابطه با آمریکا باید به هاشمیرفسنجانی اشاره کرد که همیشه اصرار داشته از سرگیری رابطه و دوستی بین دو ملت ایران و آمریکا از هر زاویهای که نگاه کنیم به سود ایران خواهد بود. او به تازگی گفت یکی از شرایط من در جریان انتخابات ریاست جمهوری برقراری رابطه با آمریکا بود.
رفسنجانی میگوید از تجربه دوران ریاست جمهوریاش که همزمان با فروپاشی شوروی سابق و اقمار آن بود به خصوص ماجرای دوستی با چائوشسکو رئیس جمهوری رومانی یاد گرفته که در جهان یک قطبی دیگر نمیتوان با زیرکی سیاسی توپ را گاهی به آمریکا و بعضی اوقات به روسیه پاس داد چون روسیه هموزن شوروی سابق نیست. این رویدادها رفسنجانی را آبدیده کرده و به همین دلیل وی دوستی با آمریکا را کلید ادامه حیات رژیم جمهوری اسلامیمیداند. نظر رفسنجانی در این رابطه کاملا درست است چون روسیه روابط خود را با آمریکا به خاطر حکومت بی سر و سامان جمهوری اسلامی تاخت نمیزند.
مسکو هرگز نفوذ و دخالت جمهوری اسلامی را در جمهوریهای مسلمان و تازه استقلال یافته جنوبی که به نوعی همچنان تحت نفوذ روسیه هستند بر نمیتابد. تروریستهای اهل جمهوری چچن که طرفدار جمهوری اسلامیایران و حکومت به اصطلاح اسلامیداعش هستند سالها مزاحم روسها نیز بودهاند. سوای این روسیه به دلایل روشن دوست ندارد کشوری که دو هزار کیلومتر مرز مشترک با آن کشور دارد کلاهک اتمی و انواع سلاحهای مخرب در اختیار داشته باشد. اصولا گرفتن جانب ایران در کشمکشهای بینالمللی چه سودی برای روسیه میتواند داشته باشد. مگر آنکه گهگاه بخواهد از آن استفاده تبلیغاتی نموده و اظهار نظری خلاف نظر آمریکا در مسایل مربوط به ایران کرده باشد.
ضمنا ارزیابی روسیه درباره رژیم مذهبی ایران این است که حکومت جمهوری اسلامی نیز مانند رژیمهای مبتنی بر ایدئولوژی، ناکارآمد و محکوم به فناست چون تاریخ همواره سرنوشت غمانگیزی برای حکومتیهای مبتنی بر ایسمها رقم زده است. همان طور که در جریان جنبش آزادیخواهان و طرفداران دمکراسی در سالهای اخیر در مصر خواندیم و شنیدیم جوانان و طبقه تحصیلکرده و متوسط مصر به خبرنگاران میگفتند هرگز تن به حکومتی از جنس جمهوری اسلامی نخواهیم داد. حرف آنها دقیقا این بود که مطلقا خیال نداریم از چاله به چاه بیفتیم.
وقتی جمهوری اسلامی پیشنهاد تشکیل سپاه پاسداران با استفاده از تجربیات سپاه پاسداران ایران را به مصر داد و خواهان انحلال ارتش وفادار مصر شد حتی رئیس جمهوری اخوانالمسلمین آن کشور هنگامی که برای شرکت در اجلاس کشورهای غیر متعهد به ایران رفت مدت اقامتاش را عمدا در تهران کوتاه کرد تا همنشین و همصحبت علی خامنهای نشود. او نیز میدانست رژیمهایی که بر اساس ایدئولوژی کمونیسم، نازیسم، اسلامیسم، فمینیسم تأسیس شده بودند چگونه از زبالهدان تاریخ سر در آوردند.
در این میان لازم است تلنگری نیز به شعارهای دهان پر کن و دلخوش کنک نه شرقی نه غربی که سالهاست از مد افتاده زده شود، که چه زود زهوارش در رفت و از ایران کشوری ساخت که محور شرارت نام گرفت و سالهاست در کشتار، سرکوب و اعدام مخالفان شمار زندانیان سیاسی بعد از چین قهرمان دوم جهان است. گسترش ایدز، فحشا، اعتیاد، کارتنخوابی، قتلهای خانوادگی و پائین رفتن سن اعتیاد، روسپیگری، ضرب و شتم زنان به بهانه بد حجابی از مشخصات رژیم جمهوری اسلامی در ۳۶ سال گذشته بوده است.