اسماعیل احمدی مقدم ششمین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، طولانیترین دوره فرماندهی بر این نیرو را داشته است.
او در گفتوگویی با ماهنامه «رمز عبور» به موضوعاتی همچون دیدارهایش با حجتالاسلام سید محمد خاتمی و محمود احمدینژاد روسای پیشین جمهوری اسلامی و همچنین اعتراضات پس از اعلام نتایج انتخابات سال ۸۸ پرداخته است.
احمدی مقدم در بخشی از این مصاحبه به نقل از سید محمد خاتمی دو اشتباه اطرافیانش را «تلاش برای حذف اسلام از جمهوری اسلامی و کمک گرفتن از خارج» بیان کرده و گفته است: «به دوستانمان گفتم دو اشتباه کردند، یکی اینکه فکر کردند “اسلامی” را از “جمهوری اسلامی” بردارند مشکل حل میشود. میخواستند اسلامی را بردارند و فقط جمهوری بماند. دوم خطای بزرگتری بود که مردم اینجا را تحمل نکردند و از ما جدا شدند. آن هم اینکه برای تحقق این امر دنبال خارج هم رفتند. نکته زشتش همین جا بود که رفتند از خارج هم کمک بگیرند. گفت یک وقتی به آقای بهزاد نبوی و سایرین گفتم فکر میکنید اگر نیروهای اپوزیسیون خارج را برداشتید و آوردید داخل میگویند دست شما درد نکند؟ اینها به شما خواهند گفت بیایید بروید ته صف».
او در بخشی دیگر از این سخنرانی به دو جنبه گوناگون از شخصیت محمود احمدی نژاد میپردازد. شخصیت اول که اعتقادی به نخبگان ندارد و بر این باور بوده است «اینها [نخبگان] ۲ هزار نفرند که اگر بیرونشان کنیم، مشکلات نظام حل میشود» و شخصیت دومی که بعد از سال ۸۸ میگفت «رأی را آنها [عامه مردم] میدهند، ولی کشور را اینها [نخبگان] اداره میکنند و اداره کشور دست اینهاست». احمدی مقدم در بخشی دیگر از این مصاحبه به جلسهای که پس از اوجگیری اعتراضات مربوط به خرداد ۸۸ در دفتر ریاست جمهوری تشکیل شده بود اشاره کرده و به نقل از محمود احمدی نژاد گفته است: ««خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغالها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید خاتمی و بقیه را دستگیر کنید و شرّ همه را کم کنید و بروید».
اما نکته مهمتر این مصاحبه به یک خلاء تحلیلی در نظام امنیتی جمهوری اسلامی اشاره دارد. جایی که احمدی مقدم به صراحت گفته است: «در سال ۸۸، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر و اسکایپ که بعدا آمد، نقش مهمی داشتند. اصلا در نظام امثال فیسبوک و توئیتر را نشنیده بودیم و در این باره توجیه نبودیم که اینها چگونه جمع میشوند». او در بخشی دیگر توضیح میدهد: «سال ۸۸ میدیدیم آدمی جمع نمیشود و همه با هم مثل یک موج میآیند. سؤال این بود چگونه همه یک جا میآمدند؟ هر چه تلاش میکردی آدرس قلابی بدهی، کسی آدرس قلابی را نمیرفت. وقتی آدرس فرعی میدادی، میرفتی میدیدی این جنگ روانی اثری ندارد». احمدی مقدم در مورد اعتراضات ۶ دی (عاشورا) ۸۸ گفته است: «به تاثیر شبکههای اجتماعی و فراخوانهای آنها اشاره میکنم. تا روز آخر هم این مساله برایمان پیچیده شده بود. مثلا موبایل را قطع میکردیم، ولی میدیدیم غیر از موبایل شبکههای دیگری هم دارند که همدیگر را خبر میکنند و در یک نقطه با شعارهای مشخص حاضر میشوند».
او در بخشی همچنین به رفتارهای علی لاریجانی پس از انتخابات سال ۸۸ اشاره کرده و گفته است: «آقای لاریجانی رفتارهای شائبهآفرین داشت، مثلا اجازه بدهید بروند فلان جا سخنرانی کنند یا چه اشکالی دارد در استادیوم آزادی جمع شوند؟… فکر میکردند الان فرصت خوبی است که از شرّ احمدینژاد و بقیه با هم خلاص شوند. دعوای دوستانمان در مجلس با آقای لاریجانی از همین نقطه است. با صحبت آقا، تکلیف امثال آقایان لاریجانی، توکلی و… که ضد احمدینژاد بودند، روشن شد».
