علی اصغر حقدار – درخواست حقوق مدنی و شهروندی زنان، در نوشتهها و آثار مدرناندیشان کلاسیک ایرانی به دوران پیشامشروطیت میرسد؛ در دوران استقرار نخستین مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی نوین و سپس تأسیس دادگستری جدید، مسئله تساوی حقوقی زنان، در آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی به حالت تعلیق درآمد.[۱] اگرچه طرح هویت زن مدرن در ایران، نخستین بار در رفتار و اندیشه طاهره قرهالعین[۲] و برخی از زنان نوگرای دوران آخر قاجاریه[۳] بیان شده بود، اما دستیابی به حقوق مدنی و شهروندی زنان ایران، در عصر رضاشاه پهلوی و در میان پروژه نوسازی ایران نوین محقق شد.
تاریخنگاری رسمی، احساسی، دستوری و امنیتی[۴] «آزادی پوشش زنان» و تثبیت «زنیت مدرن در ایران»[۵] را با عنوان ساختگی «کشف حجاب» روایت کرده و واقعیت آن را در هیاهوهای ارزشی و سیاسی گرفتار کرده است. مدرناندیشان ایرانی در بیشتر مواقع مانند بیتوجهی به حقوق دینی[۶]، حقوق قومیتی، از کنار حقوق جنسیتی زنان ایرانی هم گذشته است. تاریخ واقعی «آزادی پوشش زنان» برآمده از تبار آن در دوران پیش از تغییر سلطنت و معطوف بر اسناد فعالیتهای سیاسی و فرهنگی[۷] و اندیشههای زنان و مردان ایرانی است که در نهایت منجر به «اعلان رفع حجاب» توسط رضاشاه پهلوی در ۱۷دیماه ۱۳۱۴ گردید؛ میدانیم که پیش از آن آموزش و پرورش دختران[۸] اگر مدارسی که میسیونرهای خارجی در ایران تأسیس کردند را هم لحاظ کنیم،[۹] سابقه حضور دختران و زنان ایرانی در عرصههای آموزشی به دوران محمدشاه قاجار میرسد؛ فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی زنان و آزادی پوشش زنان در ایران هم از اواخر دوران قاجاریه جریان داشت؛ نعیمه دوستدار مینویسد «شعر مشروطه که در جریان انقلاب و پس از آن نقش مهمی در تجدد و آزادیخواهی داشت، مضامین نوین سیاسی و اجتماعی مانند حمایت از انقلاب و مجلس شورا، مبارزه با استبداد، میهنپرستی، تقبیح خرافات، تعصبات، دفاع از آزادی و قانون… در اشعار این دوره دیده میشد و همزمان، نقش سنتی زن در شعر فارسی هم تغییر میکرد. معشوق تبدیل به انسانی شد که حق و حقوقی دارد و به دنبال آن، انتقاد از بی هنری زنان، عزلتنشینی و محبوس بودنشان در خانه و حجاب مطرح شد. میرزاده عشقی (۱۲۷۲-۱۳۰۳)، عارف قزوینی (۱۲۸۵-۱۳۱۲)، ایرج میرزا (۱۲۵۰-۱۳۰۴) و محمد تقی بهار (۱۲۶۶-۱۳۳۰) از جمله شاعرانی هستند که اشعاری در مذمت حجاب و ضرورت برداشتن چادر و روبنده سرودند. عشقی، منظومه «کفن سیاه» را سرود[۱۰] و این ترکیب چنان مورد استقبال قرار گرفت که در اعلامیهها و سخنرانیهای مخالف حجاب، بانوان را «تشویق به ترک کفن سیاه میکردند». ایرج میرزا که«عارفنامه» را سروده بود، مورد استقبال گرم ادبا، شعرا و مردم عادی تهران قرار گرفت؛ «بخصوص بانوان به نام سپاسگزاری از شهامت فوقالعادهای که شاعر در مسئله رفع حجاب و آزادی زنان به خرج داده بود، با شوق فراوان به استقبالش شتافتند و گلدان گل و قوطی سیگار نقره و قطعه شعری به وی هدیه کردند» (آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، جلد دوم، ص۳۸۹).[۱۱]
