بیش از پنجاه سال پیش، در بیست شهریور ١۳۴۶ اولین دوره جشن هنر شیراز برگزار شد وبه این ترتیب پایههای عمر ١١ ساله آن نهاده شد. درباره این رویداد هنری منابع نوشتاری و تصویری قابل توجهی موجود است. بخش عمده این منابع درباره شکل گرفتن ایده و اهداف برگزاری و مدیریت آن و رویدادهای مهم و هنرمندان صاحب نامی است که در طی یازده دوره جشنواره آثار خود را در آن ارائه دادهاند.
جوانان دوستدار هنر آن روزگار حضور چهرههای شاخص تئاتر مانند پیتر بروک و یرژی گروتوفسگی، نواختن پیانو توسط آرتور روبنشتاین و ویولون توسط یهودی منوهین و سیتار توسط راوی شانکار در تخت جمشید را به یاد میآورند. همچنین جنجالی را که حضور اشتوکهاوزن آهنگساز به اصطلاح آوانگارد آلمانی بر پا کرد. عاشقان موسیقی حضور رودلف بارشای در قامت رهبر معروف ارکستر مجلسی مسکو را از یاد نخواهند برد. هر یک از این چهرهها به خودی خود وزنههایی در دنیای هنر بینالمللی نیم قرن گذشته بودند چه برسد به اینکه مجموعه آنها دریک بازه زمانی ١١ ساله در ایران آن روزگار حضور بیابند و به هنرنمایی بپردازند.
در این میان مسلماً نمیتوان بیتفاوت از کنار دیدگاههای مخالفان این پروژهی عظیم هنری گذشت. برخی از این منتقدان و مخالفان از جایگاه اجتماعی مهمی برخوردار بودند و سخنان آنان در جامعه پژواک پیدا کرده و بخشی از افکار عمومی ایران را در آن دوره شکل میداد.
روایتها موجود از چگونگی شکل گرفتن ایده این جشنواره و مبتکر اصلی آن کم و درواقع مکمل هم هستند. روایت غالب این است که ایده اولیه جشن هنر و خطوط کلی آن از شهبانو فرح بوده است که عشق و علاقه عمیقی به فرهنگ و هنر ایران و جهان اعم از کلاسیک و مدرن دارد و در دوران مسئولیت خود در ایران برای بالندگی آن در کشور بسیار کوشید و تسهیلات فراوانی فراهم آورد.
برخی اما ایده اولیه این پروژه را متعلق به مهدی بوشهری همسر شاهدخت اشرف پهلوی میدانند که آشنایی زیادی با آخرین تحولات دنیای هنر داشت. نقش رضا قطبی مدیرعامل وقت تلویزیون ملی ایران نیز در این پروژه برجسته است. رضا قطبی که تحصیلات فنی داشت از دید فرهنگی و هنری عمیقی نیز برخوردار بود و به همین دلیل در کنار مسئولیت تلویزیون ملی ایران، به فراهم آوردن بسترهای مناسب و امکانات جهت فعالیتها و تحولات فرهنگی و هنری آن روزگار خدمات زیادی کرده است. یادآوری میشود که بودجهی اصلی جشن هنر شیراز توسط تلویزیون ملی ایران تأمین میشد و بخشی را نیز سازمان برنامه و بودجه بر عهده میگرفت.
در این میان نقش فرخ غفاری معاون تلویزیون ملی ایران و مدیر هنری جشن هنر شیراز نیز از اهمیت زیادی برخوردار بود. فرخ غفاری با دانش ژرف و سلیقهی بالا در عرصه هنری و با داشتن دوستان فرهیخته و کارآمد در میان هنرمندان ایرانی و غیرایرانی در تحقق این پروژه نقش کلیدی داشت.
به این ترتیب ایده اولیهی جشن هنر از سال ١۳۴۵ بر بستر مناسبی از تبادل ایدهها و اندیشهها شکل نهایی خود را یافت و مکان برگزاری آن شهر شیراز و تخت جمشید انتخاب شد. ناگفته نماند که مدیریت و دست اندرکاران این پروژه سخن از محدودیت بودجه آن میکنند. در این رابطه گفته میشود که اولین دوره جشن هنر شیراز با یک بودجه ٨۰۰ هزار تومانی برگزار شد که در آخرین دوره برگزاری این رقم به سه میلیون و صد هزار تومان رسید. به هر حال این بودجه و ارزش پول ملی کشور در آن زمان از چنان قدرتی برخوردار بود که از عهده هزینههای دعوت از هنرمندان سرشناس بینالملی برآید.
