فرد صابری- بعد از روی کار آمدن دولت جو بایدن و سیاست مجهول او در قبال خاورمیانه و خصوصا ایران، ظاهرا این مناسبات دوباره قرار است طی قراردادهای پشت پرده- بعد از بنبستهای تکراری این شیوه- ادامه یابد که در سی سال گذشته نشان داده تنها آب در هاونگ کوبیدن و اتلاف وقت بوده چرا که جمهوری اسلامی به هیچیک از معاهدههای بینالمللی پایبند نیست.
برای تحلیل صحیح و روشن شدن افکار عمومی، جهان نیازمند یک مرور دقیق در این ارتباط میباشد که تا کنون چرا در برخورد با جمهوری اسلامی ایران هیچ ضمانت اجرایی لحاظ نشده ضمن اینکه تنها در دوران ریاست جمهوری پرزیدنت ترامپ بعداز روی کار آمدن جمهوری اسلامی، از سوی آمریکا با این حاکمیت تروریست به شکلی جدی برخورد شده که نمونههای بارز آن، شروط دوازدهگانه به انضمام تحریمهای گستردهی اقتصادی میباشد -که هنوز پابرجاست- باعث شده دست جمهوری اسلامی را از دخالت در کشورهای دیگر تا حدود زیادی کوتاه کرده و همچنین از بین بردن قاسم سلیمانی فرماندهی تروریستی سپاه بود.
حال اگر فرض کنیم سپاه و خامنهای و نظام تروریستیاش به دلایلی ناروشن ۱۲ شرط کاخ سفید و شروط مختلف فرانسه و آلمان را پذیرفته و دولت جو بایدن و شرکای اروپایی نیز تحریمها را لغو کنند باز مشخص نیست که طرفین کدام امنیت واقعی را تضمین میکنند. اگر فرض را بر پیمان چند جانبه از سوی شرکای آقای بایدن و جمهوری اسلامی ایران قرار دهیم و به اصطلاح سند قانونی- بر خلاف بر جام- به دست آوریم باز هم بر مردم ایران و منطقه و اسرائیل معلوم نیست که اعتبار آن چیست.
آیا واقعا میتوان به نظامی که بیش از ۳۰ سال همه توان اقتصادی و نظامی و انسانی مملکت را تنها و تنها صرف تروریسم و تولید سلاح اتمی نموده و الحاق به پرتکل جهانی- منع گسترش سلاحهای هستهای- را زیر پا گذاشته و حتی اجازهی داوطلبانه بازرسی از سایتهای هستهای خودش را داده و به وسیله یک قرارداد که خود آن را کاغذپارهای بیش نمیداند به مهار و بازدارندگی هدایت کرد؟
تجربه برجام را چه میگویید؛ توافقنامهای که به پنج بعلاوه یک معروف است و دارای پشتوانهی جهانی و قطعنامه ۲۲۳۱ را همراه داشت، با جنگافروزی نظام جمهوری اسلامی به رهبری خامنهای در منطقه به استهزا گرفته شد و تنها پرزیدنت دونالد ترامپ بود که متوجه این نقشه گردید و جواب دندانشکنی به خاطیان برجام داد.
پرسش اینجاست چرا تضمین و ضمانت هرگونه موافقتنامه، پیمان و عهدنامه و غیره حتی با پشتوانهی شورای امنیت سازمان ملل با جمهوری اسلامی ایران اجرائی نیست و ضمانت اجرائی- عملی ندارد.
جمهوری اسلامی در عرض این چهار دهه همهی پیماننامهها، عهدنامهها و قراردادهای بینالمللی را زیر پا گذاشته و پشیزی ارزش برای آنها قائل نیست. اگر به ۴۲ سال پیش برگردیم و نگاهی به آنها بیاندازیم کاملا برای مردم دنیا مشخص میشود که چرا این سرطان بدخیم با مذاکره و قرارداد قابل علاج نیست و ضمانت اجرائی ندارد بلکه مانند تنفس مصنوعی است که به بیمار مرگ مغزی داده میشود و تنها باعث رنج و مرارت دیگران میشود.
تروریستهای حاکم در ایران، بعد از انقلاب اسلامی اولین افکار خودشان را از طریق گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا در ایران نشان داد چنانچه اشغالگرانش به صورت آزادانه در پستهای مهم کشوری- لشکری مشغول به کار شدند. آنها آزادانه به کشورهای دیگر غربی تاکنون تردد میکنند و حتی خانوادههایشان در آمریکا و اروپا مستقر و هیچ مانعی جلودارشان نبود.
جمهوری اسلامی که یکی از اعضای سازمان ملل است زیر قرارداد احترام به حقوق بشر و شهروندی را امضا کرده و مدام این قرارداد را زیر پا میگذارد. بر هیچکس پوشیده نیست این رژیم پا را فراتر نهاده و به صورت فلهای به کشتار شهروندان ایرانی دست زده و نوجوانان زیر ۱۸ سال را به دار آویخته و دختران و زنان را در میادین شهر به صورت بربریت تحت قوانین شریعه اسلامی شلاق میزند.
