زمان فیلی- انتخابات اخیر در آمریکا چهره از معادلاتی برداشت که هماره از آن به عنوان مسائل پشت پرده نام برده میشد و درواقع به وضوح نشان داده شد که بازیگران صحنهی سیاسی اگر ساز خود را خارج از «کلوپ مافیا»یی کوک نمایند، به هرگونه، ولو اینکه سرشار از دستاورد و خدمات یا دارای جایگاه اجتماعی باشند، کرسیِ قدرت را از دست آنان خارج کرده و با ایجاد جوّ رسانهای، ورق را آنگونه که میخواهند بر میگردانند.
حتما برای بسیاری این سئوال مطرح میشود که کلوپ مافیایی چه سازمان یا قدرتی است که چنین به تبیین سیاست جهانی میپردازد. این اراده اکنون در دست گلوبالیسم به رهبری چین کمونیست- گلوبالچینیسم- با همراهی اسلامیستها، جبههای به عنوان چپ- اسلامیسم به وجود آورده که با در اختیار داشتن بودجههای کلان و رسانههای قوی در سراسر دنیا، آنچه را مورد تایید آنها نباشد حذف کرده و با وارونه جلوه دادن حقایق، آن را به سود خود و مجاب به برخورد در مقابلش نشان میدهند.
با نگاهی ساده در همین راستا حداقل تمام اتفاقات ناگوار طی چهار دههی اخیر به واسطهی وجود همین چپ-اسلامیسم رخ داده و نگاه باژگونهی طرفداران این تفکر، مدعی قدرتِ ویرانگری این سیستم میباشد. از انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله در ایران گرفته تا جنگ سوریه و از پنهان ساختن کشتار اویغورها به دست دولت چین تا حمله به ساختمان کنگرهی آمریکا تنها نمونههایی از عملکرد غوغاسالاران فاسدی میباشد که دولت کنونی آمریکا آن را نمایندگی میکند چنانکه جو بایدن معتقدست برخورد غیرانسانی حکومت چین با اویغورها یک مسئلهی «فرهنگ»ی است.
پشتیبانان دولت چپ- اسلامیست آمریکا که برآمده از همین تفکر است، در حقیقت همان برخوردی را با دونالد ترامپ داشتند که ایرانیان در تاریخ معاصر خود، آن را در مقابل شاه فقید در حافظه دارند. آنها به شکل حیرتآوری با پنهان شدن در پشت ماسک دموکراسی، حقوق بشر و محیط زیست، بزرگترین فجایع را رقم میزنند.
نحوهی ورود جو بایدن به کاخ سفید خود در همین راستاست. چپ- اسلامیست به شدت مخالف شفافیت و ارزشگراییِ سیاسی است؛ به همین دلیل چهار سال وجود دونالد ترامپ در هیبت ریاست جمهوری آمریکا، به شدت آنها را آزار داد و در نهایت به اینجا ختم شد که به هر قیمتی، حتا زیر پا گذاشتن دموکراسی و قانون اساسی آمریکا، بایست پرزیدنت ترامپ برای دور بعد کنار زده میشد که در حقیقت به انتصاب و نه انتخاب جو بایدن انجامید.
اتفاقات روی داده شده در حول انتخابات آمریکا و نحوهی پوشش رسانهای آن، کاملا نگاه و سیاستاندیشیِ چپ-اسلامیسم را از اروپا تا آمریکا روشن ساخت به گونهای که از حذف و سانسور دریغ نیز نورزیدند.
نکتهی حیرتآور اینکه، حتی در جریان حمله به کنگرهی آمریکا در ششم ژانویه که تصاویر و فیلمها، مهاجمان را از گروههای آنتیفا و بیالام -که از سوی دموکراتها حمایت میشوند- نشان میدهد اما، رسانهها همچنان از آن به عنوان طرفداران تندرو و خشونتطلب ترامپ یاد کرده و این در حالیست که طی چهار سال ریاست جمهوری ترامپ بالغ بر ششصد تجمع برگزار شده و هیچ اتفاقی نیفتاد. پیرو این موضوع، همین رسانهها به غارت و تخریبی که توسط آنتیفا و بیالام سال گذشته انجام دادند، هیچ واکنشی نشان ندادند!
مسئلهی مهمتر ابهام و نبود برنامه در سیاست داخلی و خارجی جو بایدن است که به عنوان یک دموکرات ولی درواقع، ویترین چپ- اسلامیستها در قاموس ریاست جمهوری آمریکا پشتیبانی و معرفی شده است.
جو بایدن که تبلیغات انتخاباتی خود را با مستمسک «کرونا» پیش کشیده بود بدون هیچ اعلام برنامه یا وعدهای که در جریان انتخاباتی آمریکا مرسوم است، با کمک همین کرونا هم به کاخ سفید راه یافت و تمام برنامهاش در این خصوص استفاده از ماسک بود.
اکنون که یک ماه از حضور جو بایدن در کاخ سفید میگذرد، با وصف اینکه طبق آخرین خبرها در این مدت نزدیک به هزاران تن جان خود را از دست دادهاند، دیگر آن از پروپاگاندای کرونایی در زمان تبلیغات انتخاباتیاش خبری نیست و علاوه بر اینکه رسانهها دیگر به این مهم اشارهای نمیکنند بلکه هنوز در هیچ کنفرانس خبری هم شرکت نکرده ولی به شکل چراغ خاموش به لغو فرمانهای اجرایی دونالد ترامپ یا امضای قوانینی در موازات آن فرمانها در جهت بیاثر نمودنشان میپردازد.
