خطار ابودیاب (روزنامه العرب) – انفجارهای امنیتی «مرموز» در مراکز نظامی، صنایع موشکی و تأسیسات زیربنایی ایران به عنوان دورهای جدید از فشارها علیه تهران همچنان ادامه دارد. بدون شک این انفجارهای دقیق در چارچوب اهدافی منظم برای به تعویق انداختن برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی ایران برنامهریزی شده و انجام میگیرد. این وقایع به عنوان ادامه استراتژی «فشار حداکثری» آمریکا و برنامه تهاجمی واشنگتن و همپیمانانش که با کشتن قاسم سلیمانی در عراق آغاز شده، در ارتباط است. به احتمال زیاد اسرائیل با مشارکت واشنگتن یا پس از گرفتن چراغ سبز از آمریکا پشت این حملات امنیتی قرار دارد.
ضربات سنگین بر رژیم ایران که همزمان با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آغاز شده است، نشاندهنده سرآغاز جنگ شدید ارادهای خواهان تقابل مستقیم یا از راه دور میان رژیم تهران و دشمنان آن است. بنابراین بسیار بعید به نظر میرسد که پاسخ جمهوری اسلامی ایران به حملات به تعویق بیفتد. حکومت ایران احتمالا از طریق شبهنظامیان وابستهاش در سوریه، عراق یا لبنان پاسخ میدهد. البته هر واکنشی از سوی حکومت ایران با واکنش شدید آمریکا مواجه خواهد شد؛ واکنشی که شاید از نظر حجم و اندازه به گونهای باشد که سرنوشت همه منطقه را دگرگون کند بطوری که نتایج آن برای بسیاری نامنتظره خواهد بود چون کسانی که تصمیم به هدف قرار دادن جمهوری اسلامی ایران گرفتهاند، پیش از آن واکنشهای احتمالی تهران را نیز ارزیابی کرده و برای هر سناریویی آمادهاند.
از نظر درگیری میدانی، رژیم ایران طی دو هفته گذشته شاهد یکسری انفجارها و آتشسوزیهایی بود که در چندین تأسیسات و برخی سایتهای نظامی و صنعتی از جمله مهمترین و اصلیترین تأسیسات اتمی ایران یعنی نطنز و تأسیسات صنایع نظامی پارچین روی داد. طبق گفته برخی منابع، برنامههای موشکی ایران در پارچین متمرکز است.
تازهترین رویداد این سریال انفجارها پنجشنبه شب– بامداد جمعه (۹- ۱۰ ژوئیه )در غرب تهران اتفاق افتاد برخی منابع از هدف قرار دادن دقیق انبارهای موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر دادند. جمهوری اسلامی ایران در واکنش به این انفجارها دچار نوعی سردرگمی است. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصلا منکر چنین انفجاری شد در حالی که خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی آن را تأیید کرد.
پنهانکاری درباره چنین رویدادهایی توسط رژیم تهران همواره رویه معمول زمامداران این کشور در برخورد با تحولات مشابه طی سالهای گذشته بوده است. اینبار هم پس از سکوتی قابل تأمل بالاخره غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران گفت، کشورش رد پای خرابکاری گروههای مخالف یا حمله سایبری توسط آمریکا را بعید نمیداند؛ اما دیگر مقامات ایرانی اسرائیل را پشت این انفجارها دانستهاند.
درواقع با استناد بر حملات سایبری قبلی یا اهداف امنیتی علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران که در گذشته رخ داد، میتوان گفت، اسرائیل به تنهایی یا با همکاری ایالات متحده، پشت این انفجارها و آتشسوزیهای مرموز ایستاده است. برخی نیز این انفجارها را در ارتباط با فشارهای حداکثری علیه ایران میدانند که شامل تحریمهای اقتصادی شدید آمریکاست که باعث فلج شدن اقتصاد جمهوری اسلامی و تضعیف نقش آن در سوریه، عراق و لبنان شده است.
از سوی دیگر مقامات مسئول در ایران هنوز بطور صریح و واضح واقعیت و علت وقایع اخیر را اعلام نکردهاند و شاید ابهام و و پنهانکاری به این دلیل باشد که تهران نمیخواهد نتیجه واقعی و حقایق ناشی از این انفجارها ظاهر شود چرا که اگر به حملات اسرائیل اعتراف کند باید پاسخ دهد که چرا! چرا اسرائیل می تواند چنین ضربات کاری به رژیم وارد آورد؟! ولی اگر پاسخ هم ندهد هیبت رژیم بیش از پیش لطمه خواهد خورد.
