با وجود آنکه از سه ماه پیش خط فقر در ایران ماهانه ۱۰ میلیون تومان عنوان شد اما کارگران و بازنشستگان تأمین اجتماعی همچنان درآمدی کمتر از سه میلیون تومان در ماه دارند. آنها از وعدههای یارانهای دولت و مجلس شورای اسلامی خسته شده و خواهان افزایش درآمدهایشان هستند.
سالهاست موضوع همسانسازی حقوق بازنشستگان مطرح است. بازنشستگان دولت که زیرمجموعه صندوق بازنشستگی کشوری هستند به همسانسازی حقوق نزدیک شده و درآمدهای آنها تا حدودی افزایش پیدا کرده است.
بازنشستگان تأمین اجتماعی که غالباً از اقشار کارگری هستند اما همچنان در انتظار اقدام دولت و سازمان تأمین اجتماعی برای همسانسازی حقوقها هستند. مهمترین عامل عدم اقدام برای همسانسازی حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی، نبود منابع کافی در این سازمان عنوان میشود؛ همچنین گفته میشود اگر دولت بدهی خود به این سازمان را پرداخت میکرد، منابع مورد نیاز همسانسازی در این سازمان فراهم میشد.
عیدعلی کریمی دبیر اجرایی خانه کارگر استان قزوین و فعال صنفی بازنشستگان درباره عدم همسانسازی حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی و بدهی دولت به این سازمان گفته است: «دولت تا پایان ۹۸، بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان به سازمان بدهکار بوده و اگر تورم این دو سال را به طور واقعی در نظر بگیریم، حداقل ۲۰۰ درصد تورم داشتهایم؛ بنابراین آن بدهی ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی امروز باید ارزیابی مجدد شود که با توجه به نرخ تورم، دو برابر یا حتی سه برابر شده و به ۹۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. در واقع در همین سال ۹۹، تورم بالای ۱۰۰ درصدی داشتهایم؛ آیا این تورم نباید بر بدهیهای انباشته دولت اعمال شود؟!»
عیدعلی کریمی معتقد است که دولت در همسانسازی حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری و بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی تبعیض قائل شده است: «در بحث همسانسازی نیز دولت تبعیض اعمال کرد؛ برای بازنشستگان صندوق کشوری و لشگری، بودجه خاص در نظر گرفتند و پرداخت کردند؛ برای بازنشستگان کارگری نه تنها بودجه خاص به منظور همسانسازی پرداخت نشد؛ بلکه آمدند دو کاسه یکی کردند. یعنی در تیرماه، آنچه پرداختند که با آن همسانسازی اجرایی شد، پای بدهی دولت به سازمان گذاشتند. بحث بدهی دولت به سازمان جداست و هیچ ربطی به ۳۲ هزار میلیارد تومانی که صرف همسانسازی شده، ندارد. این پول تمام و کمال صرف همسانسازی شده و دولت باید بدهیها را جداگانه بپردازد. در بودجه سال آینده نیز باید ردیف خاص برای اجرای متناسبسازی حقوق بازنشستگان کارگری در نظر بگیرند و به صندوق بپردازند.»
سیدعلی کریمی روز گذشته چهارشنبه ۱۹ آذرماه ۱۳۹۹ به همراه تعدادی از همکارانش با فاطمه محمدبیگی نماینده قزوین در مجلس شورای اسلامی دیدار کرد و درباره مشکلات کارگران و بازنشستگان گفت: «تورم افسارگسیخته و گرفتاریهای بیماری کرونا کارگران و بازنشستگان تامین اجتماعی را به زانو درآورده که نیازمند تدبیر مسئولین است. کارگران و بازنشستگان با حداقل حقوق و مستمری که بعضا ۲ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان دریافتی دارند چطور میتوانند زندگی کنند؟ آیا برای مسئولین این سوال پیش نمیآید که جامعه کارگری و بازنشسته با این حداقل درآمد به عنوان مثال در شرایط فعلی کرونا در تامین دارو برای درمان دردهای خود چه میکنند؟»
او پس از این دیدار با انتقاد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی گفته که «مجلس یازدهم اگر واقعاً قصد حمایت از محرومان را دارد، به مشکلات کارگران و بیمهشدگان به صورت جدی ورود کنند؛ ما اصلاً یارانه و کمک معیشتی نمیخواهیم؛ دستمزدها را واقعی کنند؛ اگر میتوانند تورم را به سال قبل برگردانند وگرنه حقوقها را واقعی کنند؛ امروز دستمزد کمتر از ده میلیون تومان باشد، زیر خط فقر است. چرا کارگر و بازنشسته باید زیر ۳ میلیون تومان دریافتی ماهانه داشته باشد؟! بازنشسته داریم ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان میگیرد! این فرد چطور باید زندگی کند؟!»
این در حالیست که خبرگزاری ایلنا از اعتراض بازنشستگان مشاغل سخت و زیانآور نسبت به افزایش جزیی حقوق و شیوه همسانسازی خبر داده است. به نظر میرسد این بازنشستگان نیز از شیوه افزایش حقوق خود راضی نیستند. یک بازنشسته مشهدی گفته که «ما را از مرداد تا آذر معطل نگه داشتند و بارها وعده اصلاح دادند حالا حقوق من فقط بیست هزار تومان زیاد شده است!»
بازنشسته دیگری با بیان اینکه ابتدا در مرداد پانصد هزار تومان به حقوق من زیاد شد اما گفتند که اصلاح میکنیم و حالا فقط بیست هزار تومان دیگر افزایش ماهانه نصیب من شده، گفته که «کانون عالی بازنشستگان و نمایندگان بازنشستگان در کانونها نباید به چنین فرمولهایی رضایت میدادند؛ آنها به جای مطالبه از دولت که اعتبار و پول برای همسانسازی حقوق بازنشستگان کارگری بدهد، حاضر به افزایش ناچیز حقوق بازنشستگان شدند.»
علی دهقانکیا رئیس کانون بازنشستگان تأمین اجتماعی تهران معتقد است که آنچه در روند افزایش حقوقها رخ داده «متناسبسازی» است و همسان سازی واقعی و تمامعیار محسوب نمیشود.
بازنشستگان معتقدند مقامات دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید برای افزایش حقوق کارگران در سال آینده به نسبت تورم که بعضی از اجناس حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش یافته، اقدام کنند و گفتهاند به ۲۵ درصدی که دولت برای افزایش حقوق کارمندان پیشنهاد داده تن نمیدهند.
اختلاف میان درآمد و هزینه برای اقشار کارگری و بازنشسته طی سالهای گذشته بطور ماهانه افزایش یافته و به همان نسبت قدرت خرید این اقشار نیز کاهش یافته است.
در همین رابطه رضا انتظاری کارشناس و تحلیلگر اقتصادی به روزنامه آفتاب یزد گفته است: «در نتیجه افزایش قیمتهای اخیر تا ابتدای آذرماه ۹۹ یک خانوار متوسط ۳.۳ نفری بیش از ۸ میلیون و ۸۵۰ تومان هزینه داشته است؛ اما حداقل دستمزد همان ۲.۹ میلیون تومانی است که دولت و کارفرما خودشان برای کارگران دوختند و بریدند. رقمی که با هر توجیهی اعم از اینکه شرایط اقتصاد کشور بحرانی یا در حالت جنگ اقتصادی است واقعیت تلخ کاهش قدرت خرید مردم مستضعف ایران را انکار نمیکند. مردمی که زندگی روز به روز بر آنها سختتر گذشته و بسیاری از اقلام مهم خوراکی مهم از سبد آنها خارج شده است!»
دولت و مجلس شورای اسلامی در شرایطی شعار حمایت از معیشت مردم را سر میدهند اما در عمل هیچ اقدامی برای کمک به اقشار تنگدست نمیکنند که بر اساس آخرین آمارها تنها هزینه تأمین حداقل خورد و خوراک هر نفر از روزانه حدود ۱۶هزار تومان در اسفند ماه سال ۹۸ به روزانه ۲۵ هزار تومان برای هر نفر در آبان ماه سال ۹۹ رسیده است.
اگر این عدد را مطابق استانداردهای پذیرفته شده برای یک خانوار متوسط ۳.۳ نفری در نظر بگیریم، هر خانوار در ایران برای داشتن خوراک «بخور و نمیر» و «حیاتی» به عدد ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در ماه نیاز دارد و این هزینه در مقایسه با محاسبات آخر سال گذشته بیش از ۶۶ درصد افزایش داشته است. این خانوارها هزینههای دیگری چون اجاره مسکن، قبوض انرژی و تلفن، رفت و آمد، بهداشت، درمان و آموزش هم دارند. نگاهی به این ارقام میتواند اوج فشار و تنگدستی حاکم بر خانوارهای حداقلیبگیر در ایران را نشان دهد.
جمهوری اسلامی دشمن کار و کارگره و کارگرای ایران باید بل اومدن توی خیابون این حکومتو از بین ببرن.این حکومت به کارگر به چشم برده نگاه میکنه و هیچ حقی برای کارگر قایل نیست.این حکومت شکمیه که فقط شهوات تودشو فریاد میزنه و کارگر و کشاورز و غیره براش اهمیت ندارن.کارگرا باید بیان بیرون و این شکمو پدره کنن و زمینه رو برای ازادی ایران و ایرانی فراهم کنن.کارگرا در ایران با دو تا استبداد ایرانی و اسلامی درگیرن و برای ورود به عصر جدید کارگری و بدست اوردن حقوق و حمایتهای لازم باید ایندو رو چال کنن چون ایندو استبداد ملی و دینی خواهان ذلت و بدبختی کارگرن و میخوان کارگر رو استعمار بکنن.