از جمله این فعالیتهای فرهنگی، تأسیس «کانون بانون ایران» در عصر محمدرضاشاه پهلوی است؛ بدرالملوک بامداد درباره هدف اصلی کانون بانوان، مینویسد «ضمن سایر اقدامات، منظور اصلی یعنی ترک چادر سیاه متدرجاً پیشرفت میکرد. به این طریق که زنان عضو جمعیت، با راضی کردن خانوادههای خود یکییکی به برداشتن چادر مبادرت میکردند و در مجالس سخنرانی، سایر بانوان را تشویق به ترک کفن سیاه میکردند؛ بطوری که در هر نوبت از مجالس و اجتماعات کانون، عده تازهای از بانوان، بدون چادر حضور مییافتند…»[۱۲]
از اواخر پادشاهی احمدشاه قاجار و دوره نخستوزیری سردار سپه، عدهای از زنان ایران، بیپوشش سنتی در مراکز آموزشی و اداری حاضر بودند و تا جایی که امکان داشت و مزاحمتها را به جان میخریدند، در خیابانها و مراکز فروش، بدون حجاب ظاهر میشدند. بنابراین، در آن تاریخ، که به غلط از تصویب مجلس برای آزادی پوشش زنان سخن گفته شده است، رضا شاه پهلوی در برابر زنان آزاد از حجاب سنتی و بیان خواستههای حقوق اجتماعی- اخلاقی، ضمن تائید و تأکید بر خواسته زنان، فرمان آزادی پوشش را اعلام کرد.
هم در دوران پهلوی- که زنان به آزادی دست یافتند- و هم در دوره جمهوری اسلامی- که زنان از تمامی آزادیها محروم شدند- از طرف مخالفان و موافقان آزادی زنان، آن واقعه در هالهای از جعل، تحریف و اظهارات بیپایه فرو رفت.
*****
بیانات رضاشاه پهلوی در آزادی پوشش زنان در زمان دوره دهم مجلس شورای ملی بوده است؛ گشایش این دوره از مجلس شورای ملی در پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۱۴/ ۶ ژوئن ۱۹۳۵- ۴ ربیعالاول ۱۳۵۴قمری است. این دوره از مجلس شورای ملی تا ۲۲ خرداد ۱۳۱۶ فعالیت داشت؛ میرزا حسن خان اسفندیاری (محتشم السلطنه) رئیس این دوره از مجلس بود. ۹ کمیسیون در این دوره از مجلس فعالیت میکردند. کابینههای همدوره مجلس دهم را محمدعلی فروغی از ۲۷ خرداد ۱۳۱۴ تا ۱۰ آذر ۱۳۱۴ و محمود جم(مدیرالملک) از ۱۳ آذر ۱۳۱۴ تا ۴ آبان ۱۳۱۸ تشکیل دادهاند. در زمان اعلام آزادی پوشش زنان (۱۷ دی ۱۳۱۴) محمود جم نخستوزیر بوده است.
مصوبات مجلس شورای ملی در دوره دهم عبارتند از: جلد سوم قانون مدنی در ۱۲۹ ماده(اثبات دعوی) به تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۱۴٫ تصویب ۱۲۰ مورد قانونی از قانون راجع به حمل و نقل و…
مجلس دهم ۳ قانون مرتبط با زنان هم مصوب داشته است به این ترتیب: ۱- ازدواج دختری که تحت قیمومیت است، مصوب جلسه ۱۳ در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۱۴٫ ۲- زنی که هم قیم و هم شوهر داشته باشد، مصوب جلسه ۱۳ در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۱۴٫ ۳- جهیزیه و هدایای شوهر به زن، مصوب جلسه ۱۸ در تاریخ ۸ آبان ۱۳۱۴٫[۱۳] با مراجعه به صورت مذاکرات دوره دهم مجلس شورای ملی معلوم میشود که در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ اصلا جلسهای تشکیل نشده است؛ حتا روزهای بعد همان سال و در ۱۷ دی ۱۳۱۵ (اولین سالگرد اعلام آزادی پوشش زنان توسط رضاشاه پهلوی) در مذاکرات این دوره مجلس سخنی از تصویب و یا عدم تصویب قانونی آزادی پوشش زنان نیست؛ با توجه به اقتدار رضاشاه در آن دوران میتوان اعلام آزادی پوشش زنان را به صورت «امر پادشاهی» تلقی کرد که با زمینههای تاریخی و رواج آزادی زنان در اجتماع، آموزش و پرورش و فعالیتهای فرهنگی زنان، در جامعه و فرهنگ ایران تثبیت شد.