شاید رژیم ایران به زمان لازم برای آماده ساختن خود جهت یافتن پاسخ مناسب نیاز دارد. محافل طرفدار رژیم در تهران پس از قتل سلیمانی که با هدف کوتاه کردن دست رژیم ایران در منطقه صورت گرفت، گفتند که در وقت مناسب پاسخ خواهند داد!
عملیات علیه برنامههای هستهای و موشکی ایران به معنای اعمال فشار بیشتر بر تهران برای کشاندن رژیم به پای میز مذاکرات از موضع بسیار ضعیف آنهم قبل از پایان ریاست جمهوری ترامپ صورت میگیرد.
بنابراین با بررسی درگیری میدانی ایران و آمریکا درمییابیم که جمهوری اسلامی تا این لحظه خویشتنداری پیشه کرده و در مقابل حملات آمریکا از عصبانیت تنها به گاز گرفتن انگشتان خود اکتفا کرده و با وجود هدف قرار گرفتن تاسیسات در داخل ایران و پیش از آن کشتن قاسم سلیمانی و بمباران مستمر مواضع آن در سوریه توسط اسرائیل، همه این حملات را بیپاسخ گذاشته است. شاید با عدم پاسخگویی فوری یا به تعویق انداختن آن ایران میخواهد از عنصر غافلگیری در جنگ فراگیر آینده استفاده کند و آنموقع پاسخ دهد. جنگی که چنانچه شروع شود همه از زمان آغازش آگاه خواهند بود اما هیچکس نمیداند چگونه و چه وقت به پایان خواهد رسید.
با این حال، امضای توافقنامه همکاری نظامی ایران و سوریه که شامل تقویت پدافند هوایی سوریه است، میتواند راه را برای واکنش ایران هموار کند زیرا این توافقنامه به اسرائیل پیام میدهد که جمهوری اسلامی از حضور نظامی خود در سوریه نمیکاهد و در پاسخ به حملات پی در پی اسرائیل میتواند هر لحظه که اراده کند آتش جنگ را شعلهور کند.
از طرف دیگر اسرائیل با نپذیرفتن مسئولیت حملات به تأسیسات ایران، تلاش میکند وارد رویارویی مستقیم با ایران نشود. تلآویو درگیری آزاد یا ضربههایی از حملات مرموز و جنگ سایبری را ترجیح میدهد؛ جنگی که ترکیبی از جنگ الکترونیک و اقدامات امنیتی با برخی اهداف مهم و محدود همراه باشد. اما کتمان اسرائیل نمیتواند واقعیتها را آشکار نکند. اسرائیل تلاش میکند تا قبل از پایان دوره ترامپ بهترین نتایج سیاسی و نظامی را به نفع خود و علیه برنامه هستهای ایران بهرهبرداری کند. برای مثال بنیامین نتانیاهو نمیخواهد فرصت طلایی وجود ترامپ در کاخ سفید را که باعث ایجاد اختلاف استراتژیک ملموس در رابطه با درگیری با رژیم ایران است از دست بدهد. رویکرد نتانیاهو جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای و همچنین دستیابی به برتری کیفی در زمینه موشکهای بالستیک یا نقطهزن دقیق است. این موضوع در نوع حملات اسرائیل به تأسیسات مشترک تهران و دمشق در خاک سوریه و عملیات اخیر در داخل ایران نیز به وضوح آشکار است.
اسرائیل از سال ۲۰۱۳ تا کنون مرتب مواضع جمهوری اسلامی ایران در سوریه را بمباران میکند.
بر اساس محاسبات محافل تحقیقاتی اروپاییها که پرونده هستهای ایران را پیگیری میکنند، در صورت تصمیمگیری سیاسی تهران برای ساختن بمب اتمی، ایران تنها ظرف شش ماه میتواند یک بمب هستهای «ابتدایی» مشابه بمبهای کره شمالی تولید کند.
بر اساس چنین ارزیابیهایی اسرائیل در تلاش است تا برنامه اتمی رژیم ایران را به تأخیر اندازد یا در مسیر آن سنگاندازی کرده و روند آن را مختل و ناکام و غیرفعال سازد.
رژیم ایران اما در برابر اهداف علنی اسرائیل برای نابودی تأسیسات اتمیاش بیکار نخواهد ایستاد و چه بسا در سه جبهه سوریه، لبنان و نوار غزه وارد مقابله با اسرائیل شود. احتمال درگیری میان ایران و اسرائیل زیاد است چرا که هیچکدام از طرفین حاضر به امتیاز دادن به طرف مقابل نیستند چرا که امتیاز دادن در شرایط تعارض ارادهها امری ناممکن است. پس زمان جرقهی یک تقابل تنها به عاملی مانند یک رویداد تکاندهنده یا خطا در محاسبه نیاز دارد.