جمهوری اسلامی تنها کشوری در دنیا است که به صورت واضح و آشکار تروریست دولتی به دنیا صادر میکند. فرقهی تبهکار مخالفان خود را در کشورهای دیگر به صورت وحشیانه ربوده و به قتل می رساند. جمهوری اسلامی بعد از ترور وسیع مخالفان خود به صورت زنجیرهای در سالهای ۸۰ میلادی، کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فرا خواندند و سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس با کمک دولت وقت آمریکا عهدنامهای با دولت وقت جمهوری اسلامی به امضا رساندند که جمهوری اسلامی صادرات تروریست را متوقف نماید اما با این وصف هم آن را زیر پا نهاد.
جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه معاهده را باز زیر پا نهاد با شیوهای جدیدی به کار خود ادامه داد و این بار با برپا کردن نهادهای مذهبی و ساخت مسجد، به صادرات پژوهشگران اسلامی، روزنامهنگار و نیروهای اطلاعاتی با عنوان دیپلمات به کشورهای مختلف غربی پرداخت.
در کنار این موارد لابیگری را در سطح وسیع در کشورهای اروپایی و آمریکا و کشورهای دیگر بنا کرد تا این لابیگران بتوانند بر اعمال غیرانسانی و بربرمنشانهی این نظام به نوعی زیرکانه سرپوش گذاشته و آن را توجیه کنند تا از یک رژیم تروریستی، چهرهی دروغین و دیگر نشان دهند.
لابیگران بدنام تمام تقصیرات موجود را به گردن فشار آمریکا بر جمهوری اسلامی میاندازند. آنها معمولا در ردههای بالای کشورهای غربی گمارده شده و اکثرا خود را پشت منافع اقتصادی این کشورها و همچنین رژیم اسلامی جا دادهاند و به همین خاطرست که بعضی از شرکتهای چندملیتی و سیاستمداران مماشاتگر در خیلی از این کشورها از آنان به خاطر منافع کوتاهمدت پشتبیانی میکنند.
وظیفهی اصلی لابیستهای ولایت فقیه در ممترین ایفای نقش اینجاست هر زمان که بحث در مورد رژیم اسلامی و خاورمیانه سر خط خبرها میشود آنان در بیشتر خبرگزاریهای دولتی و خصوصی غربی ظاهر شده و با عنوان متخصص یا تحلیلگر با آمارهای جعلی، اکثریت جمعیت ایران را پشتیبان این رژیم تبهکار عنوان کرده و به دفاع از جمهوری اسلامی میپردازند.
در مورد مسئلهی هستهای و برجام هم که بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی در خفا به کار اتمی خود ادامه میدهد و دائم با موشکپرانی به سوی کشورهای همسایه و ایجاد نارامی از سوی نیروهای نیابتی خود یک تهدید جدی برای کل خاورمیانه و اسرائیل به شمار میآید.
با این وجود تضمین و ضمانت هرگونه موافقتنامه و پیماننامه و غیره حتی با پشتوانه شورای امنیت سازمان ملل چه معنی دارد؟ آیا متعهد نمودن رژیم اسلامی در ایران به معاهده بینالمللی از سوی کشورهایی که هزاران فرسنگ به غیر از روسیه با تهران فاصله دارند حرف صحیحی میباشد؟ حقیقت این است که جمهوری اسلامی ایران میداند که چنین تضمینی برای محدود ساختن دسترسی ایران به سلاح هستهای یک شوخی کودکانه در خدمت فریب سادهلوحان جهان است.
تنها تضمین اساسی و بدون نیرنگ و فریب با استقرار دائمی نمایندگان سازمان انرژی هستهای و بازرسان آنها در ایران و تدابیر نظامی و امنیتی برای حفاظت این بازرسان دائمی در ایران تا حدود زیادی ضامن مهار نظام اسلامی خواهد بود. آنچه رژیم اسلامی ایران در تکاپوی تحمیل آن به غرب است، همان فروختن ناامنی از درون مذاکرات و معاهدات الزامآور جهانی است .
غربیها باید در مقابل افکار عمومی جهان گزارش مهار نمودن فعالیتهای مخرب هستهای رژیم اسلامی در ایران را دیر یا زود اعلام نماید. آنگاه غرب چه اطمینان و تضمینی را رونمایی خواهد نمود؟ این همان اصل مهمی است که حاکمان جمهوری اسلامی ایران سالهاست که با وقت تلف کردن دنیا را به تمسخر گرفته است.
تمام شواهد نشانگر این میباشد تا زمانی که این رژیم تبهکار در قدرت است و کشور ایران را در اشغال خود دارد در بر همین پاشنه میچرخد. دروغ، حاشا، آدمربایی، اختلاس و غارت و زیر پا گذاشتن قراردادها بینالمللی از خصلتهای بارز این نظام ولایی است.
عنوان نمودن دیپلماسی و قرارداد بدون ضمانت اجرایی و یکطرفه با نظامی که الفبای اولیهی انسانی را زیر پا میگذارد بیمعنا و فقط یک شعار شیک است. ادامهی این روند تکراری و بیحاصل مردم این کشور را در مقابل انتخاب دو گزینهی جنگ یا تجزیه، به خاطر استمرار حاکمیت بیکفایتی قرار میدهد که تنها به منافع خودش میاندیشد و هیچ ارزشی برای موجودیت ایران و مردم ایران قائل نیست.