*****
در بخش دیگری از بیمبالاتی راجع به تاریخ واقعی آزادی پوشش زنان، به « قانون متحدالشکل نمودن البسه ایران در داخله مملکت» استناد میشود؛ این قانون در دوره هفتم مجلس شورای ملی در تاریخ ۴ دی ۱۳۰۷ تصویب و برای اجرا ابلاغ شده است؛[۱۴] با مراجعه به متن این مصوبه، هیچ نشانی از مسئله پوشش زنان در آن دیده نمیشود. رویداد مسجد گوهرشاد مشهد که در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۱۴ اتفاق افتاد هم با آشوبگری ملایان مربوط به این قانون است. مسئله دیگری که در اسطورهسازی «کشف حجاب» از مسئله «آزادی پوشش زنان» در وقایعنگاری عصر رضاشاه مطرح است، رویداد قیام خوانده شدهی مسجد گوهرشاد در مشهد است.[۱۵]
آشوب در مشهد به بهانه بر سر گذاشتن کلاه پهلوی در زمان نماز بود که ریشه در مصوبه دوره هفتم مجلس شورای ملی (۱۴ مهر ۱۳۰۷ تا ۱۴ آبان ۱۳۰۹) در ۶ دی ۱۳۰۷ با عنوان «قانون متحدالشکل نمودن البسه ایران در داخله مملکت» به تصوب رسید.[۱۶]
*****
با این مقدمات اجتماعی و فرهنگی، در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۱۴ رضاشاه پهلوی به همراه همسر و دخترانش که پوشش جدید داشتند[۱۷] در جشن دانشسرای مقدماتی دختران حضور یافت و سخنرانی کرد.[۱۸] در آن مراسم که عدهای از زنان متجدد چون صدیقه دولتآبادی شرکت داشتند، رضاشاه پهلوی در سخنرانی خود گفت «تا کنون نصف جمعیت کشور به حساب نیامده و خانمها را از هرگونه حقی محروم کرده بودند… در صورتی که صرف نظر از وظایف مادری، آنها میتوانند دوشادوش مردها خدماتی را عهدهدار باشند.»
