کیهان آنلاین – ۱۵ آبان ۹۳ – هفته گذشته جک استراو وزیر امور خارجه انگلیس در کابینههای تونی بلر و گوردن براون در “کینگز کالج” لندن سخنانی ایراد کرد که به ویژه برای ایرانیان در خور توجه است. عنوان این سخنرانی که توسط انجمن مطالعات خاور میانه بریتانیا (BRISMES) برگزار شده بود، “آینده سیاست خارجی ایران در خاورمیانه” بود. سالن سخنرانی پر بود اما در میان حاضران کمتر ایرانی و یا افرادی از کشورهای خاورمیانه دیده میشد.
جک استراو در ابتدای سخنان خود اشاره کرد که صحبت در مورد سیاست آیندۀ بریتانیا در خاورمیانه بدون بررسی ریشههای تاریخی مسائل این منطقه قابل بررسی نیست. او چند اقدام تاریخی انگلیس در جریان جنگ جهانی اول را که به گمان او متضاد با همدیگرنیز بودند به عنوان ریشههای وضعیت موجود در خاورمیانه بر شمرد از آن جمله دادن استقلال به بخشهای وسیعی از جنوب خاورمیانه، توافق پنهانی انگلیس و فرانسه – که پس از انقلاب اکتبر روسیه توسط روسها بر ملا شد- برای تقسیم خاورمیانه بین خود و ترسیم مرزهای مصنوعی بین عراق، اردن و سوریه، بیانیه “دارفور” و شناسایی رسمی حق یهودیان در سراسر دنیا برای داشتن میهن مستقل خود بدون تضییق حقوق فلسطینیان. از نظر سخنران ریشههای مشکلات با ایران نه فقط به رویدادهای ۱۹۵۳ در زمان نخستوزیری دکتر مصدق و یا اشغال ایران توسط نیروهای متفقین از سال ١٩۴١ تا ۱۹۴۶ در طی جنگ جهانی دوم، بلکه به گذشتهای دورتر در اواخر قرن ۱۹ بر میگردد. به طور مشخص به زمانی که انگلیس انحصار کالاهای زیادی را در ایران داشت و همین امر نیز جنبشهایی مانند جنبش تنباکو را تحت رهبری روحانیت دامن زد. او افزود به همین دلیل اگر نظر ایرانیان را در مورد رابطه با انگلیس بپرسید، در بهترین حالت با توجه به تلاش انگلیس جهت گسترش نفوذ سیاسی خود در ایران، این رابطه سازنده و مثبت نبوده است.
استراو پس از مرور کوتاهی بر وضعیت فعلی عراق، سوریه، ترکیه، اسرائیل و فلسطین به ایران پرداخت و گفت که به نظر او دولت حسن روحانی دولتی معتدل است که در جهت گفتگو با جهان غرب و از میان برداشتن تحریمهای اقتصادی حرکت میکند.
در رابطه با غنیسازی هستهای، نظر استراو این بود که «بریتانیا و کشورهای ۱ +۵ با نهایت انعطاف باید با ایران به یک موافقت برسند. در صورت عدم رسیدن به این موافقت آیندۀ بسیار تیره و تار در انتظار ماست.» او افزود، ایران پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرده و طبق این معاهدۀ بینالمللی باید از حق غنیسازی برای اهداف صلحآمیز در داخل کشور برخوردار باشد. افزون بر این، ایران دارای پیوندهای تاریخی و زبانی محکمی با اروپا– حتی بیش از کشورهای شرقی و جنوبی خود– است و ابتدا میتواند به یک شریک و سپس دوباره به یک متحد تبدیل گردد.
جک استرا معتقد بود که مشکل “جهادی”های منطقه صرفأ با حملههای هوائی و فنآوری پیچیدۀ غرب رفع نخواهد شد و در نهایت این پیادهنظام است که سرنوشت چنین جنگی را تعیین میکند. او گفت که «باید ببینیم که این قدرت پیادهنظام در عراق آیا میتواند ارتش عراق با همکاری نیروهای اقلیم کردستان باشد؟» و افزود، غرب برای از بین بردن این حرکت تروریستی باید از همکاری ایران و دیگر کشورهای منطقه نیز برخوردار شود. ایران هم که به نوبۀ خود در این رابطه پیشنهاد همکاری داده است.
استراو همچنین گفت گرچه با سختگیری دولت ناتانیاهو و فشار بر آمریکا جناحهایی درغرب- بخصوص در امریکا و نیز تا حدی در بریتانیا- تلاش بسیار در جهت تحریک حمله نظامی به مراکز هستهای دارند، ولی به گمان او آمریکا بدون هیچ توجیه منطقی دست به این “دیوانگی” نخواهد زد چرا که چنین حملهای به یک برزخ غیر قابل کنترل در منطقه و گسترش آن به اروپا و آمریکا برای سالیان دراز منجر خواهد شد.
نکتۀ جالبی که جک استراو در رابطه با مناسبات اقتصادی با ایران مطرح کرد تفکیک آن در آمریکا از برخوردسیاسی نسبت به ایران است که در بریتانیا چنین نیست و منافع ملی انگلیس را در نظر نمیگیرد. اوگفت طی سالیان اخیر مراودات اقتصادی و صادرات آمریکا به ایران بالغ بر ۴٠٠ میلیون دلار یعنی حدود دو برابر شده است. هر چند این رقم بالایی نیست ولی در مقایسه با انگلیس که دچار نوعی بی عملی شده است و با ترس از امکان تنبیه از سوی دولت آمریکا برخورد پویا و کارسازی است. استراو اشاره کرد که مؤسسات اقتصادی غرب امیدوارند تحریمها هر چه زودتر برداشته شود، و از هم اکنون خود را برای فعالیت در ایران آماده میسازند.
جک استراو در بخش پرسش و پاسخ کمی بیشتربه سیاست داخلی کشورهای مختلف خاورمیانه پرداخت و در مواردی هم، از جمله در مورد اسرائیل و مصر، دیدگاهی انتقادی نسبت به عملکرد دولتهای ناتانیاهو و ژنرال السیسی داشت. اما او این روش را در مورد ایران به کار نبست و درباره وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در ایران اظهار نظری نکرد. برخورد استراو با توجه به ظرفیتهای زیاد ایران به عنوان یک کشور پهناور و مسلط در منطقه روی تقویت جناج معتدل در ایران بود و از لزوم تغییر در سیاست خارجی انگلیس در برخورد به ایران یعنی احترام به ایران صحبت میکرد.
استراو در پایان سخنرانی خود از ناآگاهی مردم و بسیاری سیاستمداران از اسلام به عنوان یک دین جهانی و یکی شمردن آن با عملکرد جهادگرایان انتقاد کرد و با این جمله که «ما در بریتانیا باید در جهت شناخت بیشتر اسلام تلاش کنیم» سخنان خود را به پایان برد.