عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط) – تا پنج ماه دیگر یعنی تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، رژیم ایران سقوط نخواهد کرد و طی این مدت به احتمال زیاد از فعالیتهای خصمانه و تهاجمی خود در داخل و خارج نیز عقبنشینی نخواهد کرد. اما پس از انتخابات آمریکا ممکن است همه چیز تغییر کند. آنوقت است که درها به روی همه احتمالات باز خواهد شد و حجم این تغییرات و تحولات مربوط به تهران، به کسی بستگی دارد که وارد کاخ سفید میشود.
اما قبل از اینکه به موشکافی در جنگ اقتصادی و سیاسی بین واشنگتن و تهران بپردازیم، شاید بهتر است تجربه دیگری از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه کشور دیگری را بررسی کنیم. اگر تجربه تحریمها و ممنوعیتهایی که آمریکا علیه رژیم صدام حسین در فاصله میان سالهای ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۳ یعنی زمان حمله نظامی آمریکا و سرنگونی رژیم صدام را بررسی کنیم، درمییابیم که شرایط و نوع تحریمها بسیار شبیه به شرایط و تحریمهای شدیدی بودهاند که امروز آمریکا علیه تهران اعمال کرده است.
درسی که از تجربه تحریمهای شدید آمریکا علیه رژیم صدام گرفتیم این است که تحریمها به تنهایی نه تنها قادر به تغییر رژیم صدام حسین یا سرنگونی او منجر نشد بلکه آن را رژیم را وادار به تغییر سیاستهای خود نیز نکرد. رژیمهای اقتدارگرا که با ابزارهای سرکوب، قتل و کنترل امنیتی به بقای خود ادامه میدهند معمولا نسبت به ظلم و ستمی که سیاستهای آنها برای شهروندانشان به بار میآورد بیاعتنا هستند. این نوع رژیمها همواره تلاش میکنند از هر مشکلی به نفع خودشان بهرهگیری کرده و هر بازی سیاسی را به نفع خود هدایت کنند.
رژیم صدام توانست از نهادهای بینالمللی به صورت ابزاری برای دفاع از مواضع خود استفاده کند. یک سازمان معتبر مانند یونیسف با هماهنگی و صدور دادههایی بر اساس اطلاعات نادرست، ادعا می کرد که در نتیجه تحریمهای آمریکا نیم میلیون کودک عراقی جانشان را از دست دادند اما تحقیقات بعدی نشان داد که بیشتر این اطلاعات ساختگی و نادرست بوده است. همچنین آشکار شد که تحریمها تاثیر چندانی بر دایره حاکمیت رژیم ندارد و این امر تا حدودی باعث شد که واشنگتن پس از عدم تغییر سیاستهای رژیم صدام به لزوم حمله نظامی و سرنگونی آن با توسل به زور متقاعد شود.
آیا این بدان معنی است که تحریمهای شدید اقتصادی که امروز در مورد جمهوری اسلامی ایران اعمال میشود بیفایده است؟
جواب بله و نه هردو است؛ از یکسو، تحریمها به تنهایی و بطور مستقیم به رژیم ضربه نخواهد زد؛ تحریمها همچنین مواضع اصلی رژیم را تغییر نمی دهند زیرا جمهوری اسلامی یک رژیم ایدئولوژیک است. تحریمها برای تضعیف رژیم و ومشغول کردن آن به مشکلات طاقتفرسای داخلی بسیار مفید است و این واقعیت با اعتراضهای مکرر در تهران و شهرهای ایران خود را به اثبات رسانده است.
ما همچنین متوجه میشویم که این تحریمها چگونه باعث کاهش فعالیت نظامی خارجی رژیم ایران در سوریه، لبنان و تا حدودی در عراق و یمن شده است. این رژیم میلیاردها دلار برای مدیریت فعالیتهای گسترده نظامی در خارج از مرزهای خود، از جمله تأمین مالی صدها هزار شبهنظامی از ملیتهای مختلف، لبنانی، سوری، عراقی، افغان، پاکستانی و از دیگر کشورهای آسیای میانه خرج میکرده است.
