حامد محمدی- وزیر خارجه جمهوری اسلامی سوم نوامبر (۱۳ آبان) در مصاحبه با شبکه CBS مدعی شده بود «بایدن یا ترامپ فرقی برای ایران ندارد» اما پس از آنکه رسانههای آمریکایی اعلام کردند جو بایدن در شمارش آراء از ترامپ پیش افتاد محمدجواد ظریف ششم نوامبر (۱۶ آبان) به شبکه ونزوئلایی «تلهسور» گفت «مشخص است که بین بایدن و ترامپ تفاوت وجود دارد»!
اظهارات متناقض ظریف میتواند بیانگر اختلاف درون حکومت بر سر مذاکره کردن یا نکردن با دولت جو بایدن باشد.
در ایران از مواضع مسئولان جمهوری اسلامی و رسانهها پیداست برای آنها انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده قطعی است در حالی که حساب زیادی روی موفقیت احتمالی دولت ترامپ که از طریق محاکم قضایی پیگیر ادعای تقلب در انتخابات است باز نکردهاند. اکنون در تهران با جدیّت و شدت بیشتری موضوع مذاکره با آمریکا مطرح میشود و بیتردید جریانهای درونی نظام از جمله اصلاحطلبان بیشتر به جناح مخالف مذاکره و علی خامنهای فشار خواهند آورد اما همگی اینطور وانمود میکنند که تغییر ریاست جمهوری در آمریکا سبب تغییر احتمالی مواضع جمهوری اسلامی درباره مذاکره است.
حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی پس از اعلام پیروزی بایدن گفت «اینک فرصتی برای دولت آینده آمریکا است که اشتباهات دولت گذشته را جبران کند و با احترام به قواعد جهانی، به مسیر پایبندی به تعهدات بینالمللی بازگردد.»
علی ربیعی (عباد) سخنگوی دولت و از چهرههای امنیتی نظام نیز در یادداشتی تحت عنوان «ساکن ژانویه کاخ سفید» در واکنش به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوشت «به تفاوت بالقوه رؤسایجمهور آمریکا بیتوجه نیستیم» و «آمریکا میتواند به خط مشی عاقلانه برگردد.»
هرچند خامنهای بارها ادعا کرده جمهوری اسلامی با آمریکا مذاکره نمیکند اما در آبان ۱۳۹۸ در یک سخنرانی گفته بود «مذاکره با آمریکا هیچ نتیجهای ندارد چون قطعاً هیچ امتیازی نمیدهند.» معنای این حرف میتواند این باشد که اگر آمریکاییها امتیاز بدهند راه مذاکره بطور کامل بسته نیست.
در ایران بدون کمترین توجه به زندگی مشقتبار اکثریت مردم بخشی از جریانهای درون نظام از مقامات ارشد تا رسانههای وابسته به حکومت این تصور غیرواقعی را القا میکنند، و شاید هم واقعا باور دارند، که پیروزی بایدن یعنی شکست مخالفان جمهوری اسلامی! درواقع سقف آرزوهای آنها رفتن ترامپ از کاخ سفید بود و اکنون مسئله بر سر این است که بایدن چه سیاستی در پیش خواهد گرفت و چه فرصتهای برای جمهوری اسلامی ممکن است فراهم شود.
تحریمهای نفتی و بانکی بیشترین فشار را به ملت ایران وارد آورد اما هدف اصلی طراحان را که سرنگونی نظام یا ایجاد هرجومرج بود، تامین نکرد. شکست ترامپ فرصت جدیدی برای ایجاد #اجماع_ملی درباره #لغو_تحریمها و دستیابی به منافع ملی، درعین حفظ قدرت دفاعی کشور فراهم آورده است.
— مصطفی تاجزاده (@mostafatajzade) November 9, 2020
نباید فرصت را از دست داد
سیدجلال ساداتیان سفیر پیشین جمهوری اسلامی در لندن و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در یادداشتی در روزنامه «آفتاب یزد» با اعلام هشدار مینویسد: «باید میان بایدن با اوباما تفاوت قائل شد. بایدن نزدیک به آن طیفی از دموکراتها است که به اندازه اوباما نسبت به ایران نرمش نشان نخواهد داد.»
او تأکید کرده «مسئولان باید فکر و نقشه راه یکپارچهای را برای تغییر شرایط در نظر بگیرند. اینکه باید در راستای اهداف و آرمانهای کلان گام برداشت اهمیت دارد اما اینکه وضع زندگی مردمی که در این سالها تحت فشار بسیاری بودند نیز تغییر کند، مهم است.»
ساداتیان با اشاره به لزوم «یکپارچگی در سیاست نسبت به دولت بایدن برای امتیازگیری از آمریکا» میگوید: «اگر قرار باشد ما تا سال بعد و مشخص شدن رئیس جمهور بعدی صبر کنیم فرصت مهمی را از دست میدهیم. لازم است به سرعت تا تیم بایدن شکل نگرفته است ایران نقشه راه خود را تعیین کند تا بتواند در گفتگوهای احتمالی آینده امتیازات مناسبی را از طرف مقابل بگیرد.»
مخاطب پنهان یادداشت ساداتیان علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است زیرا اوست که باید در مورد مذاکره با آمریکا تصمیم نهایی را بگیرد.
کوچکترین امید بستن به دولت آدمکش، نژادپرست، حامی صهیونیست و مستکبر #آمریکا، خطایی نابخشودنی و ادامه فرصت سوزیهای هفت سال گذشته است.
