محمدرضا حمیدی- روسای جمهوری در رژیم مذهبی ایران تنها مسئولان رده بالای حکومت هستند که با رأی مردم انتخاب میشوند اما آرایی که برای آنها به صندوق ریخته میشود لزوما به دلیل تواناییهای متنوع و سوابق درخشان مدیریتی آنان نیست، بلکه بیشتر از بغض معاویه و برای نه گفتن به دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه است.
گواه این مدعا انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ است که حسن روحانی نامزد میانهروها و اصلاحطلبان ۱۹ میلیون و جلیلی کاندیدای مورد نظر خامنهای و همفکران او تنها ۴ میلیون رأی آوردند. دلیل این شکست معنادار هم اتصال جلیلی به بیت رهبری، سپاه پاسداران، نهادهای امنیتی، بسیج، آخوندهای دولتی و مکتب آیت الله مصباح یزدی بود که اکثریت مردم در ایران آنها را دشمن دمکراسی و طرفدار گوشمالی آزادیخواهان و منتقدین رژیم میدانند.
بعد از توافق تیم مذاکره کننده هستهای با گروه کشورهای ۱+۵ رئیس جمهوری که منتظر فرصت مناسب برای عمل کردن به قولهای خود به مردم در مورد گسترش آزادیهای سیاسی و اجتماعی بود تصمیم گرفت به دلیل نزدیک بودن انتخابات مجلسین خبرگان رهبری و شورای اسلامی میزان تحمل و انعطاف ولی فقیه و منصوبین او را در پستهای نظامی و قضایی و شورای نگهبان محک بزند و بداند با چه تاکتیکی و تا کجا میتواند طرحها و برنامههای خود را پیش ببرد.
البته پیشبینی اینکه بعد از فرو رفتن دست روحانی به داخل لانه زنبور چه ممکن بود پیش بیاید، برای آشنایان به اوضاع و احوال رژیم جمهوری اسلامی سخت نبود اما این آزمایش برای دولتی که تصمیم دارد از دستآوردهای مذاکرات هستهای به عنوان سکوی پرش به منظور دست زدن به تغییر و تحولات بعدی استفاده کند کاملا لازم به نظر میرسید و به همین دلیل نیز بلافاصله به دنبال پیروزی در این مذاکرات که تندروها امیدوار بودند به نتیجه نرسد و پای کشورهای جهانخوار به ایران باز نشود، روحانی در نخستین سخنرانی خود با صدایی غرا گفت: حل مسأله هستهای در سایه تلاشها و مهارتهای دیپلماتیک و علمیهمکاران ما تنها به موضوع هستهای و فواید علمی آن خلاصه نمیشود بلکه این پیروزی ابعاد دیگری هم خواهد داشت که شامل تحولات سیاسی و اجتماعی و گسترش آزادیها خواهد بود و یادآور شد که باید یاد بگیریم بعد از این با دنیا چگونه و با چه زبانی حرف بزنیم و چطور معاشرت کنیم.
وی همچنین گفت که شورای نگهبان چشم انتخابات است نه دست آن، دست انتخابات دولت است که باید انتخاب نامزدها را زیر نظر داشته باشد. ساعتی بعد از سخنرانی رئیس جمهوری مسئولان نهادهائی که منصوب رهبر هستند همزمان و همصدا مانند همنوایان دسته کر اپرای پیوم یانگ آوازهای بلشویکی سر دادند که رئیس جمهوری را چه به این غلطها، رئیس دولت نباید حرف نسنجیده از دهانش خارج شود و اصلا قرار نیست او بیش از حد و اندازه خود صحبت کند.
واکنش به سخنان روحانی از سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران شروع شد که مأمور شده بود در لباس نظامی با کلمات و عبارات تهدیدآمیز به روحانی پرخاش کند. او گفت به خاطر توافق هستهای از ما میخواهند طرز حرف زدن خود را با خارجیها از این پس تغییر بدهیم و در چهارچوب تعیین شده آنها سخن بگوئیم. وی با طعنه خطاب به رئیس جمهور گفت شما خود از صدقه سر شورای نگهبان نامزد ریاست جمهوری شدید. از حرفهای تند و تیز و بی ادبانه ژنرال پیدا بود که میخواهد به کودتاچیان هشدار بدهد که فضولی موقوف والا با ما طرف خواهید بود و در صورت پافشاری در نظراتتان به سرنوشت محمد خاتمی و وزرای او که هنوز در زندان هستند و میرحسین موسوی و مهدی کروبی یاران آیت الله خمینی دچار خواهید شد.
