بنیاد میراث پاسارگاد، به رسم هر سالهی خود، امسال نیز، در آستانهی «نوروز» بزرگترین و مهمترین عید و جشن ایرانیان، نامی را برای سالی که از راه میرسد انتخاب و پیشنهاد میکند.
هدف بنیاد میراث پاسارگاد از این نامگذاری، برانگیختن توجه مردمان به ارزشهای کمنظیر فرهنگ خردمدار و مهرآفرین ایران از یکسو، و آگاه کردن آنها از اعمال ویرانگرانه، تبعیضآلود و یا فرهنگستیزی ست که سرزمین ما را در خطر نابودی قرار دادهاند از سوی دیگر است.
امسال بنیاد میراث پاسارگاد به دلایلی که ذکر خواهد شد، سال ۱۴۰۰ خورشیدی را «سال بازآفرینی فرهنگ ایرانی» نام نهاده است.
سال پیش روی ما، از سالهای استثنایی ست، زیرا ما نه تنها در آغاز سالی نو، که در آغاز سدهای نو قرار داریم.
سدهای که به پایانش چند روزی بیش نمانده است، اگر چه در آغازش ورود رسمی ما از دنیایی بسته و عقبمانده، به جهانی پیشرونده و امروزین بود، اما متاسفانه در دهههای آخرین آن گرفتار بازگشتی هراسانگیز به اعماق تاریکیهایی شدهایم که به سختی از آن بیرون آمده بودیم.
امروز و اکنون درست در آستانهی سدهای نو، وضعیت ایران و ایرانی، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و فرهنگی آنقدر فلاکتبار است که (که به نسبت زمان) حتی قابل مقایسه با دو سه سدهی پیش هم نیست.
اما آنچه بیش از پسرفت اقتصادی و سیاسی جای نگرانی دارد، پسرفت فرهنگیست که اکنون در همهی زمینهها به روشنی دیده میشود؛ از آموزش و پرورش گرفته که یادآور مکتبخانه و حوزههای مذهبیست، تا موسسات عریض و طویل ظاهرا آموزشی که کارشان صرفا تدریس خرافات، خشونت، و «علوم مذهبی- شیعی» و گسترش ستمهای جنسی و جنسیتی و نژادی و قومی میباشد و تا رسانههای دیداری و شنیداری که برنامههایشان گویی مستقیم از عقبماندهترین دورانهای قاجاریه پخش میشود.
تاریخ نشان داده است که پسرفت سیاسی و اقتصادی با تغییر یک حکومت دیکتاتوری به یک حکومت مردمی به راحتی جبرانپذیر است. اما متاسفانه پسرفت فرهنگی را نمیتوان به راحتی و به سرعت جبران کرد؛ به ویژه که آن پسرفت، نتیجهی سالها دیکتاتوری مذهبی بوده باشد.
ما در بنیاد میراث پاسارگاد، بر این باور هستیم که اگر هرچه زودتر اقدامی در ارتباط با این فاجعهی فرهنگی انجام نشود، ما نه تنها در سال نو که در سدهی نو نیز جز نابودی هرچه بیشتر ارزشهای فرهنگیمان چیزی به دست نخواهیم آورد. و میاندیشیم که در چنین شرایطی به یک جنبش روشنفکرانه، برای بازآفرینی فرهنگ ایرانیمان، نیازمندیم. جنبشی که مهمترین مبارزهاش با فرهنگستیزی حکومت اسلامی از یکسو، و مهمترین تلاشاش برای زنده نگاهداشتن و آموزش عناصر ارزشمند فرهنگ ایرانی از سویی دیگر باشد؛ عناصری چون نبود تبعیضهای جنسی و جنسیتی، احترام به آزادی عقیده و مذهب، و اینکه در فرهنگ ایرانی خرد، شادمانی و مهربانی بر تارک هستی نشسته است.
ما امسال و در آغاز سال و سدهای نو به وجود آمدن چنین جنبشی را به همهی ایرانیانی که به فرهنگ ایرانی باور دارند، و از نابودی روزمره آن نگراناند، پیشنهاد میدهیم.
جنبش بازآفرینی فرهنگ ایرانی، میتواند در هر سازمان و حزب و گروه و جمعی، و حتی در هر خانوادهی ایرانی عضو داشته باشد. شرط عضویت آن نیز تنها باور داشتن بر عناصر مهم فرهنگ ایرانی ست.
آغاز سدهای نو میتواند شروعی زیبا و بهنگام باشد برای بازآفرینی فرهنگ ایرانی ما. فرهنگی که اگر آن را از دست بدهیم، یا انسانهایی بیهویت خواهیم شد و یا گمشدگانی در اعماق فرهنگی سیاه که بیش از هزار سال است چون بختک بر سر ما افتاده است.
با آرزوی سال نویی فرخنده، در ایرانی با مردمانی سالم و شاد، و فضایی زنده و زیبا از آزادی.
با مهر و خرّمی
از سوی بنیاد میراث پاسارگاد
شکوه میرزادگی
در آستانه سال ۱۴۰۰ خورشیدی مارس ۲۰۲۱
خانم میرزادگی امسال ۲۵۷۹ می شود یا ۲۵۸۰ ، امسال مگر ۲۵۷۸ نبود
تازمانی که این رژیم هست هیچ بازآفرینی فرهنگی وجود نخواهد داشت