— سیدمصطفی میرسلیم (@mirsalimsm) November 8, 2020
سیاستهای ترامپ هرچند محور آن تحریمهای یکجانبه بود ولی برای رژیم ایران بسیار گران تمام شده است. گرچه بایدن آشکارا از بازگشت به برجام سخن میگوید اما مسئله اینجاست که کدام جریان درون نظام قرار است با تیم او وارد مذاکره شود؟ آیا نظام به تیم روحانی و ظریف اجازه خواهد داد تجربه شکست خورده برجام را تکرار کنند یا خامنهای منتظر تغییر دولت در سال ۱۴۰۰ و رویکار آمدن «انقلابیها» میشود؟
احتمال اینکه مذاکره با آمریکا شکاف درون حاکمیت را افزایش دهد کم نیست به ویژه اگر قرار باشد یک دولت نظامی یا شبهنظامی روی کار آید. در ایران برخی میگویند بایدن نیز شاید ترجیح دهد بجای روحانی و ظریف با دولت بعدی ایران مذاکره کند آنهم در حالی که در محافلی سخن از نامزدی محمدجواد ظریف برای ریاست جمهوری اسلامی میرود. به هر حال، بعید است اگر برای همراهی با «مجلس انقلابی» حزباللهیها روی کار بیایند و بایدن روی برجام موشکی اصرار بورزد، مذاکره احتمالی راه به جایی ببرد.
ترامپ با نیروهای سیاسی مخالف رژیم دیدار نکرد
در خارج از ایران شماری از فعالان سیاسی فرض را بر حتمی بودن ریاست جمهوری بایدن گذاشتهاند و آن را یک فرصت میدانند. نیما راشدان فعال سیاسی به «رادیو فردا» میگوید «حتی اگر ترامپ در انتخابات رای میآورد تغییر بزرگی در سیاست او در قبال ایران ایجاد نمیشد و بعید بود جبههی مستقیم در مقابل ایران ایجاد کند.»
راشدان میگوید «ترامپ خواستار توافق بهتر با [رژیم] ایران بود و برای مذاکره اقدام کرد و به هیچ عنوان به صورت ایدئولوژیک حاضر به تغییر رژیم نبود. ترامپ حتی با یکی از نیروهای سیاسی مخالف جمهوری کار و دیدار و توافق جدی نکرد.»
او توضیح میدهد «برای تغییر رژیم در یک کشور اولین کار این است که باید به سراغ نیروهای آلترناتیو رفت اما ترامپ این کار را نکرد و درواقع وزارت خارجه آمریکا اپوزیسیون ایران را تحریم کرده بود و فقط توازن قدرت در خاورمیانه را به ضرر جمهوری اسلامی تغییر داد.»
راشدان در مورد بایدن نیز میگوید« معلوم نیست رویکرد او به باراک اوباما نزدیک باشد یا به موضع سنتی دموکراتها که بسیار به اسرائیل نزدیک و طرفدار حقوق بشر است… گرچه بخشی از آن سیاستهای آتی از روابط آتی رهبران ایران میآید.»
فروپاشی با ایجاد شبکههای نفوذ
راشدان در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید «رهبران جمهوری اسلامی بسیار به حزب دموکرات بیاعتمادتر از حزب جمهوریخواه هستند. نسخهای که از فروپاشی در ذهن خامنهای و افراد پرقدرتی که پس از مرگ او جایگزین خواهند شد نسخهای شبیه به مدل فروپاشی شوروی و کشورهای اروپای شرقی است. به همین دلیل آنها بارها نسبت به شبکهسازی و نفوذ هشدار دادند. در زمان ترامپ سطح تخاصم بین ایران و آمریکا چنان بالا بود که راهی برای نفوذ و شبکهسازی نمیماند.»
او ادامه میدهد «در ایران وقتی از نفوذ صحبت میکنند اسم افراد را میآورد مثلا سیامک نمازی یا پرونده فعالان محیط زیست و اقدامات آنها را مصداق نفوذ و شبکهسازی با هدف فروپاشی میدانند. این نسخه مدلی است که در دولت اوباما پیاده میشد و درهای رفت و آمد باز بود و جمهوری اسلامی نسبت به این سیاست نگران بود و اگر بایدن بخواهد این راه را برود فکر میکنم با تجربه قبلی که از دولت اوباما دارد این واهمه جمهوری اسلامی را بیشتر خواهد داشت.»
خطاب به رهبران ایران: معترضان خود را نکشید. هزاران تن تاکنون به دست شما کشته یا زندانی شده اند، و جهان نظاره گر است. مهمتر از ان، ایالات متحده نظاره گر است. اینترنت را دوباره وصل کنید و به خبرنگاران اجازه دهید ازادانه حرکت کنند! کشتار مردم بزرگ ایران را متوقف کنید! https://t.co/rzpx3Nfn03
— Donald J. Trump (@realDonaldTrump) January 12, 2020
این سخنان در حالیست که در دیماه ۱۳۹۵ گروهی از فعالان سیاسی خارج از کشور در نامه به ترامپ از مواضع سختگیرانه ترامپ علیه رژیم ایران استقبال کردند و از او خواستند برای گسترش و اعمال پرقدرت تحریمها علیه «سپاه و امپراتوری مالی آیتالله خامنهای» اقدام کند. یکی از امضاکنندگان این نامه نیما راشدان فعال سیاسی بود که نگاه وی نمونهی بخشی از فعالان است که تغییر موضع دادهاند.
ولی دلیل این تغییر نگاه چیست؟ «Lack of strategy» فقدان استراتژی و یا «Lose no opportunity» از هر فرصتی استفاده کردن؟!
آیا این تغییر واکنش فوری در مواجهه با شرایط پیشبینی نشده یعنی شکست ترامپ و ریاست جمهوری بایدن است؟ اما این فقط یکی از فرضهاست. در فضایی که جریانهای مختلف درون رژیم و یا لابیهای برونمرزی نظام مثل شورای ملّی ایرانیان آمریکا (نایاک) برای پیشبرد اهدافشان روی قدرت گرفتن بایدن در کاخ سفید حساب ویژه باز کردهاند «فرصتسازی» یا «تاکتیک جدید» یا حتی داشتن «پلان ب» حتی اگر از سر اجبار و پیشبینی نشده باشد قابل توجیه است.
