در سی سالی که کیهان لندن چاپ میشد به سنت قدیمی مطبوعات، ستونی برای نظر و نامه خوانندگان داشت که در آن «پستچی» با شوخی و جدی و کنایه و یا سپاس، پاسخی هم به فرستندگان این نامهها که در همان ستون منتشر میشد، میداد. این ستون از آنجا که مخاطبان حضور خود را در آن میدیدند، همواره جزو پرخوانندهترینها بود.
راز بزرگ موفقیت و فراگیری اینترنت و به ویژه شبکههای اجتماعی نیز در همین نکته است: ایجاد امکان برای حضور میلیونها مخاطبی که تا پیش از این فقط خریداران و خوانندگان مطبوعات و یا شنوندگان و بینندگان بینقش رادیو و تلویزیون بودند که شاید سالی و ماهی در نظرخواهی یا مصاحبهای تصادفی در خیابان در گزارشی نقشی مییافتند؛ بازاری یکطرفه که مناسبات بین عرضه و تقاضا را تقریبا فقط تولیدکننده تعیین میکرد!
با اینترنت و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، همه چیز، واقعا همه چیز، از اقتصاد و سیاست تا مناسبات اجتماعی و فرهنگی، زیر و رو شد و این خیابان یکطرفه را به اتوبان دارای چندین باند و بدون محدودیت سرعت تبدیل کرد! برای نمونه در اقتصاد و بازاریابی کالاها، تقاضا و خریداران نقش تعیینکننده پیدا میکنند؛ در مناسبات اجتماعی و فرهنگی، روابط آدمها و همچنین کار و عرضهی فرهنگ و هنر از راه دور نقش اساسی مییابد؛ در سیاست اگر زمانی این فقط دولتها و همچنین رسانههای جریانهای اصلی بودند که به رویدادها جهت میدادند، امروز شبکههای اجتماعی و مردم عادی حضور و نقش خود را به رسانهها تحمیل میکنند.
واژهی کلیدی همه این تغییر و تحولات چیزی نیست جز آزادی! اگرچه همه از جمله مخالفان آزادی نیز میتوانند از این امکانات برای سرکوب آزادی سوء استفاده کنند، اما نکات مثبت این دستاوردها به مراتب بیش از سوء استفادههای احتمالیست. در این میان، به نظر میرسد جامعه ایرانی، چه در داخل و چه در خارج، در مورد آزادی بیان که تنوع و تفاوتهای جامعه بشری را به نمایش میگذارد، به تمرین بسیار و بالا بردن سطح تحمل نیاز دارد.
برای کیهان لندن که با معیارهای دموکراسی و حقوق بشر منتشر میشود، بسیار دردناک است که گاهی از سوی طیف متنوع خوانندگان خود تشویق میشود تا دیدگاههایی را که مانند آنها نمیبینند، سانسور کرده و منتشر نکند! بطوری که اگر قرار میبود به این توصیهها عمل شود، میبایست اصلا چیزی منتشر نکرد زیرا هر کدام خواهان حذف «دیگری»ست! حال آنکه آزادی و آزادی بیان چیزی جز آزادی «دیگری» نیست! وگرنه یک جمهوری اسلامی در ایران که برخی به دنبال این هستند که فقط ناماش را عوض کنند و در یک چرخهی شیطانی به قلع و قمع آنها که مانند آنان نیستند بپردازند، کافیست! آزادی از «دیگری» شروع میشود و به «خود» میرسد! روند برعکس اما همانست که نیروهای سیاسی ایران پس از انقلاب در پیش گرفتند و با دفاع نکردن از آزادی «دیگری»، خود نیز نابود شدند!
الاهه بقراط
از فضای آزادی بیان و ابزار اینترنت، انسانهای مبتلا به انواع ویروسهای ذهن بیشترین بهره را می برند. در این زمانه، جفنگیات عقیدتی-سیاسی- فرهنگی آنان راحت تر، سریع تر ، موثر تر و تا برد بیشتری منتشر می شوند. فرقی نمی کند این انسان یک فلت ارتر Flat-earther مسیحی انجیلی باشد، یا یک نخبه صادراتی مقام اوزما به بلاد کفر، یا یک مصدقیست که ذهن اش در مرداد سال ۱۳۳۲ متوقف شده، یا یک کمونیست شیعه اثنی عشری مقیم کشور کاپیتالیستی آمریکا که بدنبال ایجاد اتوپیا برای طبقه پرولتاریای ایران است، یا یک جمهوری خواه شیعه اثنی عشری ساکن کشور پادشاهی سوئد، یا یک نو اندیش دینی ساکن کشور لاییک فرانسه، یا یک پست مدرن شیعه اثنی عشری ساکن بریتانیا که خواستار بمب اتم است تا از هویت شیعه اثنی عشری ایران پاسداری کند، یا هنرمند شیعه اثنی عشری متجاوز به عنف که با عنوان جعلی اپوزیسیون ، اراجیف ذهنی خود را در غاالب نقاشی، یا مجسمه یا ترانه یا شعر یا فیلم به قیمت گزاف می فروشد، یا غیره،
اگر هم ذهن اش سالم باشد ومصون از ویروس ذهن، ممکن است شارلاتانی باشد بی اخلاق، یا چرا راه دور برویم، ممکن است یک سایبری بسیجی بی مقدار باشد.
به هر حال سانسور کامل نه امکان پذیر است و نه موثر.
با تشکر از کیهان لندن که در فضای مسموم جهان کنونی، توانسته اخلاق حرفه ایی و اصول روزنامه نگاری اصیل را پیش ببرد.
«بطوری که اگر قرار میبود به این توصیهها [ی سانسور] عمل شود، میبایست اصلا چیزی منتشر نکرد»
ما دمکراتیم. ما نگفتیم شما منتشر نکنید؛ شما منتشر کنید؛ صفحه سفید منتشر کنید 🙂
تاکسی – «آزادی، آزادی، آزادی!»
مسافر – «انقلاب؟»
تاکسی – «نه جونم، از انقلاب رد شدیم، هنوز به آزادی نرسیدیم!»
تاکسی – «آزادی، آزادی، آزادی!»
یعنی میفرمائید سانسور که ایکاش پس از اینهمه بهره گیری از آن, یک واژه پارسی برایش میداشتیم, مورد خواست برخی خوانندگان این سایت است و دست اندر کاران کیهان عزیز آن را ناپسندیده دانسته و از ارتکاب به آن خودداری میکنند؟… عجب…
با نقطه نظر شما خانم بقراط کاملا موافقم، ولی
– گاهی وقتها نظرهایی که زیر یک مطلب نوشته میشوند اصلا ربطی به آن مطلب ندارند. معلوم نیست چرا کسی آن را نوشته، بدون آنکه مقاله را خوانده باشد.
– قبلا یک گروه اسلامیست خارج از قدرت در قسمت نظرها کامنتای فراوانی مینوشت که تبلیغ و پروپاگاندای ایدئولوژی آنها بود. خوشبختانه در این اواخر این گروه کمتر در کیهان فعال است.
هر دو این موردها که نام بردم کیفیت کار شما را پایین میآورند. وگرنه من با انتشار همه نظرهای مربوط به یک مقاله موافقم.
درود و صدها مرتبه درود بر این نوشته شیرین تر از واقعیتها و شعله ای روشنی بخش از حقیقت .
سرانجام حقیقت ترا از قید و بند ازاد خواهد کرد و نجات خواهد داد . ( عیسی مسیح . )
با تشکر از بانو الاهه بقراط .
با درود به کارکنان کیهان لندن ( کیهان اصلی ) کاملا حق با کیهان لندن هست چون در برخورد افکار است که حقایق روشن میشود به ویژه که پی اسناد و مدارک کتبی در میان باشد و کیهان لندن همیشه در این مورد چاپ افکار گوناگون منصفانه عمل کرده است بر خلاف تمام گروه های سیاسی دیگر که حتا نظر طرفداران ۲ آتشه خود را هم چاپ نمیکنند , البته امید است این عدم حذف نظرات در پستچی جایگاه انسان های صاحب نظر و فرهیخته شود چون تجربه ستون نظرات رادیو فردا و سایت بالاترین با هجوم رژیمی های سایبری و اکثرا بی سواد و فحاش ( به تبعیت از ساختار حکومتی لات پرور و فحاش ) منجر به این شد که رادیو فردا ستون نظرات خود را تعطیل و سایت بالاترین که روزی مرجع خبرهای داخل ایران بود در چند سال اخیر پایگاه بسیج سایبری رژیم گردد که افراد آگاه برای تنوع هم به آنجا سری نمیزنند . موفق باشد .
خانم الهه بقراط شما که با شاهزاده رضا پهلوی در ارتباط هستید و برنامه هایی را برگذار میکنید به عنوان نمونه برنامه ای در خصوص ایرانیان مقیم آلمان اگر اجتباه نکنم که من بخشی از این برنامه را در youtube مشاهده کردم که به پرسش و پاسخ از شاهزاده رضا پهلوی مشغول بودین سعی کنید در برنامه های بعدی از شاهزاده رضا پهلوی درمورد برنامه ها و طرحهایشان برای بهزستی و مددکاران و مددجویان سوال کنید و ببینین در حکومتشان در این نهاد چه طرحی دارند ما نیز به عنوان قشر معلول جامعه از ظلم رژیم جمهوری اسلامی بی نسیب نبودیم به خدا شرایط برای ما خیلی سخت شده سختر از قشر عادی سختر از هرچی که فکرش را بکنین