از چند ماه پیش، پس از کشته شدن قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی عراق که به سپاه قدس به عنوان بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیار وابسته بود، معادلات نظامی در بغداد به کلی دگرگون شده و نفوذ شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران زیر ضربات حملات پهپادهای آمریکا در مناطق مرزی عراق و سوریه از یکسو و فشار تظاهرکنندگان که بارها دفاتر این شبهنظامیان را در شهرهای نجف، کربلا، بصره و شهرهای شیعه نشین عراق به آتش کشیدند از سوی دیگر، نفوذ نظامی جمهوری اسلامی در عراق را بطور بیسابقهای کاهش داده است چنانکه به سرعت سیر قهقرایی را طی میکند.
علاوه بر این دو عامل اساسی قتل قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و مخالفت طیف بزرگی از مردم عراق بهخصوص کنشگران جوان با این شبهنظامیان، مخالفت آیتالله علی سیستانی با توسعهطلبیهای آشکار و علنی رژیم تهران در عراق و اختلاف او با دیدگاههای علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز یکی از مهمترین عوامل انشقاق بزرگ در حشد الشعبی و در نهایت پیوستن اکثریت آن به فرماندهی کل نیروهای مسلح ارتش عراق شده است.
آیتالله سیستانی که خود در سال ۲۰۱۴ برای مقابله با هجوم گسترده داعش با صدور فتوایی به تشکیل بسیج عمومی «حشد الشعبی» مشروعیت داد، با نفوذ رژیم ایران بر نهادهای نظامی و امنیتی عراق به شدت مخالف است به همین دلیل او نه با حضور و دخالتهای قاسم سلیمانی قبل از کشته شدنش موافق بود و نه با انتخاب جایگزین ابومهدی المهندس برای معاونت حشد الشعبی موافق است. مخالفت علنی سیستانی چتر مشروعیت را از حشد الشعبی گرفت که به انشقاق این نهاد که به ابزاری برای خامنهای و سپاه قدس در عراق تبدیل شده بود، منجر شد.
شکاف عمیق بین نیرویهای حشد الشعبی وابسته به آیتالله سیستانی و اقلیتی از آن که به رژیم ایران وابسته است، در دیدار اخیر مصطفی الکاظمی نخست وزیر جدید عراق از هیئت حشد الشعبی که چند هفته پس از تصدی پست نخست وزیری او صورت گرفت نیز مشخص بود. الکاظمی در این دیدار با فرماندهان حشدالشعبی تابع آیتالله سیستانی و چهرههایی از حشد الشعبی نزدیک به تهران که نام آنها هم در فهرست نام تروریستها در آمریکا گنجانده شده و هم از سوی مردم عراق طردشده و مورد نفرت قرار گرفتهاند، دیدار کرد.
شکی نیست که مواضع سیستانی طی سالهای گذشته در عراق تاثیر مهمی بر روند رویدادهای سیاسی در عراق بهخصوص بر قشر شیعیان داشته است. هنگامی که او در سال ۲۰۱۴ فتوای واجب بودن جنگ در برابر داعش را صادر کرد، هزاران نفر از عراقیها داوطلبانه جذب این نهاد تازه تاسیس شدند و محبوبیت این نهاد و مشروعیت این نهاد از همانجا گرفته شد. اما این نیرو با معاونت فرماندهی ابومهدی المهندس شخص به شدت وابسته به قاسم سلیمانی، به کانالی برای نفوذ تهران در ساختارهای نظامی و امنیتی عراق تبدیل گشت.
تاثیر تحریمها علیه جمهوری اسلامی وقطع حمایت مالی تهران از شبهنظامیان
خبرگزاری آسوشیتد پرس طی گزارش مفصلی نوشت، رژیم جمهوری اسلامی از مشکل مالی بزرگی رنج میبرد و این مشکل بر عدم توانایی تهران برای حمایت مالی از شبهنظامیان تاثیر مستقیم گذاشته است بطوری که جمهوری اسلامی مانند گذشته نمیتواند به شبهنظامیان وابسته به خود در عراق، لبنان و یمن کمک مالی بکند.
این خبرگزاری روز پنجشنبه ۱۱ ژوئن در گزارشی به نقل از برخی مقامات عراقی نوشت، بحران اقتصادی رژیم ایران باعث شد که اسماعیل قاآنی فرمانده جدید سپاه قدس و جانشین قاسم سلیمانی در اولین سفر رسمی خود به عراق برای دیدار با فرماندهان گروههای شبهنظامی عراقی وابسته به تهران بر خلاف تصور آنها مانند گذشته بستههای پول نقد در دست نداشته باشد و بجای پول انگشتر نقره به عنوان هدیه به آنها داد در حالی که قاسم سلیمانی همیشه پول نقد به آنها میداد!
قاآنی در این دیدار به شبهنظامیان عراقی گفته است که به دلیل بحران اقتصادی، تهران دیگر قادر نیست آنها را حمایت مالی کند و در شرایط کنونی آنها باید از بودجه دولت عراق تامین شوند.
