در خلال یکی از مسابقات رده بالای شطرنج جهانی که داوری آن بر عهده شهره بیات بود، روسری او از سرش پایین آمده و چندین عکس او بدون پوشش مو در رسانههای بینالمللی به چاپ رسید. او هیچگاه فکرش را هم نمیکرد که از آن لحظه به بعد دیگر امکان بازگشت به ایران را داشته باشد چرا که پس از گذشت مدت زمان بسیار کوتاهی در پی انتشار عکسهای بدون روسری وی، تهدیدات جانی علیه وی آغاز شد.
اما دلیل دیگری نیز او را وادار به خودداری از بازگشت به میهن خود میکرد؛ هویت دینی او به عنوان یک یهودی که در تمامی دوران زندگیاش در ایران مخفی نگهداشته بود. وی در مصاحبه با نشریه «تلگراف» پس از آنکه بها درخواست پناهندگی از بریتانیا هویت دینیاش را برملا کرد میگوید: «در طول زندگیام در ایران مجبور به تظاهر به مسلمان بودن در جامعه بودم در حالی که حقیقت نداشت.»
چندی پیش شهره بیات که با آزاد ساختن موی صاف بلند و مشکی خود از اسارت اجباری در حجاب اسلامی پایان داده بود، برای نخستین بار در برگزاری جشن سال نو یهودیان شرکت کرد. او در حالی که در خانه موقت خود در اطراف لندن، «روش هشانا» را با خوراکیهای ویژه در این روز که شامل سیب، عسل و نانِ خالا میشود جشن گرفت، میگوید: «این واقعهای باورنکردنی بود. کاری بود که من هیچگاه شانس انجام آن را در گذشته نداشتم.»
به تازگی نیز شهره بیات حکمی را با تأیید فدراسیون شطرنج جهانی برای داوری مسابقات جهانی شطرنج با پرچم بریتانیا دریافت کرده است. با وجود این وی به عنوان داور رده بالای شطرنج، هنوز اجازه کار در بریتانیا برای ادامه شغل خود ندارد. شهره بیات هشت ماه است که در خانهی یکی از دوستاناش زندگی میکند و همچنان در انتظار پاسخ پناهندگی خود به بریتانیا بسر میبرد.
شهره بیات متولد شهر رشت در استان گیلان است و از ۹ سالگی با تشویق پدر خود، که صاحب کسب و کار ساختمانی بود، به بازی شطرنج روی آورد. در سن ۱۲ سالگی، او قهرمان شطرنج ایران شد. شهره بیات دارای مدرک کارشناسی ارشد در مهندسی منابع طبیعی بوده و در سن ۲۵ سالگی به مقام داوری در فدراسیون شطرنج جهانی دست پیدا کرد. به تازگی او به مقام داوری در آسیا با اختیارات کامل در بالاترین رده (Grade A) رسید و با داوری مسابقات جهانی به یکی از چهرههای برجسته ایرانی در این رشته ورزشی تبدیل شد.
او تمایل زیادی به استفاده از روژ لب قرمز رنگ دارد و از آنجا که در ایران شرکت زنان برای تماشای مسابقات فوتبال در استادیومها ممنوع است، با پوشیدن جامهی مردانه و تظاهر به مرد بودن، با دوستان خود به تماشای مسابقات فوتبال در ایران میرفت. حضور زنان در استادیومهای فوتبال در ایران همچنان ممنوع است.
در طول سالهای اخیر، زنان ایران با انتشار عکسهای بدون حجاب در شبکههای اجتماعی و با اقدام به نمایشهای نمادین در خیابانهای ایران به پوشش اجباری حجاب اعتراض کردهاند. تحت قوانین اسلامی که پس از انقلاب اسلامی در ایران وضع شدند، عدم رعایت حجاب اسلامی از سوی زنان ایران میتواند حکم زندان برای آنها داشته باشد. صدها زن ایرانی به دلیل سرپیچی از رعایت حجاب اسلامی و حمایت از این اعتراضات دستگیر شدهاند. برخی از آنها مجبور به اعترافات اجباری تلویزیونی و برخی دیگر شکنجه و محکوم به زندان از جمله انفرادی شدهاند.
شهره بیات که ۳۳ سال دارد و هیچگاه به حجاب اسلامی باور نداشته و از آن به عنوان یک «پوشش زشت» یاد میکند، خود را مجبور به داشتن چنین پوششی میدانست؛ اگرچه او مانند زنان بیشماری، روسری خود را به عقب رانده و ناباوری خود به چنین پوششی را اینگونه ابراز میکرد. اما چنین رویکردی به حجاب اسلامی، در نهایت در طول مسابقات بینالمللی شطرنج زنان در ژانویه ۲۰۲۰ که وی وظیفه داوری با اختیارات کامل این مسابقات را داشت، کار دست او داد.