مصاحبه احمدی مقدم با موجی از تکذیبها روبرو شد. یک فرد مطلع در نیروهای مسلح انتساب سخنانی به رهبر جمهوری اسلامی را بدون تایید دفتر او نادرست خوانده است. روابط عمومی مجلس شورای اسلامی نیز در اطلاعیهای صحبتهای احمدی مقدم در مورد علی لاریجانی را «از اساس تکذیب» و طرح این موضوعات را «به دور از واقعیت» دانسته است. روابط عمومی دفتر محمود احمدی نژاد نیز در اطلاعیه جداگانهای سخنان منسوب به احمدی نژاد در این مصاحبه را «کاملا خلاف واقع و نادرست» عنوان کرده است.
حال این سوال مطرح است که با چه انگیزهای «رمز عبور» به سراغ اسماعیل احمدی مقدم رفته و او نیز چنین مواردی را مطرح کرده است. برای پاسخ به این پرسش و حاشیههای دیگر این مصاحبه به سراغ روزبه میرابراهیمی روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل ایران رفتیم.
– پیش از اینکه وارد بحث در مورد صحبتهای خود احمدی مقدم بشویم این سوال مطرح است که ماهنامه «رمز عبور» چه رویکری را دارد و چرا به سراغ فرمانده سابق نیروی انتظامی رفته است؟
– شناخت من از این ماهنامه با توجه به شمارههای منتشر شده آن، مخصوصا اولین شمارههایی که به موضوع پایان جنگ میپرداخت است که توجه مرا بسیار جلب کرد. این نشریه در واقع یک صدایی از درون نظام است که میخواهد با طرح موضوعاتی که تا امروز به حتی به عنوان خط قرمزهای ترسیم شده نظام را مطرح کند.
از این جهت میتوان گفت این نشریه نمایندگی بخشی از افراد را نمایندگی میکند که منافع خودشان را در تسویه حساب با گروههای دیگر همان سیستم پیدا کرده و به این امر اقدام هم کردهاند. در پرونده جنگ نیز مشخص بود که به دنبال پیدا کردن یک سری مقصر در درون نظام بوده و در شمارههای بعد هم همین مشی رادیکال را پی میگیرد. مصاحبه اخیر این نشریه با احمدی مقدم را هم در همان چهارچوب میبینم.
احمدی مقدم در چند ماه اخیر بخصوص بعد از اینکه نام او در پرونده تخلفات مالی نیروی انتظامی در زمان فرماندهیاش مطرح شد (به حدی که حتی شایعه بازداشت او نیز به میان آمد) بیشتر از قبل صحبت میکند. در این مدت او بسیار شفاف مصاحبه میکند و این رویکرد جدیدی در نظام است، چرا که پیش از این نظامیانی که از سیستم خارج میشدند تا مدتی طولانی به این شکل وارد جزئیات موضوعات نمیشدند.
مصاحبه اخیر هم در راستای تسویه حسابهای درون نظام و با استفاده از احمدی مقدم است که مشخصا دلخوریهایی دارد که آنها را شفاف بیان میکند.
– از میان افرادی که احمدی مقدم در مصاحبه خود نام برده دست کم ۳ تکذیبیه منتشر شده است. اما آنچه مشخص است به نیروهای اصلاحطلب فرصت پاسخگویی داده نمیشود. به نظر شما چرا این موضوعات از زبان خاتمی بیان میشود؟
– این شیوه یک سویه حرف زدن سالهاست که در نظام وجود داشته است و امکان پاسخ دادن به مخالفان نه صورت برابر و نه حتی به صرت یک هزارم برای رد اتهامات داده نمیشود. بعد از جریانات سال ۸۸ هم شاهد این بودیم که در تریبونهای گوناگون مسائلی در مورد جنبش سبز و رهبرانش گفته شد که هیچگاه فرصت حداقلی پاسخ به آنها وجود نداشته است. این نوع تسویه حساب با گروههای اصلاحطلب و به طور مشخص با خاتمی در ادامه همان سیاست جمهوری اسلامی است. البته این خیلی موضوع عجیبی هم نیست و به یک رویه عادی در نظام تبدیل شده است. عملا هر کسی غیر از این را بخواهد پوشش دهد و به نحوی به مخالفان هم فضایی دهد احتمالا به تیر غیب دچار خواهد شد.
البته باید تاکید کنم که این تسویه حساب فقط منحصر به اصلاحطلبان و این مصاحبه نیست، بلکه شامل «انحرافیون» هم میشود. این مصاحبه نشان میدهد که این جریان به دنبال شدت بخشیدن به آن است.
