نامه به شهریار ایرانزمین

جمعه ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ برابر با ۱۹ مارس ۲۰۲۱


شهنشاها!
از شما پروانه می‌خواهم که چنین به پیشگاهتان بنویسم و با شما، با ایران، با تاریخ‌مان، از دستان و دنباله‌ی پر فراز و نشیب داستانمان سخن بگویم.

برایم نوشتن، به راستی نوشتن، سپنتاست، کاری پاسخگویانه و سنگین چرا که از زندگی، از ارزش‌ها، آینده، آماج‌ها، خواست‌ها، آرزو و امید میهن و هم‌میهنان می‌گویم. از خطرها، ترس‌ها، بیم و هراس از بدی‌ها و گزند و آسیب که هرآن بیش از پیش بر پیکر کشورمان می‌تواند زده شود.

گذشته از اینکه شما را چون داریوش برادرم دوست دارم، ار نخستین برخوردم با شما چنین حسی داشته و دارم، که پیوندی به ژرفای تاریخ میان ماست. گفتگوهامان، همواره آزاد، نزدیک، روشن، باز و بس مهرآمیز و سازنده بوده است و خواهد ماند. شاید هر کس، هر ایرانی، در برخوردش با شما، چنین سهش و برداشتی داشته باشد. همین نیروی بزرگیست که منش، کنش و رفتارتان را شیوا نموده و هم‌میهنان را به ستایش وا می‌دارد.

شما برای ایرانیان تنها یک هم‌میهن، یک شهروند، یک دوست و خویشاوند نیستید. در کنار و افزون و فراتر از اینها، شما یک بزرگ‌نهاد، یک نماد، یک چشمه و سرچشمه‌ی دست‌کم بخشی از زندگی و زندگانی همگانی مایید. خواه ناخواه، بخواهید یا نخواهید، دشمنان نپسندند، شما بخشی از ایرانید، بخشی از یاد، بخشی از آگاهی، بخشی از ارزش‌ها و نگاهبان ارزش‌های ایرانزمینید. شما پاسدار برنامهی بزرگ تاریخید. بدهکار نیستید، به کسی بدهی ندارید، از اینکه هستید و از پاسخگویی بزرگ شماست که چشمداشت مردم از شما بسیار سهند و مهند می‌باشد. این چشمداشت چیزی از شما نمی‌گیرد، نمی‌ستاند، ارجی‌ست که ارجمندیتان شایان آنست. مگر نه اینکه شما، بی رودربایستی، چشم و چراغ خاک مایید؟ مردم از چشم بینایی، از چراغ روشنایی و از شما راهنمایی می‌خواهند. در این میدان، در این آوردگاه سخت، کسی جای شما را نمی‌گیرد، نمی‌تواند بگیرد و نمی‌بایست بگیرد. اگر جای شما را کسی بگیرد، راه‌ها شاید بیراه و بن‌بست شوند و روزگار تیره‌تر. گفتنی‌های بسیار و هنگام فشرده.

امروز ایران در سخت‌ترین شرایط تاریخ خویش ایستاده. ایران را، روز در پی روز، نابود می‌کنند. از ۱۳۵۷ به اینسو، تبهکاران عمامه بسر، که دشمنان ایران به کار گماشته‌اند، از ایران و ایرانی بیزارند، فرهنگ و ارزش‌هایش را خوار می‌شمرند و نمی‌خواهند سر به تن یک ایرانی آزاده باشد. عبد و عبود و عبودیت می‌خواهند و ایران را ملک طلق خویش. بساط آخوندی تنها بساط ترور و همدستی با بیگانگان است برای خرد نمودن ایرانی و فروش کشورمان به اربابان چون خودشان بیگانه.

پهلوی دودمان و خاندان ایرانسازیست که مردم دوست دارند و ارج می‌نهند. پهلوی سرمایه میهنی ماست، پهلوی بخش فروزانی از تاریخ ما، پهلوی نوید آینده‌ی بهتری برای آیندگان ما. شما یک شهروند ساده نیستید، سرمایه‌ی ایرانیانید. شناخت، بازشناخت و گفتن این حقیقت نه گزاف و لاف، نه نشان برترنمایی شما، نه پذیرش نابرابری میان ایرانیانست. امروز شما سترگ‌تر از یک لشکر، یک ارتشید: ارتش تاریخ، ارتش فرهنگ، ارتش سیاست، ارتش جنبش و دگرگونی‌های ژرف پیش رو، شما ارتش امیدید و آرزوی مردم ستمدیده و رنجوری که به شما دلبسته است و شما را دوست دارد. به‌خاک خفتگانمان، آنها که داغ رهایی میهن به‌ دل شکسته‌شان ماند و رفتند، زیر خاک، در درون خاک پاک اهورایی‌مان و یا به دور از زادبوم‌شان، پراکنده، به تلخی و ناآرامی افتاده‌اند، در دلشان با امید به شما رفتند و هنوز روان سرگردان‌شان شما را نگران.

