ناتاشا فیلیپس – سریال جاسوسی هیجانانگیز «تهران» را بینندگان بسیاری در سرتاسر جهان تماشا کردهاند که نخست در شبکه ۱۱ اسرائیل پخش شد و به تازگی توسط «اپل تیوی پلاس» خریداری شده است.
این سریال هشت قسمتی داستان یک یهودی- ایرانی به نام تامار رابینیان با بازی نیو سلطان را دنبال میکند که کارمند امنیتی موساد است و ماموریت دارد یک رآکتور اتمی در ایران را خنثی کند.
یکی از عوامل این فیلم موشه زوندر نویسندهای است که برای سریال «فائودا» برنده جایزه شده است. آخرین نوشتهی زوندر به تنشهای بین ایران و اسرائیل و چالشهایی که گاهی ایرانیان درون کشور آن را احساس میکنند، میپردازد.
در سریال «تهران» رابینیان به صورت مخفیانه در ایران نفوذ میکند و وارد عمل میشود تا سیستم دفاعی هوایی این کشور را از کار انداخته و مانع از دست یافتن این کشور به بمب اتمی شود. در زمانی که رابینیان تلاش میکند راه خود را در کشوری نا آشنا پیدا کند- او در ایران به دنیا آمده ولی در اسراییل بزرگ شده- با مأمور امنیتی ایرانی به نام فراز با بازیِ شان توب آشنا میشود؛ فردی که باید با هیولاهای ایدئولوژیک درون خودش مواجه شود.
شیلا اومّی که نقش همسر فراز، ناهید، را بازی میکند در گفتگو با کیهان لایف مطالبی را درباره زندگی و تجربهاش در صحنههای این سریال ژئوپلتیک بیان میکند.
– شیلا، این سریال برای تو چه دستاوردی داشته؟
– من یک پیشرفت غیرمنتظره داشتم! عبور از میان ترسهایم را تجربه کردم و تجارب بسیاری برایم بجا مانده. وقتی تست بازیگری برای این نقش را به احترام شان توب انجام دادم چون او مرا برای این نقش پیشنهاد داده بود. ولی به شدت حتی از فکر اینکه در سریال «تهران» بازی کنم نیز وحشتزده بودم.
به عنوان یک بازیگر ایرانیِ در تبعید که عاشق هموطنانش است اصلا نمیدانستم که یکی از عوامل یک سریال سیاسی بودن آن هم سریالی که به اصطلاح «دشمن» ایران تولیدکننده آن است چطور بر زندگی من تأثیر خواهد گذاشت. به هر حال مضطرب بودم.
ملاقات با کارگردان مجموعه ،دنی سیرکین، مثل ریختن آب بر آتش بود. او من و شان را به شام دعوت کرد تا درباره پروژه گفتگو کنیم. من عاشقِ این حد از علاقهی دنی به ما ایرانیها شدم، او واقعا طرفدار ماست! و وقتی متن او را خواندم متوجه شدم این یک داستان پیچیده بسیار فراتر از فیلمهای هیجانی دلهرهآور است. درونمایه اصلی این سریال همان موضوع کهن درباره انتخاب وفاداری است. اینکه نقش اول یک زن است را بسیار دوست دارم. خیلی خوشحالم که با آن ترس جنگیدم. این امر واقعا مرا به عنوان یک بازیگر تغییر داد.
– چطور نقش «ناهید» را به دست آوردید؟
– من و شان سال گذشته در سریال «آمریکای کوچک» که در «اپل تیوی» نمایش داده شد بازی کردیم. سال پیش از آنهم در سریال« شاه کوچک» نقش ایفا کردیم؛ وقتی داشتیم «آمریکای کوچک» را بازی میکردیم هر دو با مشکلاتی مواجه شدیم. شان درگیر بحران شخصی بود و من هم روز قبل از اولین روز فیلمبرداری تصادف کردم و نزدیک بود پروژه را به کلی از دست بدهم.
احتمالا به همین دلایل من و شان بسیار به هم نزدیک و از آن زمان دوستان خوبی شدیم. وقتی او برای سریال «تهران» قرارداد نوشت مرا به تهیهکنندگان پیشنهاد کرد. این حرکت بسیار مرا تحت تأثیر قرار داد و باعث شد خیلی سخت کار کنم که شان را سربلند کنم. برای فیلم تست تلاش زیادی کردم و نقش «ناهید» را به دست آوردم.