سیاست خارجی آمریکا که برای ایرانیان همیشه از توجه خاصی برخوردار است، در دولت بایدن به سمت فاجعه در حرکت است. رییس جمهور جدید آمریکا اکثر افرادی که در تیم باراک اوباما بودند را دوباره به کار گرفته و با اضافه شدن لابیگران جمهوری اسلامی در بدنهی دولتش، چشمانداز نگرانکنندهای در مواجهه با حاکمیت دزدسالار در ایران با نادیده گرفتن عدم مشروعیت این رژیم تروریست نزد مردم نشان میدهد.
جو بایدن در اولین اقدام، تروریستهای حوثی و مورد حمایت ملایان تهران را از لیست تحریم خارج نموده و همزمان با این حرکت، رژیم تروریستی اسلامی با پذیرایی رسمی از طالبان به نوعی چراغ سبز دولت بایدن را پاسخ داد تا از همین ابتدا، زنگ به خطر افتادن صلح ابراهیم با عدم حمایت و خروج از ائتلاف عربی در منطقه، به صدا درآورد.
در تازهترین ابراز نظر، جو بایدن از بازگشت «دیپلماسی» به آمریکا سخن گفته که پیام نهفته در این کلام، اعتبار بخشیدن به رژیم تروریستی جمهوری اسلامی کاملا هویداست. جمهوری اسلامی که در چهار سال گذشته به واسطهی تحریمها، توان پرداخت مالیاش به گروههای تروریستی عملا به صفر رسیده و حاکمیتاش رو به سقوط قرار گرفته بود، تضمین بقای خود را با ورود بایدن به کاخ سفید جستجو میکرد.
فترت سیاست خارجی دولت بایدن در مقابله با جنایتکاران بدون مرز در ایران از هماکنون باعث شده تا جمهوری اسلامی پا پیش گذاشته و آنها برای مذاکره شرط تعیین نمایند؛ در حالی که، حتی با یک درصد جان گرفتن دوبارهی ویروس آیتاللهها، پیامدهای سنگینتری برای ملت ایران، منطقه و جهان به بار خواهد آمد.
جمهوری اسلامی به سرعت در راستای دستیابی به بمب هستهای و انواع موشکهای دوربرد و بالستیک در حرکت است. در این میان دولت جو بایدن که در قاموس همان «اردک لنگ» قدم بر میدارد، در اندیشهی مذاکره و احیای دگربار برجام و مذاکره در قالب گفتمان دیپلماسی، ویترین است و این همانچیزی است که جمهوری تروریستی اسلامی میخواهد: یعنی خریدن وقت! تا با ادامهی همین روند و آسودگی از فشارهای همهجانبهی دولت پیشین، دولت بایدن و همراهان اروپاییاش باید منتظر باشند اینبار جمهوری اسلامی نه برای بازگشت به برجام، بلکه اتمی بودنش را در راس مذاکره قرار دهد!
کاملا درست گفتید ضمنا هدف مافیای قدرت در آمریکا و اروپا جنگ های بی پایان در خاورمیانه است یعنی ماهی گرفتن از آب گل آلود شما فکر کنید چقدر شرکتهای دارویی،غذایی،تسلیحاتی و…از این جنگها سود میکنند
برخی فیلسوفان و دانشمندان علوم سیاسی نظیر :
Pascal Bruckner , Maurice Fraser , Bernard Henry Levy, Mark Silinsky, Alvin Hirsch
همجوشی استراتژیک Strategic Fusion جریان چپ افراطی غربی و اسلام را با عنوان چپگرایی اسلام پناه Islamic Leftism ،یک جنبش جهانی برای سست کردن پایه های تمدن غربی، نابودی ارزشهای غربی، ضدیت با کاپیتالیسم، ضدیت با دستاوردهای عصر روشنگری نظیر آزادی، حقوق بشر ، فردگرایی و خردورزی، سکولاریسم، دموکراسی، انسان گرایی و همچنین یهود ستیزی و زن ستیزی می دانند.
در این ایسم خطرناک، اسلام به عنوان یک قلعه کوب قدرتمند Battering Ram در خط مقدم نبرد واپسگرایان مارکسیست بر ضد جهان مدرن مورد استفاده قرار می گیرد.
اولین پروژه موفق این ایدئولوژی نوین، در شورش ۵۷ و برپایی دومین حکومت دینی تاریخ بشر در ایران رخ داد که کماکان جهان با آثار مخرب آن دست به گریبان است.
این جنبش نیرومند محدود به مماشات با اسلامگرایان و بویژه حکومت خلافت شیعه از سوی دولتهای دموکرات آمریکا و کشورهای اروپایی نیست، بلکه ابعاد بسیار عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و حتی اخلاقی دارد.
به هر روی، نفوذ وآثار و توطئه های چپگرایی اسلام پناه در نهادهای چپگرای افراطی غربی ، تا طرفداران جعلی محیط زیست، تا رسانه هایی نظیر بی بی سی و سی ان ان تا حماس تا داعش تا بیت رهبری تا اندیشکده های آمریکایی تا دولت بایدن تا بنیادهای شیعه شناسی و اسلام شناسی تا دانشگاه های آی وی لیگ و غیره قابل رد گیری هستند.
از این جهت است که این کامنتگزار، همواره بر نقش خطرناک شیعیان اثنی عشری تبعه کشورهای آمریکای شمالی و اروپا و همچنین چپگرایان شیعه -ایرانی، همسنگ با جنایتکاران وپایوران رژیم تاکید می کند.