(+فایل صوتی) پایهگذاری صنعت ذوب آهن در ایران با ابتکار دوراندیشانهی پادشاه فقید ایران، یک نقطهی عطف در تاریخ صنایع سنگین کشور بود. پیشینهی ایدهی راهاندازی این صنعت به دوران رضاشاه و دومین دههی ۱۳۰۰ خورشیدی میرسد که با وجود دعوت از کارشناسان آلمانی و حتا خرید بخشی از ماشینآلات برای احداث کارخانه در کرج از جمله به دلیل جنگ جهانی دوم به نتیجه نرسید تا اینکه بیست سال بعد و در دوران محمدرضاشاه پهلوی در اوایل دهه چهل خورشیدی بررسی مقدمات و تأسیس یک کارخانه ذوب آهن آغاز شد و سرانجام در اوایل دهه پنجاه در اصفهان راهاندازی شد.
در راهاندازی و مدیریت «کارخانه ذوب آهن آریامهر» در اصفهان، نام برادران شیبانی در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده است. زندهیاد امیرعلی شیبانی مدیرکل و حمید شیبانی مدیرعامل کارخانه ذوب آهن اصفهان بودند که هر دو زندگی خود را وقف گسترش این صنعت مادر و خدمتگزاری به میهن کردند.
در ارتباط با این پروژه مهم صنعتی با مهندس حمید شیبانی به گفتگو نشستیم.
-آقای شیبانی، با توجه به کدام نیازها پروژه مجتمع ذوب آهن طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شد؟ قبل از آن کارخانجات ذوب آهن در چه سطحی قرار داشتند؟
-ما البته در ایران کورههای کوچک استفاده از چدن داشتیم ولی نیاز اساسی ما با واردات تأمین میشود. نیاز ما در آن زمان روشن بود. ما در وهله اول احتیاج به تیرآهن و مفتول آهن داشتیم. در آن زمان دیگر فکر ایجاد صنعت مادر ذوب آهن و نیاز به آن درجامعه ما پذیرفته شده بود. منتها دنیا چنان در این زمینه پیش رفته بود که دیگر با واحدهای کوچک نمیتوانستیم با دنیا رقابت کنیم و به این نیاز داخلی جوابی مقرون به صرفه بدهیم. کوچکترین واحدی که در آن زمان میتوانست نیازهای داخلی را تأمین کرده و از نظر هزینه تولید هم مقرون به صرفه باشد باید حداقل در سال ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار تن ظرفیت تولید میداشت.
در آن زمان مجموعه واردات آهن ایران که نیازهای صنعت اتوموبیلسازی را نیز در بر میگرفت از ۵ میلیون تن در سال تجاور نمیکرد. نیاز به تیرآهن هم حدود ۲۰۰ هزار تن در سال بود . ولی کارخانهای با ۲۰۰ هزار تن تولید در سال که توان رقابت با واردات را داشته باشد نبود. شتاب رشد اقتصادی ایران تا درجهای بود که وقتی کارخانه ذوب آهن شروع به کار کرد احتیاج سالانه ایران در مجموع به ۱۵ میلیون تن در سال رسیده بود و نیاز تیرآهن کشور بسیار زیادتر شده بود. در نتیجه کارخانه فقط میتوانست تیرآهن مورد نیاز کشور را تولید کند. دقیقتر بگویم، چدن و مفتول را تأمین میکرد ولی بقیه محصولات باید وارد میشدند.
تسریع آهنگ رشد اقتصادی باعث شد که مسیرفکری ما عوض بشود. ببینید، پیشرفت اقتصادی و صنعتی به تدریج فراهم میآید ولی با تصاعد ریاضی، یعنی دو چهار، هشت و شانزده، پیش میرود. مملکت ما کشور فقیری بود و صرفهجویی ملی ما از ۵ در صد تجاوز نمیکرد یعنی ضریب افزایش درآمد ملی در اثر سرمایهگذاری جدید ۲۰ بود؛ یعنی ۲۰ برابر قیمت خردهفروشی، محصول جدید بازار ایجاد میکرد.