او ضمنا به شدت از شورای نگهبان دفاع کرد و دخالت رئیس جمهوری در کار این شورا را تقبیح نمود. اما سردار با حرفهای داروغه مآبانه خود یک گاف بزرگ نیزنمود و آن این بود که دست روی یکی از موضوعات بسیار حساس و مورد مناقشه میان پیروان آیتالله خمینی و مخالفان اسلام رحمانی از قبیل علی خامنهای گذاشت.
گاف ژنرال
همان طور که انتظار میرفت علی مطهری استاد پاسخگویی به کسانی که برای رسیدن به هدفهای خود توصیههای «امام» را که اکنون از محکمات شیعه به حساب میآید دور میزنند وارد صحنه شد و با سند و مدرک سردار سه ستاره را متهم به سرپیچی از دستورات امام راحل کرد و کتاب معروف صحیفه نور نوشته آیتالله خمینی را ورق زد و با ذکر پاراگراف و شماره صفحه به ژنرال پرید که آیتالله خمینی، خیلی رک و بدون ملاحظه به طوری که نیازی به تفسیر نداشته باشد فرمودهاند سپاه، حق دخالت در سیاست را ندارد و شما با سخنان توهین آمیز خود به رئیس جمهوری، ممنوعیت ورود سپاهیان به سیاست را که «امام» بارها بر آن تأکید کرده اند نادیده گرفتهاید.
پاسخ مستند علی مطهری فرزند آیتالله مطهری که مرتبه و مقام دینی او از دید مسلمانان شیعه بسیار بالاست ظاهرا جای دفاع برای سردار باقی نگذاشت، البته برخی آخوندهای وابسته به دربار ولی فقیه تلاش کردهاند با بافتن آسمان و ریسمان به هم نتیجه بگیرند. از آنجا که سپاه مأمور حراست و حفاظت از حکومت ولی فقیه است پس برای انجام این مهم مجبور است اجبارا گهگاه از کنار دستورات امام «ویراژ» بدهد.
اما این مغلطه هرگز مورد قبول پیروان آیتالله خمینی قرار نگرفته است و شاید به همین دلیل نفر بعدی که انتخاب شد تا رئیس جمهوری را متوجه عواقب سخنانش در مورد شورای نگهبان کند، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه بود، رئیس دانشگاه نرفته قوه قضائیه تنها حرفی که در سخنانش به روحانی نزد فحش ناموسی بود. او رئیس جمهوری را عامی خطاب کرد و به او هشدار داد که شورای نگهبان تنها به قانون اساسی عمل میکند و همین قانون است که دست آقای جنتی را برای نظارت استصوابی باز گذاشته است. و حالا عده ای عامی و نادان میخواهند پا در کفش شورای نگهبان بکنند.
روحانی به خوبی میداند که دوران چهار یا هشت ساله ریاست جمهوریاش بدون آنکه قدمی برای رأی دهندگان بردارد میتواند ایامی سیاه وغم انگیز از زندگی سیاسی او باشد زیرا ساختار حکومت جمهوری اسلامی به شکلی است که در آن رئیس جمهوری چیزی بیشتر از یک «دکور» و مأمور اجرای منویات رهبر نیست. بنا براین به نظر میرسد او مصمم است بقیه سالهای ریاست جمهوری را در هیأت مردی مقهور و مرعوب و بله قربان گو ظاهر نشود.
روحانی چند روز پس از این قضایا همراه اعضای کابینهاش به آرامگاه آیتالله خمینی رفت و در آنجا سر درد دلش باز شد و در کنار مقبره بنیانگذار جمهوری اسلامیاز جانشینان او شکوه کرد. او گفت: آیتالله خمینی هیچگاه به کارهای دولت دخالت نمیکرد، کاری که رهبر کنونی رژیم به طور روزانه میکند، و با تعریف از مشخصات اخلاقی «امام» نظرات خامنهای را در مورد وی رد کرد و یادآور شد آیتالله خمینی قلبی رئوف و مهربان داشت.
او آنگاه دوباره وارد بحث انتخابات شد و تأکید کرد که بایستی زمینه مشارکت مردم را در یک انتخابات سالم و آزاد قانونی و شکوهمند البته تحت هدایتهای رهبر فراهم کنیم! همچنین باید از توافق هستهای برای رشد و توسعه همه جانبه کشور استفاده شود، و آنگاه میتوانیم به مردم بگوئیم دولت به همه وعدههای خود عمل کرده است.