او در مورد این دوره از مسابقات که در شانگهای چین و ولادیووستُک روسیه انجام میگرفت گفت: «شرکت در این مسابقات، یکی از فرازهای چشمگیر سابقه شغلیام به شمار میرود.» تنها یکی از عکسهایی که در طول این مسابقات از او گرفته شد و او را با لبخندی در کنار یکی از صفحات شطرنج نشان میداد، کافی بود تا او را با یک دردسر بزرگ مواجه کند چرا که روسری قرمز وی به دور گردن و نه بر سر او قرار داشت. اصولگرایان مذهبی در ایران، با دیدن این عکس، او را در زمره دشمنان اسلام قرار دادند.
پس از پایان مسابقه و بازگشت به هتل برای صرف شام، او تلفن دستی خود را روشن کرد. داشتن تلفن همراه در محل مسابقات مجاز نیست. در حین این مصاحبه و در حالی که شهره بیات بیات متأثر و ناراحت از اتفاقی که هشت ماه پیش برای او افتاده بود به یاد میآورد: «تلفن همراه من پر از پیامکهایی بود که به من میگفتند، خواهش میکنیم به ایران برنگرد، دستگیر میشوی!» او در حالی که چشمان پر از اشک خود را با دستمال خشک میکرد گفت: «روز بعد متوجه شدم که فدراسیون (شطرنج ایران) عکس مرا حذف کرده… انگار که من اصلاً وجود نداشتم!»
آن روز شهره بیات بدون حجاب در مسابقات ظاهر شد. وی میگوید: «میدانستم که دیگر قادر به تحمل این وضعیت نیستم.»
اما مقامات جمهوری اسلامی ایران از نکتهی دیگری بیخبر بودند. مادربزرگِ پدریِ شهره بیات، مِری خانم، که در خلال جنگ جهانی دوم از شهر باکو در جمهوری آذربایجان به ایران مهاجرت کرده بود، یهودی بود. شهره بیات در حالی که سخنان یهودستیزانه از سوی برخی از مقامات فدراسیون شطرنج ایران را به یاد میآورد میگوید: «اگر آنها میفهمیدند اجداد من یهودی هستند، هیچگاه به مقام دبیرکلی فدراسیون شطرنج ایران دست پیدا نمیکردم.»
اما با وجود دریافت تهدیدات متعدد از ایران، شهره بیات به کار خود در مراحل بعدی مسابقات که در ولادیووستُک برگزار میشد، ادامه داد. این در حالی بود که مقامات جمهوری اسلامی نه تنها تضمینی به بازگشت بدون دردسر و امن به وی نمیدادند بلکه وی را دائم تحت فشار قرار داده و از او میخواستند که در برابر افکار عمومی پوزش بخواهد که روسریش کنار رفته!
در اواخر ماه ژانویه ۲۰۲۰، شهره بیات پرواز بازگشت به مقصد ایران را تغییر داد و به بریتانیا رفت چرا که بریتانیا تنها کشوری بود که او هنوز روادید ورود به آن کشور را داشت. وی در حالی که چمدان قرمزی را که یکی از چرخهای آن بین سفر چین و روسیه شکسته شده بود حمل میکرد، وارد سالن مهاجرت فرودگاه هیثرو شد و همانجا تقاضای پناهندگی کرد. اما به دلیل شیوع ویروس همهگیر کُرونا، وزارت کشور بریتانیا مصاحبههای تقاضا برای پناهجویی را به تعلیق درآورده بود و همین نیز روند بررسیهای پناهندگی را به شدت با تأخیر روبرو کرده است.
آخرین اطلاعی که شهره بیات از وضعیت پناهندگی خود دارد این است که مصاحبه با وی قرار بود در ماه اوت برگزار شود، اما انجام نشد و طبق اظهارات وکیل وی «قضیهی پناهندگی خانم بیات آنقدر شفاف است که نیازی به مصاحبه برای تصمیمگیری نیست.»
وزارت کشور بریتانیا در مورد وضعیت هیچ فردی بطور جداگانه ابراز نظر نمیکند، اما طبق اظهارات یکی از سخنگویان این وزارتخانه به نشریه «تلگراف»، مصاحبههای اداره مهاجرت بریتانیا از اواخر ماه ژوئیه از سر گرفته شده و «آنها سعی میکنند تعداد هرچه بیشتری از پروندههای پناهندگی را تا آنجا که ممکن باشد مورد بررسی قرار دهند.»