– مسئولیت شما به عنوان مدیر این کارخانه در ذوب آهن اصفهان چه بود؟
-مسئولیت من در استان اصفهان برای ده سال سرپرستی کل عملیات «کارخانه ذوب آهن آریامهر» در ساختن، بهرهبرداری و توسعه تأسیسات آن بود. در ماههای آخر قبل از انقلاب ۵۷ سمت مدیرعاملی شرکت ذوب آهن آریامهر و همچنین سمت رئیس هیئت مدیره این شرکت را داشتم.
– کل طرح از کجا شروع شد و چه مراحلی را طی کرد و چرا شهر اصفهان برای کارخانه ذوب آهن در نظر گرفته شد؟
-این پروژه مراحل مختلف داشت. وقتی ایده اولیه شکل گرفت یک مؤسسۀ دولتی فرانسوی را به عنوان مشاور انتخاب کردند که اساساً تعیین کند که سراغ این پروژه رفتن برای ایران درست است یا نه. آنها آمدند و با یک دید اقتصادی محل ذوب آهن را در شمال و مرکز و جنوب کشور بررسی کردند و برآورد کلی ارائه دادند، که با در نظر گرفتن اینکه خودمان مواد اولیه آن را داریم، هزینه تولید در نقاط مختلف ایران چقدر خواهد بود. اگر در جنوب این کارخانه تأسیس میشد هزینه تولید و محصول عرضه شده کیلویی نیم ریال ارزانتر در میآمد ولی مسائل کلان مملکتی مطرح بودند به این مفهوم که در شمال کشور سرمایهگذاری شروع شده بود. تهران هم رشد سریعی داشت. جنوب مرکز آب و برق و گاز بود ولی شهرهای ناحیه کویر مرکزی، احتیاج به کمک داشتند تا تعادلی بین سرمایهگذاریها در مناطق مختلف کشور برقرار شود. دیگر آنکه بزرگترین مسئله ذوب آهن نزدیکی آن به آب است زیرا اگر سه دقیقه آب به کوره بلند نرسد کوره از بین میرود. با توجه به همه اینها، در میان شهرهای مرکزی ایران اصفهان به دلیل وجود زایندهرود در نظر گرفته شد.
سرود ذوب آهن:
بعد از رسیدن گزارش توجیهی مؤسسه دولتی فرانسوی، وقتی دولت شوروی اعلام آمادگی همکاری در ایجاد این تأسیسات را نمود و مذاکرات مربوط به تنظیم قرارداد به نتیجه رسید، طراحی تأسیسات اصلی را انستیتوهای مختلف دولت شوروی انجام دادند. برای انجام این طرح لازم بود کارهای مقدماتی زیادی انجام شود. تحقیقات هواشناسی از نظر مسیر آلودگی هوا و تحقیقات زمینشناسی از نظر خورندگی خاک و نقش آبهای زیرزمینی و… حدود دو ماه بعد از مذاکرات مربوط به قرارداد شروع شد.
احتیاجات مربوط به محل سکونت موقت کارشناسان شوروی و کادر ایرانی و محل کار نیز باید انجام میشد. این کارها حدود شش ماه بعد آغاز شد. باید کارگاههایی ساخته میشد که به کمک آن کارگاهها خدمات مورد نیاز تأسیسات اصلی فراهم شود. این کارگاهها شامل سرویس و تعمیر چند صد نوع ماشینآلات مختلف، بتونسازی با ظرفیت هزار مترمکعب در روز، ساخت قطعات بتونی، کارگاههای آرماتوربندی، آهنگری، تأمین آب و برق بود. طراحی این واحدها توسط یک دفتر طراحی صنعتی که کادر آن از ایرانیان تحصیلکرده جذب شده از خارج کشور تشکیل شده بود، انجام میشد. برای راهنمایی کادر ایرانی این دفتر نیز عدهای کارشناس از شوروی به ایران آمدند.