– یکی از حاشیههای این مصاحبه تکذیب دفتر احمدی نژاد بود. البته در این نامه مشخص نیست که کدام بخش از صحبتهای احمدی مقدم رد شده است و یا آیا اساسا کل مصاحبه را زیر سوال برده است اما سوال اینجاست احمدی مقدم که گفته میشود یکی از دلایل انتصابش به عنوان فرمانده نیروی انتظامی نزدیکی او به احمدی نژاد بود چرا امروز ظاهرا در مقابل او ایستاده است؟
– ما داریم در مورد دو سوی یک جریان صحبت میکنیم. یک سو احمدی مقدم و جریان درون نظام که امروز به منتقد احمدی نژاد بدل شده و یک سوی دیگر هم خود احمدی نژاد و تیمی که مدتها با او همراه بوده است، قرار دارند. در واقع هر دو سوی این ماجرا غیرقابل اطمینان هستند و مشخص نیست که تا چه حد از حقیقت را بیان میکنند. اما در یک نگاه کلانتر به موضوع میتوان دید که صحبتهای احمدی مقدم در مورد شخصیت احمدی نژاد با شناختی که ما از تفکر و کارکرد او داریم همخوان بوده و روایت احمدی مقدم را باورپذیر کرده است. احمدی نژاد که در زمان ریاست جمهوریاش به راحتی سیاه را سفید اعلام میکرد و ابایی از تکذیب کردن کردههای خود نداشت حالا هم تکذیب میکند اما تغییری در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد. مشکل این است که در آن سوی ماجرا هم ما نمیتوانیم احمدی مقدم را قابل اعتماد بدانیم اما وقتی پازلهای این ماجراها را در چهارچوب تحولات ۱۰ سال اخیر نظام جمهوری اسلامی، کنار هم میگذاریم صحبتهای احمدی مقدم چندان دور از فضای واقعی اتفاقات نیست.
– به سراغ ماجرای اعتراضات پس از انتخابات ۸۸ برویم. احمدی مقدم اولین مقام نظامی است که در مورد برخی موارد همچون عدم برآورد صحیح اطلاعاتی در روز ۶ دی (عاشورا) ۸۸، عدم درک صحیح از رسانههای اجتماعی و فرسایشی با وجود سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی سخن به میان آورده است. بیان این صحبتها امروز چه اهمیتی دارد؟
– همان طور که گفتید احمدی مقدم یکی از معدود نیروهای امنیتی- نظامی دخیل در اتفاقات سال ۸۸ است که با صراحت درک و فهم سیستم امنیتی از تحولات آن دوره را در این مصاحبه بیان میکند. از میان صحبتهای احمدی مقدم میتوان برگها و پازلهای بسیاری را استخراج کرد که تایید کننده استدلال کسانی است که اعتقاد دارند در سال ۸۸ یک شبه کودتا اتفاق افتاده است به ویژه آنجا که او در مورد مانورها و تحولات یک سال پیش از انتخابات سخن به میان میآورد و بعد تایید میکند که مانورهایی که تحت نام «امنیت اجتماعی» دقیقا برای امنیتی کردن فضای کشور بوده است. البته اشاره میکند که احمدی نژاد به این موضوع اعتراض داشته و احمدی مقدم این نگاه او را نقد میکند. حالا این فضای امنیتی را در کنار مواضع و کارکردی که فرماندهان سپاه در دو سال منتهی به انتخابات ۸۸ داشتهاند قرار بدهید، آن وقت مکانیسم فکری، امنیتی و تحلیلی که سیستم جمهوری اسلامی داشته و آن را در سیستم امنیتی- نظامی خود از جمله در سپاه پاسداران و نیروی انتظامی برنامه ریزی و اجرا کرده است (که شاید حتی آدمی مانند احمدی نژاد هم در جریان جزئیات آن قرار نداشته است) در بخشهایی از این مصاحبه نمایان میشود.
احمدی مقدم هم بخشی از همان سیستم تحلیلی- امنیتی بوده که به نظر من طراحی اتفاقات سال ۸۸ و مهندسی کردن نتایج انتخابات را در دست داشته است. از این جهت صحبتهای او کمک میکند که پازل اتفاقات مبهم آن سالها تا حدودی حل شوند.