از نشانههای رویکردهای جدید دولت جدید عراق در قبال جمهوری اسلامی ایران، همچنین برخورد قانونی وزارت خارجه عراق با ورود و خروج مقامات نظامی رژیم ایران به ویژه فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. برای نمونه اسماعیل قاآنی برخلاف قاسم سلیمانی که همه دولتمردان سابق عراق را تحت نفوذ داشت و پس از سال ۲۰۰۳ همیشه بدون اجازه و ویزا و اطلاع قبلی وارد بغداد میشد، قاآنی برای ورود به خاک عراق ناچار به اخذ ویزا شد، موضوعی که در زمان قاسم سلیمانی سابقه نداشت.
روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط به نقل از منابع خود در بغداد نوشت: «برای اولین بار وزارت خارجه عراق از اسماعیل قاآنی که پس از قاسم سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد، روز چهارشنبه سوم ژوئن ۲۰۲۰ از او برای سفرش به بغداد خواست که برای ورود به خاک این کشور بطور رسمی باید ویزا دریافت کند.»
شرق الاوسط نوشت، منابع نزدیک به وزارت امور خارجه عراق گزارش دادند، الکاظمی نخستوزیر جدید عراق دستور داده همه شخصیتهای خارجی از همه کشورهای اعم از سیاسی یا نظامی باید به صورت رسمی از وزارت خارجه عراق ویزای ورود دریافت کنند وسپس وارد خاک عراق شوند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در گزارشی نوشت که با کشته شدن سلیمانی و ابومهدی المهندس نیروهای شبهنظامی هوادار جمهوری اسلامی ایران در عراق دچار اختلاف شدهاند. پیش از این سلیمانی با تسلطی که بر این گروهها داشت میتوانست به راحتی اختلافات آنها را حل کند ولی حالا قاآنی ناچار است از طریق مترجم با شخصیتهای عراقی گفتگو کند و دیدارهایش نیز باید از طریق ایرج مسجدی سفیر رژیم ایران در بغداد هماهنگ شود.
به این ترتیب، انشقاق بزرگ حشد الشعبی و آینده نامشخص اقلیت باقیمانده از این شبهنظامیان که به ایران وابستهاند، همه نشان از ضعف موقعیت رژیم ایران و ناکارآمدی خلف سلیمانی دارد.
این خبرگزاری نوشت، کشته شدن ابومهدی المهندس راه را برای گروههای مخالف نفوذ بیحد و حصر تهران بهخصوص هواداران آیتالله سیستانی برای جدا شدن از حشد الشعبی باز کرده است. هواداران سیستانی میگویند مشروعیت حشد الشعبی به واسطه فتوای سیستانی تثبیت شد و پارلمان عراق در زمان حیدر العبادی با تبعیت از فتوای سیستانی به عدم انحلال آن رای داد اما در عمل ابومهدی المهندس آن را به ابزاری برای نفوذ رژیم ایران در عراق تبدیل کرد.
جمهوری اسلامی ایران پس از کشته شدن ابومهدی المهندس تلاش کرد از طریق افراد نفوذی خود در عراق یکی از مهرههای خود در این کشور را جایگزین المهندس کند. عوامل نفوذی رژیم ایران عبدالعزیز المحمداوی ملقب به «ابو فدک» را به عنوان جانشین المهندس مطرح کردند اما این شخص نه تنها از سوی سیستانی و هوادارانش تایید نشد بلکه به عاملی برای عمیقتر شدن شکاف در حشد الشعبی و در نهایت خروج تیپهای «العباس»، «الحسین»، «عتبات العلویه» و«لشکر علی الاکبر» از هیئت حشد الشعبی شد. همگی آنها زیر چتر فرماندهی کل نیروهای مسلح ارتش عراق قرار گرفتند.
منابع نزدیک به مقامات عراقی میگویند، مصطفی الکاظمی نخست وزیر جدید عراق نیز هنوز با رسمی شدن المحمداوی به سمت جانشینی المهندس موافقت نکرده است.
این تحولات و مذاکرات آمریکا و عراق و محتوای توافقات آنها و احتمال اعمال تحریمهای بیشتری از سوی آمریکا علیه تهران، موقعیت رژیم ایران در عراق را به شدت متزلزل و آینده رژیم جمهوری اسلامی در عراق را به شدت مبهم کرده است.
منابع:
*الشرق الاوسط
*الحرّه
*اسکای نیوز عربی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
چو برگشت از مرد روزگار… هرآچه کند خود نیاید به کار
اتفاقا حظور نظامی ایران توی خاورمیانه خواست امریکاست.چون جمهوری اسلامی چیزی برای افتخار نداره دنبال چیزیه که باهاش برای خودش یه عابرویی درست بکنه و بهاطر همین توی منطقه حظور نظامی داره.اونم یه حظور کاملا بی معنی.جمهوری اسلامی به عنوان حمال مفت برای این کشورا امنیت میاره تا نیروهای امریکا راحتتر اونجا باشن و نفتها رو راحتتر ببرن.خود جمهوری اسلامی هم پول سنگینی به مواجب خورهاش میده و به این ترتیب به لحاظ اقتصاد ضعیف میشه و مردم هم ناراضی میشن تا زودپز به مرحله انفجار برسه.بر خلاف نظر چرچیل که معتقده هر چی درجه حرارتو بلری بالا قورباغه نمیفهمه ولی ایران زودپزه و سرانجام خواهد ترکید.این سیاست بیشتر شبیه سیاست زمین سوختست.حظور نظامی در جاهایی که هیچ سودی برای ایران نداره و فقط ضرر و زیان سنگین اقتصادیه که منجر به سقوط میشه.