-شهرک محل زندگی کارشناسان روسی و پرسنل ایرانی را چه کسانی طراحی کرده و به مرحله اجرا گذاشتند؟
-ساختمانهای ساده اولیه که برای سکونت موقت خیلی ضرورت داشت توسط مهندسین ایرانی ساخته شد. پس از اینکه مقامات شوروی پیشنهاد دادند که اگر دولت ایران مایل باشد میتوانند در کارهای شهرسازی نیز کمک نمایند، طراحی کلان شهری با مشخصات شهرسازی ایرانی، در نزدیکی تأسیسات صنعتی ذوب آهن، به شورای شهر مسکو واگذار شد. دفتری به نام «دفتر طراحی شهرسازی» با کادر ایرانی تشکیل شد و برای مشورت و راهنمایی آنها عدهای شهرساز نیز از شوروی به ایران آمدند.
-چرا آن زمان دولت ایران اتحاد شوروی را برای اجرای پروژه ذوب آهن انتخاب کرد؟
-علاوه بر عوامل اقتصادی، عوامل پیچیده سیاسی نیز در کار بود. دولت آمریکا به دولت ایران نامه مینوشت که به صلاح شما نیست در صنعت ذوب آهن سرمایهگذاری کنید. اسناد محرمانه بعدی که آزاد شد نشان میدهد که برای جلوگیری از کمک شرکتهای آلمانی به این صنعت در ایران، دولت آمریکا به دولت آلمان نیز نامهای نوشته بود که به صلاح ایران نیست در این صنعت سرمایهگذاری کند و به صلاح شما هم نیست که در این صنعت به دولت ایران کمک کنید. جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب نیز در جریان بود که مشکلات زیادی را برای شاهنشاه آریامهر فراهم آورده بود. ایادی دولت شوروی در ایران با استفاده از احساسات عمومی دست به تبلیغ مساوات و عدالت میزدند و مالکان، صاحبان صنایع و افراد تحصیلکرده را تهدید به نابودی میکردند. آنها در عمل در جهت ریشهکن کردن فرهنگ ایرانی تلاش میکردند.
سخنان شاه فقید در بازگشایی مجتمع ذوب آهن اصفهان:
آمریکا با اینکه هیئت ثابتی را برای کمک اقتصادی به ایران فرستاده بود ولی وقتی با دستورالعمل این مرکز آشنا شدم متوجه شدم دستورالعملهای آن کمک به توسعه سریع ایران نبود. کادرهای این مرکز اجازه نداشتند پیشنهاد ایجاد صنعت در ایران را به ایرانیان بکنند. هدف از جنگ سرد بین ابرقدرتها تسلط بر منابع اقتصادی کشورهای در حال رشد بود. افکار عمومی ایرانیان از عقبماندگی صنعتی کشورشان از کشورهای دیگر ناراحت بود. تحولات زیادی در جهان در حال روی دادن بود. پس از مرگ استالین دولت شوروی در رویه سیاسی خود تغییراتی داده بود و در مورد ایران تمایل نشان میداد که اقدامات گذشته را جبران کند و درخواست روابط دوستانه با ایران کرد.
اسناد محرمانه منتشره بعدی نشان میدهد که دولت آمریکا شاهنشاه آریامهر را از نزدیکی به دولت شوروی بر حذر میداشت با این بهانه که ممکن است سلطنتاش را از دست بدهد. این تهدید موجب شد که شاهنشاه آریامهر برای چند سال پاسخی به درخواست دوستی دولت شوروی ندهند. اسناد محرمانه منتشره بعدی نشان میدهد دولت شوروی دستور ترور شاهنشاه آریامهر را داده بود. ولی وقایع دیگری پیش آمد و آمریکا در جنگهای ویتنام و کره نتوانست از سلاح اتمی استفاده کند. وقتی ابرقدرتها قبول کردند که از تبلیغ بر ضد یکدیگر بکاهند این امر در کنار رقابت بین ابرقدرتها به شاهنشاه آریامهر فرصت داد که با ریسک بسیار پیشنهاد دولت شوروی در کمک به ایران در ایجاد این صنعت را بپذیرد.