در گزارش دیگری از آن مراسم آمده است «در روز ۱۷ دی ماه، ساعت سه و نیم پس از نیمروز اعلیحضرت رضاشاه پهلوی به همراهی علیاحضرت ملکه پهلوی، والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی و والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی بدون حجاب به دانشسرای مقدماتی تشریففرما شدند. در آیینی که بدین روی در دانشسرای مقدماتی برپا شده بود شمار بسیاری از زنان فرهنگی و دیگر بانوان بدون چادر بودند. اعلیحضرت رضاشاه پهلوی پس از بازدید از بخشهای گوناگون دانشسرا، دیپلم دوشیزگانی که در رشتههای پزشکی و مامایی فارغالتحصیل شده بودند را به آنها دادند و در سخنرانی خود فرمودند: شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شدهاید و برای سعادت خود و میهناتان گام به پیش نهادهاید باید پیوسته در راه پیشرفت وطن تلاش کنید، چه سعادت کشور و آینده ملت در دست شماست، زیرا که تربیت کننده نسل آینده این آب و خاک هستید… شرکت همسران و دختران من در جشن دانشسرای مقدماتی بدون حجاب، باید سرمشق همه زنان و دختران ایرانی، مخصوصا خانمهای شما وزرای مملکت باشد… ممکن است اقداماتی علیه این کار صورت بگیرد و مسئله عفت و نجابت زن را پیش بکشند. اما نجابت و عفت به چادر مربوط نیست. مگر میلیونها زن بیحجاب که در ممالک خارجه هستند نانجیباند؟ از این گذشته همسر من و دختران من در این کار پیشقدم هستند… تا کنون نصف جمعیت کشور به حساب نیامده و خانمها از هرگونه حقی محروم بودهاند…در صورتی که صرف نظر از وظایف مادری میتوانند دوشادوش مردها خدماتی را عهدهدار باشند…»
علی اصغر حکمت وزیر معارف وقت در یادآوری مقدمات برنامه اعلام رسمی آزادی پوشش زنان، از سفر رضاشاه در بازگشت از مازندران یاد کرده و مینویسد «… نزدیک به غروب بود که شاه از اتومبیل پیاده شد. بعد از تعارفات پرسید: «فلانی در باب رفع حجاب چه کردید؟…»[۱۹]
محمود جم هم در بخشی از خاطرات خود درباره کشف حجاب آورده است که روز ۱۱ آذر کابینه فروغی مستعفی شد که من هم وزیر کشور بودم، با همکارانم خداحافظی کرده و به منزلم در قلهک رفتم، در حدود ساعت سه بعد از ظهر بود. مستخدم نفسزنان خود را به من رسانید و گفت که از دربار تلفن کردهاند و شما را میخواهند. من فوراً با دربار تماس گرفتم که گفتند اعلیحضرت شما را احضار کردهاند. با عجله خود را به دربار رساندم، بحث در مورد تشکیل کابینه و اعضای دولت بود، شاه گفت: «این چادر و چاقچور را چطور میشود از بین برد؟ از وقتی که از ترکیه برگشتم[۲۰] و زنهای آنها را دیدم که دوش به دوش مردان کار میکنند، دیگر از هر چه چادری است، بدم میآید و آنها را دشمن ترقی میدانم، عرض کردم، کار صحیحی است، باید زن را از اندرون بیرون کشید و زنجیر اسارت را از پای او برداشت. فرمودند، چطور است، از داخل دربار شروع کنیم. عرض کردم، روز افتتاح دانشسرای عالی ملکه و شاهدختها همراه اعلیحضرت شرکت کنند و به همه وزراء هم گفته شود که با بانوان خود بدون حجاب در این جشن شرکت کنند. این اولین قدم برای رفع حجاب خواهد بود. فرمودند، بروید در هیئت دولت صحبت کنید و طرحهای لازم را بریزید. این انقلاب بزرگ باید با فکر و تدبیر صورت گیرد.
موضوع در جلسه هیئت دولت مطرح شد و همه موافقت خود را اعلام کردند.
روز ۱۷ دی فرا رسید من و همسرم که کلاه بر سر گذاشته بود، به صحن دانشسرای عالی وارد شدیم و به تدریج وزراء و همسرانشان با کلاه وارد شدند و بعد اعلیحضرت فقید نطقی فرمودند: «ما میلههای زندان را شکستیم و خانمها آزاد شدند».
تاریخ واقعی آزادی پوشش زنان در عصر رضاشاه پهلوی، فراتر از اعلان رسمی آن توسط پادشاه، در تأسیس مدارس دخترانه، فعالیتهای اجتماعی زنان نوگرا، حضور بانوان در اجتماع با پوششهای مدرن، مقالات نشریات نوگرا، ایجاد کانونهای زنانه و مطبوعات زنانه، قرار دارد که بخشی از آنها را در این مقاله با ارجاع به منابع تاریخی و به اجمال آوردم؛ اعلام رسمی آزادی پوشش زنان- که به غلط «کشف حجاب» نامیده شد- نتیجه و ثمرهای از کوششها و افکار آزادیخواهانه و حق هویت مدرن زنان و مردان نوگرای ایران در کنار مدرنیزاسیون ایران و در آستانه پدیداری هویت مدرن ایرانیان قرار داشت.
[۱]- نک: هدفها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، محمدحسین خسروپناه، نشر پیام امروز، تهران، ۱۳۸۱٫
[۲]- نک: طاهره پیشتاز آزادی زنان شرق، حسین عهدیه، ترجمه ملیحه روحانی، ۲۰۱۹؛ بابیه و زنان- پیشینه و نسبت آیین بابی و پروردگان آن با جنبش زنان ایران معاصر، منوچهر بختیاری، نشر فروغ، آلمان، ۲۰۱۹؛ بابیها و جامعه بابی در ایران- یادنامهی دویستمین سالگرد میلاد باب(۲۰۱۹- ۱۸۱۹)، به کوشش فریدون وهمن، نشر باران، سوئد، ۲۰۱۹٫
[۳]- نک: هشت رساله در بیان احوال زنان از ۱۰۰۰ تا ۱۳۱۳ هجری قمری، گردآورنده و مصحح روح انگیز کراچی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۹۰؛ خاطرات تاج السلطنه، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۱٫
[۴]- نک: ۱- تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۷۸٫ ۲- واقعه کشف حجاب، اسناد منتشرنشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان، به کوشش سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۱٫ ۳- خشونت و فرهنگ (اسناد محرمانه کشف حجاب (۱۳۲۲- ۱۳۱۳)، مدیریت پژوهش و آموزش، سازمان اسناد ملی ایران، تهران، ۱۳۷۱٫ ۴- حکایت کشف حجاب (جلد ۲ و ۱)، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، تهران، ۱۳۸۱٫ ۵- کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، مهدی صلاح، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، ۱۳۸۴٫ ۶- کشف حجاب، فاطمه حیدریان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۹٫ ۷- رسایل حجابیه (شصت سال تلاش علمیدر برابر بدعت کشف حجاب)، دفتر اول و دفتر دوم، رسول جعفریان، انتشارات دلیل ما، قم، ۱۳۸۰٫ ۸- کشف حجاب، نشست تخصصی، با حضور مهستی ابوذرجمهری، حوریه سعیدی، مهدی صلاح، عبدالمجید معادیخواه، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، ۱۳۸۴٫ ۹- داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، رسول جعفریان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۳٫
[۵]- برای یک مطالعه موردی، نک: صدیقه دولت آبادی و زنیت مدرن در ایران، علی اصغر حقدار.
[۶]- نک: مدرن اندیشان ایرانی و بهائیت، علی اصغر حقدار، نشر باشگاه ادبیات، استانبول، ۱۳۹۵٫
[۷]- نک: مجله پیک سعادت نسوان، به کوشش بنفشه مسعودی و ناصر مهاجر، نشر نقطه، آلمان، ۱۳۹۰٫
[۸]- نک: کتاب مدارس فراموش بهائیان و آموزش و پرورش نوین در ایران ۱۹۳۴-۱۸۹۹، سلی شاهور، ترجمه حوریوش رحمانی، انتشارات باران، سوئد، ۱۳۹۲٫ و برای مطالعه موردی، نک: مدرسهی دخترانهی تربیتِ تهران: مشارکت بهائیان ایرانی و آمریکایی در آموزش مدرن، یاسمن رستمکُلایی، در: https://www.aasoo.org/fa/articles/88
همچنین برای شناخت شرایط و مسایل آموزش دختران ایرانی، نک:
Momen (2005), The Role of Women in the Iranian Baha’i Community during the Qajar Period, in: R. Gleave (ed.) Religion and Society in Qajar Iran, pp. 356–۳۷۰ (London: Routledge/Curzon); and M. Momen (2008) Baha’i Schools in Iran, in: D. P. Brookshaw & S. B. Fazel (eds) The Baha’is of Iran: Socio-historical Studies, pp. 94–۱۲۱ (London: Routledge).