هدف از مجموعه بمبگذاری و انفجارهای اخیر در ایران تضعیف قدرت رژیم تهران و عمیقتر کردن بحرانهای آن است؛ به همین دلیل احتمال میرود که تهران به یک جنگ دیگر کشیده شود که التهاب و تنش در خاورمیانه را افزایش خواهد داد.
*منبع: روزنامه العرب
*نویسنده : خطار ابودیاب
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
ویران کردن این کانونهای اتمی و موشکی رژیم خواری و پستی آوری اسلامی آدم را به یاد آلمان هیتلری می اندازد. دیروز مهشید بیستم ژوئن ۲۰۲۰ سالروز بمب گذاشتن در سال ۱۹۴۴ ترسایی بود که چند افسر آلمانی به سر پرستی Claus von Stauffenberg این انگیزه را داشتند که آدولف هیتلر را بکشند و از میان بردارند. آنها هنگامی که از جایگاهی که هیتلر در آن بود بر گشتند, گمان کردنند که کار او را ساخته اند ولی رادیو پس از مدت کوتاهی گفت که او ریش سرسری بر داشته. پس از مدت کوتاهی دویست افسر آلمانی را دستگیر و در مدت دوهفته همه را تیر باران کردنند. آرزوی ما این است کسانی که دست به این کار می زنند چون این بدون نیروی آدمی شدنی نیست وارانه از آنچه می گویند کنش سایبری بوده, در آینده سران سپاه و آخوند های دزد و در بالای همه خامنه ایی تازی زاده را به درک بفرستند. کسانی که دست به این کارها می زنند و آخوندها و سران رژیم را به ترس بیم و هراس می اندازند مزد بگیرند و کارشان مفت و رایگان نیست. Eddie Chapman یک انیشه به انگلیسی Spy شهروند انگلستان بود که برای آلمانی ها کار می کرد. او برای کنش ها به انگلستان می رفت ره نامه ها را به آنها می گفت کارخانه جنگ افزار سازی را که از پیش ماشینهای آن تهی می کردنند, با بمب به هوا می فرستاد و هواپیماهای آلمانی که ساخت کارخانه Messerschmitt بودنند , می آمدند از آن فیلم برداری می کردنند. سپس سازمان دروندای انگلستان Intelligent Service به او می گفت وقتی به آلمان رسید چه جاهایی را باید بزند نابود کند. او گماشته در دو میدان جنگ بود گاهی این سو گاه آنسو و تنها برای پول اینکار را می کرد. پول آوای درونی یا بینش ندارد!
*** به دوستان فرهیخته ایی که دیدگاه می نویسند: زبان پارسی ما در حال نابودی است . بیش از دوسوم واژه ها تازی شده. این آن زبانی نیست که داریوش یکم در سنگ نوشته هایش می گوید که او به زبان آریایی می نویسد.درست است که آنوقت پارسی کهن بود و با گویش امروزی نا همسویی داشت ولی واژه ها را اگر ریشه یابی کنیم بایستی به آنها بخورد. دکتر ناصر انقطاع می گوید: زبان پارسی آماده پذیرش بیش از ده میلیون واژه نو است در حالی که زبان تازی بیشتر از دو میلیون واژه را نمی توان به آن افزود. من در نسکه بالا پارسی نوشته ام. پارسی نوشتن چه زیباست مگه نه؟
رژیم اخوندی نوفل لوشاتوئی دست نشانده اروپا ، جرعت حتی شلیک یک موشک از تهران به اسرائیل را ندارد ، ، ، دلیل ، ۴۰ساله این دروغگویان ضعیف کش ، و اسید پاش ، دارند می گویند راه قدس از کربلا می گذرد ، ظرف ۴۰ سال به اسم نیروی مقاومت ، در لبنان و سوریه و عراق و یمن و غزه ، به اسم کمک بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار پول و سرمایه ایران را با پولشوئی در بانکهای انگلیس و کانادا و استرالیا و فرانسه و المان و اتریش و امریکا و ترکیه و امارت به حسابهای شخصی ، خانواده ، رفسنجانی ، خمینی ، خامنه ای ، لاریجانی ها ، عسگر اولادی ها ، بادامچییان ، مصباح یزدی ، طبسی ، مکارم شیرزای ، علم الهدی ، محسن رضائی ، محمدعلی جعفری ، فیروز ابادی ، حسن روحانی ، جواد ظریف و عراق چی ،و احمدی نژاد و مشائی ، و هراز دزد بغداد گذاشته اند ، فیلم و اسناد و شماره حساب های بانکی در CNN و رویترز و چندین خبر گزاری پخش شده .