– این سریال به رویدادهای سیاسی اخیر ایران میپردازد. آیا این موضوع بر فضای صحنه تأثیری داشت؟
– بسیاری از اتفاقهای سیاسی اخیر ایران زمانی که فیلمنامه نوشته میشد هنوز رخ نداده بودند، وقتی صحنههای تظاهرات سریال فیلمبرداری میشدند و زمانی که من در حال اجرای نقش در فصل اول سریال بودم هم هنوز اتفاق نیفتاده بودند. وقتی پس از پایان کارم به لسآنجلس برگشتم این رویدادها مرا به شدت افسرده کرد.
– در حین فیلمبرداری لحظههای شادیآور هم پیش آمد؟
– لحظههای شیرین بسیار زیادی وجود داشت. همهی تیم خرسند بودند. برای من حجم کار خیلی زیاد بود. تحت فشار بودم چون باید متنهایی برای صحنههای جدید نوشته میشد که یک روز قبل از فیلمبرداری به دستم میرسید و میبایست همه را حفظ میکردم. من نمیدانم بازیگران تلویزیونی چطور این کار را انجام میدهند! کلاهم را به احترام ایشان از سر برمیدارم. کار آنها بسیار دشوار است.
– همکاری با کدام بازیگر برایتان بیشتر لذتبخش بوده؟
– بازی کنار شان توب همیشه باعث افتخار من بوده است. بسیار شوخطبع است و مسائل را سخت نمیگیرد و این برای فرد نگرانی مثل من باعث آسودگی میشود.
همچنین کار کردن با میناشه نوی را هم دوست داشتم. چه بازیگر زیبا، راحت و خاکی و چه بازیگر تئاتر باتجربهای! پیش از بازی در سریال «تهران» او در «در انتظار گودو» را بازی کرد و من این افتخار را داشتم که سفر کوتاهی به آتن با وی داشته باشم.
– بهترین خاطرهای که از بازی در این سریال دارید چیست؟
– صحنهای که در آن مرا میربایند برایم سرگرمکنندهترین بود. نه تنها لازم شد که فرانسوی صحبت کنم بلکه با عوامل صحنه هم توانستم بازی کنم.
یکی از چیزهایی که باعث شد بخواهم این پروژه را انجام بدهم این بود که پروژه کاملاً مستقل بود و با بودجهای نسبت کم ساخته شد. این نوع پروژهها به دلیل به کار گرفتن ذوق هنری و خلاقیتی که با توجه به بودجه کم بشود کار را به انجام رساند بهترینها هستند.
تمام بازیگران آن صحنهای که گفتم عوامل پشت صحنه بودند! من کنار طراح لباس، دبو اوهانا، بازی کردم که نقش پرستاری را که ویلچر مرا هل میداد بازی کرد، تهیهکننده و طراح مجموعه اران کتسکی و یول هرتزبگ نقش آدمرباها را ایفا کردند، و مدیر انتخاب بازیگر، مایکل کورن، نقش دکتر درون ون را بازی میکرد. بازی کردن کنار نابازیگران بسیار لذتبخش است چون آنها از این کار لذت میبرند و مسائل را سخت نمیگیرند. ای کاش من هم میتوانستم یاد بگیرم مانند آنها باشم.
– برنامههای شما برای سال ۲۰۲۱ چه هستند؟
– در حال حاضر درحال تدوین و کارگردانی اولین فیلمام هستم که دو تن از دوستان نزدیکم مستانه مقدم و مریم سید متن آن را نوشتهاند. این کار نسخهی مدرنی از «زیبای خفته» به زبان فارسی و با زیرنویس انگلیسی است و امیدوارم بتوانم انجاماش بدهم. ما تمام فیلم را ضدکووید فیلمبرداری کردیم، یعنی نقشهای هیچکدام از پنج بازیگر در یک روز با هم فیلمبرداری نشد. ما از تمام بازیگران با پسزمینه سبز فیلم گرفتیم و بعد صحنهها را بهم وصل میکنیم طوری که نشان دهد آنها دارند با یکدیگر حرف میزنند.
این سختترین کاریست که تا حال انجام دادهام ولی افراد حرفهای به من میگویند کاملاً طبیعی است که در این پروژهها احساس فشار کنم. مطمئنا هیچکدام از این کارها را بدون کمک هیتوشی اینو، همکار خلاقم که در ده سال گذشته کنار من بود، نمیتوانستم انجام دهم. من فقط تئاتر کارگردانی کرده بودم و او درباره کارگردانی فیلم بسیار به من میآموزد. و خدا را شکر که شوهرم مرا طلاق نداد، چرا که تمام خانه را به استودیو فیلم تبدیل کردهام.
*منبع: کیهان لایف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن