احمد رأفت – ۱۵ مارس ده سال پیش، هنگامی که سوریها، مانند شهروندان برخی دیگر از کشورهای عربی با خواست تغییر نظام سیاسی و اقتصادی به خیابان آمدند، فکر نمیکردند که فریاد اصلاحات آنها مقدمهای بر جنگی باشد که هنوز در جریان است.
این تجمعات که به صورت مسالمتآمیز برگزار میشدند، توسط نیروهای امنیتی رژیم بشار اسد و «مستشاران» اعزامی از جمهوری اسلامی به خون کشیده شدند. در پیامد سرکوب خونین اعتراضهای مسالمتآمیز مردمی که به سراسر کشور گسترش یافته بود، و ورود جمهوری اسلامی و روسیه به این بحران، برخی از افسران ارتش سوریه به ترکیه گریختند و «ارتش آزاد سوریه» را تشکیل دادند. کم نبودند نظامیان و سربازانی که در مدت کمی به «ارتش آزاد سوریه» پیوستند. جنگ آغاز شده بود و برخی از شهرها به کنترل مخالفین درمیآمدند. نیروی هوایی بشار اسد وارد عمل شد و با پرتاب بشکههای انفجاری بر سر مردم معترض جنایتی بیسابقه مرتکب گشت.
«دیدهبان حقوق بشر سوریه» که مرکز آن در لندن قرار دارد، شمار قربانیان ده سال جنگ در این کشور را ۲۸۸ هزار و ۶۵۲ نفر برآورد می کند که ۱۱۷ هزار و ۳۸۸ نفر از آنها غیرنظامی و ۲۲ هزار و ۲۵۴ نیز کودک هستند. البته این شمار قربانیانی است که «دیدهبان حقوق بشر سوریه» نام آنها را در اختیار دارد ولی به گفتهی منابع دیگر میتوانند افزون از ۳۰۰ هزار نفر باشند. بیش از دو میلیون سوری در این ده سال زخمی شده و شمار کسانی که مجبور به ترک شهر و روستای محل زندگیشان شدهاند حدود ۱۴ میلیون نفر تخمین زده میشود. نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد میگویند ۶۰ درصد از شهروندان سوری بدون کمکهای بشردوستانه بینالمللی نمیتوانند حتا یک وعده غذا در روز تهیه کنند.
چند سالی است که سازمان ملل متحد و برخی کشورها تلاش دارند به این جنگ خونین پایان دهند، ولی تا کنون تمام این تلاشها بینتیجه مانده است. گیر پدرسون نماینده کنونی سازمان ملل متحد در امور سوریه در حال حاضر تلاش دارد دور جدیدی از این مذاکرات را با مشارکت نمایندگان رژیم بشار اسد، مخالفین نظام حاکم بر سوریه، پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، کشورهای عربی، اتحادیه اروپا و ترکیه و جمهوری اسلامی برگزار کند. مذاکراتی که به گفته یک روزنامهنگار سوری ساکن لندن، به دلیل حضور جمهوری اسلامی و ترکیه نخواهند توانست به این جنگ پایان را پایان دهد.
همزمان وزرای خارجه روسیه، ترکیه و قطر نیز که در جنگ سوریه از بازیگران مختلف این جنگ خانمانسوز حمایت میکنند، در دیداری که ۱۱ مارس در دوحه برگزار شد، اعلام کردند که تلاش جدیدی را برای پایان دادن به این جنگ و فعال ساختن روند صلح آغاز کردهاند. ترکیه و قطر از مخالفان رژیم بشار اسد حمایت می کنند، در حالی که روسیه از ابتدای جنگ در کنار «قصاب دمشق» قرار گرفته است. اگرچه در یکسال گذشته در جستجوی جانشینی مورد قبول هواداران و مخالفان نظام حاکم بر سوریه است.
جمهوری اسلامی که اولین حکومتی بود که به حمایت از رژیم بشار اسد قدم به سوریه گذاشت و تا چندی پیش متحد اصلی روسیه در جنگ با مخالفان «قصاب دمشق» به شمار میرفت، امروز در موقعیت خوبی قرار ندارد و روز به روز از نفوذش در این کشور کاسته میشود. بیش از ۵۰۰ حمله جنگندههای اسرائیلی به مواضع نیروی قدس، بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و نیروهای تحت حمایتش در گوشه و کنار سوریه، بدون اینکه پدافند ضدهوایی این کشور که کلیدش در دست روسها است اقدامی انجام داده باشد، نشان از تلاشهای روسیه برای کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از سوریه دارد. در شش ماه گذشته در شمال، جنوب و شرق سوریه بارها بین شبهنظامیان وابسته به تهران و مسکو و همچنین لشکر چهارم ارتش سوریه، وفادار به جمهوری اسلامی، و لشکر پنجم که از سرسپردگان روسیه است نیز درگیریهایی روی داده است.
همچنین در هفتههای گذشته نظامیان سوری وابسته به روسیه شبهنظامیان افغان «لشکر فاطمیون» وابسته به جمهوری اسلامی را مجبور به ترک حوزه نفتی «الثوره» در جنوب غربی استان رقه کردند. همزمان نظامیان لشکر پنجم ارتش سوریه وارد حوزه گازی «توینان» در استان رقه شدند و شبهنظامیان وابسته به نیروی قدس سپاه پاسداران را وادار به خروج از این منطقه کردند.