شاهزاده رضا پهلوی در اظهار نظرهای خود میگوید «برای تغییر رژیم به مذاکره با هیچ دولت خارجی نیاز نیست و خواست و اراده مردم ایران مهم است.»
یکی از امضاکنندگان نامه به ترامپ به کیهان لندن میگوید مسئله اصلاً تغییر استراتژی یا تاکتیک جدید و حتی «پلان ب» نیست. ترامپ برخلاف انتظارها کمکی به اپوزیسیون نکرد چه بسا بایدن هم کمک نکند اما نمیشود این واقعیت را که او اکنون در آمریکا قدرت گرفته نادیده گرفت. اتفاقاً باید صدای مردم را از هر طریقی به او گوش او و اطرافیانش رساند.
برخی تحلیلگران نیز معتقدند رویهای که ترامپ در پیش گرفت میتوانست از عوامل مؤثر برای عقبزدن رژیم ایران باشد. پیتر فورد سفیر پیشین بریتانیا در سوریه دو ماه پیش از برگزاری انتخاب آمریکا در یک مصاحبه گفت انتخاب الیوت آبرامز به عنوان مسئول امور ایران در وزارت خارجه آمریکا پیام واضحی مبنی بر این داشت که ترامپ میخواهد سیاست تغییر رژیم در تهران را تشدید کند.
فشار بر دولت بایدن از طریق سنا و کنگره و اقلیت دموکرات
شروان فشندی فعال سیاسی به کیهان لندن میگوید: «متاسفانه تیم سیاست خارجی و امنیت ملّی بایدن پیشاپیش با نایاکیها و شبهلابی جمهوری اسلامی و تیم ظریف قول و قرارهایشان را مشخص کردند. ما میدانیم ظریف به دموکراتها نزدیک است. بعید است اپوزیسیون بتواند با نزدیک شدن به بایدن تغییر خاصی در سیاستهای او در قبال ایران ایجاد کند اما میشود بایدن را زیر فشار قرار داد. مثلاً با اطلاعرسانی یا نامههایی که به صورت هشدار به واقعیتهای ایران میپردازد.»
فشندی ادامه میدهد: «اما کار مفیدتر با فرض اینکه بایدن به قدرت برسد و گوش شنوایی هم نداشته باشد، نزدیک شدن به کنگره به ویژه سنا است. تجربه نشان میدهد وقتی جمهوریخواهان اکثریت سنا را داشته باشند حتی اگر دولت هم جمهوریخواه نباشد اما خیلی بیشتر انگیزه دارند به صدای اپوزیسیون گوش دهند. قراردادهای رسمی دولت آمریکا اگر در سنا تصویب نشود اعتباری ندارد. از جمله خروج راحت ترامپ از برجام که در سنا تصویب نشد. اپوزیسیون میتواند از طریق جمهوریخواهان در سنا و مجلس نمایندگان و حتی اقلیتی از دموکراتها روی دولت احتمالی بایدن فشار آورد.»
آزمایش موشکهای بالستیک، حمایت از شبهنظامیان شیعه در منطقه و تامین مالی تروریسم و فعالیتهای مشکوک اتمی عمده تهدیدات تهران علیه صلح و ثبات بینالمللی است که کم و بیش هر دو حزب آمریکا و اروپاییها و دولتهای منطقه بطور مشترک روی آن حساسیت ویژه دارند.
اینها همه اما در شرایطی است که طبق اعلام رسانههای آمریکایی بایدن چهل و ششمین رئیس جمهوری آمریکا شده و ساکن کاخ سفید شود. تردید نسبت به تغییر شرایط چنان زیاد است که دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین در پاسخ به پرسش خبرنگاران در باره تأخیر ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه در تبریک به جو بایدن میگوید «با توجه به چالش قانونی کنونی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کار درست صبر کردن تا اعلام رسمی نتایج این انتخابات است.» این در حالیست که شماری از رهبران دنیا از جمله نخست وزیر کانادا و اسرائیل پیروزی بایدن را اول از همه به او تبریک گفتند.
@ یگانه
از توجه شما و نوشته های شما تشکر میکنم. کنجکاوی دو طرفه است. منهم با کنجکاوی و دقت خاصی متون شما را مطالعه میکنم. مطالبتون پشتوانه وعمق تاریخی آموزنده ارزشمندی دارند.
واژه و داستان “انقلاب ۵۷” و پذیرش این پدیده زمینه ارزیابی و درک درست از سطح و رشد ذهنیت سیاسی جامعه ایران را مخدوش کرده و میکند.
” این منجر به خلا رابطه بین مردم و حکومت گشته است ”
واقعیت ها و فاکت های تاریخی ۱۵سال پیش از تراژدی ۵۷ و خود وقایع تراژدی ۵۷ و خصوصا ۴۱سال حاکمیت نکبت بار و تراژیک ج.ا. بروشنی برهمگان ثابت شده است که رابطه ای حتی ظعیف هم بین مردم و ج.ا. نبوده و نه هست. جواب خمینی درهواپیمای ایرفرانس “هیچ” بود. واقعیتی تلخ پنهان شده در دود غلیظ نعشه گی ” بساط ۵۷” که بلافاصله بعد از روزهای ” شاد انقلاب” برای جامعه سیاسی و مردم ایران واضح و واضحتر شد.
گاهگاهی از خود میپرسم چرا اکثر سعی دارند تراژدی ۵۷ را بر چسب انقلاب بزنند. وقتی به کاربران واژه “انقلاب” نگاه میکنم نه اثری از دیدگاه فلسفه، سیاسی،فرهنگی، اقتصادی انقلاب فرانسه را میبینم نه فلسفه کمون پاریس یا انقلاب اکتبر روسیه دراین آش شله قلمکار “انقلاب” میتوان مشاهده کرد. سرمایه فکری فرهنگی در پس این “انقلاب” وجود ندارد.