برای من بخش دیگری از این مصاحبه نیز اهمیت دارد که به فهم سیستم امنیتی آن زمان در مواجهه با اتفاقات غیرقابل پیشبینی همان دوره اشاره دارد. این مصاحبه به روشنی نشان میدهد که نیروهای امنیتی در سالهای منتهی به سال ۸۸ تحلیل درستی از وقایع و نیروهای مخالف خود نداشته و برداشت آنها نسبت به واکنشهای جامعه کاملا اشتباه بوده است.
صحبتهای احمدی مقدم برای من که سالها از نزدیک درگیر مسائل ایران بودم قابل فهم است. به طور مشخص عدم شناخت آنها از رسانههای اجتماعی همچون تویتر و فیس بوک، نوع نگاه سنتی به تحولات و اعتراضات خیابانی و البته غافلگیری نیروهای امنیتی در مواجهه با آنها کاملا قابل درک است.
به نظر من، احمدی مقدم این موضوعات را صادقانه بیان میکند و از این جهت که به ضعفها و عدم کارآمدی نظام امنیتی اذعان دارد، برای تحلیل رفتار امنیتی- انتظامی نظام نکات بسیار آموزندهای به همراه دارد.
– بحثی که نه فقط در این مصاحبه احمدی مقدم بلکه در صحبتهای بسیاری از مقامات امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی دیده میشود، ظهور یک به اصطلاح خودشان فتنه جدید است. به طور مشخص جایی که او میگوید «مقام معظم رهبری فرمودند شعلههای فتنه فرو نشسته، ولی آتش خاموش نشده است». این شبح اعتراضات سال ۸۸ با اینکه بارها برایش در جمهوری اسلامی مراسم تشییع جنازه گرفته شده، گویا مقامات جمهوری اسلامی را رها نمیکند. با توجه به اینکه خود احمدی مقدم تاکید دارد «تکرار چنان صحنهای سخت، ولی ممکن است، چون هر انتخاباتی که قطبی و چالشی شود بستری برای این موضوعات است» ارتباط آن با انتخابات اسفند ۹۴ را چگونه ارزیابی میکنید؟
– ببینید، به روشنی میتوان گفت که اتفاقات سال ۸۸ یک کابوس دائمی برای جمهوری اسلامی بوده و خواهد بود. برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، نظام با یک رویداد غیرمنتظره مواجه شد که تمام مکانیسم فکری و مهندسیاش را بر هم زد. این تجربه هم برای جامعه ایران و جنبشهای سیاسی اجتماعی داخل ایران تجربه بسیار گرانبهایی است و هم برای سیستم مستقر در نظام جمهوری اسلامی، یک تجربه بسیار مهم است که نمیتواند به این راحتی از آن عبور کند.
آن تحولات که ارتباط مستقیمی با فضای انتخابات داشت و یک بستر مناسب برای تحرکات اجتماعی فراهم کرده بود، خود به خود در هر انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شود، پدیدار میشود. همین موضوع به کابوسی برای نظام به طور عام و نیروهای امنیتی به طور خاص بدل شده است. تجربه اعتراضات سال ۸۸ هزینه بسیاری زیادی برای نظام به همراه داشت و آنها به هر قیمتی نمیخواهند آن را تکرار کنند. اما این کابوس از آنجا که هیچ پاسخ روشنی به مطالبات آن سالها داده نشده است به طور طبیعی در فضای هر انتخاباتی زنده خواهد شد و این هشدارهای امنیتی به هیچعنوان غیر منتظره نیست.
البته باید توجه داشت که فضای سیاسی داخل کشور و همچنین مکانیسمهای ارتباط درون جامعه آنچنان تغییر کرده است که مشکل بتوان با چنین هشدارهایی آنها را به عقب راند و همان سیاستهایی را که پیش و پس از انتخابات سال ۸۸ در کشور اجرا شد مجددا پیاده کرد. به نظر من این هشدارها در واقع دو مخاطب دیگر دارد: اول آنهایی که میخواهند از طریق انتخابات وارد قدرت بشوند که در واقع به آنها میگوید حواستان باشد ما با آنهایی که در به اصطلاح فتنه شرکت داشتند چگونه برخورد کردیم. از طرفی دیگر به نیروهای امنیتی هشدار میدهد که اشتباهات سال ۸۸ را تکرار نکرده و با درک واقعیت جامعه میبایست بتواند در مقابله با هر تحولی بر اساس یک معادله منطقی مبتنی بر هزینه – فایده رفتار کند.
تحولات سال ۸۸ هنوز تبدیل به تاریخ نشده است و بسیاری از آن مطالبات و مطالبات جدید در جامعه وجود دارند که در فضای هر انتخابات به شکلهای گوناگون خود را نشان میدهند.