ازدواج موقت یا صیغه؛ سوء استفاده از بدن زن برای قدرت سیاسی و اجتماعی

- «ادبیات و سینما در ایران معاصر بازتاب تغییرات و اصلاحات در صیغه در طول سال‌ها هستند. بعد از انقلاب ۱۹۷۹ دولت شروع به تشویق ازدواج صیغه‌ای برای مردان متاهل و مجرد و زنان مجرد کرد. چنانکه «تابو»ی به ارث رسیده از زمان پهلوی نسبت به صیغه رو به سستی نهاد. مردان متاهل بار دیگر با آزادی و فراغ بال بیشتری به سوی ازدواج‌ها صیغه‌ای رفتند. ناگفته نماند که دولت ازدواج موقت را به عنوان منبع درآمدی برای زنان بیوه‌ی مانده از جنگ در نظر می‌گرفت. در عین حال، وسیله‌ای برای ارضای نیازهای جنسی مردان طبقات پایین که توان مالی برای ازدواج دائم نداشتند.»

دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ برابر با ۳۰ نوامبر ۲۰۲۰


چندی پیش کتاب «ازدواج موقت در ایران» از دکتر کلودیا یعقوبی که پژوهشی درباره پدیده «صیغه» در ایران است منتشر شد. درباره مضامین این کتاب با دکتر یعقوبی به گفتگو پرداخته‌ایم.

-در کتاب «ازدواج موقت در ایران» چه نکاتی مورد بررسی قرار گرفته است؟

-در این کتاب به دنبال آن بوده‌ام که نظریه فمینیستی «تجسم» را در مورد آثار ادبی و سینمایی ایران به کار ببندم. نظریه‌ فمینستی تجسم بطور خلاصه بر این مبنا قرار دارد که انسان برای درک تجربه‌ی عاطفی خود و دیگران از تجربه و فرآیندهای بدنی خود بهره می‌برد.  به عبارت دیگر، این نظریه مکانیسمی ‌یاری‌دهنده برای درک فرآیندهای عاطفی فراهم می‌کند و بر تأثیر تجربه‌ی فیزیکی بر تجربه‌ی عاطفی تأکید ویژه دارد.

کلودیا یعقوبی

من در کتاب «ازدواج موقت در ایران» وضعیت کنونی ازدواج در ایران را نه فقط به عنوان یک پدیده بلکه به عنوان مجموعه ای از عملکردها، هویت‌ها و معانی که در طی قرن بیستم و بیست و یکم تحول پیدا کرده‌اند، بررسی می‌کنم.  بر مبنای تحلیل داستان‌های کوتاه و رمان‌های دوران پهلوی و دو اثر سینمایی که بعد از انقلاب اسلامی ساخته شده‌اند، به نحوه‌ی ارائه‌ی شخصیت زنانی که  وارد ازدواج موقت شده‌اند نگاه می‌کنم. هر اثر بازتاب نحوه‌ای است که رسم صیغه به عنوان یکی از اشکال کنترل سیاسی و اعمال قدرت بر زنان تحمیل می‌شود. در عین حال سعی کرده‌ام نشان دهم که خودمختاری بدنی و جنسی زن صیغه‌ای مانند مهماتی است علیه آنچه دولت «بیان جنسیتی نامناسب» تشخیص می‌دهد.  با تمرکز بر تولیدات فرهنگی ایران در قبل و بعد از انقلاب، در عین حال فراتر از حوزه‌های ادبی و سینمایی رفته‌ام  و یک بررسی عمیق از این پدیده‌ی اجتماعی بحث‌برانگیز  ارائه داده‌ام که البته موضوع توهین‌آمیزی برای فمینیست‌های ایرانی است ولی در عین حال تخیل بسیاری از ناظران غربی را برانگیخته است.