امری که به وضوح در نارسایی های روانی موجوداتی از قبیل خلخالی ،جلآلدین فارسی ،هادی غفاری، بهزاد نبوی بخو بی دیده میشود. ( “چریک پیر” عنوانی مضحک ولی بسیار معنی دار است. (نشانی ازکمبودها روانی که خود را بصورت عقدهای خود بزرگ بینی ظاهر میکند). این ها سرمایه تئوریک این “انقلاب” هستند.
“انقلاب” را در گیومه مینویسم بخاطر این که این دروغ بزرگ و فاجعه آوری است که درک و انتظارات ما را از مسایل و واقعییتای جهان سیاست به بی راه می برد.
رابطه ای در کار نبوده که به خلاء تبدیل شده باشد.
آیا وقت آن نرسیده که این تراژدی را همانطور که بوده وهست ارزیابی کنیم؟ سالها این تصور را به مردم بی تجربه ایران القاء کردن که خودشان این “انقلاب “را کردند و این یک انتخاب بوده است.
چیزی که هنوزکه هنوز است ظریف با شیادی سیاسی سعی میکند بخورد اینور و اونور بدهد. شاید اگر فوکو و سارتر امروز زنده بودند و یک جو صداقت داشتن به “چریک پیر” (وقتی این عنوان خواندم نتوانستم جلوی خنده خودم رو بگیرم) و برادرخوانده اش ظریف عکس این مورد را تذکر میدادند.
@گلپر زمانی
“آمریکا با توجه به تجربه خدعه یزدی و بهشتی و بنی صدر و تقیه خمینی، راه رفته را در انتخاب طرف گفتگو نخواهد رفت”
دولت وقت آمریکا واروپا از این افراد میخواست استفاده ابزاری کند. این نمونه در مورد طالبان درافغانستان در دوران آخر بلوک شرق و فروپاشی آن بخوبی قابل مشاهده است. تاریخچه معاصر نشان میدهد که پس از فروپاشی شوروی طالبان و خمینی ارزش استراتژیکی برای غرب در مقابله با شوروی ازهم پاشیده شده ندارند. ازاین مرحله به بعد در پرتو هرج مرج حاکم یکسری معادلات تغییر پیدا میکنند.
تصفیه های خونین و غیر برنامه ریزی شده از قبل خیلی ها را غافلگیر میکند. اعدام قطب زاده، دستگیری و اعدام سران حزب توده که در رابطه مستقیم با ک. گ.ب بودند، فرار بنی صدر، رجوی، اشغال سفارت امریکا، زندانی کردن امیرانتظام، منتظری و..و..و حمله صدام به ایران، کویت، قتل انورساد ات، تمامی این موارد حکایت از دورانی پرتلاطم و بحرانیست که دیر یا زود باید خاتمه پیدا کند.
بخش زیادی ازاین مسائل به حافظه تاریخ سپرده شده. خمینی،یزدی،بهشتی، قطب زاده، بازرگان، منتظری، صدام، شووری…و..و
امروز ج. ا. به روزهای آخر خود نزدیک میشود. شرقی وجود ندارد. اروپا پیر و زوار دررفته شده. آمریکا از پرتوقعی و تنبلی اروپای کهن به ستوه درآمده. در حقیقت امر اگر حادثه جنگ جهانی۲ که ژاپن عملا آمریکا را مجبور به شرکت در جنگ کرد نبود، آمریکا به اروپا وآسیا قدم نمیگذاشت. قبل از حمله ژاپن به آمریکا چرچیل تمام تلاش خود را کرد که آمریکا جلوی هیتلر را بگیرد. تلاشهای او کاملا بدون نتیجه مانده بود. آمریکا در این ۷ـ۸ سال اخیر بیشتر نقش پشت جبهه اروپا و متحدانش در خاورمیانه را انتخاب کرده. آلمان و ژاپن که پس از جنگ جهانی دوم حق داشتن ارتش فعالی را نداشته اند امروز اجازه فعالیت را گرفته اند. حرکت ناوگان ژاپن به طرف آبهای خلیج فارس جهت مقابله با خطر یاغیگیری های ج.ا. و یا گسترش و تقویت نقش آلمان در مسائل نظامی امنیتی خاورمیانه نمونه هایی از این دستور کار جدید آمریکاست.
اعراب و اسرائیل به تبعیت از واقعییات ها نیز جبهه خود را برای مقابله با شرورت های ج.ا. منسجمتر ومحکمتر کرده اند. چیزی که به مذاق ج.ا. نمیخورد.
ج . ا که طبق معمول از قافله عقب است، هنوز که هنوز است کشورهای عربی منطقه را می خواهد با حرفهای بی اعتبار و پر از ارعاب قانع کند که آمریکا میرود و ج. ا. آنها را تو کوچه تنها گیرمیاورد. دقیقأ مثل بچه مدرسه ای ها.
جمبندی اینستکه نه بعلت گول خوردن آمریکا از بیسوادنی مثل خمینی بلکه منافع استراتژیک آمریکاست که آمریکا نیروهای خود را در تعویض و جایگزینی ج.ا. بکار نمی برد.
به یقین اپوزیسیون ایران دارای کمبودها، نارسایی ها ست. واشتباهت زیادی مرتکب شده و میشود. این امر چیزی بسیار طبیعی و اجتناب ناپذیر است.
اما، اما عدم نشان علاقه همکاری از سوی آمریکا را نباید در خصوصیات کیفی و کمی اپوزیسیون جستجو کرد. بجرأت میتوان گفت که ج. ا. هرگز با اپوزیسیونی خطرناکتر و با قابلیت تر از اپوزیسیون حاظر مواجه نبوده است. این امر را نباید کوچک گرفت.
آینده ایران را دستان همین اپوزیسیون و با یاری و همت مردم بزرگ ایران باید ساخت علیرغم تمام کم وکاستی هایشان.