در ایران قبل از انقلاب نگرش حاکم و فرهنگ غالب در زمان پهلوی اهمیت زیادی به پیشرفت اقتصادی و صنعتی و برابری جستن با فرهنگهای غالب میداد. با زمان زندگی کردن و به روز بودن ارزش مهمی شمرده میشد. در عرصه هنر نیز طبیعتاً این فرهنگ، خواهان پیش رفتن با آخرین رویدادها و تحولات هنری در جهان بود. بنابراین منطقی بود که بیشتر به هنر نخبگان، از جمله موسیقی کلاسیک غربی و بهخصوص هنر مدرن و پیشرو یا آوانگارد اولویت داده شود و فعالیتهای پشتیبانی شده به آن سمت و سو پیدا کنند.
با چنین نگرشی به دنیا و هنر، ارتباط پویا و داد و ستد فرهنگی و هنری فعال با ملتهای مختلف جهان جزو اهداف این جشنواره بود. اما جشن هنر شیراز به هیچ وجه به ارائه هنر مدرن و نخبهی غربی خلاصه نمیشد بلکه درهای آن به سوی هنر فولکلور و سنتی خود ایران و کشورهای مختلف دنیا، بهخصوص کشورهای آسیایی گشوده بود. برنامههای موسیقی و رقص بسیاری در طی ١١ دوره جشنواره از کشورهایی مانند کره، اندونزی، ژاپن و مالزی و افغانستان در جشن هنر شیراز اجرا شد. شعار «جشن هنر شیراز، میعادگاه هنر شرق و غرب» که بر پوسترها در گوشه و کنار شهرها نقش میبست و از تلویزیون ملی ایران نیز پخش میشد، گویای توجه این جشنواره به هنر ایران و جهان اعم از شرق و غرب بود.
جشن هنر شیراز فرصت مغتنمی بود برای دانشجویان و اقشار مدرن شهری ایران جهت ارتباط یافتن نه فقط با آخرین تحولات و آثار مدرن هنر غربی بلکه با هنر فولکور و سنتی شرق و همچنین هنرهای مناطق مختلف ایران. بیشتر جوانان ایرانی از این عرصههای هنری در کشور خود چندان مطلع نبودند. به این مفهوم برخلاف تبلیغات قشریون مذهبی، جشن هنر شیراز نه وسیله گسست از فرهنگ سنتی و بومی بلکه به تمام معنا در خدمت تقویت پیوند جامعه با فرهنگ بومی و اصیل ایرانی بود.
با تداوم برگزاری سالانه این جشن و شهرت جهانی یافتن آن، بسیاری از کشورهای دیگر، بهخصوص از کشورهای غربی، بطور ثابت مهمان این جشنواره شدند و امکان آشنایی آنان نیز با هنر فولکلور و سنتی شرق فراهم میشد.
جشن هنر شیراز دریچهای بود به سوی اقیانوس تنوع هنری سراسر دنیا که در کمتر کشوری در آن زمان با چنین ابعادی برگزار میشد. در این رابطه پرویز صیاد هنرمند محبوب و بنام ایران در مستند تلویزیون «منوتو» که درباره این جشنواره ساخته شده میگوید یکی از اهداف خود وی از بردن نمایش تعزیه و یا «شبیهخوانی» به جشن هنر شیراز، تاکید بر آن نه به عنوان نمایش مذهبی بلکه به مثابه یکی از سنتهای نمایشی در ایران بود. او میخواست نشان دهد که شگردهای ویژه نمایشی مانند «فاصلهگذاری» که هنرمندانی مانند برتولت برشت در اجرای آثار خود به کار میبستند در تعزیه به عنوان نمایش سنتی ایران نیز وجود داشته است. او میافزاید که همین معرفی هنر به دیالوگ بین فرهنگها کمک میکرد. دیگر آنکه بالهی «گلستان» از موریس بژار نیز که بر مبنای اشعار گلستان سعدی طراحی شده بود تبلوری از دیالوگ و پل فرهنگی بین شرق و غرب بوده است.
شهبانو فرح نیز در همان مستند «منوتو» یادآوری میکند که «گفتگوی تمدنها» در جشن هنر شیراز در عمل به اجرا در میآمد.
