فرد صابری- ناقوس بیاعتمادی بزرگترین دموکراسی دنیا، در روز هفتم ژانویه ۲۰۲۱ در ساعت ۴٫۱۰ دقیقه به وقت واشنگتن به صدا درآمد و شکاف بین مردم- رایدهندگان و شرکتهای چندملیتی و سیاستمداران کلان آمریکا عمیقتر شد.
حزب دموکرات که با روی کار آمدن پرزیدنت اوباما و تکیه بر اریکهی قدرت، باعث تضعیف لیبرال دموکراتهای سنتی شده و جای آنان را با طرفداران گروههای آنتیفا، بیالام، اسلامیستها و سوسیالیست گلوبالهای چینی پر کرده و عملا اکثریت حزب را اینها از آن خود نمودهاند.
درتاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۲۱ سرانجام جدال انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده پایان گرفت اما، هراس و وحشت جوامع بشری و کانونهای سیاستپردازی جهان کماکان برجاست. هنوز کمتر از یک قرن از جنگ دوم جهانی نمیگذرد و جهان در این کابوس و تفکر بسر میبرد که چگونه امکان یافت مردمی با فرهنگ و قدمتی تاریخی با مظهر فلاسفهی نو و انسانی، در تاریخ بشریت ناگهان در چند سال به کشوری نیمهمتمدن و یا مستعمره تنزل یابد و همراه با سیاستهای چین کمونیست و اسلامیستها تمام ارزشهای دموکراسی را زیر پا بگذارد!
در همین روند، آنان ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگترین مظهر دمکراسی و پایدارترین کانون صیانت از مداراجویی و رواداری بشری را رو به زوال دیده و حتی رئیس جمهور منتخب مردم آمریکا را از توئیتر و رسانههای مجازی حذف کرده و اکانت رهبر ترویست و یهودستیز بینالمللی جهانی جمهوری اسلامی را پا بر جا نگاه دارد تا به همراه اعوان و انصارش علنا به تبلیغات یهودستیزانه و نشر تفکرات تروریستی خود ادامه دهد.
آنچه محرز است مافیای پشت ویروس چینی، مشخصا پرزیدنت دونالد ترامپ را هدف قرار داد و با تشویق ناهنجاریِ گروههای تروریستی- آنارشی، به آتش زدن پرچم آمریکا، تخریب مغازهها و پایین کشاندن مجسمههای تاریخی با شعارهای نژادپرستانه، تفکر ضدانسانی خود را پیاده کرده و هیچگاه نیز به آن نپرداختند و مضحکتر، این رفتار خود را به قانونمندترین شخصیت آمریکا برچسب زدند.
از سوی دیگر پرزیدنت دونالد ترامپ با همه تلاشهایی که برای جلوگیری از فساد در انتخابات ریاست جمهوری انجام داد ولی با دخالت مستقیم رسانههای متصل به شرکتهای چندملیتی که مشتری و سفارشدهنده آگهیهای تجارتی و عرضهکنندهی کالاها و خدمات خود در قسمت بازاریابی این رسانهها بودند؛ به نوعی شکست خورد و یا فریادهای او به جایی نرسید و در نهایت با نادیده گرفتن خدمات ارزندهی او، بدترین اتهامات را علیهاش روانه ساختند.
انتخابات این دورهی آمریکا نشان داد مؤسسات غولپیکر جهانی که همه چیز را در کنترل خویش دارند، حتی عدهی زیادی از سیاستمداران را به صندلی قدرت مینشانند و حتی آب و هوا وحیوانات روی زمین نیز در مالکیت عینی آنان قرار دارد چنانکه میتوانند رای مردم را به سود خود تغییر دهند و همین امر نقش رسانههای بزرگ و فساد گستردهی آنها را برای مردم روشن ساخت.
با اوضاع غیرمعمول و پیش آمده در آمریکا، حال این پرسش مطرح میشود که آیا اقتصاد گلوبال- چینی میتواند فرمان سیاست را در دست خود بگیرد و دموکراسی و عرف قانونی حاکمیت مردم بر مردم را در هم بشکند و آنچه را تشخیص میدهد و میپسندد از صندوق رای بیرون بیاورد؟
رسانههای جهانی که اجیر این غولهای گلوبالیست اقتصاد چینی بودند، در ابتدا هدف نیروهای لیبرال قرار گرفتند و سپس به ترتیب قراردادهای تجاری و گمرکی مورد بازبینی قرار گرفته و چندی بعد نیز تعهدات نظامی آمریکا، به مرحلهی تهدید به الغاء خود نزدیک گردید. در اینجا دیگر صحبت از شکست یا پیروزی پرزیدنت ترامپ نیست بلکه صحبت طغیان جهانی علیه سیستمی است که مانند هیولای آخوندی ایران، تمام شئونات زندگی بشری را تصاحب نموده و هیچ جنببدهای بر روی کره خاکی از صدمات و لطمات اقتصادی و معنوی آن در امان نخواهد ماند.
سیستم سر کار آمده در گذشته حتی مالک تاریخ گذشتگان و اجداد انسانها را در پنج قاره، عالم خود قلمداد میکرد و جعلیات خویش را جانشین آن کرده بود اما ورق بر گشت و مردم جهان هوشیاری خود را باز یافتند؛ اکنون دیگر برگشت به آن دوران میسر نیست. البته سیستم سرمایهداری به زندگی خویش ادامه خواهد داد اما سرمایهداری گلوبال- چینی با هر نقش و نگاری که وارد شود و خود را عرضه کند، از صحنه اخراج خواهد شد حتی اگر لباس چپ لیبرال بر تن داشته باشد.
اروپا که بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا را فرشته نجات مینامید امروز این فرشتهی نجات و پرزیدنت آن را که بیش از ۷۵ میلیون رای را که از آن خود و حزب جمهوریخواهان کرده به چالش میکشد و اکثر خبرگزاریها و جارچیان گلوبالیست چین کمونیست در آمریکا و اروپا علیهاش زبان به انتقاد گشودند و برای براندازی او و دولتش تمام ابزار تبلیغاتی منفی با فیلمهای جعلی به کار گرفتند بدون اینکه کوچکترین صحبتی از دستاوردهای بزرگ چهار سالهی وی سخن به میان آورند.
از سیاستهای بارز چهار سال پرزیدنت ترامپ اعم از داخلی و خارجی، پیمان تاریخی صلح اعراب و اسرائیل در خاورمیانه و کوتاه کردن دست رژیم تروریستپرور اسلامی از کشورهای خاورمیانه و تحریم حداکثری این رژیم ضدانسانی و یهودستیز، پایین آوردن نرخ بیکاری در آمریکا و شکوفایی اقتصادی، خروج از قرارداد نمایشی و پر هزینهی آب هوا (اقلیمی) پاریس و مبارزه با ویروس چینی کرونا از طریق تلاش برای ساخت سریع واکسن و زدن ماسک بود که پیامش درواقع بستن دهان مردم میباشد.
ضربهی بزرگی را که چپها با تقویت و همراهی گروههای بیالام، آنتیفا و مسلمانان با کمک چین کمونیست وهمچنین سیاستمداران چپ اروپا به بدنهی حزب دموکرات و مردم آمریکا زدند؛ بعید به نظر میرسد لیبرال دموکراتهای واقعی که این حزب را پایهریزی نمودهاند به آسانی بتوانند حزب را باز پس گیرند و شکاف به وجود آمده بین مردم را به این زودی رفع نمایند؛ هرچند سیستم برآمده از تقلب، دروغ، سانسور و تحریف نمیتواند در بلندمدت در سیاستهای کلان دنیا ایفای نقش کند.
آنچه بارها گفته شده، صحبت از برنده شدن کدام پرزیدنت مطرح نیست اما جمهوری اسلامی تمام امیدش به روی کار آمدن جو بایدن بود تا با لغو تحریمها و بازگشت به برجام، بقای خود را تضمین کند. در کنار این موضوع، مردم ایران نیز با درک درست از این مسئله، دلواپس روی کارآمدن جوزف بایدن بودند چرا که نیک میدانند حضور تفکر چپ- اسلامیستها علاوه بر اینکه کمکی به بهبود شرایط زندگی آنان نخواهد داشت، رژیم اسلامی را درندهخوتر و سرپا نگاه میدارد.
با این تفاصیل آیندهی نزدیک نشان خواهد داد که جو بایدن و دولت جدید او چند مدت در اریکهی قدرت خواهند بود اما رفتار رئیس جمهور جدید آمریکا در همین چند روز شروع به کار چشماندازی نگرانکننده برای داخل آمریکا و رشد فزایندهی تروریسم و نوید جنگی دیگر در خاورمیانه، پیرو سیاست خارجی جو بایدن دارد زیرا آنچه شواهد نشان میدهد رئیس جمهوری کنونی آمریکا کاملا در کنترل سایههای پنهانیست که او را در کاخ سفید نشانده و باید فرامین آنها را پیش برده و امضا نماید.