[۹]- نک: کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران ۱۸۳۷-۱۹۲۱، هما ناطق، انتشارات معاصرپژوهان، تهران، ۱۳۸۰؛ ایران در راهیابی فرهنگی ۱۸۴۸ – ۱۸۳۴، هما ناطق، نشر خاوران، پاریس، ۱۳۶۸٫
[۱۰]- برای این اشعار، نک: کلیات مصور میرزاده عشقی، بکوشش: علی اکبر مشیر سلیمی، نشر امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۷.)
[۱۱]- نک: کشف حجاب؛ بازخوانی یک مداخله مدرن، فاطمه صادقی، نگاه معاصر، تهران، ۱۳۹۲؛ کشف حجاب؛ عاملیت فراموش شده زنان، نعیمه دوستدار، در: https://www.radiozamaneh.com/254776
[۱۲]- زن ایرانی از انقلاب مشروطیت یا انقلاب سفید، بدرالملوک بامداد، نشر ابنسینا، تهران، ۱۳۴۷، ص ۶۲٫
[۱۳]- نک: آشنایی با تاریخ مجالس قانونگذاری در ایران، گروه مطالعات بنیادین حکومتی، تهران، شهریور ۱۳۸۴٫
[۱۴]- نک: سیاست و لباس(گزیده اسناد متحدالشکلشدن البسه ۱۳۰۷ــ۱۳۱۸)، به کوشش سید محمدحسین منظورالاجداد، سازمان اسناد ملی ایران، تهران، ۱۳۸۰٫
[۱۵]- برای تاریخ سازی از رویداد مسجد گوهرشاد و ربط دادن آن با مساله «کشف حجاب»، نک:
۱- حدیقه الرضویه، محمدحسن بن محمدتقی خراسانی هروی، شرکت چاپخانه، مشهد، ۱۳۲۶٫ ۲- قیام گوهرشاد، به کوشش سینا واحد. انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۶۱٫ ۳- واقعه خراسان، به کوشش مسعوى کوهستانینژاد، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۵٫ ۴- ضربه دوازدهم، محمدجواد میری و سعید کریمیان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، مشهد، ۱۳۸۷. ۵- مسجد گوهرشاد و وقایع مهم آن، ابراهیم زنگنه، انتشارات خورشید شرق، مشهد، ۱۳۹۰٫ ۶- کشف حجاب از کشف حجاب- مجموعه مقالات همایش بزرگداشت قیام مسجد گوهرشاد، انتشارات آهنگ قلم، مشهد، ۱۳۸۸٫ ۷- اعجوبه قرن- مجموعه مقالات برگزیده همایش ملی بهلول شگفتی روزگار، انتشارات سخن گستر، مشهد، ۱۳۹۰٫ ۸- واقعه کشف حجاب: اسناد منتشر نشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان، به کوشش مرتضی جعفری، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۱٫ ۹- واقعه گوهر شاد به روایت دیگر از مجموعه اسناد چاپ نشده روان شاد اسماعیل رائین، به کوشش سیما رائین، تهران، ۱۳۷۹٫ ۱۰- قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد، تدوین داود قاسمپور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۶. ۱۱- بهلول گنابادی به روایت اسناد، دکتر محمد ذبیحی، انتشارات آیین احمد، قم، ۱۳۸۹٫ ۱۲- خاطرات سیاسی بهلول: با نگاهی به قیام مسجد گوهرشاد، محمدتقی بهلول، نشر آرما، ۱۳۹۵٫ ۱۳- خاطرات سیاسی محمدعلی شوشتری، خفیهنویس رضاشاه پهلوی به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، انتشارات کویر، تهران، ۱۳۷۹٫
[۱۶]- مصوبه مجلس در زمان نخست وزیری مهدی قلی خان هدایت بود. این قانون که مشتمل به چهار ماده است در جلسه ۶ دی ماه ۱۳۰۷ شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید. سواد قانون فوق در تعقیب نمره ۶۸ مورخه ۸/۱/۹ برای استحضار ریاست محترم دفتر مخصوص شاهنشاهی ارسال شد.