-آیا منظور شما این است که دولت آمریکا در آن زمان نمیخواست ایران صاحب صنعت ذوب آهن شود؟
-هیچ کشوری راغب به دیدن رقیب نیست. وعدههایی که ابرقدرتها در جنگ سرد به سایر کشورها میدادند بیشتر به صورت وعده سر خرمن و در جهت حفظ و به دست آوردن منابع اقتصادی آنها بود. البته باید گفت که پس از جنگ جهانی دوم دولت آمریکا نگران نفوذ کمونیسم در کشور خود بود. شعار مساوات و عدالت موجب شده بود که شوروی پس از کشته شدن چهار میلیون نفر در جریان انقلاب اکتبر و ده سال بعد با کشتن شش میلیون زارع و ده سال بعد با کشته دادن سی میلیون نفر در جنگ جهانی دوم پیروز شود و قسمت بزرگی از کشورهای اروپای شرقی را در عمل به تصرف خود درآورد. این وقایع برای آمریکا زنگ خطری بود از نفوذ کمونیسم و اتحاد شوروی در آمریکا. بعلاوه همین نیز پس از جنگ جهانی دوم، ریشهی شکل گرفتن جنگ سرد بین ابرقدرتها بود.
-آیا در ایران نیز با تأسیس صنعت ذوب آهن مخالفتی وجود داشت؟
-در تمام دانشگاههای دنیا علم اقتصاد به صورت نظری و بر اساس فرضیاتی تدریس میشود که گاهی وجود خارجی ندارند. و بر اساس فرضیاتی که در عمل وجود ندارد، نتیجهگیریهایی میکنند که ارزش عملی ندارد. مثلا نتیجه میگیرند که آزادی تجارت به نفع دنیاست و دولتها به تولید کالاهایی خواهند پرداخت که در آنها بیشترین قدرت تولید را داشته باشند. سیاستمداران کشورهای قدرتمند این نتیجهگیریهای صوری را علمی معرفی کرده و به اقتصاددانان کشورهای در حال توسعه توصیه میکنند از آنها پیروی کنند. ولی در دنیای واقعی رقابت شدید بین کشورها وجود دارد و همه آنها به فکر منافع ملی خود هستند! به این ترتیب، اگر اقتصاددانان کشورهای در حال رشد به این واقعیتها توجه ننمایند و بدون مطالعه و بی در و پیکر، تجارت آزاد را بپذیرند در عمل به علت عدم توان رقابت با کشورهای پیشرفته، توسعه اقتصادی کشور خود را متوقف میکنند. اقتصاددانان کشور ما هم به این مسائل توجه لازم را نمیکردند.
-سرانجام مجتمع ذوب آهن اصفهان یا آریامهر در چه سالی به بهرهبرداری رسید؟ هزینههای آن از چه محلی تأمین میشد؟
-از سال ۱۳۴۳ کارهای اولیه برای تعیین اینکه آیا ما اساسا میتوانیم ذوب آهن داشته باشیم شروع شد که حدود یک سال طول کشید. مذاکرات برای عقد قرارداد با شوروی هم در سال ۱۳۴۴ شروع شد. بر مبنای این مذاکرات قرار شد در مرحله اول کارخانه با ظرفیت ۵۰۰ تا ۶۰۰هزار تن در سال ساخته شود. این مرحله ۱۲۹ میلیون دلار هزینه ارزی داشت که از محل وام دولت شوروی تأمین میشد که قرار شد بعد از کشیدن خط لوله گاز به شوروی از محل تحویل گاز به آن کشور به آنها بازپرداخت شود. این مرحله قرار بود در ۴ سال انجام شود ولی در عمل ۵ سال طول کشید و در ۱۳۴۹ کارخانه به مرحله بهرهبرداری اولیه رسید.