روحانی چند روز بعد در سفر به همدان دور از پایتخت در میان مردم شهری دیگر باز به موضوع انتخابات گریز زد. او میداند که مردم شیفته موضوعاتی در سخنرانیهای او هستند که کمتر کسی جرأت به زبان آوردنش را دارد بنا بر این گفت: اگر کسی امید نداشته باشد پای صندوقهای اخذ رأی نمیرود، رأی دهنده باید امیدوار باشد مشکلاتش با دادن رأی به فرد منتخب برطرف خواهد شد او مثل همیشه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ را به رخ کشید و یادآور شد در آن روز مردم حماسه آفریدند و بر خلاف تصور مخالفان ۸۶ درصد از واجدین شرایط رأی دادند.
وقتی کار را شروع کردیم برخی دوستان خوبی که در زندگی سیاسی با هم کار کرده بودیم میگفتند هیچ کدام از طرحهایی که شما ترسیم میکنید در شرایط حاضر دست یافتنی نیست اما بعدا دیدیم تورم که در خرداد سال ۹۲، ۴۵ درصد بود در پایان سال به ۳۵ درصد رسید. هنگامیکه خواستیم وارد مسأله هستهای شویم آقایی که کارشناس درجه یک این رشته بود میگفت: اگر میخواهید قطعنامههای سازمان ملل متحد علیه ایران برداشته شود باید تا آخرین سانتریفیوژ را از بین ببرید اما بعدا دیدیم که هم سانتریفیوژها چرخید و هم زندگی مردم و توانستیم سایه شوم جنگ را از سر مردم ایران برداریم.
روحانی از این پس با نزدیک شدن تاریخ انتخابات دوران سختی در پیش خواهد داشت او میداند که رهبر رژیم از سوی تندروها و دلواپسان در فشار است تا وی را در تنگنا قرار دهد و بیش از پیش در کنترل داشته باشد زیرا ترس از آن دارند که با توجه به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای کفه ترازو در رابطه با محبوبیت دولت به سود میانهروها سنگینتر شود. در روزهای پایانی هفته روحانی و وزرایش به حضور رهبر شرفیاب شدند ولی فقیه طبق معمول بعد از شنیدن گزارش رئیس جمهوری و یک یک وزرا از توافق هستهای، کاهش تورم و برخی دستآوردهای دولت تعریف کرد و در پایان سخنانش با تحکم غیر لازمی که تنها برای نمایش اقتدار خود و خوشحال ساختن مخالفان قدرت گرفتن رئیس جمهوری بود چند دقیقه به دولتیان بکن نکن گفت و دستوراتی داد.
سران رژیم جمهوری اسلامی این روزها شاهد دگرگونی محسوس در فضای ایران به ویژه محتوای سخنرانیهای میانهروها و اصلاح طلبان هستند. سخنان متفاوت روحانی، رفسنجانی و حسن خمینی نسبت به گذشته را روزها میشنوند و با تمام نیرو کوشش میکنند صدای آنها بلندتر از این نشود. سردار احمدی مقدم رئیس اسبق نیروی انتظامیایران که دوستانش میگویند قربانی یک توطئه شده است هشدار داده که در جریان انتخابات آینده مجلس شورای اسلامیباید منتظر خیزش دوباره مردم و تکرار حوادثی مانند سال ۸۸ بود.
نگرانی که در همه رژیمهای دیکتاتوری وجود دارد. مخالفت عدهای از مسئولان نظامی و غیر نظامی رژیم به هنگام بازگشایی سفارت انگلیس در تهران نیز دلیلی جز این نداشت و حالا همان افراد سخت نگران از سرگیری رابطه با آمریکا هستند. در این میان به وضوح میبینیم که نام آیتالله خمینی و کلمات و عبارات قصار او کم کم به دست فراموشی سپرده میشود و مانند دیگر روایات وارد کتابهای تاریخ شیعه میشود. این روزها نیز از نام و نصایح و اندرزهای «امام» تنها در شرایط خاص و به منظور رسیدن به مقام و منصب یا کوبیدن و از دور خارج کردن رقبا استفاده میشود و الا همان طور که شاهد هستیم پایگاه محکم و قابل استنادی برای گفتههای «امام» باقی نمانده است تا جائی که در آرامگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی نوه او را هنگام سخنرانی در حضور رهبر رژیم هو میکنند.