مخالفان مذهبی این جشن با توسل به دو استدلال به مصاف آن میرفتند. استدلال اول اینکه مملکت به این ریخت و پاشهای «تبلیغاتی» و هنر «لوکس» و «آوانگارد» و دور از واقعیت زندگی و دردهای مردم نیار ندارد. استدلال دوم متکی بود بر گفتمان واپسماندهی «غربزدگی» و لزوم مبارزه با غرب! برخی به اصطلاح روشنفکران و همچنین مذهبیون عین پس از انقلاب که از سوی زمامداران جمهوری اسلامی مطرح شده و میشود گمان میکردند با جشن هنر شیراز و پشتیبانی از هنرهای جهانی از جمله کشورهای غربی، فرهنگ سنتی و مذهبی در ایران مورد حمله قرار میگیرد. نه تنها این! بلکه این تفکر باور داشت که جشن هنر شیراز محل گسترش «فساد» و «فحشا» است! در یک مورد که نمایشی از لهستان بود از نظر محل اجرا– در مغازهای در یکی از محلههای پُر رفت و آمد شیراز- حساسیتهای لازم در نظر گرفته نشده بود. در این نمایش صحنه تجاوز به یک زن، آنهم به عنوان نمادی از تجاوز به ملت لهستان وجود داشته که مخالفان با اتکاء به آن و همچنین چند برنامه رقص، بر تمام نتایج و کارهای ارائه شده در طی ١١ دوره جشنواره خط بطلان میکشیدند. همزمان با روزهای برگزاری جشن هنر، شیراز محل برگزاری سخنرانی و کنفرانسهای روشنگرانهی متعدد نیز بود.
البته اینگونه انتقادها از جانب مذهبیون نامنتظره نبود. اما در این میان در انتقادهایی هم که از سوی به اصطلاح روشنفکران چپ و منتقدان پهلویها که بیشتر از اقشار جدید شهری بودند نیز متوجه جشنواره میشد! آنها معتقد بودند که محتوای جشنواره هنر شیراز با زندگی مردم ایران ارتباطی ندارد ولی نمیگفتند منظورشان از «مردم ایران» چیست و کدام طبقه و قشر؟! آنها همچنین اتهام ولخرجی به این جشنواره میزدند و آن را «لوکس» میدانستند. البته به دلیل جشن هنر شیراز از مخاطبان کمتری برخوردار بود اما در کجای جهان چنین نبود و هنوز نیست؟!
به هر حال بیشترین انتقادها علیه جشن هنر شیراز که یک تحول فرهنگی در دههی چهل و پنجاه خورشیدی در ایران به شمار میرفت، از سوی مذهبیون و چپگرایان بود که ظاهرا مدافع «هنر برای مردم» بودند اما همینها هنر مردمی مانند تئاترهای لالهزار و موسیقی سوسن و آغاسی را نیز لعن و نفرین میکردند! درواقع هنر مورد نظر آنها هر آنچیزی بوده و هست که در خدمت و تبلیغاتچی ایدئولوژی مذهبی و سیاسی آنها باشد! به ویژه در مورد تئاتر باید گفت که بسیاری از هنرمندان منتقد که عمدتاً گرایش چپ هم داشتند در اداره تئاتر وزارت فرهنگ و هنر به کار مشغول بودند. آنان غالباً دارای نگاهی سنتی به تئاتر بودند. علاوه بر تفاوت موجود در نگرش هنری بین این دو جریان، باید رقابت بین تلویزیون ملی ایران و وزارت فرهنگ و هنر را نیز یادآوری کرد. درست است که هنرمندان اداره تئاتر با تهیه تله تئاترها با تلویزیون ملی ایران همکاریهای زیادی داشتند ولی کارگاه نمایش به عنوان یک مرکز تجربی و پیشرو تئاتر وابسته به تلویزیون ملی ایران بود. بنابراین نمیتوان گفت که هر دو جریان تئاتری از فرصتهای برابر برای حضور در جشن هنر شیراز بهرهمند بودند. از معدود نمایشهایی از اداره تئاتر فرهنگ و هنر که در جشن هنر شیراز شرکت کردند «سگی از خرمن جا» اثر نصرت نویدی در دوره سوم جشن هنر بود که اتفاقاً جایزه بهترین نمایشنامه را نیز دریافت کرد. ولی در مقایسه با آن کارهای بسیاری از گروههای کارگاه نمایش از جمله از عباس نعلبندیان به کارگردانی آربی اونسیان و دو کار از بیژن مفید اجرا شدند.