-چه انگیزه‌های شخصی و یا ضرورت اجتماعی شما را به انجام این پژوهش ترغیب کرد؟

– ایده‌ی این پروژه در سمینار آموزشی پروفسور ژانت آفاری تحت عنوان «جنسیت در خاورمیانه» در دانشگاه سانتابابارا در سال ۲۰۱۰ شکل گرفت. در این کلاس بود که من کتاب فوق‌العاده‌ی پروفسور شهلا حائری با عنوان «قانون میل جنسی» را برای نخستین بار مطالعه کردم که الهام‌بخش این پروژه شد. به عنوان یک فعال و پژوهنده‌ی حقوق زنان، شاهد خلاء بزرگی در پژوهش‌های مربوط به ازدواج‌های صیغه‌ای و نحوه‌ی ارائه آن در تولیدات فرهنگی شدم و به همین دلیل این سفر را شروع کردم. از آن زمان تا حال در مباحثات فراوان و تجدید نظرها، این پروژه تحولات بزرگی را از سر گذرانده  تا به شکل کنونی خود رسیده است.

-به عنوان یک ایرانی ارمنی آیا نکات و جنبه‌های نامأنوس در فرهنگ اسلامی وجود دارد که شما با آنها آشنا نبوده باشید و احتمالا مانع پیشرفت تحقیقات شما شده باشند؟

-البته نخست بسیاری از جنبه‌ها بودند که من از آنها بی‌اطلاع بودم. ولی این بی‌اطلاعی نه از آن جهت بود که ایرانی ارمنی هستم بلکه بیشتر به این دلیل که من این موضوع را در عمق مطالعه نکرده بودم. به عنوان پژوهنده، کار تحقیقاتی را با برخوردی عینی و بدون جانبداری پیش می‌برم و اجازه نمی‌دهم که هویت فرهنگی و قومی ‌من در آن دخالت کند.

-چه کتاب‌ها و  آثار سینمایی در کتاب شما مورد بررسی قرار گرفته‌اند؟

-از آنجا این کتاب نحوه ارائه زنان صیغه‌ای هم در دوران پهلوی و هم جمهوری اسلامی را در بر می‌گیرد، من از تولیدات فرهنگی هر دو دوره برای بررسی استفاده کرده‌ام. از دوران پهلوی سه رمان و دو داستان کوتاه را مورد بررسی قرار داده‌ام: رمان «تهران مخوف» اثر مرتضی مشفق کاظمی‌ (۱۹۵۴)؛ «معصومه شیرازی» اثر محمدعلی جمالزاده (۱۹۵۴)؛ «سفر عصمت» اثر ابراهیم گلستان (۱۹۵۷)؛ «سنگ صبور» اثر صادق چوبک (۱۹۶۶) و بالاخره «جشن فرخنده» اثر جلال آل احمد (۱۹۶۹). در دوره‌ی جمهوری اسلامی دو فیلم سینمایی «شوکران» ساخته‌ بهروز افخمی ‌(۲۰۰۰) و «زندگی خصوصی» ساخته‌ی محمدحسین فرحبخش را مورد بررسی قرار داده‌ام.

در بررسی هرکدام از این کارها آنها را در بستر تاریخی خود در نظر گرفته‌ام. این آثار بازتاب شیوه‌ای هستند که رسم صیغه هم نوعی ستم بر زن است و هم اشکال کنترل سیاسی و  اعمال قدرت بر زنان را به چالش می‌کشد زیرا حیطه‌امور جنسی هم امر خصوصی و هم یک موضوع سیاسی است. خصوصی به این معنا که در مورد هر زن هر رابطه جنسی تجربه‌ای ویژه است؛ و سیاسی به این معنا که تحت نظارت و کنترل دولت قرار دارد.

-بر اساس مطالعات شما در دوران رضاشاه اقدامات قاطع برای کاهش مشکلات زنان صیغه‌ای انجام نگرفت. در این مورد لطفاً بیشتر توضیح دهید.