بزرگترین بحرانی که حزبالله لبنان بزرگترین جناح شبهنظامی خارجی وابسته به حکومت ایران امروز از نظر مالی با آن مواجه است درواقع بر اثر تحریمهای اقتصادی ایالات متحده علیه رژیم ایران به وجود آمده است؛ این تحریمها باعث شد تا حمایت مالی زمامداران ایران از حزبالله لبنان که سالانه بیش از ششصد میلیون دلار تخمین زده میشود، به میزان زیادی کاهش یابد.
تحریمهای آمریکا، درآمد دولت ایران را تا بیش از هفتاد درصد کاهش داد بطوری که رژیم برای پرداخت حقوق معلمان، پزشکان، کارمندان و کارگران دولت با مشکل بزرگی روبرو شده است. با همه این اوضاع بغرنج اقتصادی و انزوای منطقهای و بینالمللی اما هیچ نشانهای از نیت تغییر در خط مشی سیاسی رژیم ایران دیده نمیشود و رهبر جمهوری اسلامی تا این لحظه آماده عقبنشینی از مواضع تند و ماجراجویانهی خود نیست.
سرسختی رژیم تهران در عدم تغییر سیاست و مناسبات خود با جهان و منطقه ممکن است به این دلیل باشد که تهران احتمالا بر شکست دونالد ترامپ دشمن سرسخت خود در انتخابات ریاست جمهوری شرطبندی کرده است. اما حتی اگر دونالد ترامپ کاخ سفید را ترک کند، ما نمیدانیم که آیا پیروزی دموکراتها به معنای لغو تحریمهای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود یا نه؟ من نسبت به این موضوع شک دارم زیرا ایران پس از امضای توافقنامه هستهای برجام ثابت کرد که برای منافع ایالات متحده و متحدانش در منطقه خطرناکتر شده است.
ولی اگر ترامپ دوباره به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا انتخاب شود، جمهوری اسلامی ایران با یک دولت خطرناکتر روبرو شده و سپس مجبور خواهد بود بین سرنوشت صدام حسین یا همکاری کامل و شامل و امضای یک توافقنامه جامع دیگر، یکی را بپذیرد. توافقنامهای که در آن از فعالیتهای نظامی خارجی خودداری کرده و متعهد شود که فعالیتهای هستهای خود را محدود کند.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده :عبد الرحمن الراشد
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
توبه گرگ مرگ است
این ضرب المثل بارها در واقعیت اتفاق افتاده است
آمریکا وقت خود را تلف می کند
این رژیم هیچ وقت حتی اگر مذاکرات هم بکند که
تا زمان انتخابات آمریکا بعید است وحتی اگر توافقی نیم بند هم بکندچه دموکراتها باشد یا جمهوریخواه بعد از مدت ۲ سال که جوهر توافق بی ارزش خشک شد. آبها از آسیاب افتادوتحربمها
لغو شد
۳ اتفاق بد خواهد افتاد
اول سرکوب و کشتار شکنجه و اعدام مردم مخالف در داخل از سر گرفته میشود
دوم بعد از اینکه پولهای بلوکه شده آزاد شد رژیم تمام آنها را برای خودبرمیدارد وحتی یک تومان از آن رابرای مردم بیچاره به جز طرفداران خود خرج نخواهد کرد
وسوم فعالیتهای تروریستی خود را در تمام خاورمیانه وبلکه در سرتاسر جهان وحتی تا بیخ گوش آمریکا ومرزهای کانادا و استرالیا گسترش خواهد دادو آنگاه است که مقامات گاو و گوسفند وخر آمریکا به خود می آیند که ای وای دیگر نمی توان جلوی آخوندها رادر خارج گرفت دقیقا همان اتفاقی که بعد از امضای برجام افتاد
زنده باد آزادی
زنده باد ایران
زنده باد ایران بدون اخوند
بدون یک فشنگ، بدون یک تیر، بدون یک سرباز، بدون یک دلار، تحریمهای آمریکا رژیم آخوندها را فلج کرده: آخوندها نه پول حقوق مزدوران داخلیشان را دارند، نه پول شیعهگستری، و نه پول حمایت از تروریستهای منطقهیی را.
هیچ دلیلی ندارد که دولت آینده آمریکا، ترامپ یا دیگری، ریپابلیکن یا جمهوریخواه، تحریمها را بردارد. تحریم اقتصادی ایران بشترین بازدهی و کمترین مخارج را برای آمریکا دارد؛ چرا برداشته شود؟
صبر دنیا و ملت ایران با رژیم آخوندها به سر رسیده است. شواهد نشان از تصمیم دنیا، و همچنین ملت ایران، برای تسویه حساب نهائی با رژیم است. حتا عوامل رژیم نیز این نکته را بخوبی دریافته، و مشغول غارت و فرار هستند.
پرده آخر؛ فروپاشی. پایان!
رژیم ایران یک حکومت تروریستی و گروگانگیر است .تنها تفاوت خمینی و خامنه ای با ابوبکر البغدادی خلیفه ی مسلیمن در قرن ۲۱ ، در همین مساله است که این جماعت برای ظهور آقا امام زمان تلاش می کنند اما پیروان خلیفه ی مسلمین مثل مسلمانان صدر اسلام به صورت خرکی جهاد می کردند.
خمینی و خامنه ای به بازی حرکت های تروریستی و جام زهر نوشیدن و گروگانگیری می پردازند تا روزی که بتوانند به قدرت هسته ای و سلاح های کشتار جمعی دست یابند و تا بتوانند با جنگ های هولناک و کشته شدن چند صد میلیون انسان ، زمینه ی ظهور امام زمانشان را فراهم کنند .
نگاه نکنید به موش مردگی ها و دزدی های رژیم ، تمام این کارها برای زمینه سازی و وقت خریدن برای رسیدن به بمب های هسته ای ، و همینطور رسیدن به انبارهایی پر از بمب های میکروبی و شیمیایی و موشک های بالستیک است .بعد از آن ، این جماعت از کشته شدن خودشان و خانواده هایشان هم ترسی ندارند .
به هیچ عنوان دیگر نباید به رژیم فرصت داد ، نابودی کامل هسته های تروریستی رژیم و رهبر دیوانه اش خامنه ای و توله گرگ ها و تروریست های سپاهی و آخوند و حزب اللهی اش باید در دستور کار هر رییس جمهور امریکا باشد .وگرنه اینبار جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد و چند صد میلیون انسان در ایران ، خاورمیانه ، اسراییل و اروپا
وخود کشور امریکا قربانی خواهند شد و جهان به طور کامل سقوط خواهد کرد .
با سقوط حکومت بعث ، صدام حسین در باغی خارج از شهر بغداد در تونل و زیر زمینی پنهان شده بود .
مخبرین و جاسوسان داخلی ، محل اختفای صدام را به نیروهای امریکایی اطلاع و انان وی را دستگیر کردند .
او به دلیل جنایات جنگی به جای دادگاه لاهه در دادگاه فرمایشی و زیر نظر اخوندها محاکمه و برای حکم دادگاه قلابی توسط نیروهای سپاه بدر اعدام گردید !
میگویند امریکایی ها صدام و عتبات عالیات و ….را به ملاها دادند و در عوض نفت عراق را برای پنجاه سال پیش خرید کردند و تنها و تنها شرکتهای امریکایی و انگلیسی بر نفت عراق تسلط دارند !
باید گفت ( معامله بسیار شیرین و بی سر و صدا ).
گفته میشود با فروپاشی حکومت صدام ، دو گروه اصلی شیعه کنترل عراق را بدست گرفتند ( قیام کردها سرکوب شد ) .
اول طرفداران ایت الله سیستانی و دوم طرفداران ایت الله خامنه ای !
نفر و گروه مستقل سومی هم توسط فرزند ایت الله خویی سر براورد که در همان هفته های اول در صحن مقبره و مقبره حضرت علی درشهر نجف با کارد افراد ناشناس سلاخی شده و از صحنه تحولات عراق حذف شد .
اکنون کنترل اصلی کشور عراق دست اقای سیستانی است .
ایشان از سیاست دور و کنترل اوضاع را شبیه شبکه های اجتماعی بطور غیر مستقیم هدایت میکنند ( نتیجه روش هر دو اخوند ، چه سیستانی و چه خامنه ای یکی است ) .
خواصی میگویند نفر اول در عراق زیر مجموعه فرماسونرها ی شناخته شده در انگلیس است ( عمل چشم ایشان هم درچند وقت قبل در انگلیس انجام شده است )و از انجا هدایت میشود ( گفته اخیر محمد نوریزاد از زندان اوین تهران و اقای هازلی مورخ ) .
و کنترل ایران دست خامنه ای است .
وی بصورت علنی تمامی امور کشور را تحت کنترل مستقیم خود دارد و نفر اول ایران و زیر مجموعه سازمان کا گ ب روسیه قرار دارد ( مستندات کتاب رفیق ایت الله اقای امیر عباس فخراور که تا کنون هیچکس انرا بصورت مستند ، نتوانسته است رد کند ).
و اکنون هم این اخوند گدا زاده ، بصورت بسیار وقیحانه از قرار داد با دیگر کشوربزرگ کمونیستی جهان ، یعنی چین حمایت و پشتیبانی کرده است .
انچه تا کنون مشخص شده سیاستهای امریکا و اروپا در مقابل اقای سیستانی و سید علی گدا منفعلانه و شکست خورده بوده و ادامه روش این دو ، در مقابل ملاها ( امریکا و اروپا ) باعث وقیح تر شدن این جماعت شده است با توجه به مطالب بیان شده در این مقاله به نظر :
پازل موجود هیچ شباهتی را نسبت به تشابه وضعیت صدام حسین معروف به عفلقی ( بنیان گذار حزب بعث عربی ) با وضعیت حکومت شیعه در منطقه و از بین رفتن ایت الله علی سیستانی ( عراق ) و سید علی گدا خامنه ای ( ایران ) و بشار اسد ( سوریه ) و عبد الملک بدرالدین حوثی ( یمن ) و سید حسن نصرالله ( لبنان ) و قیام شیعیان بحرین و ……..دیده نمیشود .
حوزه ها و مراجع نجف و قم ، و ملاها و اخوندها و…معتقدند اکنون زمانه تلافی و :
جنگ شیعه و سنی است .
جنگ علی و معاویه است .
تقابل و جنگ ۱۴۰۰ ساله خلافت علی و غصب ان توسط ابوبکر و عمر و عثمان است .
انها در تقابل مستقیم با عربستان ( کمک کننده مستقیم به صدام در جنگ مزخرف هشت ساله ) به همراه دیگر کشور های سنی و عرب منطقه هستند .
جنگ ( القاعده و داعش و طالبان ) سنی را با شیعیان و سرنوشت ایزدی ها را با چشم خود دیده اید .
امریکا – اروپا – عربستان – اسرائیل و دیگر کشورهای سنی منطقه در یک طرف ، صف ارایی کرده اند .
ایران – روسیه – چین و همه کشورهای شیعه منطقه در جبهه مقابل .
بازیگران دو فرد و گروه نیستند .
فعلا دو قطب در مقابل هم صف ارایی کرده اند .
و البته باید اعتراف نمود که تیرک اصلی و عمود این خیمه ، حکومت ولایت وقیح حاکم بر ایران است که باید اعتراف نمود با این شیوه اتخاذ شده توسط ترامپ و اروپا ، از پا در نخواهد امد .
بیرون اوردن اهن داغ و گداخته از کوره فقط و فقط از طریق جنس خودش ، یعنی گیره و انبر اهنی امکان پذیر است .
با دست نمیتوان انرا از کوره خارج کرد .
ساقط کردن ملاها هم راه خودش را میطلبد که متاسفانه غربی ها و البته سران ………از ان بی اطلاع و غافل هستند ؟!!!.