مصطفی فحص (شرق الاوسط) – به نظر میرسد، بازگشت به مذاکرات تهران و واشنگتن در آینده نزدیک ناممکن است زیرا پیامهای مستقیم و غیرمستقیم میان مقامات رژیم ایران و دولت جو بایدن، رئیس جمهوری منتخب ایالات متحده آمریکا، حاکی از عدم اولویت برای مذاکره بین دو طرف است که هر دو از وجود مشکلات و مشغله داخلی رنج میبرند. اموری که برخلاف میل آنها خود را بر اولویتهای خارجی آنان تحمیل میکند. بنابراین دو طرف به افزایش سقف مطالبات و شرایط متقابل برای از سر گرفتن مذاکرات متوسل شدهاند تا از این طریق زمان کافی برای ترتیب اوضاع داخلی و تعیین گزینهها جهت مذاکره آینده پیش از انتقال به مرحله تماس مستقیم یا از طریق واسطهها برای حل و فصل پروندههای مختلف داشته باشند.
مذاکرات پیش رو میان تهران و واشنگتن عملا نخست با بحران عدم اطمینان و بیاعتمادی دو طرف به همدیگر روبروست و ترمیم این بیاعتمادی که در نتیجه درگیریهای امنیتی و دیپلماتیک در دوران دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به وجود آمد، نیاز به ابتکار عملی معجزهآسا دارد که این ابتکار عمل حداقل در افق نزدیک مشاهده نمیشود.
برای تهران، اولویت دولت جدید آمریکا باید بازگشت به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و احترام به مفاد و محتوای آن و همچنین پایبندی واشنگتن به تعهداتی باشد که قبلا در توافق هستهای تصویب شده بود.
اما در مقابل دولت جو بایدن در نظر دارد از جایی که دولت دونالد ترامپ پرونده اتمی ایران را برایش به ارث گذاشته است، شروع کند به همین دلیل است که مقامات آینده دولت بایدن با زبانی تا حدودی مبهم حول محور شرایط جدید و کاملا مختلف با زمان اوباما برای بازگشت به توافق هستهای صحبت میکنند.
به این ترتیب، به احتمال زیاد هر مذاکرهای با ایران از جایی که دولت ترامپ به پایان رسانده است شروع خواهد شد، به ویژه که مقامات جدید آمریکا که قرار است فرمان امور را تا چند روز دیگر به دست بگیرند، در اظهار نظر خود به وجود آنچه که «ضعفهای استراتژیک هستهای و غیر هستهای» توصیف میکنند تاکید کرده و آن را عامل و انگیزه اصلی برای توجیهات خروج دولت دونالد ترامپ از توافق هستهای و بازگشت تحریمها قلمداد میکنند. (منظور مقامات جدید آمریکایی از «ضعفهای استراتژیک» توافق هستهای سال ۲۰۱۵ باز گذاشتن دست رژیم ایران برای دخالت در امور کشورها منطقه و ادامه سیاست بیثبات کننده تهران در خاورمیانه و همچنین عدم برخورد جدی با مسئله موشکهای بالستیک تهران است که دولت اوباما در متن توافق هستهای ۲۰۱۵ بطور جدی با این مسائل مهم و استراتژیک برخورد نکرد).
در راستای بازگشت مجدد به مذاکرات، رژیم ایران به گزینههای تحریکآمیز و اخاذی متوسل شده است. مقامات تهران برای لغو تحریمهای اقتصادی به دولت جدید ایالات متحده تا ۲۱ فوریه فرصت داده و تهدید کردهاند که وگرنه به همکاری داوطلبانه در «پروتکل الحاقی» با آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایان داده، فعالیت بازرسی هیئت بازرسان سازمان ملل متحد از تأسیسات هستهای را متوقف و ماموران آژانس بینالمللی انرژی اتمی را که در چارچوب توافقنامه شورای امنیت و دیگر نهادهای بینالمللی در ایران فعالیت میکنند از این کشور طرد خواهند کرد.
روشن است که سیاست تحریکآمیز و اخاذی رژیم ایران از جامعه بینالملل به ویژه از کشورهای اروپایی که به عنوان یکی از ابزارهای تهران جهت اعمال فشار بر اتحادیه اروپا برای آغاز مذاکره با واشنگتن اجرا میشود، با واکنش منفی اروپا، روسیه و حتا چین روبرو شده است. مقامات تهران با اتخاذ سیاست باجخواهی هستهای از اروپاییها میخواهند با فشار و چانهزنی با آمریکا، حداقل برخی از تحریمهای واشنگتن رفع شود تا تهران نیز در مقابل، عدم پایبندی خود به برجام و خروج تدریجی از توافق هستهای را متوقف کند.
اصرار تهران بر مهلتها و شرایط لغو تحریمها و تهدید به افزایش سطح غنیسازی به میزان بیش از ۲۰ درصد و راهاندازی مجدد رآکتورها در تاسیسات اتمی اراک و نصب هزار سانتریفیوژ جدید، همگی با هدف لغو برخی تحریمهای اقتصادی صورت میگیرد؛ حتا اگر لغو تحریمها بسیار محدود باشد تا رژیم تهران بتواند فشارهای اجتماعی و معیشتی مردم را تا قبل از زمان انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران کاهش دهد، گشایشی مهم برای رژیم محسوب میشود.