تنها چیزی که مردم ایران و اپوزیسیون انتظار دارند اینستکه بانیان بروی کار آوردن ج.ا. دست حمایتهایشان را از دشمن ایران و ایرانیان و مردم خاوره میانه بردارند. انتظاراتی که نه تنها در جهت مخالف منافعشان نیست بلکه بخشأ با منافع آنها نیز مطابقت هم دارد.
“شاهزاده رضا پهلوی هم فکر میکنم اسیر و مرعوب این جو میباشد و در مورد مسائل جهانی محتاط عمل میکند تا مبادا انگی در وابستگی به او بزنند”
شاهزاده رضا پهلوی نه بشکل بلدوزور سیاسی بلکه بمثابه شخصیتی کثرت گرا عمل میکند در این زمینه نمیتوان ادعا کرد ایشان تحت تأثیر هواداران یا مخالفانش و یا دشمنان قسم خورده اش کنشهای سیاسی خود را انجام میدهد. پخته گی و پرهیز از جنجال و هیاهو را نباید دال فرار ایشان از انگ و فنگ دیگران تعبیر کرد. آنانی که مهر انگ و فنگ را شبانه روز در دست دارند احتیاجی به آتویی ندارند.
جواب مختصر بهMr
نوشته های شما را که به دور از “شعار” بوده و بافکر باز رقم میخورد دنبال میکنم .
من معتقدم تا ریشه این نابسامانی ها و نابخردی ها را در
جمهوری نکبت کاوش نکنیم در بحث و تحلیل به جائی
نخواهیم رسید .
حاکمین اسلامی در ایران
۱- با انقلاب خود بر یک سرزمین سوخته حاکم نشدند بلکه
خود با دست خودشان آنرا یک شبه سوزاندند.هر چه بوی
پول میداد مالاخود کردند . صنایع را جناح” چپ” دیروز مثل
هادی غفاری و املاک را جناح ،” راست” مثل هدایتی صاحب
شدند . حتی به صاحبان سیلو های آرد هم رحم نکردند .
بهزاد نبوی که خیلی دوست دارد او را چریک پیر بنامند.
و دوست داشت ادای چه گوارا را در بیاورد، مانند وی
وزیر صنایع سنگین شد . مانند الگویش هر چرا بود دولتی
کرد و جنایت پشت جنایت .
ایران با تجربه چندین هزار ساله شاهکار دیوان سالاری اداری
در جهان است . آنچه را که به معنی مدرن بود و کارا از
بین بردند . مهمتر اینکه سیستم کنترل ادارای و مالی را از
هم پاشاندند.
در اول باز جای شکرش باقی بود که کادرهای تحصیل کرده
ای بودند که میشد امیدوار بود بر زخم ها دارو گذارند .
اما لات و لوت ها و جوجه طلبه ها را بر آنها به عنوان رئیس
تحمیل کردند . تعداد کمی از طرفداران دکتر یزدی که در
دانشگاههای آمریکا با بورس شاه فقید سرگرم تحصیل بودند
مانند صالحی، ظریف، نیلی و.. به ایران برگشتند و مصدر
کار شدند . برخی یا به اراده یا در ظاهر کاسه داغتر از آش
شدند . نمونه صالحی رئیس کنونی سازمان انرژی اتمی اف-
تخارش این است که چرم کفشش از چرم گاوی است که
ذبح اسلامی شده است .
در مورد حکایت گریه دار نیروهای مسلح نمی نویسم .
یک سیستم شتر گاو پلنگ اقتصادی شامل سرمایه داری
خصوصی، تعاونی و دولتی ( دولت بیت رهبری، دولت
کلاسیک ،دولت نظامی و دولت دستگاه اطلاعاتی) که
کل آن نه بر اساس سود و زیان بلکه از پمپاژ دلارهای نفتی
ارتزاق میکنند . یا به عبارتی رانت خوار هستند .
در این سیستم” اقتصادی” ، طبیعی است که احتیاجی به
تخصص نیست . فقط باید عضوی از این باند بوده و هر از
گاهی به نوبت جای خود را با دیگری در ” مدیریت ” عوض
کنی تا همه شامل پرونده برای گوش گیری احتمالی باشی.
قدرت سیاسی هم یک شتر گاو پلنگ دیگر !
ولی مطلقه فقیه ، رئیس جمهور ، مجلس” و شوراهای شهر
و ده . هر روز که احساس میکنند حیات باند در خطر است
یک میخ بر چارچوب کنترل جهت محکم کاری اضافه می
کنند .
فرمان رهبری
شورای نگهبان
شورای مصلحت
شورای امنیت ملی
شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجلس خبرگان
کمیسیون کنترل رفتار نمایندگان مجلس
سیستم نه بر اساس حکومت بلکه کنترل از بالا تا پایین “عمل”
باید بکند .
این منجر به خلا رابطه بین مردم و حکومت گشته است .مردم
مثل یک بچه یتیم که به بی پدری عادت کرده ، به نبود یک
دولت کلاسیک هم عادت کرده اند و نسل جدید پایین پنجاه
سال هم اصلا نمیداند چیست چون تجربه عملی ندارد .
میدانیم که ایران مستعمره نشد چون دعوا بر سر آن بین
قدرت ها بسیار بود که میتوانست منجر به جنگ شود . از
شاه مایکل والاس در ان بی سی پرسید آیا آمریکا در ایران
پایگاه دارد ؟ جواب داد” مگر روسها میگذارند” یعنی هیچ
قدرت خارجی ایران را وصله تن خود نمی تواند بداند .
خوب با این تفاصیل مانند بازی شطرنج . همه چی حالت
” پات” دارد . بنیاد اولیه را که رضاشاه کبیر به کمک عده
ای میهن پرست درست کرد از بین رفته است . چیزی هم
درست نشده . بسیار دردناک است .
حال این رژیم شتر گاو پلنگ که بر روی آب با کمک کیسه
های نجاتش مملو از دلار شناور بود ناگاه باد کیسه اش
با کمبود دلار خالی گشته است.
به همین سادگی برای بقا باید حداقل آب را آرام کنند .
باید دست دریوزگی به این وآن دراز کنند . موثق شنیده
ام که در ازای گرفتن پول از علی اف به آذربایجان مزدور
صادر کرده اند . به همین دلیل دعوایشان در سوریه با
روسها بالا گرفته است .
اما چون در ایران مسئله کی بر کی حل نشده هر دم از
این هرج و مرج خبری جدید خواهد آمد .
کنترل هست اما از حکومت خبری نیست . به قول مقام
وزارت بهداشت ” خودتان بمالید”
متد استعمار اروپایی و دموکرات، گفتن دروغهایی نظیر محافظت از کره زمین برای گرفتن رشوه و پول از شرکتهای مختلف و همچنین حمایت از گروه های ارتجاعی در هر دو طرف جبهه به منظور دوشیدن کشورهای درگیر و مساعدشدن زمینه فساد و رانت و اختلاس و خروج سرمایه از کشورهای درگیر بخاطر رهبران تروریست ارسالی از سوی استعمار گلوبالیستی است.
آخوندهای نوکر استعمار نیز مطیع و مجری نقشه های این استعمار مارکسیستی اروپایی هستند و هارت و پورت های مذاکره و شرط و شروط تنها برای فیلم های ساختگی انحراف مردم در شبکه های خبری جهانی این گروه استعماری نظیر بی بی سی و سی ان ان و … است.
اپوزیسیون بهتر است فقط دروغهای شیرین این گروه را به چالش بکشد از جلوگیری از تغییرات آب و هوایی تا افزایش مالیات بر ثروتمندان تا ضدنژاد پرستی.
مثلا، این مستعمران مارکسیست حامی اسلام، هرگز بر شرکتهایی که اهرم شستشوی مغزی و مالی این گروه هستند، مالیات زیاد وضع نمی کنند مانند فیسبوک، توییتر، سی ان ان، بی بی سی. حتی کمک مالی نیز می کنند.
یا در خصوص ضدنژاد پرستی، این گروه ها با حمایت از سران ترور مانند سلیمانی، بغدادی، خمینی، بشار اسد، اخوان المسلمین، حوثی ها، و غیره مردم رنگین پوست را در مقیاس گسترده می کشند. در حالیکه جنگ سوریه و اوکراین در صورت عدم وجود اوباما می توانست در کمتر از یکماه متوقف شود، ولی ارسال جهادی از اروپا و اسلحه از آمریکا و حمایت از اردوغان در باز گذاشتن مرز ترکیه یک قتل عام را بر مردم رنگین پوست سوریه تحمیل کرد و فقط بخاطر جنگ این گروه استعماری با روسیه.
البته اپوزیسیون تا زمانی که در فیلم این گروه استعماری نقش مثبت دارد، محافظت می شود, و اگر اپوزیسیون در نفش افشاکننده این گروه استعماری ظاهر شود توسط گروه های اسلامی ارسالی به آدرس خانه اش مورد تهدید قرار خواهند گرفت.
@یگانه
یگانه بررسی و دیدگاه جالبی از حوادث میدهد. جای تحسین دارد.
دررابطه با خطوط آخر باید اشاره کرد که ج.ا. فاقد سیاست خارجیست. تصمیماتی که در این رابطه گرفته میشود اتفاقی، غیر منسجم و براساس نتیجه کشمکش و سردرگمی جناح های فساد وعاری از درک مسایل سیاست بین الملل است.
بهمین دلیل نمیتوان از”چرخش سیاسی ج.ا.” صحبت کرد. بسر کشیدن جام زهر و نرمش قهرمانانه از طرف ج.ا. بر کسی پوشیده نیست.
سیاست خارجی قاعدتأ از یک پشتوانه اجرایی و ضمانت برخودار است. شما در تمامی “سیاست های کلان خارجی” ج.ا. این پوچی و بی مایگی را به وضوح میبینید. عراق، لبنان، سوریه، افغانستان، برجام، آذربایجان و دریای خزر و ..و نمونه هایی از عدم وجود یک سیاست خارجی استوار برسرمایه ای محکم، جدی، و معتبر است. تجارب تلخ ج. ا. نشان میدهد که اعتبار سیاسی و قدرت اعتماد سازی آن در محافل سیاسی جهان چیزی معادل صفر است.
” ترامپ با نیروهای سیاسی مخالف رژیم دیدار نکرد” نویسنده
برای تاکید این تیتر را با حروف برجسته تایپ کرده اند .
بسیار خوب آقای ترامپ را می شناسیم. ایشان رئیس جمهور
ایالات متحده آمریکاست . این کشور کماکان بزرگترین نیروی
نظامی دنیا را در اختیار داشته و قویترین اقتصاد را دارد .
میماند “نیروهای مخالف رژیم” برای من موجودی در سطح
دیدار و حتی سلام علیک از راه دور نا شناخته ! ؟
چون ممکن است به کسی یا گروهی بر بخورد وقتی صحبت
از کمیت و پایه توده ای آنها میشود، من چیزی نمی نویسم .
