نمیدانم شما چه احساسی نسبت به سال ۲۰۲۰ دارید. برای من با وجود اینکه مانند همیشه ۱۲ ماه را سپری کردیم اما میتوان یک قلم بطلان بر آن کشید! چرا؟! این احساس خشم و فِقدان از کجا میآید؟
هرچه فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم: برای شهروندانی که در جوامع باز زندگی میکنند و یا مانند من سالها در این کشورها بسر آوردهاند، درست مانند زمان پیش از انقلاب ۵۷، بسیاری از داشتهها و امکانات و آزادیهای فردی و اجتماعی، امری بدیهی به شمار میآیند! آنقدر بدیهی که کسی به فکرش نمیرسد ممکن است آنها را، به هر دلیلی، از دست داد! از همین رو همیشه فکر میکنم در این زمینه در جوامع باز کمکاری میشود؛ نسلهای جوانتر چنان با امکانات و حقوقی که برای آنها دههها مبارزات طولانی همراه با جنگ و خونریزی صورت گرفته، روزگار میگذرانند که گویی همواره چنین بوده و در هر شرایطی چنین خواهد ماند! حال آنکه به همان اندازه که درباره جنگهای اول و دوم جهانی در تاریخ معاصر و تاریخ «تحقق» صلح و دمکراسی و امنیت و رفاه و حقوق بشر در کتابهای آموزشی و رسانههای مختلف سخن میرود، میبایست نسبت به «حفظ» این دستاوردها به مثابه امتیازاتی که بدیهی نیستند و برای نگه داشتن آنها باید کوشید، گفت و نوشت و آموزش داد.
در این میان، از یکسو بحران بنیادگرایی و تروریسم اسلامی که در دو طرف خود، سبب تقویت راست افراطی و چپ افراطی میشود، و از سوی دیگر، بحران کُرونا را میبایست به عنوان فرصتهایی دید که این مهم را به جوامع باز یادآوری میکنند. هر دو اینها ویروس هستند! یکی ویروس جان و دیگری ویروس جسم!
ویروس جدید کرونا درست عین افراطیون مذهبی و چپ و راست، در عملکرد خود علیه جسم و جانهای ضعیف و علیه جوامع آزاد انسانی عمل میکنند و همزمان از نظر اقتصادی نیز به کسب و کار آنها آسیب میرسانند! این شباهت به ویژه در محدودیتهای کُرونایی بیشتر خود را نشان میدهد:
دوری انسانها از همدیگر!
هراس و نگرانی از همدیگر و تردید نسبت به یکدیگر که مبادا «حامل» و «ناقل» باشیم!
محدودیت رفت و آمدها و همنشینیها!
چشمپوشی از تجمعات اعم از اعتراض و تظاهرات تا جشن و شادی و سوگواری!
فاصله، تردید، جدایی!
یعنی همانچیزی که نه تنها با نهاد و سرشت انسان که مانند دیگر جانوران برای زندگی جمعی در «گروه» ساخته شده تناقض دارد بلکه انسان برای ارتقاء این زندگی جمعی از «زبان» نیز برخوردار شده!
انتقال این زندگی پویا به فضای مجازی در سطح گسترده و به اتاقهای کار بدون همکار و خریدهای از راه دور و… نمیگویم ممکن نیست، ممکن است، اما به نظرم، بحرانآفرین است چرا که با سرشت انسان تناقض دارد و پیامدهایش را نسلهای بعد که کاربرد هوش مصنوعی برایشان مانند برق و تلفن و اینترنت، عادی شد، خواهند دید. نمیتوانم تصور کنم آن زمان آزادی و رفاه و امنیت و صلح در سایهی دموکراسی چگونه، و اصلا، خواهد بود؟!
به هر حال، گمان نمیکنم کسی افسوس بخورد که سال ۲۰۲۰ که به عنوان یک شمارهی «گِرد» به نوعی شادیآور بود، چه زود گذشت! پس سال ۲۰۲۱ را با امید و آرزوهای نیک آغاز کنیم چرا که تنها امید، اکسیر زندگیست!
الاهه بقراط
جالب است بدانید در زبان فارسی “جدایی جنسی” وجود ندارد…؛
مثلا ضمیر سوم شخص “او” شامل زن و مرد میشود.
بر خلاف زبانهای لاتین و عربی…
در زبان فارسی، اگر جایی تاکید بر جنسیت باشد، اولویت با زنان است.
بر خلاف زبانهای لاتین و اروپایی…
ما میگوییم:
زن و شوهر
بجای:
husband and wife
ما میگوییم:
خواهر و برادر
بجای:
brother and sister
ما میگوییم:
زن و مرد
بجای:
men and women
حتی ما میگوییم:
زن و شوهر،
یعنی مرد در ارتباط با همسر هویت “شوهر” پیدا میکند. ولی هویت “زن” دست نمیخورد.
بجای اینکه بگوییم:
man and wife
ما نمیگوئیم: mankind،
می گوئیم: بشریت…
ما هرگز در تاریخ و ادبیات مان به جنسیت اهمیت ندادهایم.
اگر جایی لازم شده، زنان را در اولویت قرار دادهایم.
حتی در زبان فارسی، “زن” یک واژه و مفهوم مستقل هست.
نه مثل wo/man (زائدهای کنار مرد).
و اگر بدون تعصب و غرور ملی نیک بنگریم، در اکثر اقوام ایرانی، زن و مرد دوشادوش هم کار میکنند و نسبت به دیگری برتری ندارند…
در شاهنامه حکیم فردوسی نیز در بسیاری از ابیات استاد طوس، زنان را اکرام و تمجید کرده است و شاید به همین دلیل است که ما وطن را مادر(زن) و نام دخترانمان را (ایران) میگذاریم…
تکثیر کنید تا ایرانیان بدانند وقتی میگن فرهنگ ۷۰۰۰ ساله یعنی چی