[۱۷]- پیش از این مراسم، زنان خاندان شاهی با پوشش جدید در قم(۱۳۰۷) دیده شده اند.(نک: حکایت کشف حجاب، ج ۲، ص ۶۰ ؛ خاطرات سردار اسعد بختیاری، ص ۲۱۸٫) هم چنین حضور بانوی اول پادشاهی افغانستان در دیدار از ایران با پوشش مدرن، هم در توجه به آزادی پوشش زنان ایران بی تاثیر نبوده است.
[۱۸]- نک: تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج۶، ص۲۹۷٫
[۱۹]- سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، علی اصغر حکمت، شرکت چاپ پارس، تهران، ۲۵۳۵، صص ۸۷-۱۰۲٫
[۲۰]- نک: رضاشاه پهلوی در ترکیه به روایت اسناد تاریخی، علی اصغر حقدار، نشر باشگاه ادبیات، لندن، ۱۳۹۸٫ رضاشاه بعد از بازگشت از سفر ترکیه به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه، گفته است: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم»(نک: تاریخ بیست ساله ایران، ج۶، ص ۱۵۷). صدرالاشراف هم از تأثیر سفر رضاشاه به ترکیه بر آزادی پوشش زنان مینویسد: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه از رفع حجاب زنها و آزادی آنها صحبت و تشویق میکرد.»(نک: خاطرات صدرالاشراف، ص۳۲۲)
خاندان ایران ساز پهلوی بر چشم ودر قلب ابرانیان وطنپرست جای دارند. بدون تردید ایران و ایرانی تا ابد مدیون و مرهون آنهاست. روان بزرگمردان فقید پهلوی، در آرامش ابدی و عمر شاهزاده رضا پهلوی و شهبانوی عزیزمان، طولانی باد.
قلبم اتش میگیرد وقتی عکسهای رضا شاه را در حال بازدید میبینم.
همین عکس ساده رضا شاه و توجه او به کودکان، جوانان نشان میدهد که او به یک ایران به بزرگی همه دنیا می اندیشید.
رضا شاه، کبیر بود و چهارچوب رشد و ترقی ایران را ساخت و محمد رضا شاه هم بر همان اساس ایران را به پیش راند.از چند ماه بعد از ۵۷ همیشه به گذشته فکر می کنم می بینم بهترین دیدگاه سیاسی را شاه داشت: ارتجاع سرخ و سیاه.
در جائی خواندم و متاسفانه لینک آنرا یاد داشت نکرده ام
شاهنشاه با افسوس به مهناز افخمی میگویند زن ها چرا تظاهرات میکنند ما برای آنها که همه کار کرده ایم ؟!
رضاشاه بزرگ فهمید مانع اصلی تجدد و مدرنیته در ایران آخوند و اسلام سیاسی است و با پیرامونیان باسوادش مانند فروغی بزرگ و تیمورتاش توانست آخوند را از آموزش و پرورش و دادگستری و دیگر نهادهای دولتی بیرون کند و با ایجاد حکومت سکولار و مدرن سازی ایران و توسعه علم و دانش نوین اروپایی و ایجاد صنایع جدید اروپایی و زنده کردن ناسیونالسیم ایران و تاسیس مدارس مدرن و دانشگاه و توسعه بهداشت و پزشکی مدرن و با گسترش فرهنگ شادی و خنده و رقص و پایکوبی و موسیقی و هنر فاخر ایرانی و غربی و آزاد کردن زنان نگون بخت ایران از حجاب ننگین و مهوع اسلامی پس از ۱۴۰۰ سال استیلای خرافات و گریه و ماتم و سینه زنی و زنجیر زنی آخوندی اسلامی برای یک مشت عرب متجاوز ۱۴۰۰ سال پیش که به گفته زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت با کشتن مردها ۳۵۰۰۰۰ زن و دختر و پسر بچه زیبای نگون بخت ایرانی را با پای پیاده پای برهنه به بازار برده فروشان مکه و مدینه بردند و بین خود تقسیم کردند مردم نگون بخت ایران را وارد عصر روشنایی و شادی و پیشرفت کرد.