در مورد کیفیت و مواضع می نویسم . طبیعی ای است که
آمریکا با توجه به تجربه خدعه یزدی و بهشتی و بنی صدر
و تقیه خمینی، راه رفته را در انتخاب طرف گفتگو نخواهد
رفت . هر گروه جدی که مایل به دیدار مقامات آمریکا به
طور علنی است باید مانند خانم علی نژاد بدور از جو ارعا-
ب و ترس با افتخار از کرده خود دفاع نماید . هستند کسانی
که آرزوی آنرا دارند ولی دستشان به دمبه نمی رسد . وچون
نمی رسد پیف پیف می نمایند . نویسنده از مخالفین می
گوید . مخالفی که اعضایش هنوز در ناف اروپا زندگی میک-
نند و زنانش اونیفورم قهوه ای با دوخت یک شکل و روسری
رفت و آمد دارند، آیا جدی است ؟ ” حزب تراز نوین طبقه
کارگر” ی که در مدح جانی فاسدی که هم حزیی هایش را
کشته مثل ” خوئینی ها ” مقالات سریالی می نویسد جدیت
دارد ؟ آقائی که رضا شاه را رضا خان قلدر مینامد چی ؟
یکی که صاحب تلویزیون هم هست و خیلی ادعای میهن
دارد ، میگفت ” وقتی ناصر رئیس جمهور مصر مرد در
صحن دانشگاه حقوق زار زار گریه کردم . آیا او نمی دانست
که ناصر همان کسی بود که واژه خلیج عربی را خلق کرد.؟
شاهزاده رضا پهلوی هم فکر میکنم اسیر و مرعوب این جو
میباشد و در مورد مسائل جهانی محتاط عمل میکند تا
مبادا انگی در وابستگی به او بزنند .
یک نمونه دیگر رویکرد این گروهها در باره اسرائیل میباشد.
اولا حالا که فلسطینی ها و عربها او را به عنوان یک کشور
قبول دارند و واقعیت انکار ناپذیر بوده و هیچوقت کنشی
علیه ما نداشته است ( عملیات او واکنشی بوده) . میخوا-
هید باز کاشه داغتر از آش باشید . اگر آری! موردی ندارد
که آمریکا و اروپا شما را به طور جدی به بازی بگیرند و با
شما ملاقات کنند . حد اکثر اگر چنین نباشد مانند بن-
لادن ، داعش و حزب توده بازیچه خواهند بود .
این تازه کیفیت است . بخش بعدی کمیت ، تشکیلات و
نفوذ بین مردم و قابلیت رهبری است .
اگر گروهی این خصایل را بعد از سالها دارد، تبریک به او و
اگر ندارد و ادعا دارد بهتر است دست از توهم بردارد .
دوران منم منم و خدعه و تقیه برای دولت های خارجی و
مردم ما به پایان رسیده است .
این مردم ایران هـستند که با کار گروهـى سازمان دهـى و پشتکار و برنامه ریزى ووو میتوانند ج اسلامى را نابود کنند
نه ترامپ و یا بایدن خواب آلود ??
ج.ا. دردسری منطقه ای است. از نظر سیاسی،اقتصادی عملأ ورشکسته شده. تحریم های برنامه ریزی شده دولت های قبل از ترامپ در دوران ترامپ اجرایی شدند. نتیجه های آن برای هیچ کس پوشیده نیست. آمریکا، اروپا و دیگرانی که در منطقه ذینفع هستند امید داشتند در ۱۳۸۸ ج.ا. را سرعقل بیاورند. ج.ا. یک بار برای همیشه این رؤیا را به یک کابوس تبدیل کرد. بسته اوباما آخرین تلاش برای جان دادن به این رؤیا بود. تنها نیرویی که خواستار رها شدن از شر ج. ا. است مردم زجرکشیده ایران و اپوزیسیون است. دیگران بر حسب منافع کوتاه مدت و دراز مدت خود به شیوهای مختلف به تشویق، تنبیه، همکاری وارعاب ج. ا. اقدام کرده اند.
نقش مردم ایران، اپوزیسیون و لابی های ج.ا. در تأثیرگذاری درسیاستهای کشورهای دیگر در بهترین حالت خود بیشتر کلاه شرعی در این زمینه برای سیاست های آنها بوده است.انتظاراتی غیراز این تصورات خامی بیش نیست. تجربه تراژدی ۵۷ که محمدرضا شاه فقید به زانو درآود وایران را به ویرانه ای تبدیل کرد. نباید جای تردیدی برای کسی باقی بگذارد. شاهنشاه ایران یکی از نزدیکترین دوستان غرب درخاورمیانه بود.آیا این دوستی مانع از عملی کردن استراتژی امریکا در خاور میانه شد. دولتهای خارجی در جهت منافع خود درصورت لزوم ج.ا. را با خاک یکسان میکنند. این یک بحث تهدیدی نیست. این یک امراثبات شده تاریخیست. ج.ا. به پایان خود رسیده. شکل پایان ج.ا. میتواند پرخرج یا کم خرج بشود.
این امر همانطور که شاهزاده رضا پهلوی به درستی به آن مورد اشاره میکند بستگی به مردم ایران دارد . رفع خطر ج.ا. برای ایران وایرانیان تنها بدست ایر انیان است.
بحث فرق بین بایدن و ترامپ در بهترین شکل بحثی انحرافیست. چرا که هیچ یک ازاین دو تغییری دراولویتهای استراتژیک آمریکا مبنی بر کاهش مشغله های پر خرج و کم راندمان درجهان بطور عام و خاورمیانه بطور خاص ایجاد نخواهد کرد. برای نمونه کادوی “پیروزی” اروپا برای بایدن یک بسته مالیاتی جدید برای محصولات آمریکاییست. ساده لوحی سیاسیست اگر کسی فکر کند در آینده دور یا نزدیک کسی به ج. ا. صدقه بدهد.
لوله های اسلحه برای جلو گیری از پررویی های ج.ا. کاملا آماده شلیک هستند. آمریکا ماشه را تحویل داده وآماده کمک به دوستانش در منطقه است. منتهی این کمک ها بلاعوض نخواهند بود.
جمعبندی اینستکه آمریکا امتیازی ندارد که به دستان خالی ج. ا. بدهد. معضلی بنام ج.ا. امروز تحویل کشورهای منطقه و اروپا شده. اشتباه است زمانیکه معضل ج. ا. درمیان است نگاه و راه حل را در گذشته جستجو کرد. از زمان برجام تا امروز پارامترهای زیادی تغییر کرده اند و کماکان میکنند.