رژیم جمهوری اسلامی برای گزینش نامزدهای ریاست جمهوری و مهندسی انتخابات آینده و تنظیم و ترتیب اوضاع داخلی که پس از کشته شدن قاسم سلیمانی* مهندس و مجری سیاستهای توسعهطلبانه رژیم، به شدت در هم ریخته است، نیاز به زمان کافی دارد. علاوه بر این مشکلات، تهران با مشکل نزاع شدید داخلی میان جناحهای خود بر سر جایگزینی حسن روحانی و محمدجواد ظریف و اینکه چه کسانی باید ماموریت اداره پرونده مذاکرات آینده با آمریکا را به عهده بگیرند، روبروست.
رژیم تهران به منظور جلوگیری از تکرار تجربه تیم روحانی و ظریف، نه تنها فرصت دیگری به این دو شخص برای ادامه مذاکرات نخواهد داد بلکه به نظر میرسد که طرف مسئول مهندسی انتخابات آینده ریاست جمهوری اسلامی در ایران، معمار و تعیینکننده تیم مذاکره با واشنگتن نیز خواهد بود.
پس از پایان دوره روحانی به احتمال زیاد نقشی به محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران برای زمینهسازی جهت ادامه مذاکره داده نخواهد شد. احتمالا وظیفه او تنها به بررسی اهداف واشنگتن و اروپاییها در مورد کاهش برخی تحریمها منحصر خواهد شد.
اینبار به احتمال زیاد علی خامنهای، رئیس دولت آینده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای یافتن راه حل نهایی با آمریکا، جهت تصمیمگیری درباره دشمنی دائم یا صلح با ایالات متحده، نقش اساسی ایفا خواهند کرد و با همکاری این سه با آمریکا و اروپا مذاکره خواهد شد. به ویژه اینکه رهبر رژیم اخیرا حتا در خرید واکسن کرونا هم دخالت کرده و مانع خرید واکسن کرونا از غرب شده است. خامنهای تصمیم گرفته نه تنها از نظر سیاسی با آمریکا و اروپا رویارویی کند بلکه حتی در زمینه امور پزشکی نیز میخواهد با واشنگتن مقابله نماید.
تهران در شرایطی نیست که بتواند واشنگتن را تحت فشار قرار دهد زیرا شرایط داخلی این کشور از نظر سیاسی و اقتصادی بسیار بغرنج، آسیبپذیر و ناپایدار است و رژیم در مرحله انتقالی بسیار دشواری قرار گرفته است. در شرایط منطقهای نیز نفوذ رژیم تهران از بغداد تا دمشق و بیروت به شدت کاهش یافته. این در حالیست که مقامات دولت جدید در واشنگتن اکنون بررسی پروژه موشکی تهران را مطرح میکنند. مشاور امنیت ملی دولت جو بایدن در اظهاراتی تاکید کرده که قبل از آغاز هر نوع مذاکره با تهران در باره توافق هستهای، باید پرونده موشکی ایران نیز مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
بنابراین با توجه به این شرایط، مذاکره با رژیم ایران در ماههای نخست دولت جدید آمریکا که برای بازگرداندن اعتماد بین جامعه آمریکایی و نهادهای دولتی پس از حادثه حمله به «کاپیتول» تلاش میکند، بعید به نظر میرسد به ویژه آنکه دولت جو بایدن مبارزه با اپیدمی کرونا و برنامهریزی برای مهار چین و روسیه را در رأس اولویتهای خود قرار داده است.
اما برای تهران مذاکره با واشنگتن بدون گرفتن امتیازاتی حداقل در لغو نسبی تحریمها معنایی ندارد. تهران در شرایط کنونی و پیش از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی آینده نمیتواند به استقبال مذاکرات برود.
توسل دو طرف به محدودیتهای زمانی و تعیین مهلتها بین دو کشور، نوعی سکون ایجاد کرده اما ممکن است در پس این سکون رویداد حیرتانگیزی رخ دهد و این رکود را تغییر دهد. تهران از وضعیت متزلزل داخلی رنج میبرد و پروژه توسعهطلبی آن در منطقه سیر نزولی و ناپایدار یافته است. از همین رو، آرامش موقت کنونی ممکن است حوادث غیرمنتظرهای را در خود پنهان کرده باشد، بهخصوص اگر یکی از بازیگران در تهران یا مناطق تحت نفوذ رژیم ایران ارزیابی و محاسبهای نادرست از شرایط داشته باشد!
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده: مصطفی فحص
ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
Off Topic:
کیهان لندن،
اخیرا یک تابلو تقلبی و ناشیانه توسط یک نقاش هرزه حکومتی به قیمت ۱۲ میلیارد تومان فروخته شده است. این به اصطلاح تابلو نقاشی، صرفا وصله پینه اییست از چند پرتره از نقاشان دوران اولیه رنسانس با محوریت نقاشی double portrait of the Dukes of Urbino اثر Piero della Francesca.
نقاشان خیابانی ونیز و یا پاریس اگر غرور و شرافت خود را زیر پا گذاشته و چنین تابلوی تقلبی را بفروش برسانند، حداکثر قیمت ۵ یورو را برای آن می طلبند.
این در حالیست که بعلت عرضه بیش از تقاضای کلیه توسط فرودستان جامعه، قیمت آن بشدت افت کرده است.
بنظرم بهتر است در مورد این فضاحت اخلاقی چندش آور گزارشی تهیه شود. با تشکر