مرحله دوم که به کارخانه ظرفیت تولید دو میلیون تن در سال را میداد ۱۳۲ میلیون دلار هزینه داشت. این برآورد هزینهای بود که شورویها به ما دادند. معمولاً در چنین پروژههایی نسبت هزینهی زیرساختها به ایجاد تکنولوژی ۴۰ به ۶۰ است. ولی چون در ایران در این زمینه تجربه کافی وجود نداشت نسبت ۵۰ به ۵۰ در نظر گرفته شد و گمان میرفت که با همان ۱۲۹ میلیون دلار هزینهی ایجاد زیرساختها- که در مسئولیت ما بود- تأمین شود. در حالی که سازمان برنامه و بودجه این هزینههای رشدیابنده و تورم در ایران را در نظر نگرفت و نسبت ۵۰ به ۵۰ به ضرر ما تمام شد.
زیرساختها برای مرحله دوم حدود یک ماه مانده به انقلاب بهمن ۵۷ تمام شد و ما میتوانستیم بهرهبرداری این مرحله را نیز شروع کنیم.
-صنعت ذوب آهن ایران بعد از انقلاب ۵۷ چه وضعیتی پیدا کرد؟
-بعد از انقلاب، انقلابیون دستورالعملهای ایمنی را «طاغوتی» دانستند و بدون رعایت آنها، به راهاندازی باتریهای ککسازی (کربن غلیظ) پرداختند و باعث انفجار باتریهای ککسازی مربوط به توسعه شدند. عدهای کشته شدند و یازده سال طول کشید تا بتوانند به مرحله دو میلیون تن بهره برداری که ما قبل از انقلاب آماده کرده بودیم برسند.
برای من صحبت در مورد وقایع بعد از انقلاب بسیار دردناک است زیرا ده سال از بهترین سالهای زندگیام را وقف ساختن این تأسیسات کرده بودم که مانند بسیاری از منابع و مجتمعها و کارخانههای دیگر با پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان، گام در بنبست و مسیر ورشکستگی میگذاشتند.
به علت مصرف بسیار زیاد آب در کارخانه ذوب آهن باید این کارخانه در کناره های دریای جنوب ایران ساخته میشد مانند کناره های خلیج فارس یا دریای عمان تا آب شیرین و با ارزشتر از طلا و نفت زاینده رود که یک رودخانه حیاتی و زندگی بخش در دل کویر ایران است صرف کارخانه ذوب آهن نشود
گفتار بسیار جالب بود ولی دلیل این قرارداد بین ایران و شوروی، دور اندیشی شاهنشاه برای برقراری روابط اقتصادی با شوروی کمونیست بود که چشم طمع به همۀ جهان و بخصوص آب های گرم خلیج فارس داشت و این معامله تجاری می توانست تنشِ بین ایران و شوروی را به خصوص بعد از غائلۀ آذربایجان کم کند.
بسیار مصاحبه جالبی بود . پرسشها کوتاه و مشخص تنظیم شده و پاسخ دقیق به آن .
در چند خط، مقصود مطلب بدون اگر و اما و بگم بگم و شعار بیان
میگردد . پرسشگر خواهان جواب است و قصد گفتن نظرات خود
را ندارد و پاسخگو ابائی در بیان آنچه که میداند و انجام داده و حتی
نامیدن محمد رضا شاه فقید با لقب آریامهر ندارد .
آنچه که آقای شیبانی گفته شاید برای آنها که امروز در دشمنی
بحق علیه رژیم نکبت آخوندی به دفاع بی چون چرا از آمریکا
بویژه در زمان ترامپ روی آورده اند، جالب توجه باشد !
همچنین جالب خواهد بود برای آنهائی که شاه فقید را از روی نادانی و ناآگاهی یا کینهتوزی و حسد ” سگ
زنجیری آمریکا ” می نامیدند !