در حوزه نفتی «الثوره» در حال حاضر روزانه دوهزار بشکه نفت استخراج میشود. گاز استخراج شده در حوزه «توینان» هر حدود سه ۳ میلیون متر مکعب در روز است که باید دو هزار بشکه میعانات گازی را نیز به آن افزود. در عمل جمهوری اسلامی دیگر هیچگونه دسترسی به منابع نفتی و گازی سوریه ندارد زیرا دیگر منابع انرژی این کشور، ۱۳۲۲ چاه نفت و ۲۵ چاه گاز طبیعی، در منطقه «حسکه» و زیر نظر کردهای «نیروهای دمکراتیک سوریه» قرار دارد.
بر اساس یک توافق رسمی قرار بود جمهوری اسلامی در ازای سرمایهگذاری در بخشهای زیرساختی در سوریه، بهرهبرداری از این دو منطقه را در کنترل داشته باشد، ولی مسکو در پیامد بالا گرفتن اختلافات با تهران در مورد آینده سوریه و نقش بشار اسد، تصمیم گرفت نقش جمهوری اسلامی را که مانع اصلی در مذاکرات روسیه با نیروهای مخالف رژیم کنونی است، به صورت قابل توجهی کاهش دهد.
بر مبنای تحقیقاتی که سازمان ملل متحد انجام داده است، جمهوری اسلامی از ابتدای آغاز جنگ در سوریه حداقل ۶ میلیارد دلار در سال هزینه کرده است. البته به این ۶ میلیارد دلار باید هزینه اعزام و نگهداری شبهنظامیان حزبالله، مدافعان حرم، فاطمیون، زینبیون، نیروهای عراقی حاضر در منطقه دیرالزور و همچنین چندین میلیشای بومی را افزود. طلبهای جمهوری اسلامی از صادرات به سوریه نیز رقمی میلیارد دلاری است که تا کنون یک سنت آن نیز دریافت نشده زیرا دولت کنونی سوریه پولی برای پرداخت ندارد. جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۳ توافقی را با سوریه جهت تامین مالی واردات این کشور، به شرطی که عمده این واردات از ایران باشد، امضا کرد که هنوز پابرجاست. حجم صادرات ایران به سوریه در سال ۲۰۲۰ میلادی بیش از یک میلیارد دلار بوده است.
میلیاد دلارهایی که جمهوری اسلامی در این ده سال در سوریه هزینه کرده است به احتمال بسیار زیاد هرگز به ایران باز نخواهد گشت. در پایان هر جنگی دوران بازسازی آغاز میشود و سرمایههای بینالمللی به کشورهای جنگزده سرازیر میشوند. در مورد سوریه هم داستان به همین شکل خواهد بود، ولی نقش اول در بازسازی را روسیه ایفا خواهد کرد و جمهوری اسلامی هرگز نخواهد توانست نقشی اساسی در دوران پس از جنگ داشته باشد. دلیل کنار گذاشته شدن حکومت ایران در این مرحله بسیار ساده است: سرمایههای اصلی برای بازسازی سوریه از سوی کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس تامین خواهند شد که شرط اصلی آنها کنار گذاشتن کامل جمهوری اسلامی است. کشورهای ثروتمند خلیج فارس به دلیل نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان و نقش فعال نیروهای نیابتیاش در این کشور، یعنی حزبالله و امل، سالهاست که «سوئیس خاورمیانه» را نیز به حال خود رها کرده و در آن سرمایهگذاری نمیکنند.
در آینده سیاسی سوریه نیز بسیار بعید بهنظر میرسد که روسها نقشی برای جمهوری اسلامی منظور کرده باشند.
در ماههای آینده قرار است انتخابات ریاست جمهوری در سوریه برگزار شود. فرصتی که روسیه از ماهها پیش برای آن برنامهریزی کرده است و قرار نیست نام بشار اسد، تنها کاندیدای مورد حمایت و علاقه جمهوری اسلامی، از صندوق بیرون آید.
ماههاست که مسکو در حال گفتگو با نیروهای مخالف بشار اسد، کشورهای غربی و عربی برای یافتن کاندیدایی است که بتواند با نظر موافق بخشهایی از نظام کنونی و بخش عمده نیروهای مخالف مواجه شود. در این روزها دو نام مطرح شدهاند که هیچکدام خواهان حضور جمهوری اسلامی در آینده سوریه نیستند. یکی از این کاندیداهای مد نظر روسیه، ژنرال مناف طلاس است که پس از جدایی از رژیم بشار اسد در پاریس ساکن شد و «شورای نظامی سوریه» را تشکیل داد که مورد حمایت برخی از کشورهای غربی و عربی نیز هست. کاندیدای دیگری که میتواند حمایت اقلیت حاکم علوی را نیز به دست آورد، بشری اسد، خواهر ۵۲ ساله بشار است. بشری که پس از مرگ پر از ابهام همسرش، آصف شوکت، رئیس سابق سازمان اطلاعات ارتش، به امارات متحده عربی مهاجرت کرد، میتواند یکی دیگر از مدعیان جانشینی بشار اسد باشد. بخشی از اپوزیسیون سوریه و البته کشورهای عربی خلیج فارس نیز آماده قبول بشری به عنوان رئیس جمهور آینده سوریه هستند، اگرچه او تا کنون نتوانسته است چراغ سبز آمریکا و غرب را به دست آورد.
در هر حال، هر کاندیدایی که از صندوق رای انتخابات آینده ریاست جمهوری پیروز بیرون آید، بدون شک نقطه پایانی بر حضور جمهوری اسلامی در سوریه خواهد بود.