در هر حال بازگشت شهره بیات به جمهوری اسلامی در ایران امکانپذیر نیست. سال گذشته، سه زن در ایران به دلیل عدم رعایت قانون حجاب اسلامی مجموعاً به ۵۵ سال زندان محکوم شدند. او امیدوار است که روزی در کنار خانوادهی خود باشد و شک ندارد که تصمیم درستی در مورد به دور انداختن حجاب و پناهندگی به بریتانیا گرفته است: «من هیچ احساس پشیمانی ندارم.»
*منبع: تلگراف
*ترجمه و تنظیم: داریوش افشار
مجال کوتاه کامنت و خوصله کوتاهتر مخاطبان- که بارها داستانهی تکراری تاریخ ادیان مرور کرده اند- به اندک اکتفا میکنم، زمانی که حکومت پادشاهی (به قولی با توطئه جهانداران گودالوپی و مزدوری اشتراکی شبه چپ سکولار و ضد سکولار مذهبی!) سرنگون و بجایش حکومت شترگاوپلنگی بر سر کار آمد که اسم رسمی جمهوری اسلامی(؟!) گذاشتند، برای آنکه بگویند با حکومت پادشاهی (متهم به دیکتاتوری و عدم تحمل عقاید و متهمتر به تفتیش عقاید)، اصل ۲۳ در قانون اساسی (دفترچه فریب اکثر عوام و بسیاری از خواص اندیشه!) گنجاندند، اما چنان لجوجانه مابانه و حتی شیطان صفتانه به این اصل دهن کجی و تاخته سردمداران و مزدوران سلطنت ولایت عظمی که، حتی تاکید دارد در پرسشنامه های مختلف از آموزش و پرورش و دانشگاه و پاسپگورت و هر نوع اشتغال و غیره، از دین و مذهب (به همراه زبان و قومیت و…) میپرسد! تا اینجای کار اگر در کشوری قانون مجازات زندان یا اعدام و انواع تبعیضات رسمی حکومتی و یا رایج جامعه نبود برای متفاوت بودن و ابزار خودخواسته مشکلی نبود و بلکه نشانه حقوق بشر بود، اما وقتی پرسیدن و دانشتن و خوداظهاری عقیده و مذهب و دین و حتی قومیت و زبان چه از سوی حاکمیت (قانون ضد حقوق بشری) و از سوی انبیه قدرتمند مردمان (به ظاهر اکثریت مسلمان و شیعه) موجب آزار، تبعیض، عدم امنیت شغلی و روانی و حتی جانی و زندگی است، یک خطر جدی است، در این میان اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی، تک تک حرفش، فریاد مظلومیت بشریت میزند و این دفترچه قانون اساسی شترگاوپلنگ، مصائیب نامه گریان و خون چکان مقطعی از رنجهای بشری است، از همدستی دنیاپرستان و بندگان زر و زور و تزویر، شرکت سهامی دزدان داخلی-حارجی ایران؛ از سکولار نمان تا ضد سکولار بمان!
دوست محترم چرا ناراحت میشوی، شما درکمنت زیر نوشته اید :« در خراسان که امروز نام آنرا مشهد می نامند» ومن خواستم شما را به اشتباهتان متوجه بکنم چون هرگز شهری بنام خراسان درایران وجود نداشته است.
حمایت!
موفق باشی!
#دختر_آبى BlueGirl#
یهودیان ایرانی هم ایرانی اند باز یک ایرانی از ایران ما کم شد. باز غریبی از ایران به غریبان ایرانیان در خارج اضافه شد. بقولی دوستی که گفت همه ما در تنهایی می سوزیم ولی می سوزیم. به امید روزی که ایزد بانوی آزادی به ایران باز گردد و ایران بانوی ما آزاد شود و همه ایرانیان باز گردند. دنیا کوتاه است حیف که در غربت سپری شود…مانند زندگانی ماها.
دوستان گرامی من بر این باورم ما با سپاس از کیهان لندن که این توانایی را به ما داده تا آزادانه دیدگاه خود را بنویسیم بهره ببریم و با هم و نه روی هم کامنت در این سایت بگذاریم. خودم را می گویم بیائید به دیگران آگاهی دهیم آنچه را مردم نمی دانند آشکار کنیم.
مهربورزید و به من بگوئید بدون زبان زیبای پارسی ما چگونه می توانیم بگوئیم که ایرانی هستیم؟
آقای اردشیر
نام شهر مشهد «سناباد» است ، خراسان نام یکی از استانهای ایران است که پیش از حملهٔ تازیان سرزمین پهناور شمال خاوری ایران به همین نام شناخته میشد.
تا انجا که میدانیم ٬ دین یهودی و برگزاری مناسک و مراسمشان با همه ظلمی که به ان و دیگر اقوام و ادیان توسط جمهوری خمینیسم نوفل لوشاتویی
میشود ازاد هستند . یهودیان هر هفته سبت را برگزار میکنند . به کنیسهایشان
میروند و عید های یهودی را جشن میگیرند و نماینده در مجلس اسلامی هم دارند.