-ببینید، در بخش اعظم تاریخ ایران، به انضمام سال‌های آغازین سده بیستم، تک‌همسری نرُم اکثریت قاطع ملت ایران بوده. چندهمسری، چه رسمی ‌و چه غیررسمی‌، تنها در میان اقشار مرفه جامعه شایع بوده است. رئیس قبیله ممکن بود که دو همسر داشته باشد و یا تاجر ثروتمند بیش از یک همسر.

با وجود اصلاحات گوناگون مربوط به حیطه رابطه جنسی، چه در  جوامع روستایی و شهری فقیر، موضوع ازدواج در وجه غالب آن در زمان رضاشاه دست‌نخورده باقی ماند، هرچند که در میان طبقه متوسط شهری ما شاهد تغییرات جدی در این زمینه هستیم. در دوران سلطنت رضاشاه (۱۹۲۵-۱۹۴۱) دولت تاکید زیادی بر بهداشت عمومی‌داشت و  به ویژه مبارزه با شیوع بیماری‌های مقاربتی را شروع کرد. در نتیجه‌ی این کارزار بهداشتی،  تمایل مردان به استفاده از خدمات روسپیان کاهش یافت. کارزار بهداشتی دوران رضاشاه می‌بایستی ازدواج‌های صیغه‌ای را نیز برای کاستن از  شیوع بیمارهای مقاربتی، آماج خود قرار می‌داد. ولی دولت ترجیح داد، به دلایل مختلف،  وارد این قضیه نشود. یکی از دلایل اصلی آن بود که ترتیب دادن ازدواج‌های صیغهای منبع درآمد سرشاری برای بسیاری از روحانیان بود که نقش واسطه و دلال را در این میان بازی می‌کردند. روحانیون هم هر نوع رابطه بین ازدواج صیغه‌ای و شیوع بیماری‌های مقارتبی را رد می‌کردند و دولت هم ترجیج داد این موضوع را پیگیری نکند.

-در دوران محمدرضاشاه پهلوی چگونه بود؟

-در دوران محمدرضاشاه (۱۹۴۱-۱۹۷۹) تک‌همسری همچنان در روستاها و در میان مهاجران روستایی در شهرها نرُم غالب بود و البته در میان طبقه‌ی متوسط شهری و  کارگران. باید بگویم که در آن دوره ازدواج صیغه‌ای به مرور کمتر شد و  اغلب در اطراف امامزاده‌ها و زیارتگاه‌های  قم و مشهد وجود داشت. ولی دولت در آن دوره در مجموع رفتاری مداراگر و ملایم در برابر ازدواج صیغهای پیشه کرد  و به یک معنا می‌شود گفت که این مسئله را تا اندازه‌ای نادیده می‌گرفت.

-لطفا برای نحوه بررسی و تحلیل خود نمونه‌ای به دست بدهید تا خوانندگان تصویری روشن‌تر از کار شما در این کتاب داشته باشند.

-مرتضی مشفق کاظمی‌ در رمان «تهران مخوف» (۱۹۵۴) به بدن زنان صیغه‌ای مانند بوم نقاشی نگاه می‌کند که تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوره‌ی افول قاجار همزمان با برآمدن رژیم پهلوی را به تصویر کشیده است. این رمان به مسائلی نظیر اختیار فردی مربوط به بدن زن شامل تولید نسل، سقط جنین و بیماری‌های مقاربتی می‌پردازد. نویسنده تصویری از زنان در موقعیت تبعیت و  تسلیم و مورد تجاوز قرار گرفتن ارائه می‌دهد که نقطه اوج آن از دست دادن اختیار فردی است. رُمان بر درد و رنج زنان در سیستم پدرسالاری در حول و حوش کودتای ۱۹۲۱ (خلع قدرت از قاجار) تمرکز دارد.  سیستمی ‌که به زنان رمانند مالی برای تصاحب، یا کالایی برای مصرف و یا مبادله و یا فروش می‌نگرد. در عین حال رُمان،  بدن زن را مانند صحنه‌ی مقاومت در مقابل ستم پدرسالارانه می‌بیند؛ جایی که قدرت به وسیله‌ی ضدگفتمان به چالش کشیده و بازپس گرفته می‌شود.

در این رمان زنانی به تصویر کشیده شده‌اند که از مرحله‌ی نخست ازدواج موقت و یا صیغه‌ای به حرفه روسپیگری کشیده شده‌اند و مورد سوء استفاده روحانیون و ماموران امنیتی قرار می‌گیرند. در عین حال رمان نشان می‌دهد که هرچند این زنان در حاشیه‌ی جامعه زندگی می‌کنند اما آسیب‌پذیر و  به اصطلاح «لکه‌دار» هستند ولی رمان تسلط آنان را بر ذهنیت و خیالپردازی اجتماعی و فرهنگی برجسته می‌کند. یعنی تمام مردانی که مجذوب این زنانند برای لذت بردن به آنها متکی هستند. هرچند این مردان زنان صیغه‌ای را اشیایی فاقد تفکر و به اصطلاح «لکه‌دار» می‌پندارند، ولی در جاهای زیادی در این رمان همان زنان وضع موجود را تضعیف می‌کنند و در برابر گفتمان غالبِ به اصطلاح جایگاه مناسب زنان در جامعه مقاومت می‌کنند. یعنی اساساً من دو وجه متضاد در این وضعیت و عملکرد این زنان را در پژوهش خود در آثار مورد بررسی در نظر گرفته‌ام.

-«جشن فرخنده» جلال آل احمد اما نگاه متفاوتی به رسم صیغه دارد و این برداشت را ایجاد می‌کند که او برداشتی مثبت به صیغه داشته. آیا اینطور است؟

-موضوع کمی ‌بغرنج‌تر است. آل احمد در این داستان نشان می‌دهد که بدن زن به عنوان وسیله توسط روحانیون علیه «غربگرایی» حاکم مورد استفاده قرار می‌گیرد. آل احمد این موضوع را برجسته می‌کند که چگونه بدن زن به منظور آشتی دادن سیاست و دین، هم عرصه‌ی ستم می‌شود و هم عرصه‌ی مقاومت. به عبارت دیگر ، بدن زن هم وسیله‌ی لذت جنسی مردان است، و هم برای پیشبرد منافع و اهداف نهادهای ملی و سیاسی و مذهبی مورد استفاده قرار می‌گیرد.  بدن زن وسیله‌ی مقاومت می‌شود تا مرد  بتواند در قوانین موجود خللی وارد کند و به این ترتیب به روحانیون توان مقابله با وضعیت موجود و قوانین دولتی آن زمان را بدهد.

https://youtu.be/6umRIMoXWao

-در مورد سیاست نسبت به صیغه در دوران بعد از انقلاب و بازتاب آن در محصولات فرهنگی چطور؟

-ادبیات و سینما در ایران معاصر بازتاب تغییرات و اصلاحات در صیغه در طول سال‌ها هستند. بعد از انقلاب ۱۹۷۹ دولت شروع به تشویق ازدواج صیغه‌ای برای مردان متاهل و مجرد و زنان مجرد کرد. چنانکه «تابو»ی به ارث رسیده از زمان پهلوی نسبت به صیغه رو به سستی نهاد. مردان متاهل بار دیگر با آزادی و فراغ بال بیشتری به سوی ازدواج‌ها صیغه‌ای رفتند. ناگفته نماند که دولت ازدواج موقت را به عنوان منبع درآمدی برای زنان بیوه‌ی مانده از جنگ در نظر می‌گرفت. در عین حال، وسیله‌ای برای ارضای نیازهای جنسی مردان طبقات پایین که توان مالی برای ازدواج دائم نداشتند.

بگذارید متن و پیام عملی فیلم «زندگی خصوصی» ساخته‌ی محمدحسین فرحبخش (محصول ۲۰۱۱) را کمی بشکافم. زنی از طبقه متوسط جدید از فرنگ برگشته، با تمام خصوصیات مدرن و نیز نکوهیده در نظام کنونی از جمله تنها زندگی کردن، سیگار کشیدن، ادبیات عاشقانه نوشتن، تحصیلات عالی، عشق به هنر و از خود تردید نشان ندادن در ایجاد رابطه با یک مرد «نامحرم» که در ضمن از شوهرش جدا هم شده، برای ارضای نیازهای جنسی خود وارد ازدواج موقت با یک مرد متاهل اصلاح‌طلب و  قبلاً اصولگرای افراطی ضدحجاب می‌شود. نتیجه این رابطه جنسی آبستنی اوست. ولی مرد مسئولیت پدری را قبول نمی‌کند و از زن می‌خواهد بچه را سقط کند. در اینجا فیلم با چرخشی در شخصیت زن مستقل و مدرن را که فاقد شایستگی داشتن خانواده تصویر شده بود، به یک موجود مستأصل تنزل می‌دهد که  به گونه‌ای هیستریک خواهان ازدواج و رسمیت یافتن این رابطه است. یعنی فیلم حاوی این پیام تلویحی است که زنی که خواهان حقوق برابر با مرد است زنی است غیرقابل کنترل، غیرمتعادل، غیرمنطقی و تهاجمی. به این ترتیب فیلم در عمل و  شاید هم بدون آنکه فیملساز قصد آن را داشته باشد، القاء می‌کند که برخلاف ادعای دولت و دین که زن صیغه‌ای دارای وضعیت حقوقی است، در عمل دارای حقوقی بسیار محدود و اندک است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=220929

2 دیدگاه‌

  1. حقایق و مزایق

    قابل درک است شیعه ستیزی مخالفان ج.ا چرا که ج.ا با سواستفاده در عقاید شیعه و پیروان کم عقل و البته مشتی شارلاتان سیاسی کار توانسته چهل و اندی سال به حیات ننگین ضد بشری اش ادامه دهد.
    اما حقیقت شیعه امامیه چون محاق حکومت بود و منتقد خلفات سنیان، از مسئله در شرق اسلام زده در جمدیت عقلانی، محرومیت عاطفی و تمایلات شهوانی جنسی بخوبی استفاده کرد و حتی نکاتی مقدماتی بر سکولار رکدن دین و مذهب رفت، صیغه یا متعه اتفاقا یک ابتکار تشیع بود تا مسئله محرومیت عاطفی- به دلیل مناسبات ثروت و رقابت بی رحمانه میان جذابان و محرومان- اما باز هم گند کشیدهش ده توسط اراب ثروت و اصحاب قدرت!
    به قول اخوندها و مریدانش فقه شیعه پویا است! اگر پویا است بر اساس بدیهات بایست صیغه را بدون مهریه و فقط برای مجردها و آن هم فقط یک نفر در آن واحد زمانی، در نتیجه عملا روابط عاطفی و تنها مجردان حل میشود در شاریطی توان ازدواج نداشته و همسر دلخواه پیدا نمیکنند، په بسا از همین صیغه (نوعی از همان ازدواج سفید است) موجب عشق و زمینه ازدواج بشود.
    اما چه کنیم مجردان در آچمز شیعه ستیزی مخالفان ج.ا و خود ج.ا و مردمان عقب مانده شیعه و اقلیت مالپرست مافیایی است که از صیغه برای حرامسراداری قانونی استافده میکنند!

  2. #دختر_آبى BlueGirl#

    صیغه‌، کلاه شرعی گذاشتن بر روسپیگری و سواستفاده از زنان
    تحجر، عقبماندگی، ارتجأع، واپسگرایی، کپک‌زدگی، و «انقضای تاریخ مصرف» اسلام در صیغه‌ به خوبی‌ دیده میشود و بوی تعفنش به مشام میرسد.

Comments are closed.