شما با گذشتید، گذشتتان بزرگست، ساده و بزرگوارید، خاکی و بیزار از خودنمایی. مردم این را درمی‌یابند و ارج می‌نهند. شما مانند پدرتان بخشنده و بخشایشگرید، مهربان، مهرورز و مهرآفرین. ایشان به دشمنان خویش بخشودند و در برابر دشمنان ایران نیرومندانه ایستادند و هرگز نبخشودند. تنها به ایران اندیشیدند و همه‌ی ما را فرا خواندند که تنها به ایران بیاندیشیم. برای خود چیزی نمی‌خواستند، چیزی نبود که بخواهند. هرچه نیکی بود و هست را برای ایران می‌خواستند، برای ایران جان فشاندند و جان دادند.

در گذر تاریخ هر که نقشی دارد و بسا به دور از خواست خویش، هر کس می‌تواند در جایگاهی باشد یکتا، یگانه، که زندگی و مرگ یک مردم، یک فرهنگ به وی وابسته باشد. ما کیش شخصیت را نادرست می‌دانیم و نمی‌خواهیم. این به معنی یکسان بودن نقش همگی به یکسان نیست. ما آبرو، آزادی و برابری همه‌ی ایرانیان را پایه‌ی مایه، روش و شیوه‌ی اندیشه، کنش و جهانبینی‌مان می‌دانیم. به چم این نیست که همه همیشه یک نقش همانند و سرانجام به یک اندازه داشته باشند.

سرکردگان به ناروا بر این و آن چیره می‌شوند، از بدی‌هایشان بهره می‌گیرند و بدی‌ها را گسترش می‌دهند. یک راهنما، یک رهبر، از روی پاسخگویی و وظیفه مسئولیت می‌پذیرد، از خوبی‌ها بهره می‌گیرد، به هر کس امکان می‌دهد خوب باشد و خوبی‌هایش را بیشتر نموده و بیشتر نشان دهد تا همیشه خوبی‌ها نمو نموده و همگانی گردند.

هنگام آنست که به روشنی ایرانیان را فرا خوانید و برنامه کوتاه، میان و درازمدت را با استراتژی موشکافانه بگویید:

خواست و آماج ایران که آزادی، آبادی و شکوه ایران و ایرانیست را باهم به پیش می‌بریم،
جمهوری اسلامی را نابود می‌کنیم،
دوران گذار پنجساله را آغاز نموده و پس از آن، به سازندگی و در آگاهی، با همه‌پرسی و همه‌پرسی‌های مردمی مردمسالارانه، سامان آینده را برگزیده و برای درازنای زندگی اجتماعی- سیاسی نگهبانی می‌کنیم.

گفتن اینکه فرم حکومت اهمیت ندارد بجا نیست. اگر چنین بود، چرا کسانی دشمنی‌شان با شاهیارمانی و شاهنشاهی فراتر از دوستی‌شان با ایرانست؟ مردم شیر بی یال و دم و اشکم نمی‌خواهند. درونمایه‌ی بدون ریخت، محتوای بدون شکل نمی‌دانند چیست. مردم ما بس روشن‌بین‌تر از ۹۹٪ دکترمهندس‌های پر دبدبه پر کبکبه، می‌دانند و پاسخگویند. درد ما «داشتن» روشنفکران، کنشگران و خودهمه‌دان‌پندارانی‌ست در بند ایدئولوژی‌ها و پندارهای نادرست سیاسی. مردم ناآگاه نیستند، مردم ما آگاهند و راست‌بین، مردم ما سپاس‌مندند و شایسته با خواست و چشمداشتی روشن و ارزنده: یک سامانه‌ی نو خردمندانه، مردمسالار، نیرومند، کارآ، گسترنده‌ی نظم، آرامش، قانونمندی، عصای دست پیر و جوان، ندار و دارا… مردم نظام و دولتی می‌خواهند همانند نظامی که پدربزرگتان پایه نهادند و پدرتان به شایستگی گسترش و ژرفا دادند. شورش ۵۷ و آمدن بساط مرگزای آخوندی نشان سستی احتمالی سامان پادشاهی در آن روزها نیست. درباره‌ی شکست ساسانیان در برابر یورش اعراب نیز مفسران چشم‌بسته‌ی چپ و راست تحلیل‌های مارکسیستی می‌دهند. هیچ چیز ساختاری توجیه‌گر پیروزی دشمن در قادسیه و نهاوند نبود و نیست. اسد در سوریه نشان داد که می‌توان در برابر بزرگترین جنبش‌ها ایستاد، انتخاب رییس جمهور در آمریکا در سوم نوامبر ۲۰۲۰ نشان داد که، نهادها هرچه باشد، گروه‌های سیاسی، رسانه‌ها و … می‌توانند به خواست خودشان برسند، «دولت تعیین می‌کنند و توی دهن مردمان می‌زنند»!

ساسانیان، کمی، کژی و کاستی فراوان داشتند. فرمانروایی مردمی مردمسالارانه‌ی پهلوی، در بخش نخست‌اش از ۱۲۹۹ تا ۱۳۵۷، سراسر ناب و رسا به دید همگان نمی‌آمد، با اینکه بزرگترین و روشن‌ترین برگ تاریخ‌مان در ۱۴ سده‌ی گذشته بود، از پژافت و برخی کوتاهی‌ها به دور نه. کدام سامانه در گیتی کمتر از آن نابسامانی داشت یا دارد ؟ از آسیا گرفته تا آمریکا و اروپا… هم‌اکنون نارسایی‌ها سهمناکند و بیش از آنچه در ایران سال‌های پنجاه می‌توانستیم ببینیم.

شهنشاها،
شما آریامهر سومید. اگر چنین نبود و اگر چنین شما را نخوانیم به ایران خیانت کرده‌ایم. ما هرگز تبهکاران اسلامی و بساط‌شان را به رسمیت نشناخته و نمی‌شناسیم. ما دزدانی که کشورمان را اشغال کرده و خانه‌مان را جولانگاه خویش گردانده‌اند را صاحبخانه‌ی کاشانه‌ی خود نمی‌نامیم. ما خیابان پهلوی را خیابان پهلوی، میدان ۲۴ اسفند را ۲۴ اسفند می‌خوانیم و نمی‌گذاریم فرهنگ، تاریخ و ارزش‌هایمان را ریشه‌کن کنند. شما میوه‌ی قانون و نگهبان قانون اساسی مشروطه تنها قانون اساسی ما هستید و نمی‌توانید، نمی‌توان از قانونمندی فروگذار کرد. سامانه پادشاهی هم‌اکنون تنها سامانه‌ی قانونی ماست. پادشاهی دادمند یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخ ایرانیان می‌باشد و نگهبان یگانگی مردم، یکپارچگی کشور و پدافند در برابر دشمنان. پایه‌گذاران تئوریِ‌های جمهوری و جمهوریخواهی شیفته و ستاینده شاهنشاهی ایران بوده و آن را نمونه‌ی فرمانروایی سزاوار مردمی دانسته‌اند. شگفت‌آور نیست که دشمنان ایران دشمن پادشاهی ایرانند از آنجا که پادشاهی ما شناسه‌ی ما، نگهبان و ضامن نیرومندی، فرّ و شکوه و سربلندی ماست. در میان مردم ما، پادشاهی، اگر نگوییم تنها سامانه‌ی پذیرفتنی‌ست، می‌توان گفت فراترین سامانه‌ی در خور ایران ماست. پادشاهی دادمند فراترین پله‌ی جمهوریست و جمهوریخواهان بسیاری نمی‌دانند.

نیرو و پشتبانتان هشتاد میلیون ایرانی آماده و همراه.
۲۹ اسفند ۲۵۷۹
جهانبخش پاکزاد

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=234897

2 دیدگاه‌

  1. ایرج جانبازی

    #آتشگاه_روشن_است #۲۵۸۰_خورشیدی_اشامنش / #نه_به_جمهوری_اسلامی #جاوید_شاه_رمز_پیروزی_بر_اهریمن_مذهب_و_ایده_لوژی_ضحاکان_ماربدوش #ارتجاع_سرخ_و_سیاه #جاوید_شاهنشاهی هورمزد آفریده ایران بزرگ./ #براندازیم #پرچم_شیرو_خورشید_در_دستان_نیرومند_پهلوی_سوم#
    #پاینده_ایران# #پهلوی_پهلوانی_فرهنگ_شاهنشاهی_ایران_است
    #جاوید_شاه# #پهلوی_سوم_بر_پایه_شایسته_سالاری #خیانت_مزدبگیران_بیگانه_روشن_شد // #پهلوی_یکفرهنگ_یکهنگامه_یکسپهر_۱۲۰۰۰ساله_است# #بسته_شدنی_نیست_ونگه_بزرگ_شدنی_ست / #تاریخ_پهلوی_سانسکریت# #آوستایی_دانشی_است# #پهلوی_یکفرهنگ_کهنترین_نام_زبان_فرهنگ_پهلوانی_شایسته_سالاریست #پهلوی_از_ژاپن_تا_ایرلند_از_کانادا_تا_شیلی #در_سراسر_جهان_گسترش_دارد_بسته_شدنی_نیست_و_پایانی_ندارد / #جاویدشاه #Viva_Iran_Justice_Kingdom #Reza_Pahlavi_Is_Our_Shah#

  2. Shahram Namvarazad

    با سپاس از شما جناب پاکزاد گرامی، آنچه نوشتید از دلهای بیقرار ملیونها ایرانی چون من است که نگران آزادی و آبادی مام میهنیم و تنها گزینه را در بازگشت پادشاهی دلسوز و فداکار برای رهایی از چنگال خونریز اهریمن میدانیم.
    پاینده و پویا باشید
    بامهر
    شهرام نامور آزاد

Comments are closed.