فقط حجاب اجباری را باید در ایران رعایت بکنند . و برعکس بهاییان با اعلام کردن علنی دین و باور خود ممنوع از تحصیل در دانشگاه و استخدادم نمیباشند .
یهودیان به باور خود بسیار پایبند هستند و آنرا هیچگاه ترک نمی کنند. اینکه این بانوی ارجمند از روی وادارکردن بایستی خود را مسلمان نشان می داده چیز ناگواری است و باید به آنهایی خرده گیری کرد که یک تن را به زور ناگزیر می کنند تا آئین نیاکانی خود را ترک کند. به آن باید پا گذاشتن روی دادیک مردمان گفت. این تازگی ندارد. در خراسان که امروز نام آنرا مشهد می نامند یهودیانی را به زور وادار کردنند تا مسلمان شوند که به آنها آنوسی و یا الله دادی می گویند. در دانشنامه آزاد ویکی پدیا می شود در باره این دو واژه زیاد خواند. آنها در بیرون از خانه مسلمان بودنند و یا از روی ترس به مذگد (دمرخانه) می رفتند و با مسلمانان نماز می خواندند ولی در خانه یهودی بودنند. روزهای شنبه دکانهای خود را در بازار باز می گذاشتند ولی خرید و فروش نمی کردند. یک نوجوان را در دکان می گذاشتند وقتی یک مسلمان می رفت تا چیزی بخرد آن نوجوان می گفت که پدرش برای کاری رفته و او نمی تواند چیزی بفروشد. آنها از مسلمانان گوشت می خریدند ولی آنرا در خانه پیش گربه می انداختند و به جای آن گوشت کاشر که سربریدن چهارپایان به شیوه یهودی است می خوردند. می گویند که سید علی خامنه ایی از همان یهودیان آنوسی یا الله دادی در مشهد است. اینرا دانشمند ارجمند و ایران دوست ایرانی سرکار دکتر رضا هازلی در یک ویدئو کلیپ که در یوتیوب آنرا گذاشته استانش یا باز نمایی کرده است[۱].اگر خوب نگرش کرده باشید. خامنه ایی که شاید نام کوچک او موشه است. یک دستمال یا همان شال تالیت به گردن می اندازد. شال تالیت را یهودیان آنوسی به گردن می اندازند. برادران لاریجانی را چهره هایشان را خوب نگرش کنید. آنها به خزری ها می برند[۲] خزری ها تبار یا خاندانی بودنند که دربالای شاخ دریایی خزر(بخش خاوری دریای سیاه) زندگی می کردنند و خدایان دوازده گانه داشتند ولی به دستور سر خاندان خود دین یهود را پذیرفتند. آنها در پایه ترک تبار هستند. یهودیانی که در مجارستان, بلغار و لهستان (اسلاوها) بودنند از تبار خزری ها هستند که به آنها یهودیان اشک نازی هم می گویند. احمدی نژاد هم مانند روز روشن است که در پایه یهودی تبار است. نام خانوادگی او «سبورجیان» که یک نام یهودی است بوده و چم آن می شود رنگرز دیلی تگلراف در سال ۲۰۰۸ که گزینش پرزیدنت در ایران بود می نویسد:« مردی که وعده محو کردن اسرائیل را از روی نقشه داد گواهی یهودی بودن خود را آشکار کرد .
Oops … man who promised to wipe Israel off the map reveals his Jewish credentials
چیزهایی که در بالا نوشتم راستینگی دارند و انگیزه ام از آن یهود ستیزی نیست و تنها برای آگاهی است.
پابرگی :[۱] دکتر رضا هازلی در یوتیوب کلیپ های زیادی دارد که کارش آگاهی دادن و دانش آموختن به دیگران است و ایشان بسیار ایران دوست هستند. ابتدا نام دکتر رضا هازلی را در یوتیوب جستجو می کنید سپس ویدئوی ایشان را با این نام: بی تعارف با #منشه _امیر, # موساد و # اسرائیل را تماشا می کنید که بیش از دو ساعت (پارسی آن سایه) است.
[۲]- در باره خزری ها می شود در دانشنامه ویکی پدیا خواند. تبار قاجار که به کشور ما فرمانروایی کردنند و تکه هایی از خاک میهن را جدا کردنند از همین خزری ها بودنند. که به آنها قچر از ریشه ترکی قچمک (کوچ روی) هم می گویند!
شجاعت خانم بیات قابل تقدیر است
با ارزوى موفقیت براى این زن ایرانى ✌???