فرخ غفاری در پاسخ به منتقدان جشن هنر شیراز که آن را متهم به دوری از واقعیت زندگی مردم میکردند، گفته است که شاید کار روشنگرانه در میان مردم برای آشنا ساختن آنها با این جشن و ایده آن بهاندازه لازم و کافی انجام نشد و مردم از آن بیگانه ماندند. به نظر او همین باعث رشد احساسات منفی در بخشهایی از مردم نسبت به آن شد. رشد احساسات منفی تحت تاثیر مذهبیون به وضعیتی منجر شد که در سال ١۳۵٧ جشن هنر زیر فشار سنگین افکار عمومی، مجبور به عقبنشینی شد و برگزار نشد. سرژ ملیک هوسپیان کارگردان تئاتر در ایران و ارمنستان اما با این گفته فرخ غفاری چندان موافق نیست. او جشن هنر شیراز را جشنوارهای مهم و موثر در اعتلا و غنای فضای فرهنگی و هنری ایران میداند. ملیک هوسپیان میافزاید که در بررسی جشنواره نباید در به دست آمدن نتایج و تاثیرات اجتماعی شتاب کرد بلکه باید به این مسئله در یک بازهی زمانی بسی فراتر از یک دهه نگریست. تمایل اقشار مختلف اجتماعی و جذب شدن به سوی هنر برتر و مدرن و در نتیجه بالا رفتن سلیقه و دانش فرهنگی آنان چیزی نیست که در یک دهه میسر شود. در نتیجه به گفتهی فرخ غفاری هرچند کار روشنگرانه بیشتری در این مورد در ایران لازم بود ولی باید به تغییرات و پیشرفتها به عنوان روندی آمیخته از پروژههای روشنگرانه و فرآیند تاریخی نگاه کرد. جشن هنر شیراز با برنامههای هنری متنوع فولکلور و سنتی در همین مسیر حرکت میکرد و اگر انقلابی در ایران رُخ نمیداد نتایج آن را امروزه میتوانستیم با وضوح بیشترببینیم. مطابق با تعاریف کنونی ثروت فرهنگی یک جامعه بخش مهمی از بهزیستی و رضایت آحاد تشکیل دهنده آن جامعه است.
هرچه میخواهید بفرمائید, زمانیکه میگویم که اون اشتوکهازن گردن شکسته در براندازی سنت نیکوی پادشاهی در میهن ما نقش اساسی داشت.
در تمام جهان سلیقه های متفاوتی وجود دارد و با توجه به این سلایق است که حکومت های مدرن مانند زمان شاه رویدادهای مختلف هنری داشتند شما میتوانستید در کانال ۳ زمان شاه فیلم های اینگمار برگمن سوئدی و حتا ایزانشتین روسی را ببینید در حالیکه همزمان در کانال یک مراد برقی یا,,, نشان میدادند . مگر امروزه در کشورهای مدرن جهان تمام مردم به کنسرت موزیک کلاسیک میروند یا تمام کانال ها شب و روز موسیقی کلاسیک نشان میدهند ؟ حتما همه شاهد بوده ایم که پر تماشاچی ترین برنامه های تلویزیونی همانا سطحی ترین آنها است . جشن هنر شیراز هم برای گفتگوی تمدن ها و البته برای گروه خاص تماشچی انجام میشد که بیشتر برای نزدیک کردن تمدنها به یک دیگر بود و اینجا هم باید یاد آوری از دزدی سید محمد خاتمی رئییس جمهور دزد اصلاحات کرد که این نام را مصادره کرد . متاسفانه آنزمان چپ مسلمان ایرانی که باید پیشرو در مسائل نو اوری فرهنگی بود در کنار مذهبیون و ای بسا فعال تر از آنها مخالف این جشن بود چپی که هم میخواست مدرن نشان دهد هم چون از نظر ذهنی مذهبی بود این مدرنیسم را بر نمیتافت . این جشن هم در نظام سکولار شاه بخشی از زندگی بود .
خدمات شهـبانو فرح ملکه ایران هـمواره ستایش برانگیز است ?