سیاست خارجی آمریکا براساس یک سنت بصورت bipartisan
درست یا غلط با حرکت از منافع ملی راهبردی این کشور با مش-
ورت کاردانان و عقلای نظامی، امنیتی،دیپلماتیک و اقتصادی
به شورای امنیت ملی آمریکا پیشنهاد و در صورت تصویب
و عدم مخالفت رئیس جمهور از جانب وی به اجرا گذارده می
گردد . در حقیقت یک تصمیم جمعی است . دعوای دو حزب
بزرگ آمریکا به ندرت بر سر سیاست خارجی است . جدال ؛
یک جدال بر روی مسائل داخلی مانند؛ مقدار دخالت دولت
در بازار، بهداشت و….اخیرا محیط زیست است .
معلوم نیست که این باور از کجا نازل گشته که مثلا دمکرات
ها ضد جنگ و جمهوری خواهان بر عکس آنند . اتفاقا در
زمان حکومت دمکراتها جنگهای بسیاری صورت گرفته اند.
جنگ کازوو در یوگسلاوی، در ۱۹۹۸ لایحه آزاد سازی عراق
زمان کلینتون به تصویب رسید و رسما آمریکا قدم در سر-
نگونی صدام گذاشت .در سال ۲۰۱۱ بارک اوباما به قذافی
پیغام داد یا کنار برود یا بمباران این کشور در راه است .
قذافی این پیشنهاد را قبول نکرد و اوباما این کشور را به
خاک و خون کشید . در این سیاست و شروع کشتار پهباد
ها، هر دو حزب از او پشتیبانی کردند . چرا راه دور برویم
دستور قتل “بن لادن و اجرای آنرا او داد .
ایران اهمیت استراتژیک خود را برای آمریکا از دست داده
است . این کشور در آخرین روزهای حکومت شاه فقید یک
در صد تولیدناخالص ملی دنیا را داشت . این مقدار اکنون
یک چهارم همان یک در صد است . آمریکا دیگر به نفت
ایران احتیاج نداشته و خود بزرگترین تولید کننده و صادر
کننده نفت دنیا است . اما این کشور رشد ناموزون داش-
ته است . یعنی در ۱۹۴۵ این کشور ۴۵ درصد تولید ناخالص
ملی دنیا را صاحب بود . این رقم اکنون به ۱۸ درصد نزول
کرده است . صنایع تولیدی سنگین و مصرفی کارآفرین، جای
خود را به هوش مصنوعی و “های تک” داده اند . باید برای
ایجاد کار فکری بکنند. سیاست های درهای بسته ترامپ
جوابی نداده است . چین در حال رشد است و آمریکا باید
نیروی خود را به جنوب شرقی آسیا و دریای ژاپن انتقال
دهد . بر سر این مواضع؛ ایران، روسیه و چین هر دو حزب
تقریبا یک چیز میگویند bipartisan . ج.ا.۴۰ سال است
که در توهم سیر میکند و متأسفانه آپوزیسیون ایران هم
در این بی فکری و کج فهمی شریک است . ترامپ موفق
گشت با ندانم کاری جمهور نکبت افسار و کنترل این
کشور را به همسایگان و اسرائیل بدهد . اکنون در ج.ا.
بحث چرا باید با عربستان و همسایگان روابط را درست
کنیم گرم است( پیش شرط مذاکره جدی با آمریکا)
چرخش سیاسی ج.ا. به نفع آذربایجان هم در این ارتباط
میباشد .
جمهوری نکبت شکست خورده به تقصیر است ! آنها
امروز فقط ” میخواهند زنده بمانند ” امیدوارم که به
“کدخدا یا همسایگان چیزی نبخشند که قابل باز پس
گیری نباشد . مانند برخی از جزایر ایران در جنوب و
یا بخش بزرگتری از دریای مازندران و……..
چه دونالد ترامپ جمهوری خواه و یا چه جو بایدن حزب دموکرات در پست ریاست جمهوری امریکا باشند ..
باید بدانند هرگونه مذاکرات با – رژیم حامی تروریست جمهوری اسلامی – – ضد حقوق بشر – و ناقض قوانین بین الملی – از پشتیبانی اکثریت مردم ایران برخوردار نخواهد بود و باطل است .
استدلال و منطق ملت ایران برای اثبات حقوق بین الملی خود کارنامه تبهکاری اعمال ۴۱ ساله جنگ افروزی و اشوب در منطقه و ایجاد وحمایت گروههای تروریستی مانند حزب الله و حوثی ها و حشعدالشعبی و حمایت از القاعده و طالبان و شعار محو نابودی اسراییل و غنی سازی اورانیوم برای بمب اتمی و دنبال کردن پروژه موشکهای بالستیک و پولشویی در کمک به ترووریست و – نقض اشکارو مداوم حقوق بشر وسرکوب کشتار خیابانی مردم ایران به مدت ۴۱ سال توسط رژیم تروریستی اسلامی خمینیسم میباشد ..
ملت ایران پس از ۴۱ سال سرکوب و شکنجه و اعدام های غیر قانونی توسط رژزیم حامی تروریست بین الملی و داخلی و ضد حقوق بشر جهانی .. پس از برد باری و صبوری جهت جلوگیری از بردار کشی و جنگ داخلی ٬٬ با امتحان و تلاش انواع مبارزات مدنی به این نتیجه صد در صدی رسیده – این رژیم – باید درکلیتش از قدرت برکنار بشود – و قدرت و حکومت در یک رفراندوم ملی – زیر نظر معتمدین ملی و ناظران بی طرف بین الملی به رای مردم گذاشته شود تا انتقال قدرت هرچه سریعتر صورت پذیرد . وگرنه هرگونه مذاکره برای ادامه این رژیم از نظر اکثریت ملت ایران باطل است.
رضا شاه روحت شاد .