۸۳ نفر از زندانیان سیاسی، فعالین مدنی، حقوقی و سیاسی ایران در نامه ای سرگشاده از رئیس و اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، خواستار تشکیل جلسه اضطراری برای رسیدگی فوری به وضعیت وخیم زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان های جمهوری اسلامی ایران شدند.
متن کامل این نامه که در وبسایت «سازمان بینالمللی حفاظت از حقوق بشر» منتشر شده و نام امضاکنندگان به شرح زیر است:
عالیجنابان؛ رئیس و اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد،
نظر به اینکه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران به صورت امری سیستماتیک و روتین درآمده، و علیرغم صدور قطعنامههای مکرر مبنی بر محکومیت این رژیم توسط آن شورا به خاطر نقض حقوق بشر، کوچکترین تغییری در این رویه مشاهده نمیگردد، به نظر میرسد در اطلاعرسانی و افشای ابعاد گسترده این «رفتارهای ناقض حقوق بشر» نیاز به تلاشهای بیشتر میباشد.
با وجود تحمیل فشارهای غیرقابل تحمل به اقشار مختلف مردم ایران مانند بانوان، تنوعهای قومی، دینی، جنسی، مصادره اموال مردم، که آخرین نمونهی آن به خاک و خون کشیدن هممیهنان بلوچ ما در منطقه سنینشین سیستان و بلوچستان است، و همچنین کشتن مستمر کولبران در کردستان، و پیش از آن «قتل عام ۱۵۰۰ ایرانی در اعتراضات آبان ۹۸»، در عین حال برخورد با فعالان و زندانیان سیاسی از برخورد با بقیه متهمین بسیار بدتر است، و باید توجه را بیشتر به زندانیان سیاسی جلب نماییم.
بازداشتهای خودسرانه و توهینآمیز، حبسهای خانگی و طولانیمدت، قتلهای به اصطلاح خودسرانه، تشکیل دادگاههای غیرقانونی و صدور احکام غیرقانونی توسط محاکم انقلاب بدون رعایت اصول دادرسی عادلانه، و بدرفتاریهای شرمآور با محکومین سیاسی و عقیدتی که حکومت آنها را محکومین امنیتی تلقی میکند، بسیار تکان دهنده است، که مواردی از آنها را به شرح زیر به استحضار میرسانیم:
۱ – طبق اصل ۱۵۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی، دادگستری مرجع رسمی تظلمات و شکایات است، و تشکیل دادگاهها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است، ولی بر خلاف این اصل، محاکم غیرقانونی به دستور رهبر رژیم و خارج از مفاد اصل ۱۵۹ تشکیل و اجرا میگردد! که دائما احکام بسیار سنگین و اعدام صادر و اجرا میکنند!
۲ – طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی باید در محاکم دادگستری (عمومی) و به صورت علنی و با حضور هیئت منصفه برگزار شود. ولی متهمین سیاسی و حتی مطبوعاتی در دادگاههای انقلاب و در پشت درهای بسته، آنهم بدون حضور هیئت منصفه، و عموماً بدون حضور وکیل، محاکمه، و آرای سنگین علیه آنان صادر میگردد که هیچ نشانی از رعایت اصول دادرسی عادلانه در آنها مشاهده نمیشود.
۳ – علیرغم آنکه اخیرا قانون جرم سیاسی تصویب شده، ولی بر خلاف اصل ۱۶۸ قانون اساسی و بر خلاف قانون جرم سیاسی، فعالان سیاسی را متهمین امنیتی تلقی مینمایند و کنشگران مدنی و سیاسی و مطبوعاتی و حتی محیط زیستی را از دادرسی های علنی و عادلانه و حضور هیئت منصفه محروم میکنند.
۴ – محکومین سیاسی که از نظر حکومت امنیتی تلقی میشوند، از امنیت جانی برخوردار نیستند، به نحوی که یا در مراجع انتظامی و در مراحل تحقیق به قتل میرسند، یا مانند زهرا کاظمی، ستار بهشتی، علی اکبر سعیدی سیرجانی و بسیاری دیگر مانند هدی صابر، محسن روحالامینی، محمد کامران، امیرجوادیفر و غیره… در زندانها به قتل میرسند.
۵ – در موارد بسیاری زندانیان سیاسی را در میان زندانیان خطرناک مانند قاتلین و سارقین مسلح نگهداری مینمایند، که توسط آنان به قتل میرسند، مانند آقای علیرضا شیرمحمدی و…
۶ – عدم مراقبتهای بهداشتی و درمانی و کمبود جا از دیگر مشکلات زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
۷ – بیاعتنایی به نظریههای پزشکی قانونی یا پزشکان معتمد زندان، در حالی که نظر به عدم تحمل کیفر میدهند، مانند «بهنام محجوبی» که اخیرا به همین دلیل منجر به قتل وی گردید، و یا شخصیت شناخته شدهای مانند «محمد نوریزاد» که علیرغم دریافت چندین گواهی پزشکی قانونی مبنی بر عدم تحمل حبس، همچنان او را در بدترین شرایط در زندان نگه داشته، و ماه هاست حتی اجازه تماس تلفنی با خانواده را به او نمیدهند، و فرزند وی (علی) را به جرم همدردی با کشتهشدگان هواپیمای اوکراین، به ۳/۵ سال زندان محکوم کرده، و در بدترین شرایط ممکن در زندان نگه میدارند.
۸ – محرومیت زندانیان سیاسی از حقوق اولیهای مانند روزنامه، کتاب، مرخصی، تلفن، تلویزیون، هواخوری و غیره از موارد نقض فاحش حقوق زندانیان سیاسی است.
۹ – شکنجه و ضرب و شتم زندانیان سیاسی که به امری معمول در زندانهای ایران تبدیل شده است.
۱۰ – نگهداری زندانیان سیاسی در سلولهای انفرادی به مدتهای بسیار طولانی
۱۱ – اجبار زندانیان سیاسی به اعترافات تلویزیونی و اجرای احکام شلاق در زندانها و انظار عمومی
۱۲- ربودن فعالین سیاسی و به قتل رساندن آنان در داخل و خارج کشور مانند روحاللهزم که پس از ربایش او را اعدام کردند.
بنابراین، باتوجه به مراتب فوق، ما امضاکنندگان این بیانیه از جنابعالی و محافل مدافع حقوق بشر «به ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد» درخواست تشکیل جلسه فوقالعاده و اضطراری برای رسیدگی به موارد مذکور، و اتخاذ تصمیمات فوری و موثر «فراتر از محکومیت جمهوری اسلامی ایران» را داریم.
رونوشت:
جناب آقای جاوید رحمان
«گزارشگر ویژه سازمان ملل در ایران»
با سپاس فراوان
اسامی امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:
۱_ رضا آیلور، فعال مدنی
۲_ بهنام ابراهیم زاده
۳_ زهرا ابراهیمی، فعال مدنی
۴_ زرتشت احمدی راغب، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
۵_ مسعود اخترانی تهرانی، خبرنگار مستقل
۶_ فرشته اسانلو، فعال مدنی
۷_ مادر اسانلو، مادر جانباخته زندانی افشین اسانلو
۸_ رضا اسدی، فعال مدنی
۹_ امیر مسعود اکبرآبادی، خبرنگار
۱۰_ روزبه اکرادی، فعال مدنی
۱۱_ شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم بیگی، جانباخته عاشورای ۸۸
۱۲_ اکبر امینی ارمکی، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق
۱۳_ مهران بختیار، جبهه ملی ایران
۱۴_ عشرت بستنجانی، فعال مدنی
۱۵_ وحید بهشتی، مدافع حقوق بشر، مدیر رسانه «در تی وی»
۱۶_ کمال جعفری یزدی، فعال مدنی، زندانی سیاسی
۱۷_ پویا جگروند، فعال مدنی
۱۸_ علی جلیلی، زندانی سیاسی
۱۹_ حمیده جولایی، فعال مدنی
۲۰_ رضا حضرتی، فعال مدنی
۲۱_ یاسمین حنیفه، فعال مدنی
۲۲_ محمد رضا خسروی، فعال سیاسی
۲۳_ هاشم خواستار، فعال سیاسی، نماینده معلمان ایران، زندانی سیاسی
۲۴_ محمد رضا خوانساری، فعال سیاسی
۲۵_ غلام حسین دوستعلی مکی، حقوقدان
۲۶_ محمد دهقان_ فعال مدنی
۲۷_ راحله راحمی پور، خانواده اعدام شدگان دهه ۶۰
۲۸_ امیر رزاقی، جبهه ملی ایران
۲۹_ رقیه زارع پور، فعال مدنی
۳۰_ کوروش زعیم، فعال سیاسی، زندانی سیاسی سابق
۳۱_ هاشم زینالی، پدر “سعید زینالی” که از سال ۷۸ تاکنون توسط رژیم ربوده شده و هیچ اطلاعی او نیست!
۳۲_ فاطمه سپهری، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
۳۳_ محمد حسین سپهری، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی
۳۴_ پرویز سفری، فعال سیاسی
۳۵_ آرش سلیمانی، فعال مدنی
۳۶_ محمد سیف زاده، استاد و مدافع حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق
۳۷_ قاسم شعله سعدی، حقوق دان، فعال سیاسی، استاد اخراجی دانشگاه، زندانی سیاسی سابق
۳۸_ گوهر شمیرانی، فعال مدنی
۳۹_ رفعت شهابی، فعال مدنی
۴۰_ فاطمه صادقی، فعال مدنی
۴۱_ حشمت اله طبرزدی، دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران، زندانی سیاسی سابق
۴۲_ مهریار ظفرمهر، فعال حقوق بشر
۴۳_ منیره عبدی، همسر زندانی سیاسی اسماعیل عبدی
۴۴_ حجت اله عسگری، فعال مدنی
۴۵_ گوهر عشقی، مادر ستاربهشتی (که در زیر شکنجه های رژیم به شهادت رسید)
۴۶_ عباس غفاری، فعال مدنی
۴۷_ منیژه فتحی، فعال مدنی
۴۸_ اسداله فخیمی، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق
۴۹_ حوری فرج زاده طارانی، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
۵۰_ راحله فرج زاده طارانی، فعال مدنی
۵۱_ منصور فرجی، مدافع حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق
۵۲_ محمد قائمی، جبهه ملی ایران
۵۳_ مریم قلی زاده، فعال مدنی
۵۴_ رسول کاظمی، فعال مدنی
۵۵_ امین کرد، جبهه ملی ایران
۵۶_ ملیحه کریم الدینی، فعال مدنی
۵۷_ محمد کریم الدینی، فعال مدنی
۵۸_ مهرداد گریوانی، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
۵۹_ جواد لعل محمدی، فعال فرهنگی، زندانی سیاسی سابق
۶۰_ صدیقه مالکی فرد، همسر هاشم خواستار، زندانی سیاسی
۶۱_ افسانه مدبر، فعال مدنی
۶۲_ جلال مدبر، فعال سیاسی
۶۳_ فریده مرادخانی، مدافع حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق
۶۴_ جلیل مشتاق، فعال مدنی
۶۵_ اکرم مصباح، فعال مدنی
۶۶_ فرنگیس مظلوم، مادر سهیل عربی، زندانی سیاسی
۶۷_ اسماعیل مفتی زاده، فعال سیاسی
۶۸_ فاطمه ملکی، همسر “محمد نوریزاد” و مادر “علی نوریزاد” که هم اکنون هر دو در زندان هستند
۶۹_ هلن منشی زاده، فعال مدنی
۷۰_ نرگس منصوری، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی سابق
۷۱_ آزاده موسوی، فعال حقوق بشر
۷۲_ حمیده مولایی، فعال مدنی
۷۳_ محمد مهدویفر، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
۷۴_ امید ناصحی فرد، فعال مدنی
۷۵_ حسن نایب هاشم، مدافع حقوق بشر
۷۶_ محمد نجفی، حقوق دان، زندانی سیاسی
۷۷_ اکرم نقابی، مادر “سعید زینالی” که از سال ۷۸ تاکنون توسط رژیم ربوده شده و هیچ اطلاعی از او نیست!
۷۸_ کامبیز نوروززاده، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
۷۹_ حسین نوری زاده، فعال مدنی
۸۰_ سروش نوری زاده، فعال مدنی
۸۱_ ناصر نوری زاده، فعال مدنی
۸۲_ عباس واحدیان شاهرودی، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
۸۳ _ محمد نیکبخت، فعال مدنی، زندانی سیاسی سابق
جالب توجه است که از میان این ۸۳ نفرامضا کنندگان، ۷۹ نفر بعنوان شهروندان, فردی وشخصی : (مادریک جوان اعدام شده ، زندانی سیاسی ، مدافع حقوق بشر ، فعال مدنی وسیاسی) شرکت کرده اند بجز چهار نفرکه آنها آنها نه بعنوان شخصی بلکه بعنوان عضو یک حزب؛ «حزب جبههٔ ملی» نام خود را در این لیست وارد کرده اند.
گفتنی است که سران همین حزب بودند که بمدت ۲۵ سال هیزم آتش افروزی چنین «انقلاب» فاجعه باری را تدارک دیدند که درسال ۵۷ زبانه کشید ومردم این کشور را به روزسیاه نشاند. سران همین حزب که با شعارهای دروغین وعدهٔ «آزادی» به مردم میدادند، در فتنهٔ ۵۷ به دست بوسی ملای مرتجعی دویدند که میخواست با شیوه های «انسان سازی اسلامی» ملت سربلند ایران را به «بندگان»ی بنام «